معنی کلمه Toss به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of toss word

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم

ترجمه کلمه Toss به فارسی با مثالهای کاربردی

ساده گذشته فعل ماضی
toss

پرتاب کردن

tossed

پرتاب شد

tossed

پرتاب شده

کلمه “toss” معنایی شبیه به “پرتاب کردن” دارد.

من توپ را به طرف پسرم پرت کردم.
می‌توانی آن پیراهن را توی لباسشویی بیندازی.
جرمی در طول مراسم کلیسا، کمی پول داخل بشقاب جمع‌آوری انداخت.
آن کاغذ را دور نریز، برای بعدش نگهش دار.
بازیکنانی که در زمین درگیر درگیری شدند، از بازی اخراج شدند.

وقتی کسی برای خوابیدن مشکل دارد، می‌گوییم “toss”. این حالت نشان‌دهنده بی‌قراری است.
مریم نمی‌توانست بخوابد. او تمام شب غلت زد و از این سو به آن سو شد.
راجر به خاطر سوءهاضمه، دیشب مدام در رختخواب غلت می‌زد و جا به جا می‌شد.

کلمه “toss” معمولاً برای توصیف درست کردن سالاد هم به کار می‌رود. در این حالت، “toss” معنایی نزدیک به “مخلوط کردن” دارد.
بعد از این که کاهو و سبزیجات را در کاسه ریختید، همه را با هم مخلوط کنید تا کاملاً قاطی شوند.
من برای ناهار، یک سالاد مخلوط با سس رنچ خوردم.

گاهی وقتی می‌خواهیم در مورد سرنوشت چیزی تصمیم بگیریم یا یک انتخاب سخت داشته باشیم، نتیجه را به پرتاب سکه واگذار می‌کنیم:
وقتی سکه را به هوا پرتاب می‌کنم، بگو “شیر” یا “خط”.
جان پرتاب سکه را باخت، به همین خاطر تمام مسیر را تا شیکاگو رانندگی کرد، در حالی که دوستش دن، در صندلی کناری چرت می‌زد.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ مربوط به **کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A** سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به بخش **کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا** مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *