معنی کلمه Tax به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of tax word

امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد می‌گیریم

ترجمه کلمه Tax به فارسی با مثالهای کاربردی

مالیات بخشی از درآمد افراد، کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان است که به دولت پرداخت می‌شود. این مبلغ برای ارائه خدمات ضروری به جامعه استفاده می‌شود؛ مانند امنیت توسط پلیس، خدمات اورژانسی، ساخت و نگهداری جاده‌ها، مدارس و بهداشت عمومی.

بسیاری از افراد از پرداخت مالیات رضایت ندارند.
سازمان مالیاتی (IRS) مسئول جمع‌آوری مالیات برای دولت فدرال است.
همسایه‌ام می‌گوید قصد دارد مالیاتش را پرداخت نکند، اما در این صورت خطر زندانی شدن به دلیل فرار مالیاتی را به جان می‌خرد.
در این ایالت، روی کالاهای فروخته‌شده مالیات شش و نیم درصدی اعمال می‌شود.
نرخ مالیات در ایالت‌های مختلف، متفاوت است.
مالیات بر املاک در ایالت محل زندگی من، به تأمین هزینه‌های مدارس عمومی کمک می‌کند.
مهلت پرداخت مالیات هر ساله تا پانزدهم آوریل است.
اگر بیش از مقدار لازم مالیات پرداخت کرده باشید، مابه‌تفاوت به شما بازگردانده می‌شود.
اگر در محاسبه و پرداخت مالیات خود تردید دارید، یک حسابدار می‌تواند شما را راهنمایی کند.

ساده گذشته فعل ماضی
tax

مالیات گرفتن

taxed

مالیات گرفت

taxed

مالیات گرفته

دولت برای چیزهایی که می‌خرید، از شما مالیات دریافت می‌کند.
مالیات خریدهای شما توسط دولت گرفته می‌شود. (این جمله به شکل مفعولی نوشته شده است.)
بعضی از مردم احساس می‌کنند مالیات زیادی از آن‌ها گرفته می‌شود.
عده‌ای دیگر هم فکر می‌کنند میزان مالیاتی که پرداخت می‌کنند، کافی نیست.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *