معنی کلمه Stay به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of stay word

امروز می‌خواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!

ترجمه کلمه Stay به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه «stay» به معنای ماندن در یک مکان، معمولاً برای مدت‌زمانی کوتاه است. این واژه بیشتر برای مسافران به کار می‌رود:

هارولد در سفر تفریحی با خانواده‌اش، در یک هتل بسیار خوب ماند.
اگر به نیویورک بروید، کجا می‌مانید؟
هتل پالمر هاوس در شیکاگو، جای خوبی برای ماندن است.
وقتی باراک اوباما به شهر ما آمد، همه دوست داشتند بدانند کجا اقامت دارد.

 

«stay» به عنوان فعل، معنایی نزدیک به «باقی ماندن» دارد:

موهای ونسا بدون استفاده از ژل یا اسپری، مرتب نمی‌ماند.
یک بچهٔ دو ساله به سختی می‌تواند برای مدت طولانی در یک جا بماند.
این کالاهای حراجی، چون خیلی ارزان هستند، زیاد در انبار نمی‌مانند.
گوشتی که در فریزر می‌گذاریم، تا چند هفته تازه می‌ماند.
همانجا که هستی بمان، من می‌آیم و تو را سوار می‌کنم.
ما نتوانستیم بیش از یک ساعت در مهمانی بمانیم.
متأسفم، نمی‌توانم بمانم. (این جمله وقتی گفته می‌شود که شخصی به جایی می‌رود اما بلافاصله باید آنجا را ترک کند.)

 

«stay» به عنوان اسم نیز به کار می‌رود و به معنای اقامت یا ماندن موقت است:

یولاندا یک شب در ممفیس ماند.
بیل و جنیفر یک اقامت دو هفته‌ای در بارسلونا داشتند.
مدیر هتل به مهمانان گفت: امیدوارم از اقامتتان راضی بوده باشید.
امیدوارم از مدت زمانی که اینجا بودید، لذت برده باشید.

 

«overstay» یعنی بیشتر از زمان لازم یا مجاز در جایی ماندن:

لی بیشتر از مدت ویزایش در آن کشور ماند.
یک گروه از دانشجوهای شلوغ که روی خوشی به آنها نشان داده شده بود، بیش از حد ماندند و باعث ناراحتی شدند. (عبارت «overstay one’s welcome» یعنی با ماندن بیش از حد، باعث بی‌حوصلگی میزبان شدن.)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر اساس ترتیب الفبایی مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *