معنی کلمه Smell به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of smell word

امروز می‌خواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم

ترجمه کلمه Smell به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی چیزی را “بو می‌کنید”، در واقع دارید از حس بویایی خود در بینی استفاده می‌کنید.
این فعل می‌تواند هم با مفعول به کار رود و هم بدون مفعول. وقتی یک فعل با مفعول همراه باشد، به آن متعدی می‌گوییم:

او می‌تواند گل‌های داخل اتاق را بو کند. (مفعول در این جمله “گل‌ها” است.)
من بوی پیتزا را احساس می‌کنم.
او هیچ بویی حس نمی‌کند.
به محض ورود به خانه، بوی غذای خوشمزه‌ای را که در آشپزخانه درست می‌شد، احساس کردم.

اما وقتی فعل بدون مفعول به کار رود، به آن ناگذر می‌گوییم:

این گل‌ها بوی خوبی دارند. (کلمه “خوب” در اینجا یک صفت است.)
این بو بدی می‌دهد.
هوا بوی تازه‌ای دارد.
این گوشت بوی فاسدشدگی می‌دهد.

اگر کلمه “بو دادن” به تنهایی استفاده شود، معمولاً به معنای وجود بوی ناخوشایند است. پس باید مراقب باشید که چطور از این کلمه استفاده می‌کنید:

چه چیزی بو می‌دهد؟ (منظور بوی بد است. به نحوه بیان من توجه کنید.)
این چه بویی است؟
یک چیزی بو می‌دهد.
تو هم بوی خاصی را احساس می‌کنی؟

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.

 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *