امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم
ترجمه کلمه Set به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه «set» را میتوان به سه شکل فعل، اسم و صفت به کار برد. هر کدام از این نقشها معانی متفاوتی دارند.
**به عنوان فعل:**
وقتی «set» به عنوان فعل استفاده میشود، معمولاً به معنای چیدن، ایجاد کردن، برنامهریزی یا آماده کردن چیزی است. مثالها:
* لطفاً میز غذا را بچین. (یعنی بشقابها و قاشقچنگالها را روی میز قرار بده.)
* دوندهٔ دوی ماراتن، یک رکورد تازه به جا گذاشت.
* باید یک روز برای جلسه مشخص کنیم.
* گوئن و ناتان روز عروسی خود را معین کردند.
* پلیس برای دستگیری چند مجرم، یک دام کار گذاشت.
* باید ساعت کامپیوترم را درست کنم.
* خورشید چه ساعتی غروب میکند؟ (در اینجا set یعنی غروب کردن)
* این داستان در کجای جهان اتفاق میافتد؟ (در اینجا set یعنی وقوع داشتن)
**به عنوان اسم:**
در نقش اسم، «set» به معنای یک مجموعه، سری یا چیدمان است. مثالها:
* پاملا یک دست چاقو به عنوان هدیه خانهجدیدی دریافت کرد.
* آیا дома یک صفحه شطرنج داری؟
* بچههای آن طرف خیابان در حیاطشان یک مجموعه تاب و سرسره دارند.
* لازم است یک سرویس قاشق و چنگال نو بخریم.
* گروه موسیقی به سرعت برای بخش بعدی اجرایش آماده شد. (set یعنی بخشی از یک برنامه)
* صحنه ساکت. (set یعنی محل فیلمبرداری که بازیگران در آن اجرا میکنند)
**به عنوان صفت:**
وقتی «set» به عنوان صفت به کار میرود، معنای «آماده» یا «مصمم» میدهد. مثالها:
* آیا برای سفرت کاملاً آماده هستی؟
* این جعبهها کاملاً بستهبندی شده و آمادهٔ ارسال هستند.
* کیم و ایگور مصمم هستند که به نیویورک نقل مکان کنند. (be set on یعنی برای کاری مصمم بودن)
* معلم صبر کرد تا همهٔ دانشآموزان سر جای خودشان بنشینند و حواسشان جمع باشد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
