معنی کلمه Rate به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of rate word

امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد می‌گیریم

ترجمه کلمه Rate به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “نرخ” معمولاً به مقدار پولی اشاره دارد که برای چیزی پرداخت می‌شود، مخصوصاً وقتی این قیمت مدام تغییر می‌کند.

نرخ آن هتل کمی گران است.
نرخ سود وام‌ها در حال حاضر بسیار پایین است.
نرخ تبدیل ارز در آن کشور به نفع دلار آمریکاست.
ما به اجاره ماشین در نیویورک فکر کردیم، اما هزینه‌ها خیلی بالا بود.

 
گاهی اوقات “نرخ” به معنای سرعت است:

سرعت حرکت آن‌ها از حد مجاز بیشتر بود.
مایک خیلی سریع در حال رشد است. با این روند، قدش تا سن ۱۳ سالگی به ۱۸۰ سانتی‌متر می‌رسد.

 
اما وقتی “rate” به عنوان فعل به کار می‌رود، معنای کاملاً متفاوتی دارد. “To rate something” یعنی نظر دادن درباره کیفیت چیزی. وقتی کسی چیزی را رتبه‌بندی می‌کند، از یک مقیاس یا سیستم مشخص استفاده می‌کند تا دیگران بتوانند آن را بفهمند.

این رستوران در مقایسه با رستوران‌های مشابه چه امتیازی دارد؟
این فیلم در رده R (مخصوص بزرگسالان) طبقه‌بندی شده است.
این خودرو در گزارش‌های مصرف‌کنندگان چه امتیازی گرفته است؟

 
کلمه “rating” یک اسم است و به معنی “امتیاز” یا “رتبه” است:

این کافه از طرف منتقدی که آن را بررسی کرد، امتیاز بدی گرفت.
سرپرست لئونارد در ارزیابی عملکرد به او نمره بالایی داد.
امتیاز برنامه مراسم اسکار تقریباً همیشه بالا است.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ «واژه‌های کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *