معنی کلمه Nature به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of nature word

امروز می‌خواهیم با یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم

ترجمه کلمه Nature به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “طبیعت” به چندین شکل مختلف به کار برده می‌شود.
می‌توان از آن برای صحبت درباره مکان‌ها و چیزهایی استفاده کرد که ساخته و کنترل انسان نیستند.

نیروهای خروشان طبیعت گاهی بسیار ویرانگر هستند.
بیشتر آدم‌ها برای طبیعت ارزش و احترام قائلند.
طبیعت توانایی این را دارد که خودش را دوباره بسازد و ترمیم کند.
زیبایی طبیعت را نمی‌توان به طور کامل کپی کرد، اما با این حال ما همیشه سعی می‌کنیم این کار را انجام دهیم.

 
همچنین، از کلمه “طبیعت” می‌توان برای توصیف شخصیت و خلق و خوی یک فرد استفاده کرد:

طبیعت و ذات او این نیست که این قدر عصبانی شود.
او خلق و خوی بسیار خوبی دارد.
سخاوتمند بودن، بخشی از ذات و طبیعت مری است.

 
گاهی اوقات این کلمه به دلیل یا نوع یک چیز اشاره دارد:

هدف از این بازدید چیست؟
نوع سوالاتی که پلیس می‌پرسید، باعث کنجکاوی اطرافیان شد.
ناگهان طوفان برف شروع شد. اتفاقاتی از این دست، به ندرت در این منطقه رخ می‌دهد.
ذات و هدف علم این است که چیزها را تا ساده‌ترین شکل ممکن ساده کند.
ما باید بگذاریم کارها روال طبیعی خودش را طی کند. (هر چیزی که قرار است اتفاق بیفتد، خواهد افتاد و ما نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم.)

 
کلماتی مانند “طبیعت” (nature) و “طبیعی” (natural) صفت هستند:

مرکز طبیعت، جایی است که بازدیدکنندگان می‌توانند گیاهان و حیوانات را در محیط زندگی اصلی‌شان ببینند.
استیو و لیندا دوست دارند برای قدم زدن در دل طبیعت بروند.
آنها عاشق طبیعت هستند.
حفظ کردن جنگل‌های طبیعی بسیار ارزشمند است.
بروز خشم، نتیجه طبیعی احساس ناامیدی او بود.
ریک در بازی بیسبال یک استعداد طبیعی محسوب می‌شود. (یعنی در آن بسیار خوب و ماهر است.)
سارا ترجیح می‌دهد ظاهر موهایش طبیعی به نظر برسد. (یعنی دوست ندارد موهایش به نظر آرایش شده و مصنوعی بیاید.)
موهایش به طور طبیعی فر دارد.

 
کلمه “طبیعی” (naturally) یک قید است.

رنگ پوستش به طور طبیعی هر بار که برای دیدن پدر و مادرش به فلوریدا می‌رود، تیره‌تر می‌شود.
پیدا کردن آب تمیز و طبیعی روز به روز سخت‌تر می‌شود. بیشتر آبی که ما می‌نوشیم، قبلاً تصفیه شده است.
او به طور ذاتی برای این سمت مناسب است. (یعنی کاملاً با آن جور درمی‌آید.)
پدر و مادرها به طور غریزی از فرزندانشان محافظت می‌کنند.
ما اخیراً در محل کار به شکل غیرعادی و غیرمعمولی سرمان شلوغ بوده است. (یعنی اوضاع با شرایط معمول فرق دارد.)
رئیس ما امروز به طور غیرعادی خوش‌اخلاق و خوشبرخورد است. در حالت عادی، با همه کوتاه و تند برخورد می‌کند. (منظور از “کوتاه برخورد کردن”، بی‌ادبی، بی‌احترامی یا بدجنسی است.)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، که بر اساس حروف الفبا مرتب شده‌اند، مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *