معنی کلمه Guide به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of guide word

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Guide به فارسی با مثالهای کاربردی

هدایت کردن یعنی نشان دادن مسیر درست در یک مکان یا یک موقعیت به دیگران.

ساده گذشته فعل ماضی
guide

راهنمای کردن

guided

هدایت کرد

guided

هدایت کرده

یک معلم، شاگردانش را در طول یک درس همراهی و راهنمایی می‌کند.
نور یک فانوس دریایی، مسیر را به ما نشان داد و تا مقصدمان هدایتمان کرد.
دختر آن مرد نابینا، دست پدرش را گرفت و از میان ازدحام جمعیت عبور داد.
برنامه مسیریابی روی تلفن همراهتان می‌تواند شما را در خیابان‌های هر شهری هدایت کند.
یک مشاور به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا دوران مدرسه را به خوبی پشت سر بگذارند.

دو واژه مرتبط با این مفهوم، «راهنما» (Guide) و «راهنمایی» (Guidance) هستند. راهنما به شخص یا منبعی گفته می‌شود که مسیر را نشان می‌دهد و راهنمایی به معنای کمک و پیشنهاد مفید است.

یک راهنما، ما را در شهر قدیمی گرداند.
پزشک، توصیه‌ها و راهنمایی‌های لازم درباره اهمیت تغذیه و ورزش را به بیمارش ارائه کرد.
برای ارتقای حافظه رم کامپیوترم، قطعاً به کمی راهنمایی نیاز خواهم داشت.
این کتاب، همراه و راهنمای بسیار خوبی در سفر به کانادا است.

واژه «هدایت‌شده» (Guided) نیز به صورت صفت به کار می‌رود:

اگر به عنوان گردشگر به شیکاگو سفر کنید، تورهای گردشگری با راهنما در آن شهر برگزار می‌شود که می‌توانید در آنها شرکت کنید.
تمرین خواندن با راهنمایی مناسب، می‌تواند به شما کمک کند تا روان‌تر و بهتر انگلیسی صحبت کنید.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *