معنی کلمه Flunk به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of flunk word

امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد می‌گیریم

ترجمه کلمه Flunk به فارسی با مثالهای کاربردی

لغت “flunk” به معنای شکست خوردن یا انجام ندادن کاری به شکلی که از شما انتظار می‌رود، است. این کلمه معمولاً برای درس و مدرسه بین دانش‌آموزان به کار می‌رود، اما می‌توان از آن در موقعیت‌های دیگر زندگی هم استفاده کرد.

تستم را قبول نشدم.
گابریل نگران است که در امتحان پایان ترم رد شود.
دایان از دانشکده پزشکی اخراج شد.
اگر نمی‌خواهی از مدرسه اخراج شوی، باید درس بخوانی.
یوسف در درس ریاضی در حال شکست خوردن است.
خانم رابرتز به سخت‌گیری و مردود کردن دانش‌آموزانش معروف است. (دانش‌آموز در امتحان رد می‌شود؛ معلم، دانش‌آموز را مردود می‌کند.)
اگر در امتحان رانندگیت قبول نشوی، چه کار می‌کنی؟
رئیس شرکت در حال کوتاهی در انجام مسئولیت‌هایش است.

 
همچنین، کلمه “flunkey” به عنوان یک صفت برای کسی به کار می‌رود که کارهای پست و دون‌شأن را برای رئیس یا مافوق خود انجام می‌دهد.

به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور خودش بالاتر از قانون است، در حالی که نوکرانش به زندان می‌روند.
دستورات حمل کالاهای دزدیده شده توسط نوکران رئیس اجرا شد.
استیون از اینکه نوکر رئیسش باشد خسته شده است.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه معنی و مثال بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *