امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم
ترجمه کلمه Filter به فارسی با مثالهای کاربردی
فیلتر یک صفحه یا وسیلهای است که با گرفتن چیزهای ناخواسته، به مایعات یا هوا اجازه عبور میدهد.
فیلتر هوا، هنگام عبور هوا از یک دستگاه، گرد و غبار آن را میگیرد.
فیلتر بنزین در خودروی شما، ناخالصیهای موجود در بنزین را به دام میاندازد.
در قهوهساز از فیلتر قهوه استفاده میشود. این فیلتر به آب اجازه میدهد از پودر قهوه عبور کند.
من باید هر چند ماه یکبار فیلتر بخاری خانهام را عوض کنم چون پر از گرد و خاک میشود.
جاروبرقی یک فیلتر دارد که ذرات ریز خاک و گرد و غبار را گیر میاندازد.
برای جدا کردن نمک از آب، آب شور باید از یک فرآیند فیلتراسیون عبور کند. (کلمه «فیلتراسیون» هم یک اسم است.)
همچنین میتوان از «فیلتر» به عنوان یک فعل استفاده کرد. در این حالت به معنای غربال کردن یا گزینش افراد یا چیزهاست.
افرادی که برای کار درخواست میدهند، از صافی فرآیند مصاحبه عبور داده میشوند.
رسانهها مانند یک فیلتر برای خبرهای نادرست عمل میکنند.
مسابقات تست فوتبال، بازیکنانی که به اندازه کافی خوب نیستند را حذف میکنند.
مهاجرانی که به آمریکا وارد میشوند، توسط اداره امنیت داخلی غربال میشوند تا سابقه criminal آنان بررسی شود.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی بههمراه معنی و مثال، که بر اساس حروف الفبا مرتب شده، مراجعه کنید.
