معنی کلمه Fasten به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of fasten word

بیایید همین امروز یک واژه تازه انگلیسی را با هم یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Fasten به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی دو چیز را به هم وصل می‌کنید و با گیره، پیچ، سگک، دکمه، ریسمان یا چیزهای مشابه ثابت و محکم می‌کنید، از کلمهٔ fasten (بستن) استفاده می‌شود.
در نمونه‌های زیر fasten به صورت فعل به کار رفته است:

– کمربند ایمنی خود را ببندید. (کمربند را بپوشید و مطمئن شوید که محکم شده است.)
– سفال‌های سقف خانه با میخ ثابت شده‌اند.
– آن‌ها پایه‌های میز را با پیچ‌های بزرگ محکم کردند.
– مردی روی قایق، بادبان را با طناب بست.
– گزارش با یک گیره کاغذ به هم متصل شد.

کلمه fastener (بست) یک اسم است:

– چند تا از بست‌ها شکست و میز از هم جدا شد.
– باید بست در را عوض کنیم.
– بست‌های فولادی، قطعات ماشین را کنار هم نگه می‌دارند.

نکته: کلمهٔ fasten تنها یکی از کلماتی است که در وسط آن حرف «t» خوانده نمی‌شود.
کلمات دیگری مانند whistle (سوت زدن)، listen (گوش دادن)، nestle (لانه کردن)، thistle (گیاه خار) و castle (قلعه) نیز همین ویژگی را دارند.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *