امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم
ترجمه کلمه Effort به فارسی با مثالهای کاربردی
کسی که با پشتکار کار میکند، در حال «تلاش» است. کلمه «تلاش» یک اسم است و معمولاً وقتی به کار میرود که فردی میخواهد در کاری موفق شود.
تامی تلاش کرد تا تکلیفش را به بهترین شکل انجام دهد.
برای نجات ساختمان از خراب شدن، کوشش زیادی شد.
برای بهتر کردن کیفیت هوای شهرمان، اقداماتی انجام شده است. (این جمله به شکل مجهول ساخته شده است.)
تلاشهای شاگردانم برای پیشرفت در زبان انگلیسی، در پایان به نتیجه میرسد.
برای ساختن صفت effortless «بیزحمت»، پسوند less را به effort اضافه کنید. از این کلمه برای توصیف کاری استفاده میشود که آسان است یا به راحتی انجام میشود. همچنین وقتی به کار میرود که کسی برای انجام کاری انرژی زیادی صرف نمیکند.
تماشاگران از اجرای بیزحمتِ نمایش خوششان نیامد. حتی یکی از بازیگران بعضی از دیالوگهایش را فراموش کرد.
نوازندگی پیانوی او بسیار راحت و روان به نظر میرسد، اما در واقع او وقت زیادی برای تمرین میگذارد.
یادگیری زبان جدید، یک کار راحت و بدون زحمت نیست. برای آن باید سخت تلاش کنید.
جان همهٔ کارهایش را به راحتی و بدون هیچ زحمتی تمام کرد. (در این جمله، «effortlessly» به صورت قید به کار رفته است.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
