یکی میخواهد کاری را پیش ببرد، اما دو نفر با هم توافق ندارند و هر کدام راه خودشان را میروند. این همان وضعیتی است که در ضربالمثل «یکی به نعل میزند، یکی به میخ» توصیف شده است.
تصور کنید دو نفر در حال ساختن یا تعمیر چیزی هستند. یکی از آنها روی نعل کار میکند و دیگری روی میخ. هر دو مشغول کارند، اما کارشان با هم هماهنگ نیست و در نهایت نتیجهی درستی به دست نمیآید.
این ضربالمثل در زندگی روزمره هم زیاد دیده میشود. مثلاً وقتی در یک تیم، اعضا دیدگاههای متفاوتی دارند و بدون همفکری، هر کسی فقط نظر خودش را اجرا میکند، کارها پیش نمیرود. یا در یک خانواده، اگر پدر و مادر درباره تربیت فرزند روشهای متضادی داشته باشند، بچه سردرگم میشود.
در واقع این مثل به ما یادآوری میکند که برای موفق شدن در کارها، هماهنگی و همکاری ضروری است. وقتی نیروها پراکنده باشد و هر کس بخواهد تنها بر اساس میل خود عمل کند، تلاشها به نتیجه مطلوب نمیرسد.

در این نوشته میخواهیم به درک مفهوم اصلی این ضربالمثل کهن ایرانی بپردازیم. با ما در ندابلاگ همراه باشید.
مفهوم یکی به نعل میزنه یکی به میخ یعنی چه؟
برای محافظت از سمهای اسب در برابر ساییدگی، از نعل استفاده میشود. نعلبند، نعل را روی سم اسب قرار داده و با میخ آن را محکم میکند. او با چکش ابتدا ضربهای محکم به میخ وارد میکند و سپس ضربهای نرمتر به خود نعل میزند. عدهای دلیل این کار را محکم کردن نعل میدانند و برخی دیگر معتقدند این کار برای آرام کردن اسب و جلوگیری از لگدپرانی آن انجام میشود.
معنی ضرب المثل
1- به این معنی است که فرد به گونهای منافقانه رفتار میکند که نه طرف چپ را ناراحت کند و نه طرف راست را؛ تا بتواند ظاهر خود را نزد هر دو گروه حفظ نماید.
2- به افرادی گفته میشود که در حرف زدن محکم و روشن نیستند. نه به وضوح “نه” میگویند تا مخالفت خود را نشان دهند، و نه به روشنی “بله” میگویند تا موافقتشان آشکار شود. این گونه افراد منافقانه عمل میکنند.
پیشنهادی: ضربالمثل “با دست پس میزنه”
3- گاهی این ضربالمثل در مورد کسی به کار میرود که با حرفهایش به دیگران آسیب میزند. در برخی موارد نیز فرد فقط به فکر منافع خودش است.
4- وقتی کسی دوپهلو حرف میزند و دیگران شک میکنند که آیا او پشتشان را خالی میکند یا از آنها دفاع میکند، این ضربالمثل را برایش استفاده میکنند. در واقع چنین شخصی اگرچه در دل با یک گروه مخالف است، اما به دلایلی مثل ترس، کمرویی، یا ضعف در بیان، نمیتواند نظر قطعی خود را صریحاً بیان کند و مجبور است مبهم صحبت کند.
5- گاهی افرادی که از قضاوت شدن میترسند، دوپهلو و میانهرو حرف میزنند.
