ضربالمثل “گل پشت و رو ندارد” بیانگر این حقیقت زیباست که برخی چیزها در زندگی، از هر زاویهای که نگاه کنی، زیبا و کامل هستند. درست مثل یک گل واقعی که چه از روبرو به آن نگاه کنی و چه از پشت، باز هم ظرافت و زیبایی خود را حفظ میکند.
این جمله معمولاً در توصیف انسانهای اصیل، پاک و با شخصیت به کار میرود. اشاره به افرادی دارد که درون و بیرونشان یکی است، رفتار و گفتارشان هماهنگ است و در همه شرایط، شرافتمند و قابل اعتماد باقی میمانند. مانند گلی که هیچ روی زشتی ندارد، این افراد نیز در پشت سر و روبرو یکسان هستند و در غیاب و حضور، یک شخصیت ثابت و قابل احترام دارند.
این بیان، ستایشی است از راستگویی، صداقت و یکرنگی؛ و یادآوری میکند که ارزش واقعی در این است که انسان در همه حال، خودِ واقعیاش باشد.

در این نوشته میخواهیم ببینیم این ضربالمثل کهن ایرانی چه معنایی دارد و از کجا آمده است. با ما همراه باشید تا ریشه و مفهوم اصلی آن را بهتر بشناسید.
گل پشت و رو ندارد کنایه از چیست؟
۱- یعنی تو مثل یک گل زیبا هستی. فرقی نمیکند به کدام سمت بنشینی، در هر حالتی زیبا و دوستداشتنی هستی. پس راحت باش و نگران نباش!
۲- معمولاً در گفتوگوهای روزمره از این ضربالمثل استفاده میشود. مثلاً وقتی کسی نزد شما مینشیند و به خاطر اینکه پشتش به شماست عذرخواهی میکند، شما با گفتن این جمله به او آرامش میدهید و میگویید که مانند گلی هست که هر طرفش زیباست.
۳- این ضربالمثل گاهی در بیان احساسات عاشقانه نیز به کار میرود. یعنی اگر معشوق روی خوش نشان دهد یا روی برگرداند و حتی قهر کند، باز هم در دل عاشق جای دارد. در واقع، هر رفتاری داشته باشد، دوستش داریم و در قلب ما جای دارد.
همانطور که استاد شهریار اسیر یار شده و این اشعار را برایش سروده است:
ﺑﺎ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯾﺖ اﯼ ﮔﻞ، ﮔﻞ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎ ﻟﻌﻠﺖ ﺁﺏ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺁﺑﯽ ﺑﻪ ﺟﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﺯﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻮ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﮔﻔﺘﮕﻮﯾﯽ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
دﺍﺭﺩ ﻣﺘﺎﻉ ﻋﻔﺖ ﺍﺯ ﭼﺎﺭ ﺳﻮ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ
ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﻮﺩﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﻦ ﭼﺎﺭ ﺳﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺟﺰ ﻭﺻﻒ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﯾﺖ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﮕﻮﯾﻢ
ﺭﻭ ﮐﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮔﻞ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﮔﺮ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻭﺻﻠﺶ ﭘﯿﺮﻡ ﮐﻨﺪ ﻣﮑﻦ ﻋﯿﺐ
ﻋﯿﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﺎﯾﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﭼﻮﻥ ﺭﺧﺴﺎﺭﻩ ﺑﺮﻓﺮﻭﺯﺩ
ﺭﺥ ﺑﺮﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺳﻮﺯﻥ ﺯ ﺗﯿﺮ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﻭﺯ ﺗﺎﺭ ﺯﻟﻒ ﻧﺦ ﮐﻦ
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺭﺧﻨﻪ ﯼ ﺩﻝ ﺗﺎﺏ ﺭﻓﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﻭ ﺻﺒﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺨﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻣﻦ ﻭﺻﻞ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﻭﯼ ﻗﺼﺪﯼ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎ «ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ » ﺑﯽ ﺩﻝ ﺳﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﮔﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﭼﺸﻤﺶ ﻣﮕﺮ ﺣﺮﯾﻔﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺭ ﺳﺒﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
پیشنهاد: میتوانید ضربالمثلهای بیشتری بخوانید.
