معنی ضرب المثل ” کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من “

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

این ضرب‌المثل می‌گوید که هر فردی بهتر از هر کس دیگری می‌تواند مشکلات و رنج‌های خودش را درک کند و در نهایت، خودش باید راه چاره‌ای برای آنها پیدا کند.

معنی آن این است که وقتی ما با مشکلی روبرو می‌شویم، دیگران ممکن است نتوانند عمق درد یا سختی ما را به طور کامل بفهمند. درست مانند وقتی که پشتتان می‌خارد، فقط ناخن انگشت خودتان می‌داند چگونه و به چه اندازه آن را بخاراند تا آرام شوید. دیگران نمی‌توانند به خوبی خودتان نیازتان را تشخیص دهند یا مشکلتان را حل کنند.

این مثل به ما یادآوری می‌کند که در بسیاری از مواقع، تکیه‌گاه اصلی برای حل مسائل، خودمان هستیم. ما هستیم که باید برای زندگی‌مان تصمیم بگیریم و راه حل مناسب را پیدا کنیم.

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

در این نوشته، به بررسی معنای یکی از ضرب‌المثل‌های کهن و پرمعنی ایران می‌پردازیم. امیدواریم مطالب برای شما مفید و جذاب باشد.

معنی کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من چیست؟

1- یعنی هر فردی باید مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرد و روی توانایی‌هایش حساب کند. نباید چشمش به کمک دیگران باشد، چون در نهایت، تکیه‌کردن به دیگران فایده چندانی برایش ندارد.

2- این ضرب‌المثل معمولاً وقتی استفاده می‌شود که کسی در شرایط سخت قرار گرفته باشد، به‌ویژه زمانی که تنهاست و کسی نیست تا از او حمایت کند.
جایی جمله‌ای از داستایفسکی نوشته بودند:
با پای شکسته خود به راهت ادامه بده
دستت را بر شانه کسی نگذار!

3- یعنی تا جایی که ممکن است، کارهایت را با اعتماد به خدا و تلاش خودت انجام بده. سعی کن مستقل باشی و بتوانی بدون وابستگی به دیگران زندگی‌ات را پیش ببری.

داستان ضرب المثل

کشاورز سالخورده‌ای بود که هر روز به آبیاری زمینش می‌پرداخت. مزرعه‌ی او در مقایسه با زمین‌های اطراف، هم سبزتر بود و هم محصول بیشتری می‌داد. پس از مدتی، زانوهایش درد گرفت و تصمیم گرفت از پسران و نوه‌هایش کمک بگیرد تا خودش کمی استراحت کند.

اما هر بار که از نزدیکانش درخواست کمک می‌کرد، هرکدام بهانه‌ای می‌آوردند یا قول می‌دادند در زمان نامعلومی به او کمک کنند. در نهایت، هیچ یک حاضر نشدند یاری‌اش کنند. کم‌کم مزرعه رو به خشکی گذاشت و محصولاتش یکی پس از دیگری خراب شدند. وضعیت به جایی رسید که تقریباً همه سرمایه‌اش در خطر نابودی بود.

کشاورز پیر که از رفتار فرزندانش ناراحت و ناامید شده بود، چاره‌ای جز این ندید که دوباره شخصاً دست به کار شود تا محصولاتش از بین نروند و بعداً به فکر استخدام کارگر باشد. با وجود دردی که در زانوهایش احساس می‌کرد، شروع به آبیاری مزرعه کرد و آرام با خود زمزمه می‌کرد:
**کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!**

پیشنهادی: ضرب‌المثل با انگشت
اختصاصی–ندابلاگ

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *