حتماً برای شما هم پیش آمده که در موقعیتی قرار بگیرید و معنای یک کلمه، یک جمله یا حتی یک ضربالمثل را متوجه نشوید. در چنین مواقعی ممکن است کمی تردید داشته باشید که سؤال خود را مطرح کنید یا نه. بعضی افراد به اشتباه فکر میکنند که پرسیدن، نشانهٔ نادانی است.
اما ضربالمثل زیبای فارسی میگوید: **”پرسیدن عیب نیست.”**
این جملهٔ کوتاه، مفهوم بسیار عمیق و مهمی دارد. معنای آن این است که وقتی چیزی را نمیدانید، بهترین و عاقلانهترین کار این است که از کسی که اطلاعات بیشتری دارد، بپرسید. این کار نه تنها یک عیب و نقص محسوب نمیشود، بلکه نشانهٔ هوش و خرد شماست. چون شما به جای ماندن در نادانی، برای یادگیری و بهتر کردن درک خود تلاش میکنید.
یک فرد دانا کسی نیست که همه چیز را بلد باشد، بلکه کسی است که وقتی چیزی را نمیداند، شجاعت این را دارد که بگوید “نمیدانم” و سپس برای یافتن پاسخ درست اقدام کند. پس دفعهٔ بعد که با موضوع ناآشنایی روبرو شدید، با اطمینان و بدون خجالت سؤال خود را بپرسید.

پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است کنایه از چیست؟
در این نوشته، به بررسی معنا و مفهوم این ضربالمثل زیبا و پرکاربرد ایرانی میپردازیم. با ما همراه باشید.
معنی ضرب المثل
1- پرسیدن سوالی که باعث شود انسان از نادانی بیرون بیاید، بسیار مهم و ارزشمند است.
2- وقتی چیزی را نمیدانیم، یعنی نسبت به آن نادان هستیم و نادانی یک نقطه ضعف محسوب میشود. اما اگر فرد درباره چیزی که نمیداند سوال بپرسد، این تاریکی نادانی از بین خواهد رفت.
مفهوم ضرب المثل پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است در احادیث ائمه علیهم السلام
* امام علی علیه السلام
هر کس خوب بپرسد، دانشمند میشود و هر کس دانشمند باشد، خوب میپرسد. (غرر الحكم : ۷۹۳۳ ـ ۷۶۷۴)
* امام سجاد علیه السلام
از تلاش برای از بین بردن نادانی خود دست برندار، حتی اگر همه تو را به عنوان فردی دانا بشناسند. (بحارالانوار: ج 78، ص161، ح 21)
* امام علی علیه السلام
وقتی سؤالی میپرسی، برای یادگیری و فهمیدن بپرس، نه برای سخت گیری و ایجاد مشکل. چون فرد نادانی که میخواهد یاد بگیرد، مانند یک دانشمند است و دانشمندی که راه اشتباه را برود، مانند یک فرد نادان است. (غرر الحكم : ۴۱۴۷)
سوال پرسیدن از نگاه حضرت علی علیه السلام
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: از چیزی که رخ نداده سؤال نکن، زیرا آنچه که اتفاق افتاده به اندازهی کافی تو را مشغول میکند.
**توضیح:**
سؤال کردن کار پسندیدهای است و کلید گنجینهی دانش محسوب میشود. در قرآن و روایات اسلامی نیز بارها به پرسیدن سفارش شده است. حتی شرم کردن از پرسیدن سؤالاتی که به سرنوشت دنیوی و دینی انسان مربوط میشود، نوعی شرم بیجا و نابخردانه شمرده شده است.
اما پرسشها باید دربارهی موضوعاتی باشد که به زندگی مادی یا معنوی ما مربوط است و امکان تحقق آن وجود داشته باشد. اگر کسی خود را با سؤالاتی دربارهی چیزهای غیرممکن یا بسیار بعید سرگرم کند، از پرداختن به مسائل مهم زندگی بازمیماند.
به عنوان مثال، برخی میپرسند که اگر انسانی با جن ازدواج کند، فرزندانشان چگونه خواهند بود و چه احکامی دارند؟ گاهی هم سؤالاتی مطرح میشود که گرچه دربارهی امور ممکن است، اما هیچ تأثیری در زندگی مادی یا معنوی ما ندارد.
مثلاً برخی میپرسند ابعاد کشتی حضرت نوح (علیه السلام) چقدر بود؟ یا کدام حیوانات را با خود در کشتی سوار کرد؟ یا مانند سؤال مشهوری که اشعث بن قیس از امام علی (علیه السلام) پرسید و گفت: تعداد موهای سرم چند تاست؟ که حضرت پاسخ قاطعی به او دادند.
این در حالی است که انسان نادانستههای بسیار مهمی دارد که یافتن پاسخ آنها در سرنوشت او بسیار مؤثر است. اگر تمام وقت خود را هم صرف یافتن پاسخ این سؤالات کند، شاید نتواند به همهی آنها دست یابد.
آیا در چنین شرایطی، خرد به انسان اجازه میدهد که به سراغ پرسش دربارهی چیزهای غیرممکن برود و از آنچه ممکن است و در زندگی او تأثیرگذار است، چشم بپوشد؟
