حتما! در ادامه متن بازنویسی شده آمده است:
گاهی پیش میآید درباره کسی میگویند: “او همه کاره و هیچ کاره است.” شاید در نگاه اول این حرف متناقض به نظر برسد. چگونه ممکن است یک نفر همۀ کارها را بلد باشد، اما در عین حال در هیچ کاری تخصص و مهارت واقعی نداشته باشد؟
این ضربالمثل در واقع به افرادی اشاره دارد که در زمینههای مختلف، اطلاعات و مهارتهای سطحی و کمی دارند. آنها ممکن است درباره موضوعات گوناگون کمی بدانند و بتوانند صحبت کنند، اما وقتی پای کار تخصصی و جدی به میان میآید، نمیتوانند کاری را به درستی و به طور کامل انجام دهند.
مثل کسی که هم میتواند یک تابلو برق را سیمکشی کند، هم کمی گل میکارد، هم آشپزی بلد است و هم میتواند خودرو را تعمیر کند؛ اما وقتی از او میخواهیم سیمکشی یک ساختمان را انجام دهد، باغچهای بزرگ و زیبا طراحی کند، یک مهمانی بزرگ را مدیریت کند یا مشکل پیچیده موتور ماشین را تشخیص دهد، نمیتواند از عهده آن به خوبی برآید. دانش او در هر زمینه، تنها برای کارهای کوچک و پیشپاافتاده کافی است.
پس این مثل به ما یادآوری میکند که بهتر است به جای دانستن کمی از همه چیز، در یک یا چند زمینه خاص، دانش و مهارت عمیق و واقعی پیدا کنیم تا بتوانیم مفید و مؤثر باشیم.

در این نوشته به سراغ یکی از ضربالمثلهای کهن و پرمعنی ایرانی رفتهایم.
میخواهیم ببینیم این عبارت از کجا آمده، چه مفهومی دارد و در زندگی روزمره چطور به کار میرود.
در ادامه با ما همراه باشید.
معنی همه کاره و هیچ کاره چیست؟
به افرادی گفته میشود که خود را با کارهای گوناگون سرگرم میکنند، اما در هیچ یک از آنها مهارت و تخصص واقعی ندارند. انگار که هیچ کار مفیدی انجام ندادهاند!
بعضی افراد ادعا میکنند در هر زمینهای اطلاعات دارند، اما وقتی زمان عمل فرا میرسد، مشخص میشود فقط حرفهایشان پر سر و صدا بوده و توانایی واقعی در کارشان ندارند.
گاهی این عبارت را کسانی به کار میبرند که در موقعیتهای مختلفی قرار گرفتهاند، اما در نهایت شکست خوردهاند. مثلاً میگویند: “همهجور کاری کردیم، سالها عمرمان را در فلان راه گذاشتیم، اما در آخر هیچ نتیجهای نگرفتیم! فقط زمانمان هدر رفت و عمرمان بیهوده سپری شد… شدیم همهکاره و هیچکاره!”
این ضربالمثل بیشتر بار منفی دارد؛ چون برای کسانی به کار میرود که وقت خود را صرف کارهای سطحی و مختلف میکنند، بدون اینکه در هیچ یک از آنها به مهارت برسند. فقط انبوهی از مدرکهای مختلف جمع میکنند.
مدرکهای آنها فقط ظاهر زیبایی دارد! اما در جامعهای که مدرک گرایی اهمیت زیادی پیدا کرده، گاهی همین افراد به خاطر مدرکهایشان، شغلها و موقعیتهای مهمی به دست میآورند. نتیجه این کار هم چیزی نیست جز مشکلات بیشتر.
اگر چنین فردی معلم شود، چه دانشآموزی میتواند تربیت کند؟ در حد همان کمآگاهی خودش.
اگر دکتر شود، چگونه میخواهد بیماران را درمان کند؟
اگر یکی از مسئولان کشور شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاید حتی ضرر چنین افرادی از سودشان بیشتر باشد. ممکن است پزشکی شود که با تجویز داروی اشتباه، جان یک بیمار را به خطر بیندازد.
یا معلمی شود که سرنوشت دانشآموز را به بدترین شکل ممکن تغییر دهد.
پس مدرک به تنهایی و بدون تخصص، ارزشی ندارد. مدرکی که همراه با مهارت و تخصص باشد، باارزش است. این تخصص زمانی به دست میآید که فرد به جای پرداختن به کارهای متعدد و پراکنده، فقط روی یک یا دو زمینه تمرکز کند و در آنها به مهارت واقعی برسد.
حدیث امام علی علیه السلام درباره این ضرب المثل
این سخن زیبا را به روشنی در حدیث گرانقدری از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام میبینیم:
مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ، خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ: کسی که به کارهای مختلف و پراکنده بپردازد، نقشهها و چارهاندیشیهایش او را رها میکنند و به نتیجه نمیرسند.
أَوْمَأَ: اشاره کرد (یعنی خواست و طلب کرد).
الْمُتَفاوِت: ناهمگون و دور از هم.
خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ: چارهجوییهایش او را تنها گذاشتند.
**توضیح:**
در جامعه افراد زیادی را میبینیم که به یک یا چند شغل مشخص قانع نیستند و گاهی حتی شغلهای کاملاً متفاوت و حتی متضادی را انتخاب میکنند. با این که این افراد ممکن است استعداد خوبی داشته باشند و حتی جزو افراد باهوش و نخبه باشند، اما میبینیم که به موفقیت چشمگیری دست نمییابند.
دلیل این موضوع روشن است؛ هر کاری برنامهریزی و روش خاص خود را نیاز دارد و کارهای گوناگون، راهکارهای متفاوتی میطلبند. جمع کردن بین راهکارهای متضاد، کاری بسیار دشوار است. به همین خاطر است که افرادی را میبینیم که تمام تلاش خود را روی یک مهارت متمرکز میکنند و موفقیتهای بزرگی به دست میآورند. در مقابل، کسانی که چندین کار متفاوت و گاه متضاد را همزمان انجام میدهند، معمولاً همه را نیمهکاره رها میکنند یا نتیجه مهم و قابل توجهی کسب نمیکنند. [شرح نهج البلاغه – مکارم شیرازی]
همه کاره و هیچ کاره به انگلیسی
آدم همهکاره و هیچکاره
میگویند کسی که در کارهای زیادی دست میبرد، اما در هیچ یک از آنها به مهارت واقعی نمیرسد. چنین فردی شاید در ابتدا دانای بسیاری از زمینهها به نظر برسد، اما چون در هیچ زمینهای عمق دانش و تجربه ندارد، در نهایت نمیتواند در یک حرفه خاص، فردی متخصص و چیرهدست شود.
