آدمی که خودش کاری را انجام داده، چطور میتواند دیگران را از انجام آن کار بازدارد؟ این ضربالمثل دقیقاً همین مفهوم را میرساند. وقتی کسی خودش عملی را انجام داده یا از چیزی بهره برده، دیگر نمیتواند به راحتی دیگران را از آن منع کند. چون حرفش اثرگذاری گذشته را ندارد و دیگران میگویند: «خودت که انجام دادی، پس چرا ما ندهیم؟»
این مثل معمولاً در موقعیتهایی به کار میرود که فردی دیگران را از کاری نهی میکند، در حالی که خودش قبلاً مرتکب آن شده است. در چنین شرایطی، نهی او بیاثر و گاه حتی مسخره به نظر میرسد.

در این نوشته، میخواهیم ببینیم این ضربالمثل قدیمی و اصیل ایرانی چه معنایی دارد و از کجا آمده است. همراه ندابلاگ بمانید تا با هم به مفهوم اصلی این گفته پی ببریم.
معنی ضرب المثل رطب خورده، منع رطب، کی کند
۱- یعنی وقتی خود شخصی کاری را انجام میدهد، حق ندارد دیگران را از انجام آن کار بازدارد.
۲- این ضربالمثل معمولاً برای افرادی به کار میرود که دیگران را پند میدهند و راهنمایی میکنند، اما در عمل خودشان مرتکب همان کاری میشوند که دیگران را از آن منع کردهاند! مانند دانشمندی که به حرف خود عمل نمیکند و مانند زنبوری است که عسلی ندارد. چرا که در چنین شرایطی، پند و اندرز دادن بیاثر و بیفایده خواهد بود.
داستان ضرب المثل
مادری نگران شده بود چون پسرش بیش از حد خرما میخورد. این کار به سلامتی پسرش آسیب زده بود و او را بیمار کرده بود. مادر از نصیحتهای خودش نتیجهای نگرفته بود، بنابراین تصمیم گرفت پسرش را نزد واعظ معروف شهر ببرد.
مادر مشکل را برای واعظ توضیح داد و گفت: «پسرم هر روز مقدار زیادی خرما میخورد و این کار به سلامتیاش آسیب زده. لطفاً به او تذکر بدهید؛ چون حرفهای من دیگر در او تأثیری ندارد.»
واعظ کمی فکر کرد و سپس گفت: «امروز نمیتوانم کاری کنم. فردا برگردید تا انشاءالله مشکل را حل کنیم.»
مادر با تعجب پذیرفت و روز بعد دوباره با پسرش نزد واعظ آمد. این بار واعظ پسر را کنار خود نشاند و با مهربانی به او گفت: «پسرم، خوردن زیاد خرما برای بدن تو مضر است و تو را بیمار میکند. بهتر است مدتی از خوردن آن خودداری کنی تا سلامتیات را به دست بیاوری. بعد از آن میتوانی به اندازه مناسب خرما بخوری.»
پسر از لحن مهربان واعظ خوشش آمد و قول داد که مدتی خرما نخورد. او به واعظ گفت: «حرف شما را میپذیرم، چون با محبت به من گفتید؛ اما مادرم همیشه با داد و فریاد مرا از این کار منع میکند و من دوست ندارم به حرفش گوش کنم.»
وقتی میخواستند خداحافظی کنند، مادر از واعظ پرسید: «چرا دیروز این حرفها را به پسرم نزدید و ما را به فردا انداختید؟»
واعظ پاسخ داد: «دیروز من خودم در حال خوردن خرما بودم! اگر کسی خودش کاری انجام دهد، چگونه میتواند دیگران را از آن کار بازدارد؟»
**نکته:** این داستان را به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز نسبت دادهاند، اما سند محکمی برای آن وجود ندارد.
پیشنهادی: ضربالمثلهای بیشتری بخوانید
اختصاصی-ندابلاگ
