این ضربالمثل درباره کسی به کار میرود که کارهایش را بهطور منظم و پیوسته انجام نمیدهد. داستان پشت آن درباره پسری به نام حسنی است که به مدرسه میرفت، اما همیشه در رفتن به مدرسه بینظمی میکرد. او آنقدر کم به مدرسه سر میزد که اگر یک روز بهطور اتفاقی به مدرسه میرفت، آن روز مصادف با تعطیلی آخر هفته یعنی روز جمعه بود و در واقع هیچ درسی برگزار نمیشد.
این مثل به افرادی اشاره دارد که برنامهریزی درستی ندارند، تنبلی میکنند یا همیشه دیر اقدام میکنند. در نتیجه، وقتی finally کاری را انجام میدهند،要么 زمان آن گذشته است،要么 فرصت را از دست دادهاند و دیگر فایدهای ندارد. این حکایت teaches us که برای موفقیت باید منظم بود و در زمان مناسب اقدام کرد.

در این نوشته میخواهیم به بررسی معنی و مفهوم اصلی این ضربالمثل کهن ایرانی بپردازیم. با ما در ندابلاگ همراه باشید.
معنی حسنی به مکتب نمی رفت وقتی می رفت جمعه می رفت یعنی چه؟
1- یعنی کسی کاری را در زمان نامناسب انجام دهد.
2- به کسی گفته میشود که معمولاً بیکار است، اما ناگهان در زمانی که نباید، شروع به فعالیت میکند.
3- به فردی گفته میشود که زمانشناسی و نظم ندارد.
ریشه ضرب المثل حسنی به مکتب نمی رفت
داستان در مورد پسری به نام حسنی است که هیچ علاقهای به درس و مدرسه نداشت. یک روز، مرد پیری که فردی خردمند بود، با او صحبت کرد و دربارهٔ سودها و مزایای یادگیری و دانشآموزی برایش توضیح داد. پس از این گفتگو، حسنی اشتیاق زیادی برای رفتن به مدرسه پیدا کرد.
با عجله لباسش را پوشید و کتابها و دفترهایش را برداشت و به سرعت به سمت مدرسه راه افتاد. وقتی به دم در مدرسه رسید، متوجه شد در بسته است. هر چه در زد، پاسخی نشنید. بنابراین همانجا با وسایلش روی زمین نشست و منتظر ماند تا شاید معلم یا دانشآموزی بیاید و در را باز کند.
ساعتها گذشت تا این که چند نفر که برای خرید نان میرفتند، او را جلوی مدرسه دیدند. از دیدن حسنی در آن جا تعجب کردند، چون او را به درس خواندن علاقهمند نمیدانستند. آنها با شوخی گفتند: «حسنی وقتی به مدرسه میرفت، فقط روزهای جمعه میرفت!» سپس خندیدند و به راه خود ادامه دادند. این اتفاق، ریشهٔ اصلی این ضربالمثل شد.
(در گذشته به مدرسه، مکتب میگفتند)
