گاهی اوقات حقیقت را باید از زبان کودکان شنید. کودکان بدون هیچ نقشه و فریبی آنچه را میبینند یا میشنوند، به سادگی بیان میکنند. آنها ترسی از عواقب حرفشان ندارند و راستگاری برایشان امری طبیعی است.
این ضربالمثل یادآور میکند که صداقت کودکان میتواند واقعیتی را نشان دهد که بزرگترها به دلایل مختلف مانند ترس، تعارف یا مصلحتاندیشی، از گفتن آن خودداری میکنند. پس گاهی برای درک واقعیتِ یک موقعیت، بهترین راوی میتواند یک کودک باشد.

در این نوشته، میخواهیم به بررسی معنا، پیشینه و مفهوم بنیادی این ضربالمثل کهن ایرانی بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
معنی حرف راست را باید از بچه شنید چیست؟
کودکان به دلیل پاکی و معصومیت ذاتیشان، معمولاً دروغ نمیگویند.
همچنین، بچهها نه نقشهای برای رفتارشان دارند و نه خوب و بد حرفهایشان را سبک و سنگین میکنند. برای مثال، شاید دروغ نگویند، اما اغلب راز اطرافیان بهویژه خانواده خود را لو میدهند؛ چون هنوز به این درک نرسیدهاند که این کار نادرست است و نمیدانند که علاوه بر اینکه “جز راست نباید گفت”، “هر راستی را هم نشاید گفت!”
گاهی خانواده موضوعی را از دیگران پنهان میکند یا با گفتن دروغ، واقعیت را وارونه نشان میدهد. در چنین مواقعی، اگر فرزند خانواده زبانباز باشد و حقیقت ماجرا را بازگو کند یا رازی را فاش سازد، اطرافیان بهویژه آنان که زیاد کنجکاو (و گاهی فضول!) هستند، خوشحال میشوند و میگویند: حرف راست را باید از زبان بچه شنید!
یعنی اگر میخواهی بدانی کسی راست میگوید یا نه، برو از فرزندش بپرس.
