امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی را یاد میگیریم
ترجمه کلمه Useful به فارسی با مثالهای کاربردی
یک چیز یا فرد مفید، چیزی است که انجام کارها را برای ما سادهتر میکند.
چکش وسیلهای مفید برای ساختن یا خراب کردن چیزهاست.
داشتن ماشینحساب برای جمع و تفریق اعداد مفید است.
برنامهریز روزانه یا یک تقویم، برای سازماندهی قرارهای ملاقات یا اطلاع از رویدادهای ماه، کاربرد دارد.
اگر کارت بانکی ندارید، پول نقد بسیار به دردبخور است.
از وردنه برای پهن کردن خمیر در آشپزی استفاده میشود که کاری مفید است.
دیسکت دیگر کاربرد چندانی ندارد، چون امروزه افراد اطلاعات را روی رایانه یا فضای ابری ذخیره میکنند. دیسکتها و فلاپیدیسکها عملاً بیاستفاده هستند. (کلمه «بیفایده» نقطه مقابل «مفید» است.)
ضبطصوت برای ثبت صدا یا موسیقی مفید است، اما میتوانید از تلفن همراه نیز برای این کار استفاده کنید.
«سودمندی» یک اسم است.
سودمندی یک اختراع به این بستگی دارد که چه تعداد از افراد واقعاً به آن نیاز داشته باشند.
هیچ شکی در مفید بودن تلفن همراه وجود ندارد. این وسیله برنامههای کاربردی زیادی را در خود جای داده است.
وقتی یک وسیله یا ماشین از دوره سودمندی خود خارج شود، دیگر تولید نمیشود یا به یک شیء عتیقه تبدیل میگردد.
ماشینتحریرها دوران مفیدبودن خود را پشت سر گذاشتهاند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، که بر پایهٔ حروف الفبا مرتب شدهاند، مراجعه کنید.
