معنی کلمه Try به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of try word

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم

ترجمه کلمه Try به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی می‌خواهید کاری را برای اولین بار انجام دهید یا کاری که سخت است را امتحان کنید، از فعل try استفاده می‌کنیم. کسی که تلاش می‌کند، هرگز دست از کوشش برنمی‌دارد.

ساده گذشته فعل ماضی
try

سعی کردن

tried

سعی کرد

tried

سعی کرده

دانش‌آموزان می‌کوشیدند همه تکالیفشان را تا پیش از زنگ کلاس تمام کنند.
فرنوش بسیار تلاش می‌کند، ولی هنوز برخی فعل‌های انگلیسی را به خوبی درک نمی‌کند.
بهتر است این دوچرخه را تست کنی؛ بسیار راحت است. (try = استفاده از چیزی یا امتحان کردن آن برای اولین بار)
دوست داری این رستوران را امتحان کنیم؟
وقتی به لس‌آنجلس رسیدی، سعی کن به من تلفن بزنی.
به او زنگ زدم، اما کسی پاسخ نداد.
هنریتا چندین کفش مختلف را در مغازه پوشید و امتحان کرد.
پزشکان هر کاری ممکن است انجام می‌دهند تا جان آن مرد را نجات دهند. (فعل try در این جمله به صورت مجهول استمراری به کار رفته است.)
بیایید امشب سعی کنیم زودتر به رختخواب برویم.
چارلز و دوریس همیشه کوشیده‌اند پدر و مادر خوبی برای فرزندانشان باشند.
تو آن‌قدر که باید تلاش نمی‌کنی. ادامه بده و دست از تلاش برندار!

این کلمه به عنوان اسم هم کاربرد دارد:
برو جلو و یک بار امتحانش کن.
این یک تلاش خوب بود.
یک بار دیگر امتحان کن.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *