امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم
ترجمه کلمه Off به فارسی با مثالهای کاربردی
این لاستیک روی کامیون نیست. از روی آن برداشته شده است. (کلمه «off» معمولاً همراه با فعلها و کلمات دیگر مانند «of» به کار میرود.)
ژاکتش را درآورده است. دارد کلاهش را از سر برمیدارد. (وقتی میخواهیم بگوییم لباسی از تن کسی خارج شده، معمولاً از فعل «take» همراه با «off» استفاده میکنیم.)
چراغها خاموش هستند. (در این جمله «off» به صورت صفت به کار رفته است.)
الان در حال صحبت کردن است، اما به زودی تماس تلفنیاش تمام میشود.
این هواپیما از زمین بلند شده است.
کفشهایش از پاهایش خارج است. کفشهایش را درآورده.
سگ روی میز پرید، اما باید از روی آن پایین بیاید. (فعل «get» معمولاً با «off» همراه میشود: از اتوبوس پیاده شدن، از هواپیما خارج شدن، از قطار پایین آمدن، از آسانسور بیرون آمدن.)
او دارد چند چیزبرگر را از روی باربیکیو برمیدارد. (take off = برداشتن و دور کردن)
من این دستور پخت رول به سبک ویتنامی را از روی اینترنت پیدا کردم. (میتوانیم بگوییم اطلاعاتی را «از اینترنت» یا «روی اینترنت» به دست آوردهایم.)
الان در حال کار است، اما چند ساعت دیگر این مأمور پلیس، پایان شیفت کاریاش خواهد بود. (off = دیگر در حال کار نیست)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
