امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Market به فارسی با مثالهای کاربردی
بازار جایی است که مردم برای خرید کالاها به دیدار فروشندگان میروند. در خیلی از کشورهای دنیا، بازارها در فضای باز برپا میشوند. اما در آمریکا، بازارها یا سوپرمارکتها معمولاً داخل ساختمانهای بزرگی قرار دارند.
وقتی فادوما کوچک بود، هر روز با مادرش به بازار میرفت.
حالا که در ایالات متحده زندگی میکند، فقط هفتهای یک یا دو بار به بازار سر میزند.
بازارهای فضای باز، مکانهای بسیار خوبی برای خرید میوه و سبزی تازه هستند.
این روزها بازارهای محلی کشاورزان در منطقه ما طرفداران بیشتری پیدا کردهاند.
بازار در مفهوم بزرگتر، جایی برای فعالیتهای اقتصادی در سطح کلان، چه در داخل یک کشور و چه بین کشورهای مختلف است.
در دانشگاه، دانشجویان رشته بازرگانی یاد میگیرند که بازارها چه نقشی در جامعه ایفا میکنند.
شرایط آبوهوایی میتواند روی بازار اثر بگذارد.
بازار نسبت به موجودی منابع انرژی مثل گاز و زغالسنگ واکنش نشان میدهد.
وقتی کلمه «market» به صورت فعل به کار میرود، به فرآیند معرفی و عرضه یک محصول به بازار برای خرید مصرفکنندگان اشاره دارد.
آن شرکت، محصولاتش را به قشر سالمند میفروشد.
آنها مشغول معرفی یک نوع جدید آدامس به بازار هستند.
این محصول برای جذب مشتریان جوان وارد بازار شد، اما نتوانست توجه چندانی را جلب کند.
کلمات «market» و «marketing» گاهی به صورت صفت نیز استفاده میشوند:
هلن دانشجوی رشته بازاریابی است.
نرخ سود بانکی با توجه به وضعیت بازار تغییر میکند.
انگیزههای بازار میتوانند روی تصمیمگیری مردم برای خرید اثر بگذارند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.
