معنی کلمه Frequent به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of frequent word

امروز می‌خواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!

ترجمه کلمه Frequent به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “مکرر” به چیزی اشاره دارد که بارها و بارها اتفاق می‌افتد یا تعداد دفعات زیادی رخ می‌دهد.

ورزش کردن به طور مکرر برای سلامتی شما خوب است. (اگر مرتب ورزش کنید، بدنی سالم خواهید داشت.)
او به طور پیوسته به خانه آنها دعوت می‌شود. (او خیلی به آنجا رفت و آمد دارد.)
او معمولاً برای انجام تکالیف ریاضی‌اش به کمک نیاز پیدا می‌کند. (او زیاد درخواست کمک می‌کند.)
بیل به شکل منظم با مشتریانی که در کشورهای دیگر هستند، تماس تلفنی می‌گیرد.

 
قید این کلمه “مکرراً” یا “اغلب” است.

بیل اغلب با مشتریان خارجی تماس تلفنی برقرار می‌کند.
خرگوش‌های وحشی معمولاً جفت‌گیری می‌کنند و تعداد زیادی بچه به دنیا می‌آورند.
گرگ و لورا معمولاً به این کافی‌شاپ سر می‌زنند.
چقدر مرتب از ماشینت استفاده می‌کنی؟
پرسیدن سؤال به صورت مرتب در کلاس، روش خوبی برای مشارکت در درس است.

 
اسم این کلمه “تکرار” یا “فراوانی” است.

تکرار سفارش‌های جدید آنقدر زیاد شده که شرکت مجبور است نیروی کار جدید استخدام کند.
تعداد بالای بازدیدها از وب‌سایت، برای سرور مشکل‌ساز شد.
دکتر توانست تعداد دفعات تشنج در بیمارش را با موفقیت کاهش دهد.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌های انگلیسی که با حرف A آغاز می‌شوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، که بر اساس حروف الفبا مرتب شده، مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *