معنی کلمه Every به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of every word

امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد می‌گیریم

ترجمه کلمه Every به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “every” (به معنای “هر”) شبیه به “each” است. وقتی می‌خواهید در مورد تک‌تک اعضای یک گروه، بخش‌های جداگانه یک چیز، یا دوره‌های زمانی صحبت کنید، از این کلمه استفاده می‌کنید:

او هر روز به کلاس می‌آید.
از همه دانش‌آموزان این کلاس انتظار می‌رود در بحث شرکت کنند.
برای هر کارگری که به دستکش نیاز داشته باشد، دستکش فراهم شده است.
من باید هر شنبه کار کنم. (یعنی تمام شنبه‌های سال.)
میچل باید یک شنبه در میان کار کند. (یعنی یک شنبه کار می‌کند، شنبه بعد نه، دوباره شنبه بعدی بله، و همینطور ادامه دارد.)
ادنا تقریباً هر چند هفته یکبار مریض می‌شود. (یعنی این شرایط مرتب تکرار می‌شود.)
همه اعضای خانواده ما هر سال در کریسمس دور هم جمع می‌شوند.
تمام جعبه‌های روی این قفسه‌ها باید داخل کامیون بارگیری شوند.

 
یک کاربرد دیگر “every” برای تاکید بر وجود تمامی امکانات یا دلایل است:

به دان هر فرصتی برای موفقیت داده شد، اما او از موقعیت‌هایش استفاده نکرد.
آنها هر دلیلی داشتند تا باور کنند پدر و مادرشان از سقوط هواپیما نجات یافته‌اند.
ماریسا از هر موقعیتی برای پیشرفت در شرکتی که کار می‌کند استفاده کرده است.

توجه به تلفظ این کلمه مهم است! “every” فقط دو بخش دارد، نه سه بخش:
اِو-ری

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌های انگلیسی که با حرف A آغاز می‌شوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی به‌همراه معنی و مثال، که بر اساس حروف الفبا مرتب شده‌اند، مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *