امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم
ترجمه کلمه Emotion به فارسی با مثالهای کاربردی
یک احساس یا emotion، چیزی است که در درون انسان رخ میدهد. نمونههایی از احساسات شامل عشق، تنفر، ترس، خشم، شادی و ناراحتی میشود. معمولاً از کلمه «احساس» برای مواقعی استفاده میکنیم که حالتی عمیق و شدید را تجربه میکنیم، مثل وقتی که بسیار غمگین یا عصبانی هستیم.
در مراسم تشییع جنازه، احساسات زیادی بروز داده شد.
آن مرد وقتی فهمید پدرش فوت کرده است، هیچ واکنش احساسی نشان نداد.
یولاندا سعی کرد در هنگام صحبت درباره کسی که به او حمله کرده بود، احساساتش را مهار کند.
شرکتکنندگان در جلسه، وقتی درباره اعتیاد خود به مواد مخدر و الکل حرف میزدند، انواع مختلفی از احساسات را بروز دادند.
اعضای تیم، پس از باخت در مسابقه قهرمانی، تلاش کردند که احساسات خود را کنترل کنند. (کنترل احساسات به معنای مهار کردن عواطف است.)
کلمه emotional به معنای «احساساتی» یا «احساسی» است و یک صفت محسوب میشود.
در جلسه عمومی جامعه، واکنشهای احساسی زیادی دیده شد.
تیم هرگاه به مادرش فکر میکند، احساساتی میشود. (اغلب از فعل «شدن» یا get همراه با emotional استفاده میشود.)
متأسفم، قصد ندارم احساساتی شوم، اما این موضوع برایم سخت است.
ونسا در مراسم عروسی دوستش، بسیار تحت تأثیر قرار گرفت و احساساتی شد.
کلمه emotionally به معنای «از نظر عاطفی» است و یک قید محسوب میشود:
آن زن پس از مرگ گربهاش، از نظر روحی و عاطفی بیثبات شد.
وقتی همسر مرد شروع به رفتارهای آزاردهنده عاطفی کرد، او از همسرش طلاق گرفت.
دن سعی میکند در موقعیتهای شخصی مراجعانش، از نظر عاطفی درگیر نشود؛ چون این کار، حرفهای نیست.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی بههمراه معنی و مثال، که بر اساس حروف الفبا مرتب شدهاند، مراجعه کنید.
