میگویند: “هر که بامش بیش، برفش بیشتر.”
معنای این سخن این است که هر کس که جایگاه بالاتر، مسئولیت بیشتر یا دارایی و امکانات فراوانتری دارد، به همان نسبت هم مشکلات و دشواریهای بیشتری در زندگی خواهد داشت.
درست مانند یک خانه که هر چه بام آن بزرگتر و پهنتر باشد، در فصل زمستان، برف بیشتری روی آن جمع میشود و صاحب خانه باید زحمت بیشتری برای پاککردن آن متحمل شود.
این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که مقام و ثروت، همیشه هم آسان به دست نمیآیند و همراه خود دغدغهها و وظایف بیشتری نیز میآورند.

در این نوشته به سراغ مفهوم و داستان پشت یک ضربالمثل معروف ایرانی میرویم: «هر که بامش بیش، برفش بیشتر». این ضربالمثل به ما چه میگوید و از کجا آمده است؟ در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر بدانیم.
معنی هر که بامش بیش برفش بیشتر یعنی چه؟
هر کس که جایگاه بلندتر و زندگی بزرگتری دارد، مشکلات و دشواریهای بیشتری هم پیش رویش قرار میگیرد.
در اینجا “بام بلندتر” نشانه نعمت بیشتر است و “برف بیشتر” نماد رنج و مسئولیت افزونتر.
یعنی هرچه دارایی و امکانات زندگی بیشتر باشد، بار دغدغهها و گرفتاریها نیز سنگینتر خواهد بود.
هر که مال و منال بیشتری دارد، دردسرهایش هم بیشتر است.
ثروت زیاد همیشه آرامش به همراه نمیآورد.
ضربالمثل “هر که بامش بیش، برفش بیشتر” معمولاً توسط فرد ثروتمندی به کار میرود که میخواهد در پاسخ به کسی که غبطهٔ داراییهایش را میخورد، بگوید: این جایگاه و ثروت، با زحمت و مسئولیت زیادی به دست آمده است.

کسی که دارایی بیشتری دارد، مشکلات و مسئولیتهای بیشتری هم متحمل میشود. در این شرایط ممکن است این ضربالمثل را به یاد بیاورد. مثلاً فرد پولداری را در نظر بگیرید که باید از یک خانه بسیار بزرگ نگهداری کند. وقتی از این کار خسته میشود، با خود میگوید: هر که بامش بیش باشد برفش هم بیشتر است!
| ایموجی این ضرب المثل | 👱🏠🏠🏠❄️❄️❄️ |
داستان برای ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر

در داستانی قدیمی آمده است که پادشاهی در آستانه مرگ، وارثی نداشت. به همین دلیل وصیت کرد که فردای روز مرگش، نخستین کسی که از دروازه شهر وارد میشود، پادشاه بعدی باشد و تاج و تخت را به او بسپارند.
اتفاقاً روز بعد، اولین کسی که وارد شهر شد، مرد فقیری بود که تمام زندگیاش را در فقر گذرانده بود. لباسهای کهنه و وصلهدار به تن داشت و تنها سرمایهاش اندکی پول اندوخته بود. بزرگان و درباریان، طبق وصیت پادشاه پیشین، او را به قدرت رساندند و تمام ثروت و خزائن کشور را به او سپردند.
مدتی گذشت و این مرد که حالا حاکم شده بود، با مشکلات زیادی روبرو شد. برخی از فرماندهان و اطرافیان از فرمانش سرپیچی کردند و پادشاهان کشورهای همسایه نیز از اطراف به قلمرو او حمله کردند. او سعی کرد از کشور دفاع کند، اما دشمنان قدرتمندتر بودند و بخشهایی از سرزمینش را گرفتند.
این اتفاقات، پادشاه جدید را بسیار ناراحت و ناامید کرد. تا این که روزی یکی از دوستان قدیمیاش، که زمانی با هم دورهگردی میکردند، به شهر آمد و دوستش را در مقام پادشاهی دید. نزد او رفت و پس از سلام و احوالپرسی گفت: «خداروشکر که روزگارت تغییر کرد و به این مقام و عزت رسیدی! بخت و اقبال به تو رو کرد و از آن روزهای سخت رهایی یافتی!»
اما پادشاه با ناراحتی پاسخ داد: «دوست عزیز، به جای تبریک، به من تسلیت بگو. زمانی که با تو بودم، فقط نگران نان شب بودم؛ اما امروز نگران تمام دنیا هستم! اکنون غم و رنجی که میکشم، صدها برابر بیشتر از آن روزهایی است که با تو گدایی میکردیم و روزگار میگذراندیم.»
به همین دلیل است که این ضربالمثل معروف را میگویند: هر که بامش بیش، برفش بیشتر!
پادکست هر که بامش بیش برفش بیشتر
هر کس بامش بیش، برفش بیشتر
این ضربالمثل زیبا به ما میگوید که هر کس که موقعیت و جایگاه بالاتری دارد، مسئولیتهای سنگینتر و مشکلات بیشتری هم متوجه اوست. در زندگی، کسی که صاحب یک خانه بزرگ با بام پهن است، هنگام بارش برف، باید برفروبی بیشتری انجام دهد. این یک قانون طبیعی است.
این مفهوم فقط به خانهها محدود نمیشود. در همه جای زندگی این اصل صادق است. برای مثال، یک مدیر که در رأس یک شرکت بزرگ قرار دارد، در مقایسه با یک کارمند ساده، تصمیمهای مهمتر و پراسترستری باید بگیرد. اگر شرکت با مشکل مالی مواجه شود، فشار اصلی بر دوش مدیر است.
یا پدر و مادر یک خانواده، در قبال تربیت و آینده فرزندانشان مسئولیت بزرگی بر عهده دارند. این نگرانیها و زحمات، همان “برف” بیشتری است که به خاطر “بام” بزرگ خانواده باید پاک کنند.
پس این مثل به ما یادآوری میکند که:
* داشتن مقام و ثروت بیشتر، همیشه به معنای راحتی و آسایش نیست.
* هر موقعیت بالاتری، دشواریهای مخصوص به خودش را دارد.
* در قبال هر نعمتی، مسئولیتی وجود دارد.
این ضربالمثل ما را به تفکر وادار میکند که گاهی ممکن است از جایگاه دیگران حسادت کنیم، در حالی که از بار سنگین مسئولیتی که بر دوش آنهاست، خبر نداریم.
