معنی ضرب المثل ” عاقبت گرگ زاده گرگ شود “

ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود

همان‌طور که می‌دانید، ضرب‌المثل‌ها در فرهنگ ما حکم پندهای کوتاه و پرمعنایی را دارند که سال‌هاست بین مردم رواج دارند. یکی از این ضرب‌المثل‌ها، “عاقبت گرگ زاده گرگ شود” است.

این ضرب‌المثل به این موضوع اشاره می‌کند که هر کس در نهایت به سرشت و خوی واقعی خود بازمی‌گردد. درست مانند یک توله گرگ که حتی اگر در میان گوسفندان بزرگ شود، در نهایت طبیعت درونی‌اش او را به سمت رفتارهای گرگ‌گونه می‌کشاند.

معنی این ضرب‌المثل این است که:
* تربیت و محیط نمی‌توانند کاملاً سرشت و ذات اصلی یک فرد را تغییر دهند.
* در پایان، شخصیت واقعی و غریزه ذاتی هرکس خود را نشان خواهد داد.
* اگر کسی ذاتاً بد باشد، احتمالاً در نهایت همان بدی را بروز خواهد داد.

این مثل معمولاً در مورد افرادی به کار می‌رود که:
* با وجود همه تلاش‌ها برای تربیت و هدایت آن‌ها، باز هم به رفتارهای ناپسند و غریزی خود ادامه می‌دهند.
* ظاهر خوبی دارند، اما باطنشان سرشار از بدی است و در نهایت آن ذات پلید آشکار می‌شود.

به بیان ساده‌تر، این ضرب‌المثل به ما یادآوری می‌کند که تغییر دادن ذات و سرشت واقعی یک فرد، کاری بسیار دشوار و اغلب غیرممکن است.

ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود

در این نوشته، به بررسی مفهوم یکی از ضرب‌المثل‌های کهن و پرمعنی ایرانی می‌پردازیم. امیدواریم این مطلب برای شما مفید و جالب باشد.

ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود کنایه از چیست؟

۱- یعنی اگر کسی ذاتاً بدجنس و شرور باشد، با تربیت و نصیحت درست نمی‌شود. پس نباید به حرف‌ها و قول‌های چنین افرادی اعتماد کرد.

۲- معمولاً این ضرب‌المثل را در مورد کسانی به کار می‌برند که سال‌های طولانی کارهای نادرست انجام داده‌اند و همیشه باعث آزار دیگران بوده‌اند. وقتی این افراد به مشکل می‌خورند یا گیر می‌افتند، قول می‌دهند که آدم بهتری شوند و دیگر کارهای گذشته را تکرار نکنند. در این موقعیت‌ها مردم می‌گویند: “گرگ هرچه زاد، گرگ زاده است”. در حقیقت، گرگ در اینجا نماد حیوان درنده و حیله‌گر است.

۳- این ضرب‌المثل از نظر معنی به این ضرب‌المثل دیگر نزدیک است: “ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است”.

ریشه و داستان این ضرب المثل

در کتاب گلستان سعدی داستانی وجود دارد که اینگونه روایت شده است:
روزی پادشاهی به همراه سپاهیانش نقشه‌ای کشیدند و گروهی از راهزنان را که سال‌ها در یک گردنهٔ کوهستانی مردم را غارت می‌کردند، دستگیر کردند. این راهزنان در گذرگاه‌های خطرناک کمین می‌گذاشتند، اموال مردم را می‌دزدیدند و ترس و وحشت در دل آنان می‌انداختند.

پادشاه تصمیم گرفت همهٔ آنان را اعدام کند. در میان آنان جوانی بود که خود را به پای پادشاه انداخت و قول داد که توبه کند و دیگر دست به کارهای نادرست نزند. وزیر که دلسوز شده بود، از پادشاه خواست که سرپرستی جوان را به او بسپارد تا او را به خوبی تربیت کند.

سرانجام پادشاه قبول کرد. وزیر بهترین استادان را برای آموزش آن جوان آورد و علوم و آداب زمانه را به او یاد داد. هر بار که وزیر نزد پادشاه می‌رفت، با خوشحالی از پیشرفت جوان تعریف می‌کرد و به او می‌بالید.

پادشاه نیز هر بار با لبخند پاسخ می‌داد:

عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود

دو سال از این ماجرا گذشت. روزی دوستان قدیمی جوان تصمیم گرفتند وزیر را بکشند و اموالش را بدزدند. جوان با دیدن آنها، دوباره شیفتهٔ راهزنی شد و به دوستانش پیوست و در نهایت همه با هم وزیر را کشتند.

وقتی پادشاه از این اتفاق آگاه شد، آهی کشید و گفت:

شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی
ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره بوم خس
زمین شوره سنبل بر نیارد
در او تخم و عمل ضایع مگردان
نکویی با بدان کردن چنان است
که بد کردن به جای نیک مردان

نتیجه اخلاقی

به طور قطع نمی‌توان گفت که انسان‌ها هرگز تغییر نمی‌کنند. ممکن است فردی در یک محیط ناسالم بزرگ شده باشد، اما اگر با افراد خوب و دانش‌آموختگان اخلاقمدار معاشرت کند، به تدریج خلق و خویش بهتر شود. برعکس این موضوع نیز امکان دارد؛ یعنی کسی که در شرایط خوبی بوده، ممکن است با همنشینی با افراد ناباب، تغییر کند. (مثل پسر نوح). پس ما نمی‌توانیم با اطمینان بگوییم که یک نفر حتماً اصلاح می‌شود یا خراب می‌شود، اما عقل به ما می‌گوید که به هر کس که پیشینه خوبی ندارد، نباید اعتماد کرد، چون در نهایت ضرر آن به خودمان برمی‌گردد.
ضرب‌المثل با گرگ
اختصاصی-ندابلاگ

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *