همان کسی که مشکل را به وجود آورده، حالا ادعا میکند میخواهد آن را حل کند! این، مفهوم اصلی ضربالمثل «روغن ریخته نذر امامزاده شده» است.
**داستان پشت این ضربالمثل چیست؟**
روزی مردی یک ظرف بزرگ روغن داشت. او این ظرف را حمل میکرد که ناگهان ظرف از دستش افتاد و همه روغنها روی زمین ریخت. این مرد به جای اینکه مسئولیت کار خود را بپذیرد و اشتباهش را جبران کند، سریع نقشه دیگری کشید. او بلند شد و با صدای بلند شروع کرد به گفتن: “ای مردم! من این روغنهای ریخته شده را نذر امامزاده میکنم. هر کس میخواهد ثواب ببرد، بیاید و این روغنهای مقدس را جمعآوری کند!”
در واقع، او با این کار میخواست:
* از زیر بار مسئولیت کار خود شانه خالی کند.
* دیگران را وادار کند مشکل و کثیفیای که خودش به وجود آورده بود تمیز کنند.
* حتی برای خودش یک وجهه و ظاهر خوب و مقدسنمایانه درست کند.
**خلاصه مفهوم:**
این ضربالمثل به افرادی اشاره میکند که خودشان باعث یک دردسر یا مشکل میشوند، اما بعد آن را به شکل یک کار خیر یا خدمت بزرگ جلوه میدهند تا هم تقصیر خود را پنهان کنند و هم از دیگران برای حل مشکل کمک بگیرند. در واقع، آنها از یک عمل نادرست، یک فضیلت دروغین میسازند.

در این نوشته، به بررسی معنی و مفهوم یکی از ضربالمثلهای کهن و پرمعنای ایرانی میپردازیم. امیدواریم این مطلب برای شما مفید و جذاب باشد.
روغن ریخته نذر امامزاده شده کنایه از چیست؟
1- یعنی میخواهد اینطور نشان بدهد که چیزی را که از دست داده، برای یک کار خوب و پسندیده صرف کرده است! (یعنی اشتباهات خود را با برچسب دینی توجیه میکند تا آنها را جبران کند)
2- این ضربالمثل معمولاً برای افراد خسیس به کار میرود؛ چون به سختی از دارایی خود میگذرند و حتی زمانی که به اشتباه پول خود را خرج میکنند یا چیزی را از دست میدهند، تظاهر میکنند که این کار را در راه خدا و ارزشهای مقدس انجام دادهاند!
3- یعنی چیزی را که حتی برای خودش هم ارزشی ندارد، به دیگران پیشکش میکند.
آیه قرآن درباره انفاق (بخشش) شایسته و نیکو
در آیه ۲۶۷ سوره بقره، خداوند به مؤمنان سفارش میکند که در انفاق و بخشش، از چیزهای پاکیزه و خوبی که به دست آوردهاند استفاده کنند، نه از اموال کمارزش و ناخوشایندی که خودشان حاضر نیستند آن را بپذیرند، مگر با اکراه و بیمیلی. همچنین به آنان یادآوری میکند که خداوند بینیاز و ستوده است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لاَ تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَ اللَّهَ غَنِيٌ حَمِيدٌ
خلاصه داستان این ضرب المثل
در یک روستا، مردم مشغول بازسازی امامزاده بودند و هرکس به اندازه توانش کمک میکرد. بعضی پول میدادند و بعضی در کارهای ساختمانی دستی داشتند. اما در همین روستا، مرد پولداری زندگی میکرد که بسیار خسیس و کمانفاق بود. هر بار از او کمکی خواسته میشد، بهانه میآورد و خود را به نادانی میزد.
روزی از روزها، او از شهر چندین خمره روغن خرید و با الاغ به سمت روستا آورد. وقتی نزدیک روستا رسید، ناگهان تمام خمرهها از بار الاغ افتاد و روغنها روی زمین ریخت. مردم روستا که از این اتفاق خبر نداشتند، وقتی او را دیدند، دوباره موضوع کمک به امامزاده را پیش کشیدند. مرد خسیس که این فرصت را مناسب دید (!)، بلافاصله گفت: «همین روغنهایی که روی زمین ریخته را در راه خدا نذر میکنم!»
از آن روز به بعد، هرگاه کسی میخواست چیزی بیارزش یا به درد نخور را به دیگران بدهد یا نذر کند، این ضربالمثل را برایش به کار میبردند تا به او بفهمانند: اگر قصد کمک کردن نداری، بهتر است چیزی ندهی، نه اینکه چیزهای بیمصرف را بخشش کنی!
اگر میخواهید همه ضربالمثلهای فارسی را یاد بگیرید، کافیست روزی پنج دقیقه وقت بگذارید و با ده ضربالمثل آشنا شوید.
ضربالمثلهای فارسی معروف
نظر شما درباره این ضربالمثل چیست؟
اختصاصی-ندابلاگ
