همه ما این ضربالمثل معروف را شنیدهایم که میگوید: «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها». این جمله به این معناست که معمولاً شایعهها و حرفهای مردم، کاملاً بیاساس و بیریشه نیستند. حتی اگر این حرفها بزرگنمایی شده یا تحریف شده باشند، معمولاً یک نقطهی کوچک حقیقت در دل خود دارند که باعث به وجود آمدن آنها شده است.
به بیان دیگر، وقتی درباره کسی یا چیزی، صحبتهای زیادی بین مردم میافتد، به این معنی است که یک دلیل کوچک و واقعی پشت این همه گفتوگو وجود دارد. مردم بدون هیچ دلیلی شروع به صحبت نمیکنند. حتی اگر این دلیل در ابتدا بسیار کوچک و ناچیز باشد، وجود داشته است.
این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که بهتر است به جای نادیده گرفتن کامل حرفهای مردم، کمی دقیقتر شویم و ببینیم منشأ این صحبتها چیست. شاید این شایعات، نشانهای از یک واقعیت کوچک باشند که نیاز به توجه و بررسی دارد.

در این نوشته، میخواهیم معنی، پیشینه و مفهوم اصیل این ضربالمثل کهن ایرانی را بررسی کنیم. با ما در ندابلاگ همراه باشید.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها یعنی چه؟
هر حرف و سخنی، چه درست و چه نادرست، از یک نقطهی کوچک شروع میشود. هیچ شایعهای بدون دلیل به وجود نمیآید و همیشه یک جرقه اولیه وجود داشته است.
وقتی صحبتی بین مردم پخش میشود و بعضی آن را رد میکنند، کسانی که آن حرف را باور دارند معمولاً میگویند: “حتماً چیزی در کار بوده که الان همه دربارهاش حرف میزنند. هیچ سخنی بیدلیل شایع نمیشود.”
❌ نکته مهم! ❌
🔸 هر سخنی، چه راست چه دروغ، از جایی شروع میشود. اما یک شنوندهی عاقل باید بداند که هر چیزی را که خودش مستقیماً ندیده یا نشنیده، نباید به دیگران منتقل کند و زنجیره شایعات را طولانیتر کند.
گاهی همان نقطه شروع، یک موضوع کاملاً کوچک و بیاهمیت بوده یا حتی یک سوءتفاهم ساده که کسی آن را به اشتباه تفسیر کرده و سپس همان برداشت نادرست را همهجا پخش کرده است. بعد وقتی از آنها میپرسی “آیا مطمئنی؟” در پاسخ میگویند: “تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها!” در واقع با این جمله اغلب میخواهند حرف خود را ثابت کنند و اعتماد دیگران را جلب نمایند، حتی اگر حرفشان درست نباشد.
مثلاً فرض کنید در دانشگاه یا مدرسهتان در مورد یکی از اساتید حرف نادرستی میزنند. اما شما که او را میشناسید، مطمئنید که فرد خوبی است. وقتی از دیگران میپرسید چرا چنین حرفهای ناروایی میزنند، میگویند: “حتماً یک دلیلی وجود دارد! تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها!”
شاید شما به خاطر احترامی که برای استادتان قائلید، دنبال ریشه این حرف بگردید و ببینید منشأ آن چیست. آن وقت ممکن است بفهمید که مثلاً استاد زیر بار رشوه نرفته یا به یکی از دانشجویان پرنفوذ نمره نداده و آنها هم از دلخوری شایعه ساختهاند.
این نمونهای از شایعهپراکنی دروغین است که معنایش نزدیک به ضربالمثل “یک کلاغ، چهل کلاغ” میباشد.
🔸 با این حال، گاهی حرفی که میان مردم میچرخد، درست هم هست. مثلاً وقتی یک شخصیت مهم اجتماعی که مردم به او اعتماد دارند، در خفا کاری خلاف انجام دهد—مثلاً از اموال عمومی برای خودش استفاده کند—و کسی از آن باخبر شود، این خبر ممکن است به سرعت پخش شود.
⚠️ ولی باید حواسمان باشد: چه شایعه درست باشد چه نادرست، ما نباید بدون بررسی و تحقیق آن را باور کنیم. چون حتی اگر احتمال کوچکی باشد که حرفی نادرست است، با انتقال دادنش در اشتباه دیگران شریک میشویم.
حرف آخر: به هر حرف کوچکی اعتماد نکنید 😐
پیشنهاد: داستان ضربالمثل “یک کلاغ، چهل کلاغ”
اختصاصی– ندابلاگ
