معنی ضرب المثل ” بیلش را پارو کرده” + داستان کوتاه

ضرب المثل بیلش را پارو کرده

این ضرب‌المثل برای کسانی به کار می‌رود که در توصیف و تعریف از چیزی یا کسی، بسیار زیاده‌روی و مبالغه می‌کنند. وقتی کسی واقعیت را بیش از اندازه بزرگ جلوه می‌دهد یا برای کوچک‌ترین چیز، تعریف‌های بی‌مورد می‌کند، می‌گویند: «بیلش را پارو کرده».

بیل و پارو هر دو ابزارهایی برای جمع‌آوری و جابه‌جایی هستند، اما پارو از بیل بزرگ‌تر است و حجم بیشتری را در بر می‌گیرد. این مثل به زیبایی نشان می‌دهد که فرد دارد چیزهای کوچک و معمولی را به عنوان اموری بزرگ و فوق‌العاده معرفی می‌کند؛ انگار که وسیله کوچکش (بیل) را با یک وسیله بزرگ (پارو) جایگزین کرده است.

در زندگی روزمره، این جمله معمولاً با لحنی طنزآمیز و برای نکوهش کسانی گفته می‌شود که در تعریف و تمجید، حد و مرز را رعایت نمی‌کنند و در بیان ویژگی‌های یک چیز، صداقت ندارند.

ضرب المثل بیلش را پارو کرده

در این نوشته می‌خواهیم به درک مفهوم اصلی این ضرب‌المثل کهن ایرانی بپردازیم. لطفاً در ادامه با ما همراه باشید.

معنی ضرب المثل بیلش را پارو کرده

1- انگار بیلش را پارو کرده‌اند، یعنی فرصت‌های خوب زندگی‌اش را از دست داده است.
2- به کسی گفته می‌شود که با وجود تلاش زیاد، در آخر کارش به جایی نمی‌رسد و تمام آرزوهایش نقش بر آب می‌شود.
3- گاهی هم این عبارت برای کسانی به کار می‌رود که به پول یا مقامی رسیده‌اند و خودشان را از دیگران بالاتر می‌بینند.

داستان ضرب المثل

مرد سالخورده‌ای بود که در یک دهکده زندگی می‌کرد و از بی‌محصولی زمینش بسیار غمگین بود. یکی از همسایه‌هایش به او گفت: «اگر چهل روز زمینت را با خواندن دعای مخصوصی شخم بزنی و جلوی خانه‌ات را نیز تمیز کنی، در روز چهلم شخصی نزد تو خواهد آمد و هر آرزویی داشته باشی، برآورده خواهد کرد.»

پیرمرد دست به کار شد و همان توصیه را انجام داد. روز چهلم فرارسید. او از صبح مشغول کار و خواندن دعا بود. وقتی غروب شد و کسی نیامد، دلش شکست و ناامید شد. بیلش را برداشت و با ناراحتی به سوی خانه حرکت کرد.

هنوز چند قدمی بیشتر راه نرفته بود که ناگهان مردی از دور نمایان شد. آن مرد با دیدن چهره غمگین پیرمرد، پرسید چه اتفاقی افتاده است. پیرمرد ماجرا را برایش تعریف کرد. مرد غریبه گفت: «فرض کن من همان کسی هستم که منتظرش بودی. حالا هر چه می‌خواهی از من بخواه.»

پیرمرد با خنده و تمسخر گفت: «اگر راست می‌گویی، همین بیل من را به یک پارو تبدیل کن!» در یک لحظه، بیل به پارو تبدیل شد و مرد ناشناس نیز ناپدید شد. تازه آن زمان پیرمرد متوجه شد فرصت را از دست داده است؛ نه تنها به آرزوی واقعی خود نرسید، بلکه تنها دارایی خود، یعنی همان بیل را نیز از دست داد.

پیشنهادی: ضرب‌المثل‌های بیشتری بخوانید.
اختصاصی–ندابلاگ

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *