بیوگرافی و زندگینامه عزت الله انتظامی

عزت الله انتظامی

بیوگرافی عزت الله انتظامی

عزت‌الله انتظامی، بازیگر و کارگردان نامدار سینما، تلویزیون و تئاتر، در سی‌ویکم خردادماه سال ۱۳۰۳ به دنیا آمد. او در بیست‌وششم مردادماه ۱۳۹۷ چشم از جهان فروبست. این هنرمند محبوب در بین مردم به «آقای بازیگر» معروف بود. در واقع، انتظامی نخستین بازیگر ایرانی بود که توانست در یک جشنواره‌ی جهانی جایزه بگیرد. او در سال ۱۳۸۲ به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار ایران انتخاب شد.

منوی دسترسی سریع

سرگذشت
داستان زندگی
پیوند زناشویی
عالم هنر و فعالیت‌ها
کارهای سینمایی
تقدیرها و موفقیت‌ها
حواشی و بحث‌ها
گفت‌وگوها

عزت الله انتظامی

خلاصه زندگینامه

نام: عزت‌الله
نام خانوادگی: انتظامی
تاریخ تولد: ۳۱ خرداد ۱۳۰۳
محل تولد: سنگلج، تهران، ایران
درگذشت: ۲۶ مرداد ۱۳۹۷ (در سن ۹۴ سالگی)
محل فوت: تهران، ایران
علت فوت: سکته مغزی
آرامگاه: قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران
ملیت: ایرانی
حرفه‌ها: بازیگر و کارگردان تئاتر
سال‌های فعالیت: از ۱۳۲۸ تا ۱۳۸۹
لقب‌ها: آقای بازیگر، عزت سینمای ایران
قد: ۱۶۷ سانتیمتر
همسران: مینا انتظامی (همسر پیشین) و فاطمه روستایی (فلور)
فرزندان: مجید انتظامی، شهاب انتظامی، رامین انتظامی
جایزه‌ها: دریافت نشان فرهنگ و هنر (درجه یک)

زندگینامه

زندگی شخصی و خانواده:

عزت‌الله انتظامی، بازیگر قدیمی و شناخته‌شده‌ی ایرانی، در سال ۱۳۰۳ در محله سنگلج تهران متولد شد. او چهار برادر به نام‌های محمد، احمد، محمود و قدرت‌الله انتظامی داشت. یکی از برادرانش به نام قدرت‌الله انتظامی، در هجدهم شهریور سال ۱۴۰۰ بر اثر سکته‌ی قلبی درگذشت.

او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، در هنرستان صنعتی تهران پذیرفته شد و در رشته برق فارغ‌التحصیل گردید. سپس در سال ۱۳۲۶ کار هنری خود را شروع کرد و با پس‌انداز کمی که از فعالیت در تئاتر به دست آورده بود، به آلمان سفر کرد. وی در شهر هانوفر آلمان، در یک مدرسه‌ی شبانه در رشته‌های سینما و تئاتر تحصیل کرد.

عزت‌الله انتظامی همزمان با تحصیل، در یک فیلم کوتاه به نام “دزد و قصیده” ساخته ویل لپاخی نیز بازی کرد. پس از پایان دوره آموزشی، بدون معطلی به ایران بازگشت.

کارمند وزارت بهداری:

با پشتیبانی و کوشش‌های رئیس اداره هنرهای زیبا در آن زمان، در سال ۱۳۳۸ عزت الله انتظامی به اداره بهداری منتقل شد. این انتقال باعث شد تا او هم شغل ثابت و مناسبی داشته باشد و هم بتواند با آسودگی به فعالیت‌های هنری خود ادامه دهد.

ماجرای اعتراض استاد جمشید مشایخی به عزت الله انتظامی:

در سال ۱۳۹۶، در مراسمی که گروهی از منتقدان و نویسندگان ایرانی برگزار کرده بودند، جمشید مشایخی – هنرمند باسابقه کشور – با حضور روی صحنه، نسبت به نمایش تصویر عزت‌الله انتظامی در تیزر آغاز این برنامه انتقاد کرد.
او گفت: درست نیست که در میان این همه بازیگر قدیمی و شناخته شده، ناعادلانه رفتار کنیم و فقط از یک نفر تقدیر به عمل آوریم.

مشایخی در ادامه صحبت‌هایش اضافه کرد: او آن زمان در مقابل شهر بانو فرح تنبک می‌زد و حالا خانه‌اش را وقف می‌کند!
با این حال، ریشه این ناراحتی دیرینه بین این دو هنرمند، به سال ۱۳۴۳ برمی‌گردد. در آن زمان، وقتی عزت‌الله انتظامی به عنوان یکی از اعضای اداره تئاتر شروع به کار کرد، تا حدی با پیشنهادها و دیدگاه‌های جمشید مشایخی مخالفت کرد و باعث شد به نمایش‌های تئاتر این بازیگر، توجه و ارزش کمی شود.
به مرور، این اختلاف‌ها بیشتر شد و مسائل تازه‌تری نیز به همراه آورد.

در آغوش کشیدن عزت الله انتظامی توسط نیکی کریمی!!

در مراسمی که برای اهدای جوایز سینمایی بازیگر ایرانی، نیکی کریمی، به موزه سینما برگزار شده بود، اتفاق غیرمنتظره‌ای روی داد. نیکی کریمی با حرکتی غافلگیرکننده، عزت انتظامی را در آغوش گرفت. انتشار این خبر واکنش‌های فراوانی را در بین مردم برانگیخت.

ازدواج

عزت‌الله انتظامی در طول زندگی خود دو بار ازدواج کرده است.

ازدواج اول و طلاق:

این بازیگر برای اولین بار در ۲۱ سالگی، یعنی در سال ۱۳۲۴، با خانمی به نام مینا انتظامی ازدواج کرد و زندگی مشترکشان را شروع کردند. حاصل این پیوند، پسری به نام مجید انتظامی بود که اکنون به عنوان یک آهنگساز و نوازنده سرشناس ایرانی فعالیت می‌کند. اما این ازدواج دوام زیادی نداشت و پس از حدود یک سال به جدایی کشید. مینا انتظامی، همسر اول عزت الله انتظامی، در سال ۱۳۸۹ درگذشت.

ازدواج دوم:

یک سال پس از پایان زندگی مشترک اول، عزت‌الله انتظامی در سال ۱۳۲۶ با فاطمه روستایی که متولد سال ۱۳۱۰ بود، ازدواج کرد. این هنرمند همسر دوم خود را در خانه فلور صدا می‌کرد. ثمره این ازدواج، دو پسر به نام‌های رامین و شهاب بود. همسر او اکنون در تهران و در خانه آقای انتظامی واقع در خیابان عزت‌الله انتظامی (که قبلاً خیابان سپند نام داشت) زندگی می‌کند. پسرانشان، رامین انتظامی و شهاب انتظامی، در کشور آلمان ساکن هستند.

زندگی هنری

عزت الله انتظامی در کنار محمدرضا شجریان

شروع فعالیت هنری:

عزت‌الله انتظامی از ۱۴ سالگی، کار هنری خود را با پیش‌پرده‌خوانی در سالن‌های تئاتر لاله‌زار آغاز کرد. یک سال بعد، در تماشاخانه‌های هنر و فرهنگ تهران مشغول به کار شد. در سال ۱۳۲۰، اولین نمایش رسمی خود به نام «اولتیماتوم» را که نوشته‌ی پرویز خطیبی بود، در تئاتر پاریس لاله‌زار روی صحنه برد. کارگردانی این نمایش بر عهده‌ی اصغر تفکری بود. او تا سال ۱۳۲۶ در بیش از ده نمایش تئاتر بازی کرد.

پس از گذراندن دوره‌های آموزشی تئاتر در آلمان، انتظامی به ایران بازگشت. در آن سال‌ها که فضای سینمای ایران چندان سالم نبود، او به دوبله‌ی فیلم‌ها روی آورد و در کنار آن به اجرای نمایش و فعالیت در تلویزیون پرداخت.

در سال ۱۳۴۸ و در ۴۵ سالگی، این بازیگر بدون نیاز به کنکور وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در رشته تئاتر به تحصیل پرداخت. او توانست مدرک کارشناسی بازیگری خود را بگیرد و به مدت یک سال در دانشگاه تهران و دانشگاه الزهرا (در آن زمان) تدریس کند.

موضوع پایان‌نامه کارشناسی او در دانشکده هنرهای زیبا، «پیش‌پرده‌خوانی در ایران» و «کار هنری هنریش فون کلایست» بود. او با نمره «بسیار خوب همراه با تشویق کتبی» از تمام اساتیدش، از جمله بهرام بیضایی، فارغ‌التحصیل شد.

ورود او به سینما در سال ۱۳۲۸ و با بازی در فیلم «واریته بهاری» ساخته پرویز خطیبی اتفاق افتاد. بیست سال بعد، داریوش مهرجویی در سال ۱۳۴۸ با انتخاب او برای فیلم «گاو»، استعداد بی‌نظیر این بازیگر را به همگان نشان داد. انتظامی در این فیلم، نقش «مش حسن» را بازی کرد؛ مردی که در فراق گاوش می‌گرید و خاطراتش را با او مرور می‌کند. بازی درخشان او در «گاو»، هم مسیر تازه‌ای برای کارنامه‌ی خودش گشود و هم نقطه‌عطفی در تاریخ بازیگری سینمای ایران شد. این فیلم بر اساس داستانی از کتاب «دسته عزاداران بیل» ساخته شد و انتظامی در کنار جمشید مشایخی و علی نصیریان نقش‌آفرینی کرد.

او را به عنوان بازیگری مبتکر و صاحب‌سبک در سینمای ایران می‌شناسند. از دیگر همکاری‌هایش با داریوش مهرجویی می‌توان به فیلم‌های «هالو»، «دایره مینا»، «پستچی»، «اجاره‌نشین‌ها»، «هامون» و «بانو» اشاره کرد. بازی در فیلم «بانو» بسیاری از توانایی‌های او را به نمایش گذاشت.

انتظامی با کارگردانان بزرگ و نام‌آور دیگری مانند علی حاتمی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، رخشان بنی‌اعتماد، مسعود جعفری جوزانی و محسن مخملباف نیز همکاری داشته است.

خودش در یک مصاحبه، بازی در فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی، «حاجی واشنگتن» ساخته علی حاتمی و «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» ساخته محسن مخملباف را سخت‌ترین نقش‌های دوران بازیگری خود دانسته است. او در فیلم واقع‌گرا و سیاه «دایره مینا»، نقش یک دلال پلید و سودجو را بازی کرد که با فروش خون‌های آلوده معتادان پول درمی‌آورد. این فیلم به دلیل نگاه تند و انتقادی‌اش و پرداختن به مشکلات نظام پزشکی و فساد اجتماعی در دوران پهلوی، مجوز نمایش نگرفت و پس از انقلاب اکران شد.

در فیلم طنز «اجاره‌نشین‌ها»، او نقش «عباس آقا سوپرمَکّار» را بازی کرد؛ مردی حریص و پرطمع که با دیگر نقش‌هایش تفاوت زیادی داشت.

این هنرمند بزرگ پس از انقلاب اسلامی، به‌ویژه در دهه شصت، در نقش‌های گوناگونی درخشید. بازی او در فیلم‌هایی مانند «حاجی واشنگتن»، «اجاره‌نشین‌ها»، «گراند سینما»، «هامون»، «بانو»، «گاو»، «ستارخان»، «صادق کرده»، «خانه خلوت»، «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما»، «روز فرشته»، «روسری آبی»، «مینای شهر خاموش»، «ستاره‌ها ۱: ستاره می‌شود»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «خانه‌ای روی آب» و «راه آبی ابریشم» از نمونه‌های درخشان کارنامه پربار اوست.

بازی در فیلم «گاوخونی» دومین همکاری او با بهروز افخمی بود. حضور در فیلم «جایی برای زندگی» نیز چهارمین باری بود که با محمد بزرگ‌نیا همکاری می‌کرد. وقتی ۷۹ سال داشت، برای اولین بار در فیلمی از مسعود کیمیایی به نام «حکم» بازی کرد. شخصیت «رضا» در این فیلم شباهت زیادی به «دان کورلئونه» دارد. کیمیایی گفته است که بازی انتظامی در «حکم» یک افتخار بزرگ بود.

او در فیلم مستند «عشق پرداز» ساخته محمدهادی کاویانی، در کنار استاد محمود فرشچیان، نقاش بزرگ ایرانی، ظاهر شد.

عزت‌الله انتظامی اولین بازیگر ایرانی است که توانست یک جایزه بین‌المللی دریافت کند. او برای بازی در فیلم «گاو»، جایزه هوگو نقرهای برای بهترین بازیگر مرد را از جشنواره جهانی فیلم شیکاگو به دست آورد.

تله تئاتر با بازیگری وی:

عزت الله انتظامی علاوه بر کارگردانی تعداد زیادی تله‌تئاتر، در نمایش‌های تلویزیونی زیادی نیز بازی کرد. در ادامه به معرفی این آثار می‌پردازیم.

از میان تله‌تئاترهایی که او در آن‌ها حضور داشت می‌توان به این موارد اشاره کرد: محاکمه، زندگی، هزار دستان، از خود گریخته، جعفر خان از فرنگ برگشته، گاو، گوهر شب چراغ، عروس، یک کلاغ چهل کلاغ، عروسک های گوشتی، ابرام آقا، آتشکده، شیدوش و ناهید، رستاخیز، شکارگاه، جراح پلاستیک، طلسم، عروسی جناب میرزا، خودکشی، پزشک دهکده کوکونیان، ویلای یوکا، طناب، اسب سیرک، و ده و سه دقیقه.

همچنین او نمایش‌های زیادی را روی صحنه تئاتر اجرا کرد که از آن جمله هستند: این فصل را با من بخوان، پنجره، زن اجتماعی، دعوت، افول، لونه شغال، خوب نیست، بدشان می آید، بهشت برین، تارتوف، شنل قرمز، دختر شکلات فروش، چوب به دست های ورزیل، بهترین بابای دنیا، دو سر پل، بنگاه تئاترال، آی با کلاه آی بی کلاه، شاه عباس و مرد پاره دوز، مترسک ها در شب، و از طبع خارج.

عزت الله انتظامی سال‌های زیادی در سینما و تئاتر فعال بود و آثار ارزشمند و ماندگاری از خود به جای گذاشت. او در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران زیر نظر استادان بزرگی مانند حمید سمندریان و شنگله، دانش آکادمیک را به مهارت‌های خود افزود. جالب است بدانید که او در دوران تحصیل در هنرستان صنعتی، همراه با افرادی مثل هوشنگ بهشتی، نصرت الله کریمی، حمید قنبری و محمدعلی جعفری به هنر می‌پرداخت.

عزت الله انتظامی پدر مجید انتظامی، آهنگساز و نوازنده سرشناس ایران است. مجید انتظامی در هجدهم اسفند ماه سال ۱۳۲۶ در تهران به دنیا آمد و به عنوان آهنگساز، نوازنده ابوا و مدرس موسیقی فعالیت می‌کند. او از برجسته‌ترین آهنگسازان سینمای ایران به شمار می‌رود.

سرانجام عزت الله انتظامی در بیست و ششم مرداد ماه سال ۱۳۹۷ در بیمارستان شهید باهنر تهران در سن ۹۴ سالگی چشم از جهان فروبست.

تجلیل یونسکو:

مراسم بزرگداشت و پاسداشت عزت‌الله انتظامی، بازیگر نامدار سینمای ایران، در سال ۲۰۰۶ میلادی همزمان با روزهای مهرماه سال ۱۳۸۵ خورشیدی، در ساختمان سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در پاریس برگزار شد. در این برنامه، نمایشگاهی شامل پوسترهای فیلم‌هایی که این هنرمند در آن‌ها بازی کرده بود، به همراه آلبومی از عکس‌های شخصی او و همچنین تقدیرنامه‌ای برای بازی در فیلم «گاو» در معرض دید عموم قرار گرفت.

این مراسم با همکاری ریاست موزه سینمای ایران، سفارت فرانسه در تهران، نماینده ایران در یونسکو، بنیاد سینمایی فارابی و نمایندگی‌های فرهنگی ایران در فرانسه سازماندهی شد. در این آیین، شمار زیادی از نویسندگان و دست‌اندرکاران سینمای فرانسه و همچنین ایرانیان مقیم این کشور حضور یافتند.

من عزتم، بچه سنگلج:

در سال ۱۳۹۲، کتابی با نام «من عزتم، بچه سنگلج» منتشر شد که به بررسی زندگی عزت‌الله انتظامی می‌پرداخت. این کتاب توسط انتشارات سخن تهیه و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. در آغاز کتاب، نوشته‌ای از ژان-کلود کاریر، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر فرانسوی، با عنوان «عزت انتظامی: یک شمایل» آورده شده است. در بخشی از این مقدمه چنین نوشته شده: «هیچ دستوری برای ستاره شدن و ستاره ماندن وجود ندارد. باید دارای یک نگاه، یک حضور، جذابیتی آنی و چهره‌ای آشنا، حتی پیش از نخستین دیدار، بود. باید دارای یک دم، یک حس و تمام ویژگی‌هایی که لغت روح را معنی می‌کند، بود.»

مستند آقای بازیگر:

زندگی هنری عزت الله انتظامی در قالب یک فیلم مستند با عنوان «… و آسمان آبی» ساخته غزاله سلطانی به تصویر کشیده شده است. این اثر، داستان زندگی و رویدادهای مهم این بازیگر سرشناس را روایت می کند.

خانه موزه عزت‌الله انتظامی:

برای پاسداشت هنرمندان ایران و ایجاد موزه‌های بیشتر در نقاط گوناگون تهران، خانه شخصی عزت الله انتظامی به یک موزه عمومی تبدیل شد. در تیرماه سال ۱۳۹۱، معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه یک تهران، این خانه را خریداری کرد تا به عنوان یک خانه موزه از آن استفاده فرهنگی شود.

این خانه موزه در بلوار اندرزگو قرار دارد و مساحت آن ۴۵۱ متر مربع است. ساختمان آن ۵۳۸ متر مربع زیربنا دارد. بخش‌های مختلف این موزه شامل قسمت شمالی که به نمایش آثار استاد انتظامی اختصاص دارد، یک سالن نمایش به نام بلک باکس با گنجایش ۱۳۰ نفر در زیرزمین، یک کافی‌شاپ در پشت‌بام، و بخش‌هایی مانند شهر فرنگ، اتاق آینه، تماشاخانه، گالری و تابلوی امضا و یادگاری هنرمندان مشهور است.

کارهای بازسازی و آماده‌سازی این موزه از اسفند ۱۳۹۱ آغاز شد. در ابتدا قرار بود در پایان اردیبهشت ۱۳۹۳ افتتاح شود، اما به دلیل بیماری و بستری شدن استاد انتظامی در بیمارستان، این مراسم به تعویق افتاد. سرانجام در شهریور ۱۳۹۳، همزمان با شروع پانزدهمین جشنواره جهانی نمایش عروسکی، این موزه به طور رسمی آغاز به کار کرد.

عزت الله انتظامی کار هنری خود را با تئاتر شروع کرد. او اولین بار در سال ۱۳۳۰ به طور رسمی در نمایشی به نام «اولتیماتوم» در سالن تئاتر پاریس در خیابان لاله‌زار روی صحنه رفت. پس از آن، تا سال ۱۳۲۶ در ده‌ها نمایش دیگر نیز بازی کرد.

ورود او به سینما در سال ۱۳۲۸ با فیلم «واریته بهاری» ساخته پرویز خطیبی اتفاق افتاد. یکی از نقش‌آفرینی‌های مهم او در فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی در سال ۱۳۴۸ بود. این فیلم بر اساس داستانی از کتاب «عزاداران بیل» ساخته شد و هنرمندانی مانند جمشید مشایخی و علی نصیریان نیز در آن بازی کردند.

انتظامی در سال ۱۳۳۲ برای تحصیل به آلمان غربی سفر کرد و در مدرسه سینما و تئاتر «فولکس هوخ شوله» در شهر هانوفر نام‌نویسی کرد. در همین زمان، در فیلمی به نام «دزد/ قصیده» به کارگردانی لپاخ نیز ایفای نقش کرد.

از جمله کارهای تلویزیونی او می‌توان به سریال‌های «مسافرت»، «هزاردستان» و «محاکمه» اشاره کرد. در سال ۱۳۶۱، فرصت مهمی برای او پیش آمد تا یکی از ماندگارترین نقش‌های خود را در فیلم «حاجی واشنگتن» به کارگردانی علی حاتمی بازی کند. او در این فیلم نقش شخصیتی به نام حسین قلی‌خان را اجرا کرد. یکی از جمله‌های به یادماندنی او در این فیلم، «آیینِ چراغ خاموشی نیست» است که در تاریخ سینمای ایران ماندگار شده است.

فیلم شناسی

عزت الله انتظامی در حال خندیدن

تلویزیون:

در یک مصاحبه با مجله فیلم در شهریور سال ۱۳۶۷، عزت‌الله انتظامی گفت که به تازگی چهارصدمین اجرای تلویزیونی خود را به عنوان بازیگر و کارگردان پشت سر گذاشته است. در ادامه، نام برخی از این مجموعه‌ها و تله‌تئاترها را برای شما آورده‌ایم:

مجموعه تلویزیونی های عزت الله انتظامی
سال عنوان اثر
۱۳۷۷–۱۳۷۸ محاکمه
۱۳۷۴ زندگی
۱۳۵۸–۱۳۶۶ هزاردستان
۱۳۵۷ تله فیلم «مسافرت»
۱۳۴۶ تله تئاتر «از خود گریخته»
۱۳۴۶ تله تئاتر «تولد»
۱۳۴۶ تله تئاتر «راشل»
۱۳۴۵ تله تئاتر «پیک نیک»
۱۳۴۵ تله تئاتر «مجسمه جاندار»
۱۳۴۵ تله تئاتر «مرد کوته فکر»
۱۳۴۵ تله تئاتر «انفجار»
۱۳۴۴ تله تئاتر «کبوتر جَلد و معاملات»
۱۳۴۴ تله تئاتر «جعفرخان از فرنگ برگشته»
۱۳۴۴ تله تئاتر «دلیجان»
۱۳۴۴ تله تئاتر «آرامگاه ماهان»
۱۳۴۴ تله تئاتر «ترازوی پایه بلند»
۱۳۴۴ تله تئاتر «غرور دزد گاوصندوق»
۱۳۴۴ تله تئاتر «آدمهای شب»
۱۳۴۴ تله تئاتر «گاو»
۱۳۴۳ تله تئاتر «روشنایی های خانه ما»
۱۳۴۳ تله تئاتر «دیدار»
۱۳۴۳ تله تئاتر «عروس»
۱۳۴۳ تله تئاتر «گوهر شب چراغ»
۱۳۴۳ تله تئاتر «یک کلاغ، چهل کلاغ»
۱۳۴۳ تله تئاتر «آدمهای شب»
۱۳۴۳ تله تئاتر «تنهایی»
۱۳۴۳ تله تئاتر «شنل»
۱۳۴۲ تله تئاتر «عروسک های گوشتی»
۱۳۴۲ تله تئاتر «ابرام آقا»
۱۳۴۲ تله تئاتر «کنار جاده»
۱۳۴۲ تله تئاتر «تا نیمه شب»
۱۳۴۲ تله تئاتر «شادروان مادر خانم»
۱۳۴۲ تله تئاتر «ازدواج با مکاتبه»
۱۳۴۲ تله تئاتر «داستان یک شب»
۱۳۴۲ تله تئاتر «حماسه بازگشت و انتظار»
۱۳۴۲ تله تئاتر «غریبه»
۱۳۴۲ تله تئاتر «دست بزن»
۱۳۴۱ تله تئاتر «آتشکده»
۱۳۴۱ تله تئاتر «تنهایی»
۱۳۴۱ تله تئاتر «دو خجول»
۱۳۴۱ تله تئاتر «شوم»
۱۳۴۱ تله تئاتر «خشت اول»
۱۳۴۱ تله تئاتر «آگهی ازدواج»
۱۳۴۱ تله تئاتر «چشمهای قشنگ خانم والری»
۱۳۴۱ تله تئاتر «عشق شوم»
۱۳۴۱ تله تئاتر «گردنبند مروارید»
۱۳۴۱ تله تئاتر «کلبه»
۱۳۴۱ تله تئاتر «بازگشتی نیست»
۱۳۴۰ تله تئاتر «بعد از همه آن سالها»
۱۳۴۰ تله تئاتر «مکتب بیوه ها»
۱۳۴۰ تله تئاتر «بیم و امید»
۱۳۴۰ تله تئاتر «نرس از جریمه»
۱۳۴۰ تله تئاتر «شیدوش و ناهید»
۱۳۴۰ تله تئاتر «رستاخیز»

جوایز و افتخارات

جشنواره سینمایی سپاس:

جشنواره سینمایی سپاس عزت الله انتظامی
سال قسمت اثر نتیجه جایزه
۱۳۴۹ بهترین بازیگر نقش دوم مرد آقای هالو برنده مجسمه

جشنواره بین‌المللی فیلم فجر:

جشنواره بین‌المللی فیلم فجر عزت الله انتظامی
سال دوره قسمت اثر نتیجه جایزه
۱۳۶۵ پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش اول مرد اجاره‌نشین‌ها نامزدشده
۱۳۶۷ هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش اول مرد گراند سینما برنده سیمرغ بلورین
۱۳۶۸ هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش مکمل مرد هامون نامزدشده
۱۳۷۰ دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش اول مرد خانه خلوت و ناصرالدین‌شاه آکتور سینما برنده لوح تقدیر
۱۳۷۲ دوازدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش اول مرد روز فرشته برنده سیمرغ بلورین
۱۳۷۶ شانزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بزرگداشت برنده لوح تقدیر
۱۳۸۰ بیستمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش مکمل مرد خانه‌ای روی آب برنده سیمرغ بلورین
۱۳۸۲ بیست و دومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در بخش بین‌الملل) گاوخونی برنده سیمرغ بلورین
۱۳۸۳ بیست و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش اول مرد جایی برای زندگی نامزدشده
۱۳۸۴ بیست و چهارمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بهترین بازیگر نقش اول مرد ستاره‌ها ۱: ستاره می‌شود نامزدشده
۱۳۸۵ بیست و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر جایزه ویژه هیئت داوران برای بازیگری مینای شهر خاموش برنده سیمرغ بلورین
۱۳۹۷ سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر نکوداشت برنده لوح تقدیر

جشن خانه سینما:

جشن خانه سینما عزت الله انتظامی
سال قسمت اثر نتیجه جایزه
۱۳۸۷ بهترین بازیگر نقش اول مرد ستاره‌ها ۱: ستاره می‌شود برنده تندیس زرین
۱۳۸۶ بهترین بازیگر نقش اول مرد مینای شهر خاموش نامزدشده
۱۳۷۷ بهترین بازیگر نقش اول مرد حاجی واشینگتن نامزدشده

جوایز بین الملل:

جوایز بین الملل عزت الله انتظامی
سال جشنواره قسمت اثر نتیجه جایزه
۲۰۰۸ جشنواره بین‌المللی فیلم بیروت بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شب برنده تندیس زرین
۱۹۹۱ جشنواره سه قاره بهترین بازیگر نقش اول مرد گاو برنده جایزه ویژه هیئت داوران
۱۹۷۱ جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو بهترین بازیگر نقش اول مرد گاو برنده جایزه هوگو نقره‌ای

حاشیه ها

عزت الله انتظامی در کنار دیگر بازیگران

انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲:

وقتی اسفندیار رحیم مشایی تصمیم گرفت برای انتخابات ریاست جمهوری نام‌نویسی کند، عزت‌الله انتظامی در وزارت کشور حاضر بود. عکس‌هایی که در فضای مجازی از او در کنار محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم مشایی در وزارت کشور منتشر شد، این برداشت را ایجاد کرد که این هنرمند برای همراهی رئیس‌جمهور و مشاورش در زمان نام‌نویسی مشایی به آنجا رفته است.
چند روز بعد، این هنرمند در یادداشتی درباره چگونگی حضور خود در وزارت کشور نوشت: چند ماه است که برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری خود تلاش زیادی کرده و در آن روز، از دفتر ریاست جمهوری با او تماس گرفتند و گفتند کارهای ثبت بنیاد در مرحله پایانی است. بلافاصله ماشینی فرستادند تا او را به کاخ ریاست جمهوری ببرند.
این هنرمند در ادامه نوشت: «ناگهان آقای مشایی به سمت ماشین ما آمد… گفت با ما بیایید، همین امروز کارتان را انجام می‌دهم. آقای مشایی سوار ماشین بزرگ سفیدرنگی شد و ما به دنبال او حرکت کردیم… ناگهان خودم را در میدان فاطمی دیدم… تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است! آقای رئیس‌جمهور و مشایی و چند نفر دیگر هم آنجا بودند. مرد جوانی آمد و مرا به راهروهای پیچ‌درپیچ دیگری برد. واقعاً خسته شده بودم… مجبور بودم با عصا به دنبال او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه‌نفره فلزی آبی رنگ دیدم و خودم را به آن رساندم و روی صندلی وسط نشستم.
ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رئیس‌جمهور و چند نفر دیگر به طرف من می‌آیند. آقای مشایی سمت چپ من و آقای رئیس‌جمهور سمت راستم نشستند. ناگهان اطرافمان پر از دوربین‌های عکاسی شد. آقای مشایی گفت: “چی شده؟ یه خرده شاد باشین!” من چیزی برای گفتن نداشتم. عکاس‌ها پشت سر هم عکس می‌گرفتند.
بعد از عکس‌برداری، آنجا را ترک کردند و من تنها و سردرگم روی آن صندلی سه‌نفره ماندم. وقتی مرد جوان آمد تا مرا به خانه ببرد، پرسیدم: “چه شد؟” گفت: “امروز دیگه نمیشه، انشاالله بعداً اوراق را برایتان می‌آوریم.”
مردم سرزمینم! من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه‌های لاله‌زار با تشویق‌های شما بزرگ شده‌ام… همانی که همراه شما با دردهای ایران بسیار گریسته‌ام و با شادی‌هایش لبخندها زده‌ام… برای شما من همیشه همان عزتم… بچه‌ای از سنگلج…»

نامه به حسن روحانی:

در بیست و ششم اسفند ۱۳۹۴، پایگاه اینترنتی کلمه، نامه‌ای دست‌نوشته از عزت‌الله انتظامی را منتشر کرد. این نامه که مربوط به اول اسفند همان سال بود، خطاب به حسن روحانی نوشته شده بود و در فضای مجازی پخش شد. موضوع نامه، درخواست برای حل کردن مسئله‌ی حصر، نزدیک به روزهای عید نوروز بود.

نامه به حسن روحانی:

آیا ممکن است مشکلی به این مهمی، هنوز حل‌نشده باقی بماند؟… همیشه نگران این بوده‌ام که وقتی زمان رفتن من فرابرسد و چشمانم را برای همیشه ببندم، این مشکل بزرگ همچنان پابرجا باشد.

درگذشت:

حدود سه ماه قبل از فوت عزت الله انتظامی، این هنرمند بزرگ در خانه زمین خورد و پس از آن با مشکلات جسمی مواجه شد. او از آن زمان تحت درمان قرار داشت، اما متأسفانه در پایان، در سحرگاه روز بیست و ششم مرداد ماه سال ۱۳۹۷، عزت الله انتظامی در بیمارستان باهنر تهران بر اثر سکته مغزی و کهولت سن در ۹۴ سالگی از دنیا رفت.

پیکر او در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ در مقابل تالار وحدت تشییع شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

پس از درگذشت او، در مراسم افتتاحیه سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، نامش زنده شد و از او تقدیر به عمل آمد. همچنین در سال ۱۳۹۸، در اولین سالگرد درگذشت این هنرمند، از تندیس او و پلاک خیابان محل زندگی‌اش رونمایی شد.

یادآوری می‌شود که سید ضیاءالدین دری، کارگردان سرشناس سینما و تلویزیون ایران که عزت الله انتظامی در فیلم «باد و شقایق» با او همکاری کرده بود، نیز در همان روز، یعنی بیست و ششم مرداد ۱۳۹۷، دار فانی را وداع گفت.

نکاتی درباره زندگی او از زبان خودش:

دو کتاب درباره من نوشته شده است. اولی کتاب «آقای بازیگر» است که هوشنگ گلمکانی آن را بر اساس صحبت‌های من نوشت. دومی کتاب «جادوی صحنه» نام دارد که درباره تئاتر است. در کتاب جادوی صحنه، برنامه‌ها و رویدادهای تئاتری خودم را شرح داده‌ام. در آن کتاب جمله‌ای نوشته‌ام که به نظر خودم کاملاً درست است: از سال ۱۳۲۰، زمانی که دیپلم ششم ابتدایی را گرفتم و وارد لاله‌زار شدم، به این کار علاقه داشتم و عاشقش بودم.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد، به آلمان رفتم و در یک مدرسه شبانه‌روزی، دوره سینما و تئاتر را گذراندم. پس از بازگشت به ایران، به دانشکده هنرهای زیبا رفتم و بعد در فیلم سینمایی «گاو» بازی کردم. بعدها در ۴۷ سالگی دوباره به دانشگاه برگشتم و در کلاس‌های دانشگاه تهران درس خواندم.

سخت‌ترین فیلم‌هایی که در طول دوران کاری‌ام تجربه کردم، عبارت بودند از: فیلم «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی، فیلم «حاجی واشنگتن» ساخته زنده‌یاد علی حاتمی، و فیلم «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» اثر محسن مخملباف.

در میان بازیگران زن خارجی، جودی فاستر را بسیار دوست دارم و او را با سوسن تسلیمی، بازیگر بی‌نظیر خودمان، مقایسه می‌کنم. نیکول کیدمن را هم که متعلق به نسل جدید است می‌پسندم. در میان مردان نیز تام کروز را بسیار تحسین می‌کنم، به‌ویژه در فیلم «مرد بارانی» که در کنار داستین هافمن بازی کرده و من از بازی او بسیار لذت بردم.

در میان بازیگران نسل جدید ایران، یک چهره درخشان وجود دارد و آن پرویز پرستویی است. او از بازیگران تئاتر است و من کارهایش را با دقت دنبال می‌کنم. هنرنمایی او بی‌نظیر است، مخصوصاً در فیلم «آژانس شیشه‌ای».

هنر برای من ارزش بسیار بالایی دارد؛ آن را حتی از مقام وزارت هم بالاتر می‌دانم. چون مقام‌ها و پست‌ها زودگذرند و در خاطر مردم نمی‌مانند، اما هیچ‌کس چارلی چاپلین را فراموش نمی‌کند؛ کسی که همیشه شادی‌بخش بود و مردم از دیدن آثارش لذت می‌بردند.

بازیگر پیام خود را منتقل می‌کند و هیچ محدودیت و سانسوری نمی‌تواند جلوی او را بگیرد. شاید سال‌ها بعد بگویند که این شخص قصد داشته فلان حرف را بزند، مثل فیلم «گاو» که امروز تحلیلش می‌کنند. در هر صورت، سانسور نمی‌تواند مانع هنر شود.

هیچ‌کس یک‌شبه به موفقیت نمی‌رسد. بهتر است به پیشینه ۶۵ ساله من نگاه کنید: از کجا شروع کردم و الان به کجا رسیده‌ام… به خدا هیچی، به خدا هیچی.

وقتی وارد عرصه بازیگری شدم، سال ۱۳۲۰ بود و در سالن‌های تئاتر لاله‌زار فعالیت می‌کردم. آن زمان هنوز دانشکده‌ای به نام دانشکده هنرهای زیبا وجود نداشت. بعدها هنرستان هنرپیشگی تأسیس شد، اما من نتوانستم در آنجا درس بخوانم و مستقیم و به صورت حرفه‌ای وارد تئاتر لاله‌زار شدم.

در ۴۵ سالگی به دانشگاه رفتم و در رشته سینما و تئاتر تحصیل کردم. به این ترتیب، هیچ ثانیه‌ای از زندگی‌ام را بیهوده تلف نکردم. حتی امروز هم اگر دست از مطالعه و یادگیری بردارم، به جایی نمی‌رسم.

همه فرزندانم در زمینه موسیقی کلاسیک فعالیت می‌کنند و من و همسرم در خانه به تمرین‌های آن‌ها گوش می‌دادیم. قطعاً موسیقی سنتی ایرانی برایم جذاب است. از میان خوانندگان زن، دلکش و هایده را دوست دارم که برایم احترام زیادی دارند. در میان مردان نیز ایرج را می‌پسندم که به جای فردین در فیلم‌ها آواز می‌خواند و کارش بسیار خوب بود. گلپایگانی هم خواننده مورد علاقه‌ام است. البته الان نمی‌توانم از ناظری یا شجریان نام ببرم!

به نظر من در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، فضای جامعه کمی بازتر شد. اما مسائل فرهنگی، از جمله روزنامه، سینما، تئاتر، نقاشی، شعر و همه رشته‌های هنری، در هیچ دوره‌ای به عقب برنمی‌گردند. ممکن است سرعت آن‌ها کم شود یا تغییر جهت دهند، اما همیشه حرف اول را می‌زنند. این نشانه فرهنگ یک کشور است که در حال پیشرفت است. ما نمی‌توانیم به گذشته برگردیم.

وظیفه هنرمند این نیست که مستقیماً وارد مسائل سیاسی شود. هنرمندان از طریق هنر خود پیامشان را بیان می‌کنند. حتی اگر بعضی بازیگران بخواهند در سیاست فعالیت آشکار داشته باشند، این انتظار درستی نیست.

در واقع، من دوست دارم انسان زندگی سالمی داشته باشد. اگر کسی درس می‌خواند، نباید فقط برای نمره باشد؛ باید درس بخواند تا انسان کامل‌تری شود و آگاهی بیشتری پیدا کند. انسان باید زندگی واقعی داشته باشد و به کارش عشق بورزد. نه پول می‌تواند خوشبختی بیاورد، نه شهرت. حتی شهرت، آرامش را از آدم می‌گیرد. من واقعاً خوشحالم که سالم هستم و زندگی سالمی داشته‌ام.

مصاحبه

عزت‌الله انتظامی در نقش‌های کاملاً متفاوت، گویی تبدیل به فرد دیگری می‌شود. شاید بهتر باشد بگوییم با هر ظاهر و پوشش جدید، هویت تازه‌ای پیدا می‌کند. این موضوع به معنای ناتوانی دیگران در بازیگری نیست، بلکه مسئله از جنس دیگری است. بعضی از هنرمندان می‌دانند چطور در وجود خود ابعاد گوناگونی داشته باشند. معمولاً چنین افراد چندبعدی، جذابیت بیشتری دارند و در درونشان شخصیت‌های متفاوتی زندگی می‌کنند که باورپذیر هستند. آقای انتظامی نیز از این دسته هنرمندان است. او هم در نقش ناصرالدین‌شاه با آن ظاهر ابهت‌بخش قاجاری کاملاً باشکوه و威严 به نظر می‌رسد و هم در نقش خان مظفر در مجموعه‌ی هزارستان.

این گفت‌وگو در حالی انجام شد که استاد در مقابل دوربین عکاسی در حال لبخند زدن بود. از پنجره‌ی اتاقش در بهار خواب، خیابان‌ها به شکلی شگفت‌انگیز سرسبز و پرجنب‌وجوش دیده می‌شدند. به نظر نمی‌رسید اینجا بخشی از تهران آشنا باشد. انتخاب اول برای لباس، یک پیراهن نارنجی مردانه همراه با کتی سبز رنگ بود، با یک دستمال گردن که ترکیبی از رنگ نارنجی و سبز داشت. استاد با این پوشش روی صندلی نشست و من پرسش اول خود را مطرح کردم.

اهل برند پوشی هستید؟

خیر هر آنچه برایم خوشایند باشد به تن می‌کنم. برای نمونه من به شدت عاشق دستمال گردن هستم. دستمال گردن یک نوع زیور شایسته است که در حین شیک پوشی، جلال زیادی دارد. به ویژه که موجب می‌شود چین و چروک‌های پوست گردن پنهان شود.

استاد لباس های خود را تغییر می دهد. کاملاً حواسش به عکاسی است. هم اکنون دست‌هایش را بر زیر چانه‌اش قرار می‌دهد.

اغلب شما را در این حالت مشاهده کرده ام. در شرایطی که دستانتان را تکیه‌گاهی برای صورتتان قرار داده‌اید. اینطور نیست؟

همیشه حالتی را برای دستانم می گذارم. حالت دست کمک زیادی به چهره و صورت می‌کند. زمانی که در تصویر حالتی در دستان شما نباشد، گویی زندگی در آن جریان ندارد. دست تاثیر زیادی در چهره و حالت عکس دارد. حتی هنگامی که قصد داشتند مجسمه مرا بسازند، من موافق نبودم که دستانم بدون حرکت باشد

. از زمان‌های خیلی گذشته تمایل نداشتم در هنگام عکس گرفتن دستانم بی‌حالت باشد. لازم است حالت دست احساس سرزندگی را در عکس نشان دهد. رویکرد تازه‌ای داشته باشد. من چنین حساسیتی را در نقش آفرینی‌هایم نیز دارم. زمانی که مشغول ایفای نقش هستم، به بقیه می‌گویم که به چه حالتی ایستاده و یا بخندند.

به شیوه‌ای که این موضوع برای طرف مقابل قابل قبول بوده و آن را انجام دهد. جریانی به اسم واقعیت مطرح است که همواره با آن مواجه هستیم. واقعیت برای همه پذیرفته است. چنانچه واقعیت نباشد، نقش به درستی به نمایش در نمی‌آید.

در یک اثر کنار یک خانم نقش آفرینی می‌کردم. در یک صحنه لازم بود او اشک بریزد. هر شگردی به کار گرفتند موثر واقع نشد. من بیان کردم حتی اگر این اشک جاری شود، تألم درد شما را بیان نمی کند. تأثر مشتمل بر حالت چشم و ابرو بوده و در این میان اشک چشم چندان اهمیت ندارد. آنچه مهم است چشمی است که به گریه بیفتد.

لازم است حزن و اندوه در چشم دیده شود. چشم انسان به منزله دو نورافکن است. عواطفی همچون شادمانی، اندوه، احساس کینه و حسادت و همه آنها ارتباط مستقیمی با چشم دارند. برخی از چشم‌ها بسیار برای سینما مناسب هستند. همانند چشم گلنوش نوه من. چشم‌هایش بسیار به من شباهت دارد.

استایل کدام بازیگر خارجی را بیشتر از همه دوست دارید؟

نقش پردازی یکی از هنرپیشگان انگلیسی به اسم پیتر اوتول بسیار برایم جالب است. او بازیگر بی‌نظیر و خوش استایلی است. به طوری که در هنگام بازی هیچگونه زیاده‌روی ندارد من معتقدم بهترین هنرپیشه‌ها کسانی هستند که در هنگام به نمایش گذاشتن شخصیت بازی نمی‌کنند. به عبارت دیگر افرادی که خودشان باشند، طرز نشستن، خندیدن و یا گام برداشتنشان همچون خودشان باشد.

من عبارتی را برای فاطمه معتمد آریا بیان کردم و آن این گونه بود که او بازی نمی‌کند، بازی‌اش را زندگی می‌کند. بیننده کاملاً حساس و نکته سنج است و به سرعت متوجه اغراق می‌شود. چنانچه تماشاگر چنین چیزی را دریابد غیر ممکن است که هنرنمایی تو را پذیرا شده و در نهایت هیچ باور و تمایلی به تو پیدا نمی‌کند.

هنرپیشگانی به موفقیت می‌رسند که مردم به طور کامل آنها را بپذیرند. پس از باور و اعتقادات مردم، جریان شهرت آغاز می‌شود.

عکس‌ها پشت هم گرفته می‌شوند و در تمام این مدت استاد عزت‌الله انتظامی استایل متفاوتی را نشان دوربین می‌دهد. عکاس از آخرین عکسی که گرفته، راضی است. با صدای بلند می‌گوید حالت چشمانتان در این عکس را خیلی دوست دارم. استاد عکس را می‌بیند.

همواره چشمان من مرطوب است. این موجب رضایت شما از عکس شده است

عکس عروسی‌تان را دیدم. هنوز هم کمی شبیه جوانی‌تان هستید.

برخی از چهره‌ها و تصاویر حرارت و گرما دارند. به طوری که حتی برخی از چهره‌ها همچنان حرارت دوران جوانی را در سنین کهنسالی نیز حفظ می‌کنند. صورت من نیز در زمره این چهره‌ها قرار دارد. مانند سال‌های جوانی‌ام، همچنان حیات و زندگی در چهره‌ام دیده می‌شود.

عکس را نگاه می‌کنم. انگار همان مرد جوان با لباس دامادی با همان لبخند به زمان آینده آمده باشد. بعضی از صورت ها هستند که گرمای جوانی را در پیری هم دارند. استاد برای پوشیدن لباس بعدی آماده می‌شود.

کت ‌و شلوار پوش کنار نرده‌ها می ایستد.

چقدر رنگ مشکی به شما می‌آید. خودتان چه رنگی را دوست دارید؟

من به رنگ آبی علاقه دارم. مدت زیادی تلاش کردم تا موفق شدم یک ست ورزشی آبی رنگ برای خودم بیابم. آبی رنگ لوکس و زیبنده‌ای است. به طوری که متناسب با هر کس، او را زیبا می‌کند.

لباس کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟

هر چند که لباس نقش موثری دارد، ولی هیچ ضمانتی جهت افزایش و یا کاهش سطح مطلوبیت فیلم ندارد. هرچند که من در هر اثری ایفای نقش کنم، لباس آن نقش را با خودم تطبیق و سازگار می‌کنم.

برای نمونه لباس ناصرالدین شاه در فیلم سینمایی ناصرالدین شاه آکتور سینما جلال و شکوه زیادی داشت که از یاد نمی‌رود. حتی زمانی که کارم در اتاق گریم به پایان رسیده و خارج می‌شدم، به طور غیرارادی همه افراد از مسیر راه من عقب می‌رفتند. یا زمانی که در سریال هزاردستان نقش آفرینی کردم، انجام گریم این اثر برای شش یا هفت ساعت به طول می‌انجامید.

اسپری ای به صورتم می‌پاشیدند که پوستم چروک خورده و متعاقباً من همه وجودم را همچون گام برداشتن، خندیدن و سایر کارهایم را با آن گریم و پوشش مطابقت می‌دادم. در میان تمام این لباس‌ها، لباس سریال هزاردستان برایم بسیار دوست داشتنی بود. این مجموعه در زمره کارهایی بود که هنوز همانند آن تولید نشده است. خدا علی حاتمی را بیامرزد، دانش و درک بسیاری داشت.

لباسی در کمدتان هست که برایتان خیلی مهم باشد؛ لباسی‏ که حتی باگذشت زمان نگهش داشته باشید؟

خیر.‌ هرچند یونسکو لباسی را برای من آماده کرد که شامل یک کت و شلوار مشکی رنگ و فوق العاده لوکس بود. تنها یک بار آن را به تن کرده و تاکنون این لباس را نگه داشتم.

باد مسیر عکاسی را تغییر می‌دهد. باید زوایه دیگری را امتحان کنیم. از عکاس می‌خواهم به‌سرعت راه‌حلی پیدا کند و عزت‌الله انتظامی حرف‌هایش را این‌طور ادامه می‌دهد.

به مراتب عکس از فیلم بهتر بوده و ماندگاری بیشتر، قرابت و بسیار وجیه تر است. فیلم با شتاب از برابر دیدگان ما عبور می‌کند. زمانی که یک بار به دیدن یک فیلم بنشینی، این اثر پایان می‌یابد. چرا که به دشواری می‌توانی خودت را قانع کنی که برای بار دوم به تماشای آن بنشینی ..

ولی صدباره به دیدن آلبوم عکس می‌پردازی. نکته قابل توجه چنین است که هیچگاه فرهنگ و آیین عکس از میان نمی‌روند. همچنان مردم بر روی طاقچه‌های منازلشان تصاویری را قرار می‌دهند. تو نمی‌توانی با یک فیلم به سفر بروی. ولی با استفاده از عکس زندگی می‌کنی. من دارای عکس‌هایی هستم که برخی مواقع نشسته و آنها را بازبینی می‌کنم که در چه شرایطی و کدام موقعیت این لحظه شکل گرفت.

دیگر ‎چه ‏عادت‌هایی دارید؟

کتاب مطالعه می‌کنم. زیاد می‌خوانم. حتی پنج جلد کتاب برجسته که در مورد شاه بود، طی دو شب مطالعه کردم.  یکی از عادت‌های من خواندن کتاب بوده و به هر جا که بروم، حتماً کتابی را با خودم می‌برم.

خواندن کتاب از جمله احتیاجات اساسی و اصلی زندگی می‌باشد. زمانی که مشغول خواندن کتاب هستی، مغز شما شروع به فعالیت می‌کند. خواندن کتاب موجب سیدگی و پرورش فکر و ذهن بوده و چنانچه خانم‌ها و آقایان مطالعه را در برنامه‌های خود قرار دهند، متعاقباً سطح ادراک و شعور آنها ارتقا می‌یابد. زمانی که به مطالعه هر کتابی می‌پردازم، به همراهش مطالبی را در خصوص ضعف‌ها و نقاط قوتش یادداشت برداری می‌کنم.

من دلم می‌خواهد از کتاب‌خواندنتان عکاسی کنیم. اجازه می‌دهید؟

فرزندان نسل جدید سطح سواد زیادی داشته و از نظر تحصیلی پیشرفت خوبی دارند. مطالعه و بررسی سطح جامعه اهمیت بسیاری دارد. مخاطب تنها واقعیات را پذیرفته و آن را باور می‌کند.

شخصیتی که در یک فیلم به نمایش گذاشته می‌شود، لازم است در جامعه وجود عینی داشته باشد. هرچند فراموش نکنیم که استایل و حالت چهره نقش موثری در این موضوع دارد. طبیعت و طبیعی بودن زیبا و ارزشمند است. چرا که دقیقاً همان موضوعی است که انسان با آن زندگی خود را می‌گذراند.

استاد کتابش را دست می‌گیرد. اما قبل از این کار ظاهرش را مرتب می‌کند.

خیلی به مرتب بودنتان اهمیت می‌دهید؟

بازیگر همواره مورد توجه است، لذا در وهله اول لازم است پاکیزه بوده و بوی خوبی از او به مشام برسد. نو و تازه بودن لباس اهمیت ندارد. آنچه مهم است، آراستگی و مرتب بودن لباس است. من حتی در دوران تحصیل در مدرسه، دقت و توجه زیادی به مرتب بودن لباسم داشتم.

پیش از آنکه از خانه خارج شوم و به راحتی مرا در آنجا بیابند، آخرین جا در برابر آینه است. من بسیار به آراستگی و مرتب بودن علاقه دارم.

چه سبک موسیقی گوش می‌دهید؟

همه سبک‌ها. موسیقی جاز فوایدی داشته و موسیقی ایرانی نیز که دنیای متمایزی محسوب می‌شود. پسران من در عرصه موسیقی فعالیت کرده و موسیقدان هستند. لذا عادی است که من نیز به شنیدن موسیقی پرداخته و به طور میانگین به همه سبک‌ها علاقه دارم.

مشغول کتاب خواندن می‌شود. جایی میان عکاسی‌مان وقتی باد صدای موسیقی همسایه را دزدیده بود، برایمان آواز خواند. صدای خوشش میان باد گم شد.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *