بیوگرافی و زندگینامه خداداد عزیزی

خداداد عزیزی در حال خندیدن

بیوگرافی خداداد عزیزی

خداداد عزیزی، مربی فعلی و بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران، در اول تیرماه سال ۱۳۵۰ در نزدیکی فریمان به دنیا آمد. او در ۴۷ بازی برای تیم ملی کشورمان حضور داشت و توانست ۱۱ گل نیز به ثمر برساند.

در سال ۱۹۹۶، خداداد عزیزی به عنوان بهترین بازیکن کنفدراسیون فوتبال آسیا و همچنین باارزش‌ترین بازیکن جام ملت‌های آسیا انتخاب شد. او و خانواده‌اش اصالتاً اهل فریمان هستند. این بازیکن علاوه بر حضور در لیگ برتر ایران، در بوندس‌لیگا آلمان و همچنین لیگ برتر امارات نیز تجربه بازی دارد.

خداداد عزیزی یکی از بازیکنان تاثیرگذار تیم ملی ایران بود که نقش کلیدی در صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه داشت. به خاطر سرعت بالا و گلی که به استرالیا زد، جواد خیابانی، گزارشگر بازی، او را با لقب «غزال تیزپای فوتبال ایران» معرفی کرد. او را از جمله تکنیکی‌ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران می‌دانند.

همچنین در بازی نیمه‌نهایی جام باشگاه‌های آسیا در سال ۱۹۹۶، خداداد عزیزی تنها گل پرسپولیس را به تیم پوهانگ استیلرز کره جنوبی زد. در آن بازی، پرسپولیس یک پنالتی را از دست داد و یک گل خودی نیز دریافت کرد و در نهایت با نتیجه ۳–۱ شکست خورد و از راهیابی به فینال بازماند.

خداداد عزیزی تا به حال بارها در بازی‌های خیریه فوتبال در ایران شرکت کرده یا خودش برگزارکننده چنین مسابقاتی بوده است.

منوی دسترسی سریع

خلاصه‌ای از زندگی
داستان زندگی
پیوند زناشویی
صفحات مجازی
دوران ورزشی
تیم کشور
آثار سینمایی
حواشی و گفت‌وگوها
گفت‌وگوها

خداداد عزیزی در حال خندیدن

خلاصه زندگینامه

نام: خداداد عزیزی
تاریخ تولد: اول تیرماه ۱۳۵۰
شهر تولد: فریمان، ایران
قد: ۱۶۹ سانتیمتر (معادل ۵ فوت و ۶ و نیم اینچ)
لقب: غزال تیزپای آسیا

زندگینامه

زندگی شخصی و خانواده:

خداداد عزیزی بازیکن سابق تیم ملی کشورمان در روستای چشمه ایلخی حوالی فریمان از استان خراسان رضوی به دنیا آمد. پدر او به کشاورزی پرداخته و مادرش خانه‌دار بود.

لذا مطالبی که در خصوص افغانی بودن او در برخی سایت‌ها مطرح می‌شد، صحت نداشته و نادرست است. زمانی که او در سن شش سالگی بود، به همراه خانواده از روستای خود به شهر مشهد نقل مکان کرده و در محله‌ای واقع در رضا شهر مشهد سکونت کردند.

لذا دوران کودکی او در آنجا سپری شده و رشد کرد. پدر این بازیکن از نظر مالی به شدت در تنگنا بوده و از آنجا که سرپرستی فرزندان و خانواده عمویش مرحومش را نیز عهده‌دار بود، لذا به سختی می‌توانست به تأمین نیازها و لباس‌های بچه‌هایش بپردازد.‌ به طوری که در اغلب مواقع فرزندان او تا حد ممکن از لباس‌ها و کفش‌های خود استفاده می‌کردند.

زمانی که خداداد عزیزی به سن ۱۴ سالگی رسید، در کنار برادرش به کارهای بنایی روی آورد تا از این طریق کمک خرج خانواده شود. زمانی که او در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بود، به علت اهانتی که به دبیر ورزش خود داشت از دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ بیرون رانده شد.

پس از آن او با حمایت و یاری برادر جهانگیر زنده دل که مدیریت باشگاه ابومسلم را عهده‌دار بود، توانست در دبیرستان امیرکبیر ثبت نام کرده و به تحصیلات خود ادامه دهد.

از آنجا که آنها از نظر مالی بسیار در تنگنا و مضیقه بودند، مادر خداداد عزیزی در سال ۱۳۶۹ به علت ابتلا به بیماری سرطان و عدم توانایی در پرداخت هزینه‌های درمان، جان خود را از دست داد.

همچنین پدر این بازیکن نیز به تازگی در سن ۹۶ سالگی به دیار باقی شتافت.

در یکی از گفتگوهایی که خداداد عزیزی انجام داده بود، بیان داشت:

ما چهار برادر و یک خواهر هستیم. پس از آنکه مادرمان دار فانی را وداع گفت، در سال ۱۳۷۰ همسری را برای پدرمان اختیار کردیم. لذا او از همسر جدیدش نیز صاحب سه فرزند پسر شد. در مجموع ما هم اکنون هفت برادر و یک خواهر هستیم و برای تشکیل یک تیم فوتبال، تنها نیازمند حضور چهار برادر دیگر می‌باشیم.

این بازیکن کشورمان در ابتدا به شکل حرفه‌ای با ملحق شدن به تیم ابومسلم مشهد که هم اکنون به مشکی پوشان شهرت دارد، فوتبال خود را آغاز نمود.

پس از مدتی او به منظور گذراندن دوران مقدس سربازی در سال ۱۳۷۱ به باشگاه فتح تهران ملحق شد. پس از خاتمه یافتن دوران سربازی، خداداد عزیزی در سال ۱۳۷۴ به تیم قدر و توانمند بهمن پیوست.

قد خداداد عزیزی ۱۶۹ سانتی متر بوده و به عنوان غزال تیزپای آسیا شهرت داشته و محبوبیت زیادی در میان مردم ایران دارد. یکی از نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستان او در زندگی مهدی هاشمی نسب بازیکن فوتبال بوده که همچنان نیز بسیاری از مجالس و شب نشینی‌هایش را در کنار او سپری می‌کند.

اشتباه گرفتن جکی چان و خداداد عزیزی:

سال‌ها پیش در سفری که خداداد عزیز به کشور کره داشت، ایرانی‌هایی که در آنجا بودند نزد او آمدند و با او عکس گرفتند. پس از آن، بسیاری از خارجی‌های حاضر در آنجا فکر کردند او جکی چان است و با همین تصور کنارش ایستادند و عکس یادگاری گرفتند.

اهدای توپ طلا به حرم امام رضا:

هنگامی که خداداد عزیزی در سال ۱۳۷۵ به عنوان برترین بازیکن آسیا معرفی شده و جایزه توپ طلا را دریافت کرد، جایزه مذکور را به موزه آستان مقدس قدس رضوی تقدیم چرا که طبق اظهاراتش:

«جای آن توپ در موزه حرم بود، نه طاقچه خانه ما»!

شغل دوم:

این بازیکن سابق فوتبال، علاوه بر فعالیت‌های ورزشی، اکنون در بخش ساختمان‌سازی نیز فعال است. به گفته برخی از اطرافیان و دوستانش، او توانسته در زمینه اقتصادی نیز به موفقیت‌های قابل توجهی دست پیدا کند. همچنین خداداد عزیزی مالک یک گالری طلا در خیابان کریم‌خان تهران است و سرمایه‌گذاری‌های سودآوری نیز در امارات انجام داده است. او در ابتدا فعالیت‌های مالی خود را با سرمایه‌گذاری در زمینه لباس‌های ورزشی آغاز کرد و اکنون صاحب یک برند معروف در این زمینه است.

دعوا با جواد خیابانی در آنتن زنده:

در یک برنامه زنده شبکه ورزش، خداداد عزیزی به عنوان کارشناس در کنار جواد خیابانی بود. آن‌ها درباره این موضوع گفتگو می‌کردند که چه کسی شایسته عنوان بهترین بازیکن در بازی بین ایران و روسیه است. خداداد عزیزی باور داشت که دفاع راست تیم سوریه، آن توانمندی و قدرت لازم را برای انتخاب به عنوان بهترین بازیکن زمین ندارد.

کتاب تو خداداد عزیزی هستی:

جواد رستم‌زاده، از نویسندگان قدیمی و باسابقه‌ی ورزش ایران، کتابی نوشته است به نام “تو خداداد عزیزی هستی”. این کتاب به زندگی خداداد عزیزی می‌پردازد و درباره‌ی اتفاق‌ها، سختی‌ها، مسائل و دلایلی صحبت می‌کند که باعث شد او زودتر از زمانی که باید، تیم ملی و دنیای فوتبال را ترک کند.

ازدواج

خداداد عزیزی در سال ۱۳۷۵ و در ۲۰ سالگی با همسرش ازدواج کرد. گفته می‌شود او پیش از ازدواج، چند سال بود که به این دختر علاقه داشت و در نهایت تصمیم گرفت زندگی مشترک خود را با او آغاز کند. با این حال، این بازیکن به دلایلی تا به امروز هیچ عکسی از همسرش در فضای مجازی یا شبکه‌های اجتماعی منتشر نکرده است. به همین دلیل، بسیاری از هم‌تیمی‌ها و نزدیکانش، همسر او را نمی‌شناسند و با او آشنایی ندارند.

این زوج سه فرزند دارند: دو دختر و یک پسر. فرزند اول آن‌ها فاطمه عزیزی است که در سال ۱۳۷۶ به دنیا آمد. فرزند دوم، پسرشان امیرحسین، در سال ۱۳۸۴ متولد شد و سومین فرزند آن‌ها که یک دختر است، در سال ۱۳۸۹ تولد یافت.

فرزندش، امیرحسین عزیزی:

امیرحسین عزیزی، تنها پسر خداداد عزیزی، در سال ۱۳۸۴ متولد شد. او هم مثل پدرش به فوتبال علاقه‌مند است، اما سبک بازی متفاوتی دارد. در حالی که پدرش در نقش مهاجم سریع و تیز بازی می‌کرد، امیرحسین در پست هافبک هجومی به میدان می‌رود.
او از قدرت بدنی خوبی برخوردار است و روحیه‌ای جنگنده دارد. از دیگر توانایی‌های فوتبالی او می‌توان به شوت‌های قدرتمند و مهارت در زدن ضربات ایستگاهی و پنالتی اشاره کرد.
سال گذشته، امیرحسین به عنوان کاپیتان تیم زیر ۱۷ سال آکادمی خداداد عزیزی، قهرمان لیگ باشگاه‌های مشهد شد.
او پس از سال‌ها بازی در رده‌های سنی مختلف در آکادمی پدرش، حالا به طور رسمی وارد فوتبال حرفه‌ای بزرگسالان شده تا راه پدرش را ادامه دهد و نام او را زنده نگه دارد.

خداداد عزیزی در شبکه های اجتماعی

اینستاگرام:

khodadad_azzizi@

زندگی ورزشی

خداداد عزیزی با توپ فوتبال

خداداد عزیزی در دوران حرفه‌ای خود به عنوان یک فوتبالیست، در مجموع ۴۷ بار برای تیم ملی ایران به میدان رفته است. او در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، به همراه علی دایی، از چهره‌های درخشان فوتبال کشورمان محسوب می‌شد. این بازیکن در بازی‌های ملی خود، ۱۱ گل برای ایران به ثمر رساند. در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸، گل تاریخی او بود که راه صعود تیم ملی ایران به این رقابت‌های بزرگ را هموار کرد.

او اولین بازی رسمی خود را با پیراهن تیم ابومسلم خراسان انجام داد. همچنین برای گذراندن دوره خدمت سربازی، در سال ۱۳۷۱ به تهران نقل مکان کرد. گفته می‌شود از زمان کودکی تا به امروز، طرفدار پروپاقرص تیم بارسلونا بوده و همیشه بازی‌های این تیم را دنبال کرده است.

شروع فوتبال از ۱۶ سالگی:

این فوتبالیست در شانزده سالگی (سال ۱۳۶۶) در یک مسابقه برای تیم شهر خودش بازی بسیار خوبی انجام داد و نظر مربیان و کارشناسان را به خود جلب کرد. این اتفاق باعث شد تا به او پیشنهاد شود به تیم جوانان خراسان بپیوندد.

یک سال بعد، در هفده سالگی، او به تیم بزرگ‌سالان ابومسلم خراسان رفت. در همین دوران بود که خداداد عزیزی هم درس دبیرستان را می‌خواند و هم برای تیم ابومسلم بازی می‌کرد. او تا سال ۱۳۷۱ با این تیم موفقیت‌های بسیار خوب و قابل توجهی به دست آورد.

بین سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳، خداداد عزیزی دوران سربازی خود را در تیم فوتبال فتح گذراند. پس از پایان سربازی، در سال ۱۳۷۴ و در بیست و چهار سالگی، با قراردادی به ارزش سه و نیم میلیون تومان به تیم بهمن انتقال یافت.

بدین ترتیب، او از سال ۱۳۷۴ برای تیم بهمن بازی کرد. سپس در سال ۱۳۷۵ به عنوان یک بازیکن کمکی برای تیم پرسپولیس در مسابقات قهرمانی باشگاه‌های آسیا به میدان رفت.

نخستین بار وقتی خداداد عزیزی ۲۱ سال داشت، به تیم ملی جوانان کشور دعوت شد. همچنین در سال ۱۳۷۵، در مسابقات جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۶، از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان بهترین بازیکن سال آسیا انتخاب و معرفی شد.

لژیونری:

بعد از اینکه خداداد عزیزی به عنوان بازیکن تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام ملت‌های آسیا در سال ۱۹۹۶ بازی‌های خیلی خوبی انجام داد، به عنوان باارزش‌ترین بازیکن این مسابقات انتخاب شد.
مدتی کوتاه پس از انتخاب شدن به عنوان بهترین بازیکن سال آسیا، او به تیم کلن در لیگ برتر آلمان (بوندس‌لیگا) پیوست.
در سال ۱۳۷۶، خداداد عزیزی اول به پرسپولیس تهران آمد. او فقط چهار بازی برای این تیم انجام داد و بعد پیشنهاد بازی برای کلن آلمان را گرفت و به این تیم رفت.
او سه سال پیاپی در کلن ماند و در این مدت در ۵ بازی حضور پیدا کرد و ۱۰ گل برای تیمش به ثمر رساند.
فعالیت او در کلن تا سال ۲۰۰۰ (برابر با ۱۳۷۹ خورشیدی) ادامه داشت، اما به دلیل بحث و اختلافی که با برند شوستر، سرمربی معروف تیم، پیدا کرد و همچنین درگیری با یکی از هواداران، مجبور به ترک این تیم شد.
پس از آن، یک فصل در تیم سن‌خوزه ارث‌کوئیکز در لیگ برتر آمریکا بازی کرد، اما آنجا هم به خاطر اختلاف نظر با سرمربی فقط یک فصل ماند.
همچنین خداداد عزیزی یک فصل هم در تیم النصر در لیگ امارات متحده عربی حضور داشت.

تیم ملی

خداداد عزیزی در هواپیما

در آن زمان، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، محمد مایلی کهن، به دلیل بی‌انضباطی خداداد عزیزی در تمرینات، چندین بار او را از ترکیب اصلی تیم حذف کرد و به جای او، علی‌اصغر مدیرروستا را به میدان فرستاد. پس از شکست تیم ایران مقابل قطر و برکناری مایلی کهن، والدیر ویرا که سرمربی جدید شده بود، خداداد عزیزی را دوباره به تیم ملی بازگرداند.

در سال ۱۹۹۷، عزیزی به تیم منتخب آسیا دعوت شد تا در بازی مقابل تیم منتخب جهان شرکت کند. این بازی با نتیجه پنج بر سه به سود تیم جهانی به پایان رسید، اما خداداد عزیزی یکی از سه گل تیم آسیا را به ثمر رساند.

او در نهایت در سال ۱۳۸۰ به ایران بازگشت و به تیم پاس تهران پیوست. به دلیل اختلافاتی که بین عزیزی و میروسلاو بلاژویچ، سرمربی وقت تیم ملی پیش آمد، او از ترکیب تیم در مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ کنار گذاشته شد.

در مرحله اول انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶، خداداد عزیزی چند بازی برای تیم ملی انجام داد، اما در مرحله دوم دیگر در ترکیب حاضر نشد.

آخرین بازی ملی او، مقابل تیم قطر در شهر دوحه بود. حذف تیم ملی از این رقابت‌ها و همچنین فشار و انتقادهای گسترده از سوی مردم و رسانه‌ها باعث شد که این بازیکن دیگر به تیم ملی دعوت نشود.

خداحافظی از فوتبال حرفه‌ای:

بازنویسی شده:

پس از آنکه خداداد عزیزی در سال ۱۳۸۰ نیمی از فصل را در تیم النصر عربستان گذراند، به ایران بازگشت. او به مدت چهار سال پیاپی، عضو تیم پاس تهران بود. سپس در سال ۱۳۸۴ به تیم عقاب پیوست و یک فصل برای این تیم بازی کرد. در نیمه دوم رقابت‌های لیگ در سال‌های ۸۵–۱۳۸۴، او برای تیم راه‌آهن به میدان رفت. در نهایت، خداداد عزیزی در سال ۱۳۸۵ و در سن سی و پنج سالگی، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و آخرین بازی خود را در ترکیب تیم راه‌آهن تهران انجام داد.

مربی گری:

خداداد عزیزی در شغل مربیگری به اندازه‌ای که در زمین فوتبال درخشان بود، موفق نبود. او دقیقاً در همان روزی که به عنوان بازیکن خداحافظی کرد، به باشگاه ابومسلم خراسان پیوست. بعدها نیز به خاطر ارتباط با این تیم، به عنوان رئیس سازمان فوتبال انتخاب شد. سپس به عنوان مربی و در نهایت سرمربی همان تیم منصوب گردید.

در واقع، خداداد عزیزی علاقه‌ی ویژه‌ای به تیم ابومسلم خراسان داشت، زیرا نخستین تجربیات حرفه‌ای او در فوتبال، با این تیم شکل گرفت. اما به دلیل اختلاف نظر و بحث‌هایی که با مدیران باشگاه پیدا کرد، همچنین صراحت لهجه‌ی او و نتایج ضعیفی که تیم گرفته بود، در شروع مسابقات لیگ در سال ۱۳۸۶ از سرمربیگری ابومسلم برکنار شد.

یکی از عجیب‌ترین کارهای او هنگام سرمربیگری در ابومسلم، این بود که در میانه‌ی یک بازی، یکی از بازیکنانش را از زمین خارج کرد و تیم مجبور شد با ده بازیکن به مسابقه ادامه دهد!

پس از آن، خداداد عزیزی در همان سال و در اولین دوره المپیاد ایرانیان، دوباره به زمین فوتبال برگشت و این بار به عنوان کاپیتان تیم استان خراسان رضوی در یک بازی مهم حاضر شد. بعد از آن، سمت مدیر فنی تیم پیام مشهد، که در لیگ دسته اول بازی می‌کرد، به او سپرده شد و او توانست این تیم را به لیگ برتر کشور صعود دهد. اما تنها پس از چند هفته از شروع فصل ۱۳۸۷–۱۳۸۸ و به دلیل مشکلات مالی باشگاه، از کار مربیگری در این تیم انصراف داد.

غزال تیزپای آسیا:

در بازی سرنوشت‌ساز مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸، تیم ملی ایران و استرالیا برای صعود به جام جهانی فرانسه، رقابت بسیار سختی داشتند. در این مسابقات، خداداد عزیزی برای ایران گل زد. (او در بازی رفت یک گل و در بازی برگشت هم یک گل به ثمر رساند.) پس از این اتفاق هیجان‌انگیز و تاریخی که برای مردم ایران یک خاطره به‌یادماندنی شد، به این بازیکن لقب “غزال تیزپای آسیا” داده شد. اگرچه این بازی در تاریخ ۸ آذر ۱۳۷۶ با نتیجه ۲–۲ پایان یافت، اما باعث صعود تیم ملی ایران به جام جهانی شد. این صعود از نظر بسیاری از مردم ایران حتی از یک برد هم جذاب‌تر بود و باعث شادی گسترده‌ای در سراسر کشور شد.

این بازی decisive که روز شنبه ۸ آذر ۱۳۷۶ از ساعت یک بعدازظهر برای صعود به جام جهانی ۹۸ فرانسه برگزار شد، تیم ایران باید به تساوی در برابر استرالیا رضایت می‌داد. تا دقیقه ۷۰، تیم ایران دو گل از حریف خود عقب بود. در دقیقه ۷۱، با یک ضدحمله از خداداد عزیزی و پاس او به کریم باقری، ایران اولین گلش را زد. فقط ۴ دقیقه بعد، با پاس علی دایی، خداداد عزیزی در شرایط تک‌به‌تک با دروازه‌بان قرار گرفت و دومین گل ایران را به ثمر رساند. به این ترتیب بازی به تساوی کشیده شد. در این لحظه، جواد خیابانی، گزارشگر این مسابقه، خداداد عزیزی را با لقب “تیزپای آسیا” ستایش کرد.

گل‌های ملی:

مجموعه گل‌های ملی خداداد عزیزی
No تاریخ میزبان تیم رقیب گل زده نتیجه نهایی رقابت
۱ ۱۱ دسامبر ۱۹۹۶ ورزشگاه آل مکتوم، دبی، امارات عربستان سعودی ۰-۳ ۰–۳ جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶
۲ ۱۶ دسامبر ۱۹۹۶ کرهٔ جنوبی ۲-۲ ۲–۶
۳ ۲۱ آوریل ۱۹۹۷ ورزشگاه یادگار امام تبریز، تبریز، ایران کنیا ۰-۱ ۰–۳ بازی دوستانه
۴ ۲ ژوئن ۱۹۹۷ ورزشگاه عباسیون، دمشق، سوریه مالدیو ۰-۵ ۰–۱۷ مرحله مقدماتی جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ (آسیا)
۵ ۰-۶
۶ ۹ ژوئن ۱۹۹۷ ورزشگاه آزادی، تهران، ایران قرقیزستان ۰-۱ ۱–۳
۷ ۱-۳
۸ ۱۱ ژوئن ۱۹۹۷ ورزشگاه آزادی، تهران، ایران مالدیو ۰-۹ ۰–۹
۹ ۱۶ نوامبر ۱۹۹۷ ورزشگاه حاج حسن یونس، جوهور بهرو، مالزی ژاپن ۱-۱ ۳–۲ مرحله مقدماتی جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ (آسیا)
۱۰ ۲۲ نوامبر ۱۹۹۷ ورزشگاه آزادی، تهران، ایران استرالیا ۱-۱ ۱–۱ مرحله مقدماتی جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ (پلی‌آف آسیا – اقیانوسیه)
۱۱ ۲۹ نوامبر ۱۹۹۷ ورزشگاه کریکت ملبورن، ملبورن، استرالیا ۲-۲ ۲–۲

فیلم شناسی

نمایش خانگی:

مجموعه نمایش خانگی خداداد عزیزی
سال فیلم کارگردان نقش
۱۴۰۰ شب‌های مافیا سعید ابوطالب خداداد عزیزی
۱۴۰۰ یازده علی باذل کارشناس
۱۴۰۰ شب آهنگی حامد آهنگی مهمان
۱۴۰۳ سرگیجه بهرنگ توفیقی پلیر

حاشیه ها

خداداد عزیزی

بحث‌ها و حواشی مربوط به خداداد عزیزی، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران، حتی بعد از کناره‌گیری او از دنیای فوتبال هم ادامه داشته و اخیراً ابعاد تازه‌ای پیدا کرده است. از جمله این حواشی می‌توان به اظهارنظرهای جنجالی او درباره موضوع کولبران، صحبت‌هایش در مورد مهدی طارمی، و نیز بحث و جدل او با مجری برنامه یورو ۲۴ اشاره کرد. همچنین، شیوه صحبت کردن و گفت‌وگوی او با هاشم بیک‌زاده در برنامه سرگیجه هم توجه بسیاری را به خود جلب کرد.

ذکر این نکته ضروری است که خداداد عزیزی هرگز از آشوب‌هایی که توسط عوامل مخرب و نیروهای بیگانه در ایران ایجاد شد، حمایت نکرده است. علاوه بر این، او همراه با علیرضا دبیر و وحید شمسایی به مناطق جنگ‌زده لبنان سفر کرد تا به مردم آواره شده در آنجا کمک برساند؛ اقدامی که با استقبال گسترده مردم روبرو شد.

بیان نظرات و تحلیل‌های او در مقام یک کارشناس تلویزیونی و فوتبالیست بازنشسته، غالباً با واکنش‌های فراوان و جنجال‌های رسانه‌ای همراه بوده است.

مصاحبه

خداداد عزیزی برای مدتی کوتاه در تیم ملی ایران حضور داشت و پس از بازی با تیم ازبکستان، تصمیم گرفت از گروه مربیان تیم ملی جدا شود. بعد از خروج او از تیم ملی، او به طور فعال در شبکه‌های تلویزیونی و برخی از رسانه‌ها حاضر شد. اما پس از مدتی که در این برنامه‌ها دیده نشد، شایعاتی درباره ممنوع‌الظهور شدن او شنیده شد. برخی باور داشتند این شایعات پس از پخش بخشی از برنامه‌ای شکل گرفت که خداداد عزیزی در کنار هاشم بیک‌زاده حضور داشت و در آن درباره تفاوت‌های تیم ملی سال ۱۹۹۸ و تیم فعلی فوتبال گفت‌وگو و گاهی بحث می‌کرد. با توجه به این رویدادها، ما گفت‌وگویی با خداداد عزیزی ترتیب دادیم.

بعد از فوت پدرتان، مدتی سکوت کردید. آیا برنامه جدیدی برای فعالیت در فوتبال دارید؟

برنامه‌ها و پیشنهاداتی مطرح شده، ولی در حال حاضر تصمیمی ندارم. چنانچه سکوت می‌کنم، به نظرم اینطور به صلاح است. من باز هم به عرصه فوتبال باز می‌گردم. چرا که فعالیتم فوتبال و کارشناسی در آن می باشد. ولی برخی از افراد تمایل ندارند من را در حوزه فوتبال ببینند.‌ حتی عده‌ای سعی و تلاش مداوم دارند که من موفق به فعالیت نشده و یا ممنوع التصویر شوم.‌

مدتی پیش همین شایعه هم مطرح شد، آیا ممنوع‌التصویر هستید؟

خیر، کاملا این موضوع را پیگیری کرده و ممنوع تصویر نیستم. هرچند به نظر می‌رسد کارشناسان رسانه‌ای عده ای، علاقه به موقعیت و فضایی دارند که چنین مطالب کذب و شایعاتی بیان شده و در برخی از صفحات مجازی که دنبال کننده‌های زیادی دارند، ویدیوهایی را ارائه دهند تا با استناد به آن ادعا کنند، خداداد دارای مسئله بوده و به این ترتیب ممنوع التصویر شد. در هر صورت آسیاب به نوبت است.

چرا که دقیقاً این مطالب، شایعاتی است که اشخاص به ظاهر دوست آنها را ترتیب داده‌اند. در اغلب موارد من در جایگاه کارشناس در برخی برنامه‌ها دعوت می‌شوم که قراردادی را با تهیه کننده آن برنامه به امضا رسانده باشم.

در طی رقابت‌های جام ملت‌های آسیا یا یورو، من قراردادی را با تلویزیون منعقد کرده و در آنجا حضور یافته و کارم را به خوبی به پایان رساندم. هم اکنون نیز با یک برنامه مشخص و یا تهیه کننده‌ای قراردادی در دست ندارم. و الا باز هم چنین رویکردی را دنبال می‌کنم.‌

مدتی پیش در یکی از برنامه‌هایی که در یکی از پلتفرم‌ها داشتید، برابر هاشم بیک‌زاده حرف‌هایی زدید که باعث شد برخی در صفحات مجازی از شما انتقاد کنند. در این مورد صحبت می‌کنید؟

بیشتر صحبت‌هایی که من به زبان می‌آورم، اغلب در فضای مجازی دست به دست می‌شود.‌ آیا این موضوع تقصیر من است؟ من تمایل ندارم چندان در این زمینه به گفتگو بپردازم.‌

ولی شاید برخی انتظار نداشتند آن حرکت را جلوی دوربین انجام دهید؟

آیا رفتاری که من داشتم، از برخی رخدادها و بگیر و ببندهای فوتبال ایران فراتر است؟ در چنین فوتبالی سرمربی یک تیم به رمال و دعانویس سکه بخشیده و تیمش را به رقابت‌های لیگ برتر ارتقا داده است.

همه رخدادها نیز ر رسانه‌ها منعکس شده است. ولی مربی مذکور همچنان در جایگاه خود به مربیگری ادامه می‌دهد. چرا که توسط مافیای فوتبال حمایت می‌شود.

ما در حوزه فوتبال در پی یافتن و ریشه‌کنی فساد هستیم، در حالی که ریاست مافیا کیست؟ یکی از مربیان زشت‌ترین رویکردها و اقدامات را در رختکن به انجام رسانده و  فحش و ناسزا می‌گوید.

ولی همچنان ز کارش برکنار نمی‌شود. این موضوع زشت است و یا رفتاری که من داشته‌ام؟ در کنار خط مربی شروع به فحاشی کرده و این الفاظ حتی با لب خوانی نیز کاملاً آشکار شد، ولی باز هم به عنوان سرمربی آب از آب تکان نمی‌خورد.

آیا صحبت یا رفتار من زشت‌تر از سخن محمود فکری بود؟

خطاب به یک بازیکن اعلام می‌کنند چنانچه قصد داری در فوتبال به کارت ادامه دهی، لازم است با فلان مدیر برنامه قراردادی را منعقد کنی، آیا این موضوع صحیح است! من حرمت زیادی را برای رسانه‌ها می‌گذارم، ولی پس از آنکه آشکار می‌شود مدیر کل یکی از رسانه‌ها و یک خبرنگار اقدام به گرفتن رشوه و باج نموده و همچنان چیزی تغییر نکرده و او با سرخوشی به کارهایش ادامه می‌دهد.‌ آیا این عملکرد صحیح است؟

بعد از فیلمی که در فضای مجازی پخش شد، وقتی مردم شما را می‌دیدند چه موضعی داشتند؟

زمانی که از منزل خارج می‌شوم، عکس‌العمل و رفتار مردم بسیار فوق العاده است.‌ آنها همیشه مرا مورد لطف و محبت خود قرار داده‌اند. مشاور رسانه‌ای حضرات سعی دارد موقعیت را به شکلی جلوه دهد که همه در مقابل من قد علم کنند.

حیرت می‌کنم چگونه برخی از افراد فریب بازی‌های آنها را خورده و در برنامه‌های آنها دخیل می‌شوند؟ در ادامه لازم است این را اضافه کنم، شبکه های مجازی یک فضای بیمارگونه بوده و من در هیچ یک از آنها حضور و فعالیت نمی‌کنم.

چنانچه موقعیتی نصیبم شده، از سر رحمت و عنایت خداوند بزرگ است. بعضی از رفقا بیان می‌کنند، خداداد عزیزی تنها یک گلی را به دروازه استرالیا زده است، اشکالی ندارد. شما تصور کنید این گل از سر شانس و اقبالم به دروازه تیم استرالیا وارد شد. ولی شما پاسخ دهید، خودتان چه اقداماتی را برای فوتبال این کشور انجام داده‌اید؟

خدا را شاکرم که عزت و منزلت من تنها از او حاصل شده و همواره مورد محبت و عنایت مردم قرار دارم. این موضوع که برخی از افراد سعی دارند آسیب و زیان‌هایی را به من وارد کنند، اهمیتی برایم ندارد.

برخی از افراد که در شبکه‌های مجازی فعالیت می‌کنند، تنها هدفشان به زیر پا گذاشتن حرمت و فحاشی است. آنها چنین رویکردی را در قبال همه دارند.‌ لذا من فکر و ذهن خودم را با چنین موضوعاتی مغشوش نمی‌کنم. ولی در عین حال متعجبم از برخی دوستان که به راحتی در این جریانات ورود می‌کنند. لازم است در اینجا مورد دیگری را نیز مطرح کنم.‌

بفرمایید.

گروهی از افراد به بازی تیم ۹۸ کشانده شده و در حقیقت وجهه خود را از دست دادند. آنها در گفتگو بیان نمودند تیم ۹۸ با بهره‌گیری از پلی آف و بر مبنای شانس به رقابت‌های جام جهانی صعود کردند.

فلان شخص که حتی در تیم ملی نیز حضور ندارد، به مصاحبه با یونان پرداخته و او نیز خوار و خفیف شد. رونالدو پس از دیداری که با تیم قرقیزستان انجام داده و تیم ملی بازی بسیار پایین و ضعیفی از خود ارائه کرد، در مصاحبه اظهار داشت ما برای ۴ مرتبه پشت سر هم به رقابت‌های جام جهانی راه یافتیم. شما این موضوع را چگونه متوجه شدید که چهار مرتبه پی در پی به جام جهانی صعود کرده اید؟

تیم شما در مسابقات جام جهانی سال ۲۰۱۸ و سال ۲۰۲۲ حضور داشت و چنانچه اشتباه نگویم در رقابت‌های جام جهانی سال ۲۰۱۴ که ما صعود کردیم، شما راه پیدا نکردید. بعد از عدد یک، می‌شود عدد ۲ و بعدش هم می‌شود ۳ و بعد هم ۴. شما بر اساس چه محاسباتی از علم ریاضی این موضوع را محاسبه کردید که برای ۴ مرتبه پیاپی در رقابت‌های جام جهانی راه یافته اید؟

دست کم می‌توانید در کشور ایتالیا کاملاً علم ریاضی را آموزش دیده و فرا بگیرید. آیا هنگامی که جهت اخذ حواله به دفتر ریاست جمهوری مراجعه کرده بودید نیز به همین شکل محاسبه داشتید؟

متوجه نمی‌شوم به چه علت تیم ملی بازی‌های سال ۹۸ تا این اندازه باعث حسد و خصومت بسیاری از افراد شده است! این افراد از خاطرشان رفته هنگامی که تیم ملی در کشور ازبکستان بود، چه هیاهو و جدالی را درباره بازوبند کاپیتانی ترتیب دادند؟!

بیشتر توضیح می‌دهید؟

من قبل از علی دایی به تیم ملی دعوت شدم. در واقع من از سال ۱۳۷۰ در تیم ملی بازی می‌کردم، در حالی که علی دایی در سال ۱۳۷۲ یا ۱۳۷۳ به تیم پیوست. با این حال، بازوبند کاپیتانی به او داده شد و من بعد از او به زمین می‌رفتم. چون برای هم‌تیمی‌هایم احترام زیادی قائل بودم و کاپیتان شدن برایم اهمیت چندانی نداشت. حتی چند سال بعد به من پیشنهاد شد که یحیی گل‌محمدی کاپیتان تیم شود که من با کمال میل پذیرفتم، در حالی که از نظر سابقه از او پیش‌تر بودم.

آقای فرکی از کسانی است که به خوبی شاهد این ماجرا بود و این اتفاق در هنگ‌کنگ رخ داد. اما من گفتم که این موضوع برایم مهم نیست و دنبال کسب کاپیتانی نیستم.

بعضی‌ها ادعا می‌کنند که ما با شانس به جام جهانی راه یافتیم. اما فرق ما با آن‌ها این بود که برای کاپیتان شدن، سعی نکردیم یکدیگر را زیر پا له کنیم. در حالی که این آقایان در بازی با تیم ازبکستان برای گرفتن بازوبند کاپیتانی، تقریباً همدیگر را به باد کتک گرفتند. حتی بعد از بازی جلسه‌ای گذاشتند و گفتند که فلان بازیکن دیگر به تیم دعوت نشود.

الان بهتر است به من فرصت دهید تا عزادار پدرم باشم. چرا سوال‌هایی می‌پرسید که مجبور شوم حرف‌های ناگفته را بازگو کنم؟

همچنین آقای رونالدو با میثاقی صحبت کرد و گفت بعضی از بازیکنان در بازی با ازبکستان نتوانستند عملکرد خوبی داشته باشند. چرا اسم آن‌ها را نمی‌گویید؟ چه کسانی در آن بازی تمایلی به تلاش نداشتند؟ از دقیقه ۷۰ تا ۹۵ بازی، چه کسی بود که فقط در زمین قدم می‌زد؟

یک سوال دیگر هم دارم: در بازی با ازبکستان، در غیبت حاج‌صفی و جهانبخش، آیا سردار آزمون کاپیتان تیم نبود؟ پس چرا الآن به او اجازه نمی‌دهند کاپیتان باشد؟

بعد از فوت پدرتان، بازیکنان تیم ملی و همچنین قلعه‌نویی با شما تماس گرفتند؟

آقای قلعه نوعی و تمام اعضای کادر فنی تسلیت گفته و ابراز همدردی کردند و من از آنها سپاسگزارم. سردار آزمون نیز شجاعت به خرج داده و تماس تلفنی گرفت که از او نیز متشکرم. چندی پیش آقای قلعه نوعی بیان کرد، شایسته نیست رازهای تیم ملی آشکار شود.‌ ولی در حقیقت این تیم ملی متعلق به مردم می‌باشد و چنانچه رازهایی در آن نهفته است، به چه علت نباید افشا شود؟

مگر شما ادعا نمی‌کنید تیم ملی برای مردم ایران است، لذا به چه علت نباید مطالب و اسرار آن گشوده شود؟ چرا اجازه نمی‌دهید مبلغ قید شده در قراردادها در رسانه‌ها ذکر شود؟

به چه دلیل مبالغ پاداشی که برای دیدارهای دوستانه دریافت می‌کنید، در هیچ رسانه‌ای درز نمی‌کند؟ تیم ملی متعلق به مردم بوده و لازم است مردم از اسرار آن آگاه باشند.‌ در حقیقت آن هنگام من چه سخنی به زبان آوردم که آقای قلعه نوعی ادعا می‌کرد، نباید رازها در رسانه مطرح شود؟

مثل اینکه بابت اتفاقات گذشته ناراحت هستید؟

موضوع دلخوری و رنجش نیست، ولی سخنانی گفته می‌شود که نمی‌توان در برابر آن ساکت ماند. ما هم اکنون از فوتبال بسیار فاصله گرفته‌ و آن دوستان به مقاصد و اهداف خود رسیده‌اند.

کسانی که به این جریان اعتراض داشتند، هم اکنون در کنار حضور دارند همچون محمد مایلی کنند یا چند نفر دیگر.‌ یکی از مربیان مطرح به جادوگر و رمال سکه داده و این جریان به دادستانی و دادگاه نیز کشانده شد. ولی به پشتوانه رئیس مافیا همچنان به کار مربیگری خود ادامه می‌دهد. چه کسی رئیس مافیا است؟

اخذ رشوه توسط فلان خبرنگار و فلان رسانه آشکار می‌شود.‌ ولی تحت مساعدت و یاری رئیس مافیا قرار می‌گیرد.‌ رئیس مافیا کیه؟چنانچه قصد دارید به مقابله با فساد بپردازید، لازم است کاملاً آن را ریشه کن کنید. تنها با محروم کردن سه یا چهار فوتبالیست یا مربی نتیجه‌ای حاصل نمی‌شوند. بهتر است رئیس مافیا را بازداشت کنید.‌

آقا خداداد، بازی تیم ملی ایران و کره‌شمالی را دیدید؟

خیر، تماشا نکردم!

جدی می‌گویید؟

بله، دیدار با تیم کره شمالی که تماشا ندارد!

متوجه نمی‌شوم، شاید یک نوع دلزدگی یا اینکه…

نه، من در اولین روز آشکارا گفتم تیم ملی ایران به آسانی از گروه خودش بالا خواهد رفت. چنانچه یک ایرانی نیز قصد داشت دش قلعه‌ها را با آگاهی از اسم تیم‌ها جدا کند، به طور طبیعی چنین افرادی را نمی‌توانست برای حریفان مان در نظر بگیرد!

شاید همین صحبت باعث دلخوری شد؟

مگر سخن نامطلوبی به زبان آوردم؟ آیا قرعه و گروه بهتر از این ممکن بود؟ شما توجه کنید در گروه C تیم‌های عربستان، استرالیا، ژاپن، بحرین، چین و اندونزی شرکت دارند که در حقیقت گروه مرگ می‌باشد.

گروه B نیز شامل کشورهای عراق، کره‌جنوبی، اردن، فلسطین، کویت و عمان به مراتب دشوارتر از گروه ما است. من هر یک از تیم‌های گروه را شمارش کرده و به اثبات می‌رسانم که به مراتب آسان‌تر از سایر گروه‌ها است.

بفرمایید…

همه آگاه هستند که تیم ازبکستان، یک تیم درجه ۲ در آسیا محسوب می‌شود.‌ تیم کره شمالی هم اکنون آخرین تیم جدول قرار گرفته و حتی در برابر قرقیزستان مغلوب شده است.

قرقیزستان نیز تاکنون هیچ افتخار و مقامی در فوتبال حاصل نکرده است. تیم امارات پس از پایین رفتن عمر عبدالرحمان و چند فوتبالیست دیگر، به شدت دچار ضعف شده و همواره در این سال‌ها در برابر تیم ملی کشورمان شکست خورده است.‌

تنها تیم قطر باقی می‌ماند که ممکن است از هر ۵ یا ۱۰ دیدار تنها یک مرتبه در برابر این تیم بازی را واگذار کرده و همواره در جایگاه بالاتر از آنها بوده‌ایم.‌ با این تفاسیر آیا گروه ما راحت نیست.‌

به این ترتیب ما در برابر تیم کره شمالی به دشواری بازی را به پیروزی کشانده، دو گل دریافت کرده و سعی کنیم چند گل دیگر نیز نخوریم؟

گفتید بازی ایران و کره‌شمالی را ندیدید که!

بازی را تماشا نکردم ولی گل‌ها را  دیدم. حتی علی آقا پروین نیز گفتگو کرد. آیا او هم شایسته نبود در جایگاه پیشکسوت این فوتبال صحبت کند؟! به این ترتیب هیچکس نباید سخن بگوید!

در این میان مهدی تاج به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال در برابر جواد خیابانی گزارشگر دیدار تیم ملی ایران و کره شمالی جبهه گرفته و در مصاحبه بیان کرد، افراد مطرح و بزرگ تیم ملی همچون علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی و سردار آزمون از این موضوع و برخی از نقدها دچار رنجش شده و این موضوع را به او منعکس کردند. حتی برخی می‌گویند بر علیه جواد خیابانی شکواییه صورت گرفته و …

ولی من در همین جا می‌گویم، آقای تاج بر اساس زور و اجبار نمی‌توان بر این فوتبال مسلط شد. ممکن است برخی افراد در مواجهه با او دچار هراس شده و سخنی نگویند، چرا که قصد دارند در این فوتبال به مربیگری خود ادامه دهند.

لاکن علی پروین که تصمیمی برای مربیگری ندارد. من هم که مدت‌هاست بی‌خیال این موضوع شده‌ام. یا اینکه جواد خیابانی که یک گزارشگر بوده و دیگر قادر نیستید او را تحت فشار قرار دهید. چرا که در زیر مجموعه سازمان صدا و سیما قرار دارد.

با کمال تاسف مجدد حرف خود را تکرار می‌کنم، عده‌ای از عوامل فوتبال به علت واهمه از نداشتن تیمج، سموت اختیار می‌کنند و موجب می‌شوند این آقایان با زور و قدرت همه را به مخاطره بیندازند.

این یک‌سری که به خاطر تیم گرفتن یا کار کردن در فوتبال سکوت می‌کنند چه کسانی هستند. می‌توانید اسم بیاورید؟

افراد زیادی وجود دارند، ولی ترجیح می‌دهم نام نبرم.

در تُن صدای خداداد عزیزی یک دلخوری از برخی اهالی فوتبال و شاید هم‌نسلان شما احساس می‌شود. شاید انتظار داشتید بعد از مصاحبه مهدی طارمی که گفته بود «دوست‌مان در تلویزیون می‌گوید با یک دست و پا به جام جهانی می‌رویم؛ شما با دو دست و دو پا هم نرفتید! شما به زور دقیقه ۹۰ و در پلی‌آف و آن داستان‌ها به جام جهانی رفتید. چهار دوره پیاپی تیم ملی به جام جهانی رفته ولی در کل تاریخ و ۲۰۰ سال قبل از آن چهار بار نرفتید.» هم‌نسلان شما مصاحبه می‌کردند و اغلب سکوت کردند؟

خیر اهمیتی ندارد! چندان مهم نیست حرف بزنند یا نزنند. هرچند مهدی پاشازاده یکی از اعضای تیم ۹۸ به گفتگو پرداخت. بیان کردم زمانی که سهمیه قاره آسیا هشت و نیم تیم گردیده و قرعه به این راحتی برای تیم ملی ایران مهیا شد، درست نیست ادعا کنیم تیم مذکور به آسانی به جام جهانی راه می‌یابد؟! من نظر خودم را بیان می‌کنم و از هیچکس ترس و واهمه ندارم.‌

شاید اگر خداداد عزیزی هم گاهی سکوت می‌کرد و حرف نمی‌زد، امروز به عنوان مربی یا مدیر در این فوتبال کار می‌کرد. چرا شما همیشه باید انتقاد کنید؟

من به همین شیوه هستم و قادر نیستم شخصیت و روح و روانم را عوض کنم. مهدی طارمی اعلام می‌کند با دو دست و پا هم نسل من به سختی به جام جهانی وارد شد و این نسل بهترین بوده و غیره و …! اشکالی ندارد دوره و نسل شما بهترین است. ولی دست کم نسل ۹۸ و نسلی که من به عنوان خداداد عزیزی با فخر و مباهات در کنار آنها در زمین حاضر شده و به بازی پرداختم، هیچ یک بر سر بازوبند کاپیتانی یکدیگر را زیر پا نمی‌گذاشتند! خاطرم هست حمید استیلی خودش داوطلبان بازوبند کاپیتانی را به علی دایی تسلیم کرد. چرا که این موضوعات بین ما مطرح نبود.

منظور شما سر کاپیتانی دقیقاً چه کسانی است که دعوا داشتند؟

من در ازبکستان حاضر بوده و در آنجا مشاهده کردم چه رفتارها و جنجال‌هایی بر سر بستن بازوبند کاپیتانی ایجاد شده و حتی در آستانه کشتن همدیگر قرار داشتند! این رخداد در برابر چشمان من شکل گرفت و هم اکنون هر کسی هر سخنی دارد بر زبان آورد. بازیکنان هم رده و هم نسل من حتی آگاه نبودند دفتر ریاست جمهوری در کجا واقع شده، چه برسد به معاون رئیس جمهور!

منظور شما چیست؟

افرادی که باید متوجه شوند، خودشان می‌فهمند که ما حواله خودرو دریافت نکردیم یا بسیاری از این کارها را نداشتیم. بله در آن دوران ما نیز به دفتر ریاست جمهوری یا فلان ارگان و نهاد اقتصادی دعوت شدیم. ولی در آنجا حاضر نمی‌شدیم، چرا که باور داشتیم ورزش فوتبال هیچ ارتباطی به این جریانات ندارد.

برای هم تیمی و همبازی خود حرمت قائل شده و همچون یک خانواده رفتار می‌کردیم. هم اکنون نیز از این کار بازنشسته شده و به کارشناسی رشته و حوزه‌ای می‌پردازیم که همه عمر و سال‌های جوانی خود را به آن اختصاص دادیم. آیا مناسب نیست من خداداد عزیزی در جایگاه کارشناس فوتبال فعالیت کنم؟

در این مدت و برای کارشناسی بازی‌های تیم ملی، تماسی با شما از تلویزیون برقرار شده است؟

قبلاً گفتم زمانی که قراردادی به من ارائه نشده، به چه علت باید در آنجا حاضر شوم؟ پاسخ شما نیز در چند روز دیگر آشکار می‌شود. چرا که مقرر است به همراه تیم ۹۸ برای انجام یک دیدار خیرخواهانه راهی جزیره ابوموسی شویم.‌

همچنین ممکن است یک دیدار دوستانه و خیرخواهانه نیز در چند روز آینده به منظور یاری به خانواده‌های قربانیان حادثه اخیر طبس در شهر طبس یا مشهد اجرا کنیم.

خودم با برخی از عوامل و دوستان محترم در شبکه سوم سیما تماس گرفته و هماهنگی انجام دادم که این دیدار به طور زنده به روی آنتن رود.‌ چنانچه این دیدار پخش شد به این معناست که من ممنوع التصویر نیستم!

در ضمن لطفاً تاکید کرده و درج کنید که جهت برگزاری این دیدارهای خیرخواهانه حبیب کاشانی، حمید استیلی، محمدرضا مهدوی و سایر هم تیمی‌هایم در تیم ۹۸ سختی و زحمات زیادی را متحمل شده‌اند.‌

و اگر این بازی‌ها از تلویزیون پخش نشد؟

(به شوخی) ممکن است تصویر من را نیز به صورت شطرنجی کنند که در این حالت چهره‌ام خوب نمی‌شود. (با خنده ادامه می‌دهد) به امید خدا که این دیدار به نمایش در می‌آید. چرا که یک فعالیت خیرخواهانه محسوب می‌شود.‌

شما صحبت‌ها و گفت‌وگوی تصویری علی پروین را کامل دیدید؟

در حقیقت علی پروین در حوزه فوتبال کشورمان نظیر و مانند نداشته و فقط یک دانه است. او در گذشته به عنوان کاپیتان تیم پرسپولیس و تیم ملی ایران در زمین بازی کرده و در عین حال به عنوان سرمربی این دو تیم نیز فعالیت داشته است.

هم اکنون نیز یکی از افتخارات ملت ایران به شمار می‌رود.‌ به مقام قهرمانی آسیا رسیده، کاپیتان تیم ملی ایران در رقابت‌های جام جهانی بوده و تا جایی که خاطرم هست در مسابقات المپیک نیز حضور داشته است.

حالا باید او را نیز ممنوع التصویر کنند یا ممنوع التصویر شدن او از شایعاتی است که برایش چیده‌اند.‌ شاید قصد دارند با این ترفند مانع از حرف زدن علی پروین شوند که مطالبی را به زبان نیاورد!

اگر علی پروین سخن نگوید، پس چه کسی مناسب سخن گفتن است؟ این چه رفتاری است؟! همان گونه که برخی از افراد به تحسین، سپاس و تمجید می‌پردازند، در عین حال عده‌ای نیز در مواقع مناسب نقدهایی را بیان می‌کنند. خودتان گفتگوی صورت گرفته با سرمربی تیم ملی ژاپن را مطالعه کردید؟

بله، هاجیمه موریاسو سرمربی تیم ملی ژاپن در نشست خبری پیش از بازی با اندونزی گفت «یک معیار و هدف بسیار بالا برای تیمم تعیین کرده‌ام و آن قهرمانی در جام جهانی است. برای رسیدن به این هدف، باید بازی به بازی پیش برویم.»

کاملاً درست است! این مقصد و خواسته بسیار دشوار و دور از انتظار است. همه ما آگاهی دادیم تیم‌های آرژانتین، اسپانیا، برزیل، فرانسه، آلمان و … مجال نمی‌دهند تیم ژاپن به مقام قهرمانی جهان برسد. ولی در عین حال سرمربی تیم ملی کشور ژاپن با اشراف به این جریان، چنین مطالبی را بیان می‌کند. حالا ما که بیان می‌کنیم لازم است به مقام قهرمانی آسیا رسیده و همچنین بالا رفتن از این گروه بسیار آسان است، برای برخی از آقایان گران آمده است! به چه علت؟!

شاید در فوتبال ما، برخی صحبت‌ها و نظرات، انتظارات را بالا می‌برد و به همین خاطر سرمربیان تیم ملی معمولاً دوست ندارند کارشناسان از صعود آسان، پیروزی راحت یا قهرمانی ایران حرف بزنند. کارلوس کی‌روش هم عادت داشت همیشه رقیبان ایران را بزرگ‌تر از آنچه هستند، جلوه دهد تا توقعات خیلی بالا نرود؟

چنین دیدگاهی برایم قابل قبول نیست. زمانی که من در ویژه برنامه رقابت‌های جام ملت‌های آسیا در تلویزیون حضور داشتم، بیان کردم تیم امیر قلعه نویی به قدری مطلوب و خوب است که می‌توانیم به مقام قهرمانی برسیم. ولی به خاطر همین حرف مثبت و ساده از من آزرده شدند!

گفتم که شاید این صحبت‌ها انتظارات را برای قهرمانی حتمی بالا می‌برد؟

زمانی که سرمربی تیم ملی ژاپن در خصوص رسیدن به قهرمانی در رقابت‌های جام جهانی سخن می‌گوید، آیا توقعات افزایش نمی‌یابد؟ این موضوع به منزله یک برنامه‌ریزی و هدف گذاری بوده و به این معنا نیست که قطع به یقین تیم ژاپن به مقام قهرمانی دست می‌یابد.

در عین حال که تیم ملی ایران با آن پیشینه ارزشمند فوتبالی و افتخارات حاصل شده، همواره به عنوان یکی از داعیان مهم مقام قهرمانی شناخته شده و خواهد شد.

انتظار دارید من چه مطلبی را به زبان بیاورم؟ اینکه بگویم در مسابقات جام ملت‌ها همین موضوع که بتوانیم از گروه خودمان بالا رویم، یک شاهکار و افتخار بزرگ محسوب می‌شود! لازم بود چه سخنی می‌گفتم؟

در حقیقت این حرف به منزله یک هدف گذاری بوده که تیم ملی ایران لازم است در پی رسیدن به مقام قهرمانی در مسابقات جام ملت‌های آسیا باشد. این امر درباره تیم‌های استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتور نیز مصداق دارد.

لذا صاحبان، مدیران و یا سرمربیان هر یک از این باشگاه‌ها لازم است در پی کسب مقام قهرمانی بوده و از زمان شروع رقابت‌های فصل، ترکیب تیم خود را جهت دریافت جام هدایت کنند.

در این میان احتمال دارد این هدف برایشان محقق شده و یا اینکه دست نیابند. ولی درست نیست رضا درویش در مصاحبه بیان کند، برای نمونه از تیم پرسپولیس انتظار رسیدن به قهرمانی را نداشته باشید و یا اینکه چنانچه تیم مذکور به مقام دوم، سوم و یا چهارم نیز برسد بسیار مطلوب است!

چنین جملاتی مناسب فوتبال نبوده و در حقیقت جریان فوتبال کشورمان را از مسیر و مقصد اصلی خود به قهقرا می‌برد. من در اینجا مطلبی را بیان می‌کنم که ممکن است برای عده‌ای قابل قبول نباشد.‌

بفرمایید…

از نظر من با وجود همه منابع مالی و امکانات زیادی که باشگاه‌های الهلال، النصر و …. در اختیار دارند، به راحتی مسئولان و مدیران باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس قادرند همین امروز بیان کنند، مقصد ما رسیدن به مقام قهرمانی آسیا است.‌ مسئله‌ای ندارد. به چه علت در حوزه‌ها و بخش‌های مختلف فوتبال، همچون سرمربی ژاپن هدفمان را بزرگ در نظر نمی‌گیرند؟

خدا پدر بزرگوار شما را رحمت کند. بعد از درگذشت ‌ایشان، ‌امیر قلعه‌نویی مصاحبه کرد و گفت که اگر در ایران بود، حتماً برای ابراز همدردی در مراسم شما شرکت می‌کرد. آن مصاحبه را دیدید؟

بله، از امیر قلعه نویی تشکر می‌کنم، او از من بزرگتر بوده و همواره نیز به او علاقه داشته و دارم. من از او ممنونم و توقعی از هیچکس نداشتم. بسیاری از افراد لطف داشته و در مسجد حضور یافتند و ما شرمنده آنها شدیم.

افراد زیادی شامل عوامل رسانه، داوران عزیز، فوتبالیست‌ها و اشخاص متعددی که محبتشان شامل حالم شده و با همه وجود از آنها پاسگزاری می‌کنم. حتی کسانی در آنجا شرکت کردند که ارتباط ما محدود به یک سلام و علیک عادی بوده و چنین رفتاری همواره در خاطرم ماندگار می‌شود.

با مطرح کردن این موضوع می‌خواستم از شما بپرسم که تا به حال پیش آمده که با خودتان بگویید یک روز سرزده به اردوی تیم ملی بروم و رُخ به رُخ حرف‌هایم را با امیر قلعه‌نویی دوست قدیمی خودم بزنم؟

من به شخصه مسئله و مشکلی با شخص امیر قلعه نوعی نداشته و تنها دیدگاه و عقاید خودم را بر زبان می‌آورم. زمانی که کارلوس کی روش سرمربیگری تیم ملی ایران را عهده‌دار بود، امیر نیز خودش انتقادات زیادی را بیان می‌کرد، اینطور نیست؟

قلعه نوعی در جایگاه یک شخص آگاه فوتبالی کاملاً محق بود که در این مورد نظر بدهد، همان گونه که این حق برای من نیز وجود داشته و می‌توانم دیدگاه و طرز فکر خودم را بیان کنم.

بیان عقیده و دیدگاه تخصصی هیچگونه ارتباطی به روابط خوب و بد میان افراد ندارد. با وجودی که علی آقا پروین مدت زیادی است که با امیر قلعه نوعی ارتباط داشته و از او پشتیبانی کرده است، هم اکنون بیان می‌کند تیم ملی کشورمان در بازی برابر تیم کره شمالی عملکرد خوبی نداشت. به چه دلیل باید این حرف برای دیگران سنگین باشد؟!

معمولاً در دنیای فوتبال هم وقتی یک فوتبالی از فوتبالی دیگر انتقاد می‌کند به طرف برمی‌خورد. مثل ماجرای اخیر لوتار ماتئوس و حسن صالح حمیدزیچ که حسابی در فوتبال آلمان پرسروصدا شد؟

اشکالی ندارد، هر کسی قادر است ابراز عقیده کرده و شخص دیگری نیز به او پاسخ دهد.‌ ولی در اینجا ذهنیت دیگری شکل می‌گیرد. جریانی که هم اکنون در فوتبال ما وجود داشته، چنین است که برخی از افراد به علت جایگاه شان، از بیان عقیده اجتناب کرده و سکوت اختیار می‌کنند.

ممکن است این سکوت برخی از پیشکسوتان و بزرگان تیم ملی که به منزله مهدی تاج رئیس فدراسیون می‌باشد را دچار رنجش کند. چرا که هیچگاه در معرض انتقاد نبوده است.

پیش از دیدار تیم ملی ایران و تیم قطر در مسابقات جام ملت‌های آسیا طی تماسی که من با هومن افاضلی یکی از دوستانم برقرار کرده و قبلاً در مسافرت‌های تیم ملی ما با یکدیگر هم اتاق بودیم، درباره به کنترل درآوردن اکرم عفیف ابراز نظر کردم.

می‌شود بگویید چه گفتید؟

در اینجا گفتم هومن جان، بهتر است یکی از بازیکنان دفاعی همانند کنعانی‌زاده را موظف کنید که در نزدیکی و فاصله کمی از اکرم عفیف بازی کند و به عبارت دیگر از نظر فوتبالی به او بچسبد.

چنانچه اکرم عفیف بتواند آزادانه بازی کند، به آسانی یار برداشته و منظور خود را انجام می‌دهد.‌ در عین حال که این بازیکن به هیچ وجه به عقب زمین حرکت نکرده و همواره با حضور در زمین تیم مقابل، در انتظار دریافت توپ می‌ماند.

چنانچه شما مدافعی را موظف به مهار مستقیم این بازیکن کرده و مانع توپ گیری او شوید، برد با شما خواهد بود! در حقیقت تیم اردن نیز چنین شیوه‌ای را انجام نداده و در دیدار برابر تیم قطر مغلوب شدند.‌

ممکن است تعجب کنید ولی قسم به خدا هنگامی که تیم ملی کشور ما توانست چهار گل را به تیم قطر وارد کند، بسیار شادمان شده و در پوست خود نمی‌گنجیدم.

جداً؟!

بله، بله بسیار احساس خوشحالی داشتم، چرا که اکرم عفیف در برابر تیم ملی کشور ما رجز خوانده بود. حتی زمانی که برای تیم استقلال رجز خوانده و آن رفتار را اجرا کرد، به شدت عصبانی شدم.

چرا که اکرم عفیف در حد و اندازه فوتبال کشور ایران قرار ندارد که سعی کند به این شکل برای ما رجز خوانی کند. مشاهده کردید پس از آنکه تیمشان تعداد ۴ گل را از تیم ملی کشورمان دریافت کرد، دهانش بسته شد! واقعا شادمانی و شعف زیادی داشتم که تیم ملی چهار گل را به تیم قطر وارد کرد.

البته سردار آزمون هم کری‌ریزی خواند و…

از رفتار خوشحالی پس از وارد کردن ضربه گل توسط سردار آزمون نیز بسیار خوشم آمد! به هیچ وجه اکرم عفیف در اندازه فوتبال کشور ایران نیست.

اگر شما مربی یک تیم بودید و قرار بود از بین اکرم عفیف یا مهدی طارمی و سردار آزمون یکی را انتخاب می‌کردید، انتخاب شما کدام‌یک بود؟

یقین بدانید که مهدی طارمی و سردار آزمون هستند! حتی اکرم عفیف تخصص و مهارتش در فوتبال با مهدی طارمی و سردار برابری نمی‌کند. چه بسا که فاصله زیادی نیز با آنها دارد.

آقاخداداد، بی‌تعارف به نظر می‌رسد هنوز هم ملی‌پوشان فعلی را مثل پسر یا برادر خود دوست داشته باشید و شاید انتظار نداشتید پس از آن حمایت جانانه از مهدی طارمی در زمان دراگان اسکوچیچ، او بخواهد علیه شما مصاحبه کند؟ الان متوجه شدم که… حرف‌های طارمی را به دل گرفتید؟

خیر، او دیدگاه خود را بیان کرده است. من نیز نظر خودم را گفته و این رویکردها یک جریان بوده و فوتبال نیز حوزه دیگری دارد. لذا درست نیست که همه موضوعات را با یکدیگر درگیر کنیم. در عین حال که مهدی طارمی و سردار آزمون از بازیکنان فوتبال هم وطن من به شمار می‌روند.‌

بازی‌های مهدی طارمی در اینترمیلان را تعقیب می‌کنید؟

در حقیقت، خیر!

چرا؟

از آنجا که من به تماشای رقابت‌های لیگ برتر انگلستان و همچنین لیگ عربستان می‌نشینم.

به خاطر کریستیانو رونالدو؟!

بازیکنان ستاره‌ای که در مسابقات این لیگ حضور دارند از یک سو و موضوع سطح فوتبال و لیگ عربستان، از سوی دیگر بسیار مرا علاقمند کرده است. در حقیقت مسابقات فوتبال عربستان و لیگ باشگاهی اش، با وجود این ستاره‌ها جذابیت بیشتری یافته است.

اما شما گفتید که فوتبال باشگاهی ما باید به الهلال فکر نکند و حرف از قهرمانی در لیگ نخبگان آسیا بزند؟

هنوز نیز همین عقیده را دارم. تیم العین امارات در بازی برابر الهلال به هیچ وجه بازیکن ستاره نداشت. ولی مشاهده کردید چطور توانست این تیم را مغلوب خود کرده و به مرحله نهایی راه یابد.

لذا در مرحله نهایی نیز با پیروزی بر تیم ژاپن به مقام قهرمانی رسید. تیم العین در مواجهه با تیم الهلال به هیچ وجه از ستاره‌های فوتبالی آن هراس نداشته و به موفقیت رسید.

منظور من چنین است که سعی نکنیم از تیم‌هایی که در آن برخی ستاره‌ها بازی می کنند، هیولا بسازیم. هرچند ستاره‌های خارجی که در مسابقات لیگ عربستان حضور دارند پول قابل توجهی دریافت می‌کنند، ولی فوتبالیست‌های خارجی که در کشور ایران نیز مشغول به کار هستند نیز مبالغ کمی دریافت نمی‌کنند. ولی در اکثر مواقع دستاورد چندانی نداشته‌اند. چرا که یشتر آنها بازیکنانی هستند که حتی در تیم ملی کشور خودشان نیز ثابت نبوده و یا اینکه در رقابت‌های لیگ کشورشان نیز حضور چندانی نداشته‌اند!

البته در همین لیگ خودمان هم بعضا بازیکنان خارجی خوبی آمده‌اند.

بله سال گذشته عبدالکریم حسن آمده و بدون اغراق در رقابت‌های نیم فصل دوم نیز در زمره یکی از برترین و مهره‌های اصلی رسیدن به قهرمانی برای تیم پرسپولیس قرار داشت.

هم اکنون کجاست؟ او حتی در کشور خودش هم به بازی نمی‌پردازد! همچنین لوکاس ژوائو که بسیاری از هواداران باشگاه پرسپولیس و فوتبالیست‌های با سابقه انتقاداتی را به او وارد می‌کنند.

استقلال هم دنبال مهاجم تیم ملی قرقیزستان است. می دانستید؟

قرقیزستان؟!

بله!

واقعاً که! چه می‌توانم بگویم؟! تیم مهم استقلال به شرایطی رسیده که در پی جذب فوتبالیست قرقیزستانی باشد؟! راستی تا خاطرم نرفته این را نیز بیان کنم که الحق والانصاف اوستون اورونوف در تیم پرسپولیس و جلال‌الدین ماشاریپوف در باشگاه استقلال به عنوان فوتبالیست‌های خارجی با عملکرد خوب و مناسبی هستند. بازی‌های آنها برایم پذیرفته است.

مهاجرت خانواده عزیزی از روستا به شهر:

پدرم که در زمینه کشاورز دیمی مشغول به کار بود، در سال ۱۳۵۵ همه ام‌ها و گوسفندهایش را به فروش رسانده و دو خانه جداگانه در منطقه جنوب شهر مشهد خریداری کرد. به این ترتیب ما به شهر جابجا شدیم.

از آنجا که یکی از عموهایم به رحمت خدا رفته و پدرم مسئولیت سرپرستی خانواده او را عهده‌دار بود، پدرم یکی از خانه‌ها را به پسر عمویم بخشید و خانه دیگر را برای خودمان در نظر گرفت.

کودکی خداداد عزیزی:

سال‌های کودکی من در منطقه کوی رضاییه شهر مشهد سپری شد. تحصیلات دوران دبستان و راهنمایی را در آنجا طی کرده و فوتبال را در کوچه و خیابان‌هایی که به دفعات در موردش صحبت کرده‌ام را در همین محله فرا گرفتم.

زمانی که در سن ۱۰ سالگی بودم به همراه پدرم به اطراف بارگاه امام رضا رفته و دست فروشی می‌کردیم. پس از رسیدن به سن ۱۳ سالگی نیز در کنار برادرم در ایام تابستان فعالیت‌های بنایی انجام می‌دادیم.

هرچند برادرم مهارت زیادی در کار گچ بری با استفاده از ابزار داشت. ولی این موضوع برایم دشوار بود، چرا که قد کوتاهی داشتم.

بیماری مادر خداداد عزیزی:

هنگامی که من ۱۹ ساله بوده و هنوز در میان مردم معروفیت نداشتم، در سال ۱۳۶۹ همچنان زندگی دشوار و ناهمواری داشتیم. به طوری که به علت نداشتن استطاعت مالی توانستیم هزینه‌های درمان سرطان مادرم را پرداخت کرده و او به علت این بیماری دار فانی را وداع گفت.

در حقیقت من از این زندگی خواسته و آرزوی زیادی ندارم، چرا که رحمت و عنایت الهی شامل حال من شده و نعماتش را بر زندگی ام جاری کرده است. ولی همچنان یکی از آرزوها همچون افسوس بر دلم مانده است.

ای کاش زمانی که شرایط زندگی ما مطلوب شد، همچنان مادرم زنده بود، روزگار خوب مان را مشاهده می‌کرد و در خوشی‌های زندگی کنارمان بود. دورانی که به شهرت رسیده و موقعیت زندگیمان تغییر و تحولات زیادی پیدا کرد.

اهدای توپ طلا به حرم امام رضا:

در سال ۱۳۷۵ که به عنوان برترین بازیکن آسیا انتخاب شده و جایزه توپ طلا را دریافت کردم، آن را به موزه حرم مطهر امام رضا علیه السلام هدیه دادم. چرا که جایگاه این توپ در موزه حرم می‌باشد و نه در طاقچه خانه ما.

قلیون کشیدن خداداد عزیزی:

دست کم حدود هشتاد درصد از بازیکنان فوتبال عصر حاضر قلیون می‌کشند. خودم نیز از سال ۱۳۸۵ که از زمین فوتبال خداحافظی کردم، قلیون را شروع کرده و از بیان این موضوع شرمسار نیستم.

عاشق تهرانم:

من به هیچ وجه از تهران گریزان نبوده و واقعا عاشق تهران هستم. رویدادهایی که در این شهر تجربه کردم، غیر قابل تکرار است.‌ به طوری که دلبسته و علاقمند به زندگی در شهر تهران می‌باشد.

نزدیک‌ترین و صمیمانه‌ترین دوستانم در شهر تهران سکونت دارند. ولی مادرم در شهر مشهد دفن شده و پدرم نیز تا زمان حیات در شهر مشهد در نزدیکی حضرت امام رضا علیه السلام سکونت داشت.‌

طرفدار بارسلونا:

من تنها به تماشای دیدارهای تیم بارسلونا می‌نشینم. هر چند که دیدارهای حساس باشگاه‌های اروپا نیز پیگیری می‌کنم. هم اکنون نیز به دیدن دیدارهای باشگاه منچسرسیتی پرداخته و آنها نیز تیم مطلوبی هستند.‌

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *