بیوگرافی و زندگینامه حمید گودرزی

حمید گودرزی در حال خندیدن

بیوگرافی حمید گودرزی

حمید گودرزی، بازیگر و مجری معروف ایرانی، متولد دوم آذر ۱۳۵۶ است. او در رشته بازیگری از دانشگاه آزاد اسلامی فارغ‌التحصیل شد و کار هنری خود را با نمایش‌های تئاتر شروع کرد.

شهرت اصلی گودرزی با بازی در نقش «فرزاد» در سریال پربیننده «مسافری از هند» به دست آمد. پس از این موفقیت، در کارهای پرمخاطب دیگری مانند «کمکم کن»، «پنجمین خورشید» و «لذت پرواز» نیز ایفای نقش کرد. این هنرمند علاوه بر بازیگری، در زمینه اجرا نیز فعالیت داشته و مدتی مجری برنامه مسابقه‌ای «پنج ستاره» بود.

چهره جذاب و بازی روان او باعث شده است که پس از سال‌ها، همچنان جایگاه خود را در دل تماشاگران سینما و تلویزیون حفظ کند.

منوی دسترسی سریع

خلاصه‌ای از زندگی
داستان زندگی
پیوند زناشویی
صفحات مجازی
عالم هنر
فهرست آثار
گفت‌وگوها

حمید گودرزی در حال خندیدن

خلاصه زندگینامه

نام: حمید
نام خانوادگی: گودرزی
تاریخ تولد: ۲ آذر ۱۳۵۶
محل تولد: تهران، ایران
ملیت: ایرانی
نام‌های دیگر: حمید رضا گودرزی
وضعیت تأهل: متأهل
تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته بازیگری از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران
شغل‌ها: بازیگر، مجری و مدیر برنامه‌ریزی
سال‌های فعالیت: از ۱۳۷۸ تاکنون
همسر: ماندانا دانشور (ازدواج از ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۵)
محل سکونت: تهران
قد: ۱۷۵ سانتیمتر

زندگینامه

زندگی شخصی و خانوادگی:

حمید گودرزی در دوم آذر ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. او در دانشگاه آزاد تهران، در دانشکده هنر و معماری، رشته بازیگری خواند و تحصیلاتش را به پایان رساند. خانواده او اصالتاً اهل بروجرد هستند.

گفته شده است که فاصله سنی او با مادرش حدود ۱۴ سال بوده است. متأسفانه مادر حمید گودرزی در آخرین روزهای تیرماه سال ۱۴۰۳ از دنیا رفت.

او یک خواهر دارد که در رشته گرافیک فارغ‌التحصیل شده، اما به کار وکالت نیز علاقه زیادی دارد. پدرش در زمینه خرید و فروش فرش فعالیت می‌کرد و شغل مادرش خانه‌داری بود. در ابتدا پدر و مادرش با اینکه او به سمت بازیگری برود، موافق نبودند.

مادر مرحومش:

حمید گودرزی، بازیگر سینما و تلویزیون، در یکی از روزهای گذشته با انتشار تصویر اطلاعیه ترحیم مادرش در صفحه شخصی خود، خبر درگذشت او را با دوستان و هوادارانش در میان گذاشت. این خبر به سرعت در فضای مجازی پیچید و با واکنش‌های زیادی از سوی هنرمندان و چهره‌های سرشناس روبرو شد. بازیگرانی مانند پژمان بازغی، پوریا پورسرخ و نعیمه نظام‌دوست، بین دیگران، با او ابراز همدردی کردند و تسلیت گفتند.

مادر حمید گودرزی، شیرین بشارتی نام داشت و تنها ۱۴ سال از پسرش بزرگتر بود. به همین دلیل، او در سن جوانی چشم از جهان فروبست.

مدلینگ:

در سال ۱۳۸۱، حمید گودرزی با شرکت چرم مشهد قرارداد همکاری بست و کار خود را به عنوان مدل آغاز کرد. پس از آن، او با نشان‌های تجاری گوناگونی همکاری کرد و به فعالیت در این زمینه ادامه داد.

اهل ورزش:

حمید گودرزی در بازی گل کوچیک بسیار ماهر است و خودش می‌گوید در پینگ پنگ، هیچ‌کس نمی‌تواند برنده او شود. او مدتی هم به ورزش بدنسازی پرداخته و علاوه بر آن، در شنا و تیراندزی هم تجربه دارد.

توهین به لر زبان ها:

در سال ۱۳۹۱، حمید گودرزی مهمان یک برنامه تلویزیونی بود. وقتی مجری از او پرسید: “اهل کجایی؟”، او پاسخ داد: “فقط مسخره نکنید منو ها اما متاسفانه لر هستم!!”
این سخن نابخردانه و ناشایست، واکنش گسترده‌ای میان مردم غیرتمند لر برانگیخت و با اعتراض و انتقاد فراوانی از سوی آنان روبرو شد.

ناگفته ها و علاقمندی ها:

حمید گودرزی بعد از بازی در مجموعهٔ کمکم کن، برای مدتی احساس ناامیدی و دلسردی داشت. او در مصاحبه‌ای گفته که هیچ‌کس در دنیا جای مادرش را نمی‌گیرد. همچنین از شهرت و ستاره شدن اعلام بی‌زاری کرده است. او فردی متعهد است و همیشه مراقب است نمازش قضا نشود. در دعاهایش همیشه سلامتی را فراموش نمی‌کند و علاقهٔ زیادی به خواندن نماز و دعا دارد. به باور او، اگر کسی به امور معنوی و دعا توجه نکند، ممکن است دچار بی‌قیدی و سقوط اخلاقی شود.

وقتی برای خرید می‌رود، بسیار چانه می‌زند و وقتی به نتیجه می‌رسد، انگار کار بزرگی انجام داده است. این بازیگر وابستگی زیادی به خانواده‌اش دارد و حتی در سفر هم مدام با همسرش تماس می‌گیرد. او از اینکه بعضی بازیگران و افراد مشهور ازدواج خود را از مردم پنهان می‌کنند، متأسف است و فکر می‌کند این افراد از نظر فرهنگی دچار کاستی هستند. خودش را در زندگی یک مشوق و انگیزه‌دهنده اصلی می‌داند.

علاقهٔ زیادی به شهر پاریس دارد و عاشق گوشی موبایل است. علاوه بر بازیگری، در زمینهٔ فروش فرش و شکلات هم فعالیت می‌کند. به نظر او آرامش واقعی یعنی داشتن سلامتی و ثروت درونی. او طرفدار پرشور تیم فوتبال استقلال است و به ورزش‌هایی مثل شنا، بوکس، تنیس و بدنسازی علاقه دارد. از بین سازها، پیانو و ساکسوفون را بیشتر دوست دارد و عاشق هدیه دادن و هدیه گرفتن است.

ازدواج

استایل زیبای حمید گودرزی

حمید گودرزی تا به حال سه بار در زندگی عاشق شده و دو بار ازدواج کرده است. ازدواج اول او به جدایی ختم شد.

در بیست و یکم شهریور سال ۱۳۸۳، حمید گودرزی با ماندانا دانشور ازدواج کرد و زندگی مشترکشان را شروع کردند. آشنایی این دو زمانی اتفاق افتاد که در یک ساختمان در میدان آرژانتین همسایه یکدیگر بودند.

ماندانا دانشور، همسر اول حمید، متولد سال ۱۳۶۷ است. او در زمان ازدواج، در دانشگاه مشغول تحصیل در رشته کارگردانی بود.

حمید گودرزی گفته است که در تمام مدت زندگی با همسرش، با او صادق بوده. همسرش فردی بود که علاقه‌ای به ادامه فعالیت هنری حمید نداشت. سرانجام این ازدواج پس از دوازده سال، در سال ۱۳۹۵ به طلاق انجامید.

این بازیگر در صفحه اینستاگرام خود نوشت که دلیل اصلی جدایی‌اش از ماندانا دانشور، اصرار او برای مهاجرت از ایران بوده است. سفر همسرش به خارج از کشور، در نهایت باعث جدایی آن‌ها شد.

در نوزدهمین دوره جشن حافظ در سال ۱۳۹۵، حمید گودرزی با همسر دوم خود در مراسم حاضر شد. همسر دوم او چهره هنری نیست.

اظهارات حمید گودرزی و همسر اولش ماندانا طی زندگی مشترک:

حمید گودرزی:

هنگامی که ما در سال ۱۳۸۲ در بنایی در میدان آرژانتین ساکن بودیم، آنها در همسایگی ما زندگی می‌کردند. لذا نخستین بار دیدار و آشنایی ما از آنجا کلید خورد. در آن سال‌ها من به عنوان دانشجو در رشته تئاتر تحصیل می‌کردم.

ماندانا دانشور:

در آن هنگام من ماندانا دانشور تنها ۱۶ سال داشته و در دبیرستان مشغول به تحصیل بودم.

حمید گودرزی:

این دیدار و آشنایی همچنان ادامه داشت. پس از چندی من درخواست ازدواجم را با آنها در میان گذاشتم. ولی در ابتدا خانواده همسرم با این موضوع موافق نبودند. چرا که آنها در کشور آمریکا سکونت داشتند.

آیا با شغل شما هم مشکل داشتند؟

حمید گودرزی:

تا حدودی بله. موضوع دیگر چنین بود که سطح توانمندی مالی خانواده همسرم، به مراتب از خانواده من فراتر بود.

ماندانا دانشور:

هرچند تصور می‌کنم عامل اصلی مخالفت آنها چنین بود که من در آن زمان فقط ۱۶ سال داشتم. همچنین پدرم معتقد بود، لازم است من در کنار آنها راهی کشور آمریکا شوم.

حمید گودرزی:

با وجودی که تا آن هنگام من هیچ تصمیمی برای ازدواج نداشتم، ولی پس از دیدن ایشان با خودم فکر کردم، چنانچه تصمیم به ازدواج گرفته‌ای لازم است تا انتها به پای تصمیمت مانده و با موانع مقابله کنی ولی این مخالفت‌ها به یک سال طول نکشید.

به طوری که در پی اصرارهای من و خانواده‌ام، ازدواج من و ماندانا صورت گرفت. پدر ماندانا از من دعوت کرد که به آمریکا مهاجرت کنم. ولی من جهت زندگی به جایی غیر از کشورم ایران علاقه ندارم. در عین حال که شغل و حرفه من در ایران پا می‌گرفت.

ماندانا دانشور:

بله همینطور هست. در آن هنگام سریال تلویزیونی مسافری از هند در حال پخش بوده و حمید به شهرت رسید.

حمید گودرزی:

بله تا به این لحظه همواره  خاطر نعمات و موهبت‌هایی که خداوند به من عطا کرده، سپاسگزار بوده‌ام. چرا که یکی از اسرارهای پیشرفت در زندگی، شکر و سپاس از خداوند است.

چنانچه به موجب کوچک‌ترین داشته و نعمت به شکر خدا بپردازی، گام به گام سعادت و موفقیت در زندگی شما نمایان می‌شود. به شکر خدا، نیکبختی من و همسرم در زندگی به حد کمال رسیده است.

حمید گودرزی در شبکه های اجتماعی

اینستاگرام:

hamidgoodarzi@

زندگی هنری

حمید گودرزی

شروع فعالیت بازیگری:

حمید گودرزی پس از دیدن بخش‌هایی از یک کلیپ ویدیویی که در آن جایزه‌ای به مهدی هاشمی در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر اهدا می‌شد، به شدت به بازیگری علاقه‌مند شد. اگرچه سال‌های زیادی آرزو داشت پزشک شود، اما در نهایت راه زندگی‌اش را به سمت هنر بازیگری تغییر داد. بنابراین، پس از شرکت در کنکور هنر و پذیرفته شدن، وارد دانشگاه شد. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۸ و در ۲۲ سالگی با بازی در تئاترهای دانشجویی شروع کرد و سپس با ایفای نقش در نمایشی به نام کشتی اسپرانزا به کارگردانی محمد رحمانیان، به صورت جدی وارد عرصه بازیگری شد.

ورود به سینما:

حمید گودرزی اولین تجربهٔ بازی در سینما را با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «سهراب» به کارگردانی سعید سهیلی کسب کرد. این فیلم را سعید سهیلی نوشت و کارگردانی کرد و مرتضی شایسته در سال ۱۳۷۸ تهیه‌کنندگی آن را بر عهده داشت. داستان فیلم دربارهٔ دو جوان به نام‌های سهراب و ترانه است که به هم علاقه دارند، اما چون خانواده‌هایشان با این رابطه مخالفند، هر دو به طور جداگانه تصمیم به خودکشی می‌گیرند. در این میان، سهراب زنده می‌ماند و بعداً می‌فهمد که ترانه خودکشی نکرده است و ماجرا ادامه پیدا می‌کند.

در طول دههٔ ۱۳۸۰، حمید گودرزی در فیلم‌های سینمایی زیادی حضور یافت. از جمله این آثار می‌توان به «پسران مهتاب»، «بازنده»، «قتل آنلاین»، «چپ دست»، «گناه من»، «بی وفا»، «مجنون لیلی»، «قرنطینه»، «تلافی»، «کیش و مات»، «داماد خجالتی»، «زنها شگفت انگیزند»، «ایران برگر»، «نیوکاسل»، «سلام علیکم حاج آقا» و چندین فیلم دیگر اشاره کرد. در هر کدام از این فیلم‌ها، چهره‌پردازی‌های متفاوت و خاصی روی او انجام می‌شد.

پس از بازی در فیلم‌های «پسران مهتاب» و «بازنده»، حمید گودرزی در سال ۱۳۸۴ در دو فیلم با نام‌های «قتل آنلاین» و «چپ دست» ایفای نقش کرد. فیلم «قتل آنلاین» به کارگردانی مسعود آب‌پرور، نویسندگی نادر وحید و تهیه‌کنندگی کمال‌الدین طباطبایی در سال ۱۳۸۴ ساخته شد. این فیلم در سبک جنایی و با فضایی ترسناک است و حمید گودرزی در آن نقش خود را به خوبی اجرا کرد.

فیلم سینمایی «چپ دست» نیز اثر آرش معیریان است که نویسندگی آن را بهمن معتمدیان بر عهده داشت و منوچهر زبردست و داریوش باباییان به صورت مشترک آن را در سال ۱۳۸۴ تهیه کردند. داستان این فیلم دربارهٔ دختری است که دچار فراموشی است و در این راه با مشکلات و چالش‌های زیادی روبرو می‌شود.

فعالیت در تلویزیون:

این بازیگر اولین بار در سال ۱۳۷۷ در سریال «دانی و من» جلوی دوربین تلویزیون رفت. او در این مجموعه عروسکی، نقش سعید را بازی کرد و علاوه بر بازیگری، خواننده ترانه‌های این سریال نیز بود. اجرای او در این کار بسیار زیبا و به یاد ماندنی بود.

بعد از این موفقیت در «دانی و من»، پیشنهادهای زیادی برای کار در تلویزیون به حمید گودرزی داده شد. او بعداً در سریال‌های مختلفی مانند «مسافری از هند»، «تب سرد»، «کمکم کن»، «پنجمین خورشید»، «زمانه»، «بچه های نسبتا بد»، «گشت ویژه»، «هاتف»، «دلدادگان» و «بر سر دوراهی» بازی کرد.

او در برنامه‌هایی مثل «شب خوش» و ویژه‌برنامه سال نو شبکه سه نیز حاضر شد که با استقبال خوب مردم روبرو شد. همچنین در مجموعه عروسکی «مهمونی» به عنوان مدیر برنامه‌ریزی با ایرج طهماسب همکاری داشت. از آخرین کارهای تلویزیونی او می‌توان به سریال پلیسی «غریبه» اشاره کرد.

این هنرمند در طول فعالیتش شخصیت‌های گوناگونی را در تلویزیون بازی کرده که بیشتر آن‌ها مورد پسند مخاطبان قرار گرفته است. موفقیت‌های پیاپی او در سینما نیز باعث شد به یکی از بازیگران شناخته‌شده سینما تبدیل شود.

در نوزدهمین مراسم جشن حافظ (دنیای تصویر) که به یاد علی معلم در روز پنجشنبه بیستم تیرماه سال ۱۳۹۸ برگزار شد و بسیاری از چهره‌های معروف سینما و تلویزیون در آن حاضر بودند، حمید گودرزی به همراه همسر دومش در این مراسم شرکت کرد.

سابقه اجرا:

این بازیگر علاوه بر کار در سینما و تلویزیون، در برنامه‌های مختلفی نیز به عنوان مجری حضور داشته است.
یکی از آخرین کارهای حمید گودرزی، اجرای برنامه «کودک شو» در شبکه نسیم بود. پس از پایان فصل اول، پژمان بازغی جای او را گرفت و مجری برنامه شد.
همچنین در سال ۱۳۹۷، او برنامه «پنج ستاره» را در شبکه پنج اجرا کرد و در مسابقه «۱۳ شمالی» از شبکه نسیم و ویژه‌برنامهٔ تحویل سال «بهار جان» نیز به عنوان مجری فعالیت داشت.

سریال مسافری از هند:

در سال ۱۳۸۱، حمید گودرزی که ۳۵ سال داشت، با بازی در سریال “مسافری از هند” به شهرت رسید. او در این مجموعه در نقش “فرزاد” ظاهر شد و alongside هنرمندانی مانند شیلا خداداد، بهنوش طباطبایی، الهام حمیدی و شیرین بینا بازی کرد که این نقش او را به چهره‌ای آشنا برای مخاطبان تبدیل کرد. علاوه بر این بازیگران، هنرمندان دیگری نیز در این سریال حضور داشتند که از میان آن‌ها می‌توان به مجید مشیری، نسرین مقانلو، عنایت شفیعی، علیرام نورایی، زنده‌یاد زهره فکور صبور و ایرج نوذری اشاره کرد.

سریال زمانه:

یکی دیگر از کارهای تلویزیونی که حمید گودرزی در آن بازی بسیار خوب و به‌یادماندنی داشت، مجموعه‌ی «زمانه» است. این سریال را حسن فتحی ساخته و در آذرماه سال ۱۳۹۱ در ۴۹ قسمت از شبکه سه سیما پخش شد. این مجموعه همچنین بارها در کشورهای پاکستان و هند از شبکه‌های تلویزیونی ایران نمایش داده شده است. حمید گودرزی در این سریال همراه با هنرمندانی مانند پریناز ایزدیار، حسین محجوب، مهرانه مهین ترابی، شهرام قائدی، فریبا متخصص، متین ستوده و چند بازیگر دیگر به ایفای نقش پرداخته است.

فیلم شناسی

عکس زیبای حمید گودرزی

سینما:

مجموعه سینمایی های حمید گودرزی
سال تولید نام فیلم کارگردان
۱۴۰۲ خرچنگ مصطفی شایسته
بهشت تبهکاران مسعود جعفری جوزانی
۱۳۹۷ سلام علیکم حاج آقا حسین تبریزی
۱۳۹۶ پریسا محمدرضا رحمانی
۱۳۹۵ نیوکاسل محسن قصابیان
۱۳۹۳ ایران برگر مسعود جعفری جوزانی
روباه بهروز افخمی
۱۳۸۹ دزدان خیابان جردن وحید اسلامی
زن‌ها شگفت انگیزند مهرداد فرید
۱۳۸۸ داماد خجالتی آرش معیریان
خیابان بیست و چهارم سعید اسدی
۱۳۸۷ کیش و مات جمشید حیدری
انعکاس رضا کریمی
۱۳۸۶ تلافی سعید اسدی
قرنطینه منوچهر هادی
مجنون لیلی قاسم جعفری
۱۳۸۵ بی وفا اصغر نعیمی
گناه من Mهرشاد کارخانی
۱۳۸۴ چپ دست آرش معیریان
قتل آنلاین مسعود آب‌پرور
۱۳۸۳ بازنده قاسم جعفری
۱۳۸۱ پسران مهتاب مهدی ودادی
۱۳۷۸ سهراب سعید سهیلی

تلویزیون:

مجموعه تلویزیونی های حمید گودرزی
سال تولید نام مجموعه کارگردان نقش پخش از توضیحات
۱۴۰۴ یزدان منوچهر هادی شبکه سه
۱۴۰۳ غریبه Sروش محمدزاده امیرعلی سماواتی شبکه سه
۱۳۹۸-۱۴۰۲ هفت‌سر اژدها ابوالقاسم طالبی برمک آزاد شبکه سه
۱۳۹۹ روزهای ابدی جواد شمقدری نفیسی شبکه یک
۱۳۹۸ بر سر دو راهی بهرنگ توفیقی حامد ظروفچی شبکه دو
۱۳۹۷ خط تماس جواد شمقدری شبکه یک
۱۳۹۷ دلدادگان منوچهر هادی نادر سلیمان‌پور شبکه سه
۱۳۹۶ هاتف داریوش یاری دانیال شبکه یک
۱۳۹۵ گشت ویژه مهدی رحمانی شبکه یک
۱۳۹۲ بچه‌های نسبتاً بد سیروس مقدم طاها شبکه یک
۱۳۹۱ زمانه حسن فتحی بهزاد فروزانفر شبکه سه
۱۳۸۸ پنجمین خورشید علیرضا افخمی محسن یزدانی شبکه سه ماه رمضان ۱۳۸۸
۱۳۸۳ کمکم کن قاسم جعفری سروش کرامتی شبکه دو ماه رمضان ۱۳۸۳
۱۳۸۳ تب سرد علیرضا افخمی حامد شبکه سه
۱۳۸۱ مسافری از هند قاسم جعفری فرزاد نادری شبکه سه
۱۳۸۰ دیوار شیشه ای مهدی صباغ‌زاده شبکه دو
۱۳۷۸ دانی و من علی عبدالعلی‌زاده سعید شبکه تهران سریال کودکانه

نمایش خانگی:

مجموعه نمایش خانگی های حمید گودرزی
سال تولید نام مجموعه کارگردان نقش پخش از توضیحات
۱۴۰۲ تی‌ان‌تی حامد آهنگی مهمان فیلیمو
۱۴۰۲ نیوکمپ منوچهر هادی مجری برنامه پرنده باش فیلیمو
۱۴۰۱ مهمونی ایرج طهماسب مدیر برنامه‌ریزی فیلیمو
۱۳۹۹-۱۴۰۱ ارث پدری میلاد بنایی
مهدی نقویان
آیو
۱۳۸۹ قلب یخی ۱ محمدحسین لطیفی فرزاد جهان‌آریایی تصویر دنیای هنر نخستین سریال ویژه شبکه نمایش خانگی در ایران

اجرا:

مجموعه اجرا های حمید گودرزی
سال نام برنامه شبکه
۱۳۹۷–۱۳۹۸ پنج ستاره شبکه پنج سیما
۱۳۹۷ ۱۳ شمالی شبکه نمایش خانگی
۱۳۹۷ بهارجان (ویژه تحویل سال) شبکه پنج سیما
۱۳۹۹ کودک شو شبکه نسیم

مصاحبه

تولد حمید گودرزی

حمید گودرزی در سال‌های دهه هفتاد و هشتاد، با بازی در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف، به چهره‌ای بسیار محبوب به‌ویژه برای نسل دهه شصتی تبدیل شده بود. او نه‌تنها بازیگر توانایی بود، بلکه صدای دلنشینی هم داشت و ترانه‌هایی را اجرا می‌کرد که از شبکه پنج سیما، همان شبکه استانی تهران، پخش می‌شد.

علاوه بر این، حمید گودرزی به عنوان یک مدل نیز فعالیت می‌کرد و با یک برند معروف پوشاک همکاری داشت. عکس‌های او روی بیلبوردهای سطح شهر دیده می‌شد. ظاهر جذاب و پوشش شیک او باعث شده بود تا کارگردان‌های زیادی، او را برای نقش اول مرد جوان و خوش‌پوش در نظر بگیرند.

اما این دوران اوج، تنها چند سال به طول انجامید. حمید گودرزی به ناگاه، همان‌طور که سریع ستاره شده بود، از اوج شهرت فاصله گرفت. با این حال، در سال‌های اخیر دوباره فرصت‌ها به سویش بازگشته و او با همان اعتماد به نفس و جذابیت گذشته، مشغول فعالیت است.

او هم‌اکنون علاوه بر خوانندگی، در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی بازی می‌کند و مجری‌گری نیز می‌نماید. امروز حمید گودرزی را هم با نقش نادر در سریال «دلدادگان» می‌شناسند و هم با مجری‌گری برنامه‌هایی مثل «پنج ستاره» و «کل کل» در کنار رضا گلزار. در ادامه، گفت‌وگویی که با او انجام شده است را می‌خوانیم:

شما بعد از سال ها بازیگری که در فواصل مختلف داشتید، به تلویزیون برگشتید و اجرا را تجربه می کنید. درباره تجربه اجرا بگویید.

مجری‌گری حوزه تازه‌ای بود که به آن وارد شده و برایم خوشایند بود.

با اجرا راحت بودید؟

در یک یا دو جلسه نخست احساس ناآشنایی و غربت دارید، ولی پس از آن به روی روال می‌افتید.‌

اینجا مستقیم با مخاطب در ارتباط هستید. خصوصا که مسابقه است و باید خودتان هم یک مقدار اطلاعات عمومی داشته باشید. برای این چالش آماده بودید و آیا نمونه خارجی این مدل مسابقه ها را دیده بودید؟

خیر. تا آن موقع تماشا نکرده بودم. هرچند قبلاً فیلم سینمایی که بر اساس یک مسابقه تهیه شده به نام میلیونر زاغه نشین را دیده‌ام. ولی مسابقه‌ای را بر این مبنا ندیدم.

ما مسابقه هفته را با منوچهر نوذری داشتیم که خودش برای خودش یک ژانر بوده. او هم بازیگر بود، هم دوبلور، هم شومن و… یک مقدار در آن موقعیت قرار گرفتن باید سخت باشد.

در حال حاضر شرایط عوض شده است. در هنگام انجام مسابقه هفته، تعداد پانزده الی شانزده نفر شرکت کننده به همراه یکدیگر حضور داشتند. ولی این رقابت همانند آن نیست.

ولی در مراحل نهایی شبیه می شوند.

بله. لکن روال بسیاری از مسابقات در مراحل پایانی به یکدیگر شباهت یافته و مراحل اولیه آن متفاوت است. از نظر من این موضوع تفاوت بیشتری دارد. در عین حال که یکی از عوامل جذابیت رقابت‌ها بر اساس جایزه مالی تعیین می‌شود که به برنده اعطا می‌گردد.

چنانچه شما به سوالی پاسخ صحیح داده و چیزی دریافت نکنید، مسلماً شرکت کننده جذب آن نمی‌شود. به طوری که در روز هفت الی هشت ساعت وقت شما به آن اختصاص یافته و در عین حال دلهره، استرس و احتمال ضایع شدن دارد.

چنانچه جایزه ای هم وجود نداشته باشد، دیگر مسابقه کشش و جذابیتی نداشته و کسی به حضور در آن راضی نمی‌شود. در آن رقابت تا حدی که خاطرم هست، جایزه چندان مالی به آن اندازه که جالب باشد وجود نداشت.

ولی در این رقابت نام اصلی مسابقه میلیونر شو بوده و اشاره مستقیمی به پول دارد. در بسیاری از رقابت‌ها به هیچ وجه موضوع دانش در بین نبوده و تنها حضور در آنجا، جاذبه‌ها، دریافت پول و حتی شرط بندی های با پشتوانه بزرگ مطرح می شود.

ولی در کشور ایران این موضوع ارتباط زیادی با سطح علمی و دانش افراد داشته و تلویزیون این رقابت‌ها را به هدف افزایش سطح مطالعه و کتابخوانی در میان مردم برگزار می‌کنند.

به نظرشان چنین سیاست رفتاری صحیح بوده و مدیران این خط مشی را دنبال می‌کنند. به طوری که مشاهده کردید در یک زمان، دو رقابت کاملاً مشابه از شبکه‌های مختلف تلویزیون به نمایش درآمد.

واقعا به نظر خودتان این مسابقات مردم را کتابخوان می کند؟ معمولا می گویند یک جزوه سوال به شرکت کننده داده می شود و همان ها را می خواند.

نه در حقیقت چنین نیست. حتی من در جایگاه مجری هیچ اطلاعی از سوالات ندارم، شرکت کننده که اصلاً. ولی این موضوع که آیا باعث می‌شود مردم به کتابخوانی جذب شوند، پاسخی برای آن پیدا نمی‌کنم.

ولی از این نظر که متمرکز شود به موضوعی که برای نمونه یکی از شرکت کننده‌ها چه اطلاعات زیادی داشته و من که در منزل آن را تماشا می‌کنم، اطلاعات چندانی ندارم، ممکن است تلنگری باشد که به بیننده وارد شود.‌

همچنین این امر که مردم به تماشای مسابقه نشسته و در عین حال از پاسخ‌های صحیح آگاه شوند، یک شیوه است اطلاع رسانی به فرد محسوب می‌شود.

الان در صداوسیما این طور است که مثلا یک مسابقه موفق عمل کند، به سرعت مسابقه دیگری را برپا می کنند. اصلا بعید نیست که دو شبکه دیگر هم این را راه بیندازند.

در حوزه تلویزیون این موضوع نخستین بار نیست که رخ داده است. در ابتدا برنامه خندوانه عملکرد موفقی داشت، پس از آن دورهمی برگزار شده و بسیار موفق بود.

سپس شبی با عبدی را اجرا کردند و در ادامه ….‌ ولی به شکر خدا ما در زمره اولین‌ها قرار دادیم.‌ به هر صورت این چالش جود داشته و در سینما نیز دیده می‌شود. بسیاری از فیلمسازان پس از فروش زیاد داستان یک فیلم در سینما، به سرعت داستان‌های مشابه آن را تولید می‌کنند.‌

این حساسیت بین شما و برنامه «برنده شو» هست…

قابل توجه است آگاه باشید این حساسیت و توجه میان مدیران شبکه‌ها نیز دیده می‌شود. در یکی از هفته‌ها به علت مصادف شدن با مناسبت تاسوعا و عاشورا ما برنامه‌ای را به روی آنتن نبردیم.‌

پس از آن حاشیه‌های زیادی شکل گرفته و شایعه هایی در خصوص بسته شدن مسابقه پنج ستاره شنیده شد. طبق اظهارات تهیه کننده این مسابقه، در ابتدا برنامه مذکور دارای ۷ درصد تماشاچی بوده که پس از ملحق شدن من به آن، به ۱۷ درصد افزایش یافت. رقم ۱۷ درصد به منزله حجم زیادی از بینندگان برای تلویزیون است.‌

به شکر خدا این برنامه دارای کشش زیادی بوده و برای مردم اهمیت داشت. دوست داشتم فصل بعدی آن را با یک دکور تازه ادامه دهیم.‌

در تلویزیون تبلیغات منفی باب شده و خیلی از تهیه کننده ها سعی می کنند حاشیه درست کنند تا برنامه‌شان دیده شود. برای فصل دوم «پنج ستاره» هم چنین اتفاقی رخ داد و این رقابت با «برنده شو» باعث شد تا بیشتر دیده شود.

من چنین سیاست و رویکردی را به عنوان تبلیغ منفی نگاه نمی‌کنم.

ولی احتمالا ماجرای شرکت کننده‌ای که هیچ سوالی را جواب نداد و ویدئویی برایش ساخته بودند و او را از دوستان کارگردان معرفی کردند تبلیغ منفی بود.

هرچند آشنای کارگردان مسابقه را واگذار کرد! ولی برخی از حواشی بسیار توخالی و پوچ هستند. ولی موضوعی که دو برنامه در یک زمان به روی آنتن رفته و حواشی برای آنها ایجاد شود، برایم پذیرفتنی نیست.

چرا که عوامل آن برنامه از مدت‌ها قبل مشغول زدن دکور بودند. من معتقدم پخش همزمان این دو مسابقه در تلویزیون یا بر اساس سیاست سازمان بوده و یا به شکل اتفاقی رخ داده است.

ولی در هر صورت این همزمانی، آثار مثبتی را برای هر دو مسابقه در پیش داشت. دو تا ظرف مشابه، در حالی که ما امکانات کمتری در اختیار داشته و آنها بسیار مجهز‌تر بودند.

این کمتر و بیشتر بودن امکانات چقدر تاثیر دارد؟

برای نمونه شما قصد دارید به جایی رفته و کباب بخورید، یک مرتبه به نایب مراجعه کرده و زمان دیگر به یک رستوران معمولی می‌روید. هر دو محل چلوکبابی را برای شما فراهم می‌کنند، ولی فضا و موقعیت آنها با یکدیگر متفاوت است.

در رقابت نیز اینگونه است. دکور صحنه، تماشاچی‌ها و مجری و … هر کدام ارتباط مستقیمی با جذابیت مسابقه دارند. هر اندازه دکور شما لوکس‌تر، ممتازتر و جذابیت بیشتری داشته باشد، به مراتب در مقایسه با یک دچیپ و بی‌ارزش اهمیت بیشتری دارد.

برای نمونه در گذشته صندلی‌های به درد نخور در صحنه رقابت گذاشته و اجرا می‌کردند. هم اکنون از طبقه زیرزمین به بالا آمده و …. من در گذشته نیز در این موضوع سخن گفتم، این رقابت‌ها تنها در زمینه پرسش و جواب نیست.

از آنجا که این مسابقات امتحان کنکور نیستند، لذا لازم است جذابیت بیشتری در آنها ایجاد شود. چنانچه ما در یک زمان مزاح کرده و به شرکت کننده‌ای پیشنهاد آواز خواندن داده و یا خودمان آواز بخوانیم و … تنها به این هدف بوده که میزان جذابیت و کشش برنامه بالا رود.

در غیر این صورت مبلغ پنجاه میلیون در عصر حاضر رقمی نیست که باعث شود مخاطب و مردم همه کارهای خود را رها کرده و بست به پای تلویزیون بنشیند که چه شخصی جایزه پنجاه میلیونی را برنده می‌شود.

این انتقادی که شما در اینستاگرامت داشتید، یک موجی راه انداخت و کار را به پاسخ گلزار کشاند و به نظر می رسد در حقیقت این دو برنامه، ورای خود برنامه، استودیو و شبکه به یک دعوا بین شما و گلزار تبدیل شد و در حقیقت دعوای ستاره ها شد. خودتان دوست داشتید این اتفاق بیفتد؟

حقیقت چنین بود، متن درج شده در کپشن و تصویر مذکور توسط تهیه کننده مسابقه به من داده شد تا در صفحه اینستاگرامم بارگذاری کنم. با توجه به اینکه در ابتدا مقرر بود در تمامی هفته‌ها از طریق این شبکه برای برنامه اطلاع رسانی کرده و … من به هیچ وجه متن آن را نخوانده بودم.

هنگامی که پست را منتشر کردم، پس از گذشت ۲ الی ۳ ساعت متوجه شدم مضمون آن چه بوده و جریانی را ایجاد کرده است. پیش از آن نیز گلزار اعلام کرده بود که اجرای من کپی محسوب می شود. بسیاری از افراد چنین مسابقاتی را شبیه یکدیگر ساخته‌اند و ما نیز در زمره آنها هستیم.

با وجودی که پست مذکور و این جریان یک نوع تبلیغ برای هر دو مسابقه محسوب می‌شد، ولی در حقیقت تبلیغ منفی بوده و برایم خوشایند نبود.

میان شما و گلزار بعدا دیالوگی به وجود نیامد؟

چرا بسیار از این موضوع رنجش داشت. من برایش شرح دادم که هیچگونه آگاهی قبلی از این موضوع نداشته و سوء تفاهمات برطرف شد.

فکر کنم ساعات سختی را گذراندید. گلزار طرفداران فضای مجازی خوبی دارد که تا پای جان هم می روند.

بله به همین شکل بود.

چقدر کامنت منفی داشتید؟

به طور کامل از خجالتم درآمدند!

پیجتان را نبستید؟

خیر!

کامنت هم پاک نکردید؟

نه. هم اکنون در ایران چنانچه یک برنامه ایده‌آل و مطلوبی را نیز تهیه کنید، در آخر حواشی برای آن ایجاد می‌شود که لازم است در مقابلش خونسرد بوده و عکس العمل نشان ندهید. ما نیز همین شیوه را در پیش گرفتیم.‌

هم اکنون این اجرا خوشایند خودتان هست؟

زمانی که شرکت کننده‌ها ارتباط خوبی با آن برقرار می‌کنند، بله. در حقیقت سطح هورمون آدرنالین مجری فزایش می‌یابد. ولی زمانی که یکی از شرکت کننده‌ها از همان ابتدا در برابر سوال اول به چه کنم چه کنم می‌افتد، موجب می‌شود انرژی آن برنامه افت کند.

خودتان برای جذابتر شدن مسابقه چه می کنید؟

همان کارهایی که در مسابقه مشاهده می‌کنید. چنانچه تنها شق و رق ایستاده و به پرسش و پاسخ بپردازیم، جذابیتی ایجاد نمی‌شود.

به طور کلی استایل خوب مجری هم در این زمینه موثر است؟

رفتار و نوع عملکرد در این موضوع بسیار اهمیت دارد.‌ این موضوع که تنها به سوال و جواب ختم نشده و یا در خلال آن مزاح کرده و نمک آن را بیشتر کنید، موثر است.

آیا پیش آمده دلت بخواهد حال شرکت کننده ای را بگیرید یا برعکس؟

به طور تقریبی احساس و عکس‌العمل ما در قبال همه شرکت کننده‌ها معمول و خنثی است.

بعضی شرکت کننده ها مثلا خیلی به خودشان مطمئن هستند، شاید دلتان بخواهد کاری کنید که نشان بدهید این طورها هم نیست.

احتمال دارد چنین موضوعاتی نیز شکل بگیرد. ولی زمانی که به مرحله سی میلیون و چهل میلیون می‌رسند، ما نیز علاقه داریم برنده شوند.

تهیه کننده اعتراض نمی کند؟

به هر صورت به نفع تهیه کننده نیست که این رخداد انجام شود. چرا که فعلا در این برنامه حتی اسپانسری نداریم تا ما را حمایت کند. ولی زمانی که شرکت کننده به مراحل بالا می‌رسد، جذابیت مسابقه افزایش یافته و برخی از افراد به شکل بسیار خوبی پاسخ می‌دهند.

هیجان انگیزترین آدمی که در برنامه شما آمده و جایزه را هم برده چه کسی بوده؟

تاکنون تنها فردی که با اتکا بر اطلاعات و سطح علمی خود در این مسابقه برنده شد، دکتر صابری بوده است.‌

دکتر صابری با پیامک آمده بود؟

نه به مناسبت روز پزشک ما او را به این برنامه دعوت کردیم. او موفق شد برنده پنجاه میلیون شود و در عین حال آن را هدیه کرد.

شرکت کننده عادی که یادتان می ماند؟

نه چندان. به طور معمول کارگردان و تهیه کننده مسابقه تمایل دارد کسی در آن برنده نشود. افرادی هم که موفق می‌شوند، مجبوری برده و به مراحل بالا می‌آیند.‌

جواب سوالات را خودتان می دانید؟

به طور تقریبی به حدود ۳۵ درصد جواب‌ها آگاه هستم.

اگر خودتان شرکت کننده بودید تا چه مرحله ای بالا می رفتید؟

در حقیقت در تمامی هفته‌ها سوال‌ها تغییر کرده و ممکن است به یکباره با سوالی مواجه شوید که در همان ابتدا با مبلغ ۵۰۰ هزار تومان از برنامه بیرون بیایید. در این میان تنها سطح اطلاعات فردی تاثیر داشته تا شرکت کننده با اعتماد به نفس بیشتری در مسابقه حضور یابد. ولی این موضوع که چه سوالی به شما افتاده و در کدام مرحله حذف شوید، اصلاً مشخص نیست.

این چهره های معروف چطور به برنامه شما می آیند؟ مثلا «برنده باش» منوچهر هادی و یکتا ناصر آمدند و صدمیلیون تومان هم بردند، در برنامه شما هم متین ستوده آمد.

در برخی مواقع جهت تنوع افراد مشهوری را به برنامه دعوت کنیم، مطلوب است. ولی این موضوع که مساعدتی به آنها انجام دهیم، اصلاً مطرح نیست! برای نمونه خانم ستوده تا مرحله سی میلیون نیز پیش رفته و در آخر حذف شد.

با وجودی که بازیگران در برخی برنامه‌های تلویزیونی شرکت کرده و توقعاتی از جهت هدیه دارند، ولی این افراد در مسابقه حضور یافته و هیچ حمایت و یاری جهت برنده شدن آنها انجام نشد. این تصور اشتباه است که عوامل برنامه برخی شرکت کننده‌ها را در برنامه دعوت کرده و به راحتی به آنها پولی را به عنوان جایزه بدهند.

اگر ما اقدامی انجام دهیم که موجب برنده شدن آنها شود، از ارزش و اعتبار برنامه کاسته خواهد شد. این موضوع برای یک مرتبه شدنی است، ولی پس از آن بهتر است اسم مسابقه را از برنامه برداشته و به منزله تعارف است. لازم است در رقابت جدیت وجود داشته و تماشاگر اضطراب و دلهره آن را حس کند.

سلبریتی ها معمولا برای آمدن به تلویزیون پول می گیرند. شما آن را هم ندارید؟

خیر، بسیاری از دوستان و همکاران خودشان با من تماس گرفته و یشنهاد می‌دهند که در برنامه حضور یابند. من خاطرم نیست کسی در برنامه حضور یابد که ما هیچ گونه تماسی با او نگرفته و دعوت نکردیم.

چنانچه خودتان قصد کنید به عنوان مهمان به برنامه ای بروید، شرطتان چیست؟

در نهایت لازم است پس از سابقه ۲۵ ساله، چیزی را به عنوان کادو دریافت کنیم.

اصلا با این روش موافق هستید؟

این موضوع که مهمان‌های شرکت کننده در برنامه تلویزیون، هدیه‌ای عطا کنید که نامناسب نیست. طفلکی هنرمندها با این موقعیت اقتصادی، هدیه‌ای که دریافت می‌کنند رقمی نیست.

درباره اجرا نکته دیگری که وجود دارد، انتقاداتی است که به ورود بازیگران به حیطه اجرا هست. الان از دانیال عبادی تا محمدرضا گلزار همه بازیگر هستند که مجری شدند.

من معتقدم چنانچه یک هنرپیشه کار اجرا را انجام داده و یا یک مجری نقشی را در یک فیلم ایفا کند، مشروط بر آنکه به نحو مطلوب صورت گیرد، اشکالی ندارد. چنانچه کسی با این موضوع مخالف است، برگرفته از احساس حسادت اوست.

احساس می کنند جایشان تنگ شده؟

آیا زمانی که محمد سلوکی در فیلم آقای مهرجویی نقش پردازی کرد، تصور ما بر این بود که حق ما خورده شده؟ هرچند وعده بازی در نقش اول به این بنده خدا اعلام کرده بودند. همچنین بسیاری از سایر دوستان ما همچون شهاب حسینی، صابر ابر، یا مهدی سلوکی و امیرحسین مدرس در ابتدا فعالیت هنری خود را به عنوان مجری آغاز کرده و سپس به حوزه هنرپیشگی وارد شدند.

در عین حال می‌توانم از سیدجواد یحیوی، بهمن هاشمی، مرحوم حسین عرفانیان و … نام ببرم. چنانچه بخواهیم برای فعالیت هنری خط کشی کنیم، موانع و چالش‌های زیادی ایجاد می‌شود. هم اکنون تنها خی گلایه‌ها و انتقادات دیده می‌شود. ولی با مرزبندی مشکلات فراتر خواهد رفت.

همانند موضوع و جریانی که برای هنرپیشگان عرصه تئاتر و سینما شکل گرفت. زمانی که یک هنرپیشه قادر است هنرنمایی زیبایی را به روی صحنه تئاتر انجام دهد، چه اشکالی دارد؟ آیا بازیگران زیادی از حوزه تئاتر به سینما وارد نشدند؟ آیا این موضوع باعث دلخوری و رنجش کسی شد؟ به عکس موجب شد سینما درخشش و جلوه بیشتری پیدا کند.

الان که فوتبالیست هم بازیگر تئاتر شده.

این موضوع در ثبت طنز پاسخگو است. من معتقدم تا زمانی که یک رویکرد خروجی خوبی داشته باشد، ممانعتی ندارد. بسیار مناسب‌تر از آن است که ما هنرپیشه طنز بیاوریم که موفقیتی ندارد.

شما یکی از کسانی بودید که درباره پشت پرده سینما جاهای مختلف مصاحبه کرده و انتقاد داشتید. معمولا هم می گویند شما جز کسانی هستید که وقتی کار ندارید انتقاد می کنید و وقتی مشغول کار هستید، چیزی نمی گویید. هنوز هم به این موضوع انتقاد دارید؟

جنجال این موضوع در بانی فیلم و سایر رسانه‌ها نیز شنیده می‌شود. دولت و مدیران پاسخ دادند سینما تبدیل به فیلم فارسی شده دوران بازیگرانی است که هر دو نفر درآمدی به اندازه یک سینما دریافت می‌کنند.

عاملی که موجب می شد شما سخن گفته و انتقاد کنید چه بود؟

تنگنا و فشارهایی برای من به شخصه شکل گرفته بود.

به شما اعلام می کردند، حق بازی ندارید یا نامتان را خط می زدند… شاید … یا شما را به فیلم های خوب دعوت نمی کردند. مگر چند فیلم در سال خوب است؟ یعنی صحنه را طوری می چرخاندند که به شما نمی رسید؟

نمی رسید و نمی رسد. این یک واقعیت است.

چه باید کرد؟ فکر می کنید لازم است وارد تیم آنها شوید؟

رابطه در همه جا دیده می‌شود. معمولاً رابطه زمانی که نحوه و کیفیت کاری آن در حوزه سینما به شکل رقابتی شود، در ارجح قرار می‌گیرد.

خیلی ها می گویند اگر فلانی خوب باشد نقش یکمان را می دهیم یا معمولا کارگردان می گوید من صاف سراغ بازیگر خوب می روم.

هم اکنون به این شکل نیست. یک هنرپیشه را برگزیده و بیان می‌کند چنانچه فلان شخص حضور داشته باشد، من هم بازی می‌کنم. پس از آن کارگردان ناچار می‌شود به منظور آنکه شما را از دست ندهد، قراردادی نیز با او ببندد. از مقام و منزلت کارگردان کاسته شده است.

موضوعی به اسم انتخاب هنرپیشه از طرف کارگردان زایل شده است. در گذشته موضوعاتی همچون من با این شخص کار کرده و با فلان شخص همکاری نمی‌کنم، وجود نداشت.

بودن در آن تیم چه مزایایی دارد؟

تاکنون من به هیچ گروهی ملحق نشدم.

احتمالا یک جایی گفتند حمید چون این شرایط را نمی پذیرد، پس نمی خواهد در تیم باشد. اصلا پیشنهادی داشتید؟

موضوع صحبت چنین نیست. من از ابتدا راه زندگیم رو از سوی دیگر در پیش گرفتم.‌ لازم است تجدید نظر کرده و مسیر دیگری را دنبال کنم. ولی در سن چهل سالگی نمی‌توانم تغییر جهت دهم.

یعنی شما به علت داشتن ویژگی های ظاهری، می توانستید نقش اول هم بگیرید؟

در زمان‌های خیلی قبل چنانچه در آن راه حرکت می‌کردم، این امکان میسر می‌شد. از جمله ویژگی‌های مهمی که جهت حرکت در آن مسیر لازم است، مجرد بودن شماست. این موضوعات مربوط به زمانی است که من ازدواج کرده و در تأهل بودم.

مجرد بودن چه دستاوردی برای تان دارد؟

از نظر آنها در این حالت مخاطبان بیشتری جذب شما می‌شود. این موضوع یک برنامه دیرینه در حوزه سینمای ایران است. توجه کنید برخی از همکاران ازدواج و همسرانشان را از دید خبرنگاران و مخاطبان پوشیده نگه می‌دارند.

می توانستید در فیلم های شانه تخم مرغی و کمدی هم ایفای نقش کنید.

نه من از ابتدا در فیلم‌های رمانتیک و جدی نقش پردازی کردم. به طور طبیعی برخی از آنها مناسب من نبود. در عین حال یک دفعه فیلم‌های روشنفکرانه باب شد که ویژگی‌های ظاهری و استایل منحصر به فردی داشت که باز هم با من تناسب نداشت.

این عوامل سبب شد که هم اکنون در این موقعیت و در حضور شما هستم. سینمای میانه رو که به موضوع دختر و پسر می‌پرداخت، منسوخ شد.‌ لذا با کمال تاسف هم اکنون یا فیلم‌های شانه تخم مرغی وجود داشته و یا روشنفکری.

هم اکنون دیگر باید نقش پدر بازی کنید.

نه اینطور نیست. حتی هنوز نقش مرد متاهل نیز به من واگذار نمی‌شود، چه رسد به پدر. (با خنده) در این حال رقابت بهترین جریان است. تازه می خواهیم گزارشش بدهیم.

شما از همان ابتدا یک جور خودتان را جدا یا شاید بهتر بگویم بهتر از دیگر بازیگران می دانستید. شاید همین مساله باعث شد از گروههای محفلی سینما دور بمانید.

ممکن است. از سال‌های بسیار قدیم توصیه می‌کردند هر ایده و فکری که در ذهنتان می‌گذرد را به زبان نیاورد. لذا هر فکری که در سرت وجود دارد را هزاران مرتبه حلاجی کرده و سپس بیان کن. هرچند حالا زمان تغییر کرده و سال های قدیم فرق داشت.

با این وجود هم اکنون من در مورد هر فکری که در سرم جرقه می‌زند، صحبت می‌کنم. در نهایت هر جمله‌ای که به زبان بیاورید، تبعاتی در پی دارد. ولی از آنجا که من تمایلی به دروغگویی ندارم، این مطالب را بیان می‌کنم.

نکته ای که درباره شما وجود دارد این است که بین مدلینگ، خوانندگی، بازیگری، اجرا سرگردان بوده و خودتان هم نمی دانید دقیقا کدام را می خواهید. معتقدم سال هایی که در میان انتخاب آنها سرگردان بودید، تاثیر زیادی در کم کاری شما داشت.

انتخاب در میان نبود، با هر کدام مواجه می شدیم، همان کار انجام می‌شد. از این رو از زمان قبل برای آن برنامه‌ریزی نمی‌شد.

چرا هیچ کدام را جدی نکردید؟

هنرپیشگی اهمیت زیادی در بین همه آنها داشته و ارجح بود.

صدایتات خوب بود. چرا خوانندگی را ادامه ندادید؟

به یکباره متوجه شدم همه به حوزه خوانندگی وارد شده‌اند.

شما از همان اول می خواندید.

افزون بر بیست ترانه برای تلویزیون و شبکه ۵ خواندم. ولی چنانچه بخواهم حقیقت را بیان کنم، تا حدودی تنبلی نیز از خودم بود.

الان پشیمان نیستید؟

از این متاسف هستم که چرا بیشتر در این عرصه فعالیت نکردم.

در مدلینگ هم یک باره به قانون ممنوعیت برخوردید؟

این موضوع از اختیار من خارج بود. پس از آنکه ممنوعیت برداشته شد، برای نمونه برند مذکور دیگر جویای تبلیغ نبود. هم اکنون نیز شرایط به قدری آشفته است که حتی با فعالیت در عرصه تبلیغات و یا بدون تبلیغات، باز هم درآمد و پول چندانی حاصل نمی‌شود.

ولی هم اکنون سعی در جبران این موضوع دارید؟

به امید خدا. هم اکنون نیز پروژه‌ای در دست ندارم و مشیت الهی است که این موضوع رخ دهد.

درباره سریال دلدادگان می گویند از اول فصل دوم به نظر می رسد اضافه شدن شما بازی ها را تغییر داد. خودتان این سریال را چطور دیدید؟

حرف شما صحیح است، ولی این موضوع دلایل خودش را دارد. در فصل اول این سریال، همه نقش‌های اصلی به هنرپیشه‌های تازه کار واگذار شد. این موضوع سبب شد که فیلم مذکور از نظر دیداری و  مهارت‌های هنرپیشگی در سطح پایین‌تری قرار دارد.

ولی در فصل دوم بازیگران با تجربه تری به این مجموعه اضافه شدند. در عین حال که خودم نیز چنین عقیده‌ای دارم. مسئولین صدا و سیما، تهیه کننده سریال و مردم نیز هم نظرند که فصل دوم سریال دلدادگان تماشاگران بیشتری را به خود جلب کرد.

این موضوع تنها حرف من نیست. من اشتیاق و آرزوی تعریف از خود را ندارم. این امر تا بدانجا پیش رفت که بیان کردند مجموعه دلدادگان روی کاکل حمید گودرزی چرخید.

از بازی در این نقش احساس رضایت می‌کنید؟

فعالیت در این کار به شدت برایم دوست داشتنی بود. عوامل فیلم همچون کارگردان، تهیه کننده و سایر هنرپیشگان نیز با یکدیگر تعامل بسیار خوبی داشتند.

کار جدید چه خبر؟

بازی در دو یا سه مجموعه به من پیشنهاد شده است، ولی مدت زمان اجرای آنها طولانی است. بهتر است هنرنمایی در سریال موجب یاری افراد شود. برای نمونه در سریال دلدادگان من عهده‌دار یک نقش کوتاه بودم.

ولی پس از آن زمانی که با مردم مواجه می‌شوم، مرا به شخصیت نادر می‌شناسند. هم اکنون نیز چنانچه مجموعه خوبی به من پیشنهاد شود، در آن یفای نقش می‌کنم.

سینما چطور؟

به تازگی فیلمی به کارگردانی آقای تیموری را به پایان رساندم. در عین حال دو یا سه فیلم مهیای اکران بر روی پرده سینما دارم.

قرار است گیشه را فتح کنید؟

نه همین مقدار که بازی کرده و دیده شویم، بسنده می‌کند. چنانچه مورد توجه مردم قرار بگیرد که بسیار عالی است.

می گویند برای هنرپیشه ها یک ترس ۴۰ سالگی وجود دارد. مخصوصا در آنها که خوش تیپ هستند بدتر هم هست. این ترس را ندارید؟

تلاشم بر این است که در چندین عرصه فعالیت کنم که از این طریق جبران مافات شود. به همین علت شما مشاهده می‌کنید که در زمینه اجرا، هنرپیشگی و خوانندگی کار می‌کنم. همگی به این دلیل است که قیمت دلار افزایش یافته و در عین حال ترس مذکور در وجودم شکل گرفته است.

این موضوع مقصد و آینده‌ای است که دنبال می‌کنم. به این ترتیب حوزه‌های مختلفی را دنبال کرده و در آنها مشغول هستم.

به این فکر کرده اید چنانچه روزی هیچ جا جلوی دوربین نباشید، چه اتفاقی می افتد؟

دلهره و اضطراب من نبودن در برابر دوربین نیست.

اینکه کلا نباشید و فراموش شوید …

اگر پول مهیا باشد، ممانعتی ندارد. از یادها بروید، ولی جیبتان انباشته از پول زیاد باشد.

فکر نمی کنم هم اکنون از هدف تان خیلی فاصله داشته باشید.

همینطور است. این حد فاصل نیز جبران شود، برطرف می‌شود.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *