بیوگرافی رضا صادقی
رضا صادقی در ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ به دنیا آمد. او یک خواننده و ترانهسرای ایرانی در سبک پاپ است و به خاطر فعالیتهای هنریاش شناخته میشود. در بیشتر آثارش، خودش مسئولیت نوشتن ترانه و ساختن آهنگ را بر عهده دارد. رضا صادقی در ترانههایی با سبک بندری، از شعرهای ابراهیم منصفی و محمد علی قویدل استفاده کرده است.
منوی دسترسی سریع
**داستان زندگی رضا صادقی**
**صفحه اینستاگرام رضا صادقی**
**درباره زندگی او**
در این بخش میتوانید با داستان زندگی رضا صادقی، خواننده محبوب ایرانی، آشنا شوید. از روزهای اولیه زندگی او تا تبدیل شدن به چهرهای شناختهشده در موسیقی ایران.
**دوران بیماری**
رضا صادقی در بخشی از زندگی خود با چالشهای سلامتی روبرو شد. این دوران سخت تأثیر زیادی بر روحیه و کارهای هنری او گذاشت، اما او با اراده قوی به راه خود ادامه داد.
**ازدواج و زندگی شخصی**
او در زندگی شخصی خود با همسرش پیوند زناشویی بست. این بخش از زندگی او، مانند بسیاری از افراد، شامل تجربههای تازه و تشکیل خانواده بوده است.
**کار و فعالیت حرفهای**
رضا صادقی در دنیای موسیقی به عنوان یک خواننده و آهنگساز حرفهای فعالیت کرده است. او با استعداد و پشتکار خود، جایگاه ویژهای در بین طرفدارانش پیدا کرد.
**عالم هنر و موسیقی**
حضور او در عرصه هنر، با خلق آهنگها و ترانههای ماندگار همراه بوده است. سبک منحصربهفردش در موسیقی، باعث شد تا بسیاری از مردم با کارهای او ارتباط برقرار کنند.
**گفتوگو با رضا صادقی**
در مصاحبههای مختلف، رضا صادقی درباره دیدگاههای هنری، تجربههای زندگی و نظراتش در مورد موسیقی صحبت کرده است. این گفتوگوها پنجرهای به دنیای درونی و افکار این هنرمند هستند.

خلاصه زندگی نامه
تاریخ تولد: ۲۵ مرداد ۱۳۵۸، مصادف با ۱۶ اوت ۱۹۷۹
سبک موسیقی: پاپ
سازهایی که مینوازد: گیتار، پیانو، کیبورد
سالهای فعالیت: از سال ۱۳۷۲ تا به امروز
حوزههای کاری: خوانندگی، ساختن آهنگ، سرودن ترانه، تنظیم موسیقی
سازهای تخصصی: پیانو، گیتار، کیبورد
محدوده صدا: باریتون
آدرس وبسایت: rezasadeghi.com
پیج اینستاگرام رضا صادقی
صفحه رسمی رضا صادقی در اینستاگرام با آیدی @rezasadeghi_official در دسترس است.
زندگی نامه
رضا صادقی اهل روستای کریان نزدیک شهرستان میناب در استان هرمزگان است. او در ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ در محله شیر اول بندرعباس به دنیا آمد.
در ۲۰ بهمن ۱۳۹۰، او با یک دختر ایرانی که ساکن آلمان بود، عقد کرد. یک سال بعد، در سال ۱۳۹۱، زندگی مشترک خود را به طور رسمی شروع کردند. ثمره این ازدواج دو دختر است: تیارا که در بهمن ۱۳۹۲ به دنیا آمد، و ویانا که در خرداد ۱۳۹۶ متولد شد.
بیماری
در دوران بچگی، رضا صادقی به یک سرماخوردگی خیلی شدید دچار شد. پدر و مادرش برای درمان او، او را نزد دکتر بردند. متأسفانه پرستار در حین تزریق، اشتباه کرد و به جای داروی دیگر، پنیسیلین به رگ او تزریق کرد. این اتفاق باعث شد تمام بدن رضا فلج شود. اما پدر و مادرش ناامید نشدند و با پیگیری و تلاش بسیار، در طول زمان توانستند بدن او را درمان کنند. در نهایت فقط کمی ضعف در ناحیه زانوهایش باقی ماند.
ازدواج

رضا صادقی در نهایت با یک دختر ایرانی که ساکن آلمان بود ازدواج کرد. مراسم عقد آنها در ۲۰ بهمنماه سال ۱۳۹۰ برگزار شد. یک سال بعد، آنها با برپایی جشنی، این پیوند زیبا را گرامی داشتند.
حاصل این ازدواج، دو فرزند دختر است. اولین دخترشان به نام تیارا در بهمنماه سال ۱۳۹۲ متولد شد و چهار سال بعد در خرداد ۱۳۹۶، دومین دخترشان به نام ویلنا به دنیا آمد.
رضا صادقی علاوه بر این دو فرزند، سرپرستی یک دختر دیگر را نیز به عنوان فرزندخوانده بر عهده گرفته است. او در این باره گفته: «من سه دخترم را مانند هم دوست دارم و برایم تفاوتی ندارند.»
درباره این فرزندخوانده باید گفت که رضا صادقی در سال ۱۳۹۵ با مراجعه به «خانه نوزادان نرگس» در اصفهان، نوزادی را که رها شده بود، به فرزندی پذیرفت و او را در آغوش خانواده گرم خود جای داد.
زندگی حرفهای
آغاز:
استعدادی پنهان برای خوانندگی از ابتدا در وجود رضا صادقی بود و نخستین بار با تلاوت آیات قرآن خود را نشان داد. ورود او به دنیای موسیقی در شانزدهسالگی کاملاً اتفاقی رخ داد. علاقهی شدیدش به موسیقی، باعث شد تا قدم در این مسیر بگذارد.
بعد از آشنایی با سبکهای گوناگون موسیقی، او روش ویژهای را ابداع کرد و برای خودش نامگذاری نمود. اولین آلبوم او با نام “راز عشق” در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. سپس با پیوستن به گروه کیمیا، فضای تازهای برای ساخت ترانههایش در کنار اعضای این گروه به وجود آمد. در این دوره، آلبومهایی مانند “گل لاله”، “رؤیای شیرین”، “مستانه و دیوانه” را ارائه داد که با کارهای قبلیاش تفاوت محسوسی داشت.
رضا صادقی پس از انتشار آلبوم “گل لاله”، همکاری با گروه کیمیا را تمام کرد و برای پیشرفت بیشتر در زمینه موسیقی به تهران رفت.
او علاقهی زیادی به هنرمندانی مثل ناصر چشمآذر و بابک بیات داشت و از آثارشان الهام میگرفت. حتی در بعضی از ترانههایش از شعرهای مهدی اخوان خالص و سهراب سپهری نیز بهره برد. از ۲۵ مرداد ۱۳۷۲، او تنها لباس مشکی بر تن کرد و به “مشکیپوش” معروف شد. ترانهی “مشکی رنگ عشقه” از آلبومی به همین نام، محبوبیت فراوانی برایش به ارمغان آورد و او را در جامعه شناختهشده کرد.
رضا صادقی در سال ۱۳۸۰ آلبومی با نام “عاشقم من” منتشر کرد که با گیتار اجرا شده بود و با استقبال چشمگیر مخاطبان روبرو شد.
تحصیلات:
رضا صادقی بعد از گرفتن دیپلم دبیرستان، به شهر استکهلم در سوئد رفت. او در آنجا توانست در رشته موسیقی تحصیل کند و مدرک لیسانس خود را دریافت نماید.
فعالیت رسمی:
هشت سال بود که رضا صادقی همیشه لباس مشکی میپوشید و مردم او را به عنوان «خوانندهٔ مشکیپوش» میشناختند. در سال ۱۳۸۱، او یک کاست جدید با نام «حکایت مشکیپوش» منتشر کرد و یک سال بعد هم آلبوم «مشکی رنگ عشقه» را به بازار موسیقی عرضه نمود.
بعد از این آلبوم، در سال ۱۳۸۴، صادقی اولین آلبوم رسمی خود با عنوان «پیرهن مشکی» را ارائه داد. سپس در سال ۱۳۸۶، آلبوم «وایسا دنیا» را با مجوز و همراهی شرکت ایرانگام روانه بازار کرد. این آلبوم دومین اثر رسمی او بود که با استقبال خوبی روبرو شد و جریان تازهای بین شنوندگان به راه انداخت. رضا صادقی در این دوره به عنوان بهترین آهنگساز و خواننده شناخته شد. ترانه اول این آلبوم، «وایسا دنیا» نام داشت که شعر و آهنگش را خود رضا صادقی ساخته بود و سیروان خسروی آن را تنظیم کرده بود. در یک نظرسنجی که شبکه من و تو انجام داد، این آهنگ بین ترانههای ماندگار رتبه ۲۸ را کسب کرد و بالاترین امتیاز را در بین خوانندگان داخلی به دست آورد.
چندی بعد، به دنبال سرقت از خانه رضا صادقی، آلبومی با نام «چقدر سخته» به صورت غیررسمی و بدون اجازه پخش شد. سپس در سال ۱۳۸۸، او سومین آلبوم رسمی خود با عنوان «یکی بود یکی نبود» را منتشر کرد. در یک نظرسنجی معروف درباره موسیقی دهه ۸۰ ایران، رضا صادقی در زمینه محبوبترین چهره، بهترین اجرای صحنه و بهترین آلبوم، رتبه اول را کسب کرد و در بخش بهترین قطعه پرفروش هم مقام دوم را به دست آورد. اکنون او یکی از سه خواننده محبوب و نامآشنای موسیقی پاپ ایران به شمار میرود.
در سال ۱۳۹۰، رضا صادقی آلبوم «دیگه مشکی نمیپوشم» را ارائه داد. ترانه پنجم این آلبوم هم همین نام را داشت. وقتی او این نام را برای آلبومش انتخاب کرد، برخی گمان کردند که دوران مشکیپوشیدنش به پایان رسیده؛ اما رضا صادقی در بخشی از همین ترانه توضیح داد که منظور او این بوده: «واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم.» این آلبوم ۱۲ قطعه داشت و همه ترانههایش سروده خود رضا صادقی بود.
در سال ۱۳۹۲، رضا صادقی به دلیل مشکلاتی با شرکتی که مسئولیت پشتیبانی و انتشار آثارش را بر عهده داشت – پس از تولید ۴ آلبوم – حتی اجازه اجرای ترانههای پرطرفدارش در کنسرتها را نداشت. به همین خاطر، او یک سال سکوت کرد و سپس در شرایطی غیرمنتظره، آلبومی با نام «همین» را منتشر کرد. قرار بود این آلبوم در ابتدا «عاشقتم» نام داشته باشد.
پس از انعقاد قرارداد با شرکت آوای هنر، رضا صادقی در سال ۱۳۹۳ دومین همکاری خود با این شرکت را با انتشار آلبوم «فقط گوش کن» ادامه داد.
در سال ۱۳۹۴، او ترانهای با نام «شب بارونی» را به صورت شخصی و اینترنتی منتشر کرد و درآمد حاصل از آن را به کارهای خیریه اختصاص داد. از آنجا که رضا صادقی از سال ۱۳۹۱ فعالیتهای زیادی در زمینه امور خیریه در نهادهای مختلف داشت، گروهی از طرفدارانش مجموعهای با نام «دولت عشق» تشکیل دادند.
سرانجام در سال ۱۳۹۷، او با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری آراد موافقت کرد و توانست با دریافت مجوزهای لازم، تمام آهنگهای قدیمی و محبوبش را در کنسرتها اجرا کند.
زندگی هنری
کشف استعداد توسط معلم:
از آنجا که رضا در درس ریاضی مشکل داشت، پدرش آقای عباس صادقی برایش معلم خصوصی گرفت تا وضع درسش بهتر شود. در همان ابتدای کار، معلم متوجه شد که رضا علاقه و استعداد زیادی در موسیقی دارد.
به همین خاطر، کلاسهای خصوصی ریاضی برای رضا جذاب شد؛ چون معلمی داشت که هم ریاضی بلد بود و هم اطلاعات خوبی در زمینه موسیقی داشت.
تغییر سرنوشت توسط امین تارخ:
مرحوم امین تارخ، هنرمند بزرگ و استاد برجستهای در زمینه بازیگری ایران بود. در یکی از شبها، رضا صادقی برای اجرای زنده به هتل همای بندرعباس دعوت شده بود و امین تارخ نیز در همان مکان حضور داشت.
پس از دیدن اجرا و استعداد رضا صادقی، امین تارخ نزد او رفت و گفت: «تو میتوانی روزی یک ستاره موسیقی شوی! نمیدانم چرا اینجا ماندی و برای قاشق و چنگالها میخوانی، ولی اگر میخواهی پیشرفت کنی بیا تهران!»
گیتار و نخستین اهنگ رضا صادقی:
رضا صادقی به خاطر استعداد و تواناییهایی که در موسیقی داشت، بعد از مدتی توانست گیتار زدن را یاد بگیرد. او چند آهنگ با ریتم بندری به صورت آزمایشی و با کیفیت پایین ضبط کرد که بین مردم بندر و جوانان آن منطقه، بسیار محبوب شد و طرفداران زیادی پیدا کرد.
با توجه به مهارت و تواناییهای چشمگیر صادقی، هتل همای در بندرعباس تصمیم گرفت از او برای اجرای زنده دعوت کند که او نیز با کمال میل این پیشنهاد را پذیرفت.
همخوانیها:
فهرست آهنگها:
«همدلی» با صدای ناصر عبداللهی
«هیچ جا بندر نابو» با اجرای خالو قنبر راستگو به سبک شروه
«هموطن» با همراهی فرزاد فرزین
«من و بارون» با اجرای بابک جهانبخش
«نمیدونی و میدونم» با همکاری خشایار اعتمادی
«با تو میخندم» با اجرای شهاب رمضان
«خارج از تصور» با همراهی پویا نیکپور
«یه روز از پیش تو میرم» با صدای امید حجت
«فصل بهار» با اجرای گروهی از هنرمندان: مرتضی پاشایی، محمد علیزاده، مهدی یراحی، پیام عزیزی، سعید شهروز، محمدرضا هدایتی و سامان جلیلی
آهنگ «ایران ایران» که در کنسرت با سالار عقیلی اجرا شده است
«تو که حساسی» با صدای بابک جهانبخش
«ایران جان» با همراهی حجت اشرفزاده، حامد همایون و مهدی یغمایی که شعری از قاسم صرافان دارد
«بگو که باهامی» با اجرای امیرحسین نوشالی
آلبومها:
سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳) – راز عشق (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۷۳ (۱۹۹۴) – باله پرواز (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۷۴ (۱۹۹۵) – کلاغ غارغاری (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶) – گل لاله (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷) – بندر قدیم (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۹) – مستانه و دیوانه (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۷۸ (۲۰۰۰) – رؤیای شیرین (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۷۹ (۲۰۰۰) – ۱۰ ثانیه (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) – عاشقم من (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲) – حکایت مشکی پوش (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) – مشکی رنگ عشقه (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) – کما (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) – پرچم مشکی (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) – دلم برات میسوزه (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶) – پیرهن مشکی
سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷) – وایسا دنیا
سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) – چقدر سخته (آلبوم غیررسمی)
سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) – یکی بود یکی نبود
سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) – سلام آقا (دو قطعه در وصف امام حسین)
سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) – هشت (یک قطعه در وصف امام رضا)
سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) – دیگه مشکی نمیپوشم
سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲) – نسیم انتظار (دو قطعهٔ مذهبی)
سال ۱۳۹۲ (۲۰۱۳) – همین
سال ۱۳۹۲ (۲۰۱۳) – من و ما (یک قطعه به نام فال)
سال ۱۳۹۳ (۲۰۱۵) – فقط گوش کن
سال ۱۳۹۴ (۲۰۱۵) – شب بارونی
سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) – یعنی درد
سال ۱۳۹۷ (۲۰۱۹) – زندگی کن
سال ۱۳۹۹ – حواست به من باشه
اجرای زنده و کنسرتها:
رضا صادقی در اجرای زنده، استعداد و توانایی فوقالعادهای دارد. او در طول دوران کاری خود، بیشترین تعداد کنسرت را در شهرهای مختلف ایران و جهان برگزار کرده است. رضا صادقی یکی از آن خوانندههای کمیاب ایرانی است که حتی قبل از انتشار آلبوم رسمیاش، روی صحنه کنسرت اجرا کرده است.
در سالهای گذشته افرادی مانند امید حاجیلی، علی ثابت، بهنام ابطحی و پویا نیکپور، هدایت ارکستر رضا صادقی را بر عهده داشتهاند. پس از مدتی که رضا صادقی و بهنام ابطحی جدا از هم فعالیت کردند، اخیراً دوباره با هم همکاری را آغاز کردهاند و در حال حاضر بهنام ابطحی رهبری ارکستر مشکیپوشان را برای رضا صادقی بر عهده دارد. در این گروه، نوازندگان شناختهشدهای مانند حسین شریفی، پیام طونی، مسعود همایونی و فاضل پیش هنرنمایی میکنند.
همچنین او در اسفندماه سال ۱۳۹۷ در چهار اجرای پیاپی در بزرگترین سالن کشور، یعنی سالن وزارت کشور، توانست تمام بلیتها را تنها در یک هفته پیش از شروع کنسرت به فروش برساند و بار دیگر دوران طلایی خود را تکرار کند.
اجرای برنامه نوروزی:
در اسفند سال ۱۳۹۹، رضا صادقی پس از کنار رفتن امیرحسین صدیق و باران خوشاندام، به عنوان مجری برنامه «نوروز ترین نوروز» انتخاب شد.
بر اساس گزارشها، رضا صادقی که به عنوان خواننده پاپ در ایران شناخته میشود، با اصرار و تشویق دو مجری از شبکه پنج سیما، پذیرفت که مجریگری این ویژهبرنامه نوروزی را بر عهده بگیرد. به این ترتیب، او در ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ به جمع مجریان برنامههای نوروزی شبکه پنج پیوست.
فیلمشناسی:
رضا صادقی در فیلمی با عنوان “بی خداحافظی” نقش خودش را بازی کرده است. همچنین اخباری منتشر شده که این فیلم بر اساس زندگی واقعی او ساخته شده، اما در ابتدای فیلم تأکید شده: «صرفاً از زندگی رضا صادقی برداشت نمایشی شده است».
فیلم سینمایی دیگری به نام “یاغی” نیز وجود دارد که در آن رضا صادقی دوباره نقش خود را در قالب شخصیت واقعیاش ایفا کرده است.
علاوه بر این، رضا صادقی در برنامهای با نام “آوای جادویی” به عنوان داور حضور دارد.
مصاحبه با رضا صادقی
پرسپولیسی دوآتیشه:
جالب است بدانید که رضا صادقی یکی از طرفداران پر و پا قرص تیم فوتبال پرسپولیس محسوب میشود.
او با افتخار اعلام کرده: «با افتخار پرسپولیسی هستم! از کودکی عاشق این تیم بودم،سالهاست پیگیر این تیم هستم و نمیتوانم عشقم به آن را مخفی نگه دارم!
سید جلال حسینی، بازیکن مورد علاقه من است، او از لحاظ فنی و اخلاقی فوق العاده است!
از بین قدیمی ها، عاشق علی آقا پروین هستم! ضمن اینکه احمد عابدزاده، فرشاد پیوس و مرحوم علی انصاریان را هم خیلی دوست دارم.»
از منچستر تا رئال:
رضا صادقی درباره تیمهای خارجی اظهار داشته: «در میان باشگاههای اروپایی، من علاقه زیادی به تیم رئال مادرید دارم. اما در سالهای گذشته، طرفدار ثابتقدم تیم منچستر یونایتد بودم و این موضوع تا زمانی ادامه داشت که فرگوسن در این تیم حضور داشت. در مورد تیمهای ملی هم باید بگویم که من طرفدار تیم ملی انگلیس هستم.»
ارادات به امام رضا (ع):
رضا صادقی خاطرهای از دوران کودکی خود نقل کرده که در آن زمان به دلیل مشکلات جسمی درگیر بود. پدرش به او میگفت: «برای بهبود وضعیتت، تو را به هر جایی میبرم به جز مشهد! چون امام رضا(ع) آنقدر احساس خوبی به ما داده که نمیخواهم در شرایط ناخوشایند تو، نزد او برویم.»
در آن زمان، معنی عمیق حرفهای پدر برایش گنگ و نامفهوم بود. اما وقتی بزرگتر شد، با خود عهد بست که تمام سعی و تلاشش را بکند تا در زندگی، فردی باشد که مورد پسند حضرت رضا(ع) قرار گیرد و بتواند مایه افتخار آن امام شود.
حمایت از آواز زنان:
رضا صادقی درباره خوانندگی زنان اینطور میگوید:
«دوست دارم تحول تازهای در عرصه آواز رخ دهد. حالا که خودم صاحب دختران کوچک هستم، آرزو دارم دختران این سرزمین پشتیبانی بیشتری دریافت کنند. کار یک دختر فقط خانهنشینی و محدود کردن خود نیست!»
عقاید مذهبی رضا صادقی:
رضا صادقی انسانی با ایمان و معتقد به اصول دینی است. با این حال، او نسبت به برخی رویدادهای سیاسی در ایران نگاه انتقادی دارد و دیدگاههای خود را به صراحت بیان میکند. او بارها از محمدرضا شجریان، خواننده بزرگ ایران، با احترام یاد کرده و او را یکی از نمادهای فرهنگ و هنر این سرزمین دانسته است.
هر سال در ماههای محرم و صفر، رضا صادقی از تهران به بندرعباس سفر میکند و همانطور که در گذشته، پیش از معروف شدنش نیز مرسوم بود، به سبک سنتی مردم هرمزگان به مداحی میپردازد.
داستان ازدواجت چطور بود؟
ازدواج من داستان پیچیدهای نداشت. وقتی برای سفر به آلمان رفته بودم، یکی از دوستانم مرا با خانوادهای آشنا کرد. در طول مدتی که آنجا بودم، احساس کردم باید نگرشم را به زندگی عوض کنم و با دید تازهای به همه چیز نگاه کنم. همسرم آدم بسیار راستگو و خوشقلبی است. برخلاف من، او از نظر فکری خیلی آرام است و همیشه چهرهاش از لبخند روشن میشود. محبتش بیحد است و همه را با مهربانی در آغوش میگیرد. به خصوص که عشق بزرگی به کودکان دارد.
همسرت جزو طرفداران تو بود؟

درستتر این است که بگویم او بیشتر به اندیشههای من علاقه داشت تا ترانههایم، و همین موضوع باعث جذب بیشتر من به او شد. او بهخوبی با نوع تفکرات، مطالعات و گفتوگوهای رسانهای من آشنا بود و حتی بیش از شعرهایم، مصاحبههایم را دنبال میکرد. این ویژگیها برای من بسیار ارزشمند بود. همسرم سالهای زیادی را خارج از ایران زندگی کرده و آشنایی خوبی با فرهنگ اروپایی داشت. اما نکتهی مهم برای من این بود که او در یک خانوادهی اصیل و بافکر ایرانی بزرگ شده بود.
همیشه اصالت و ریشهدار بودن برای من اهمیت ویژهای داشته و یکی از ویژگیهای مثبت او این است که از نسل سادات است. پدر همسرم علاقهی زیادی به مطالعه و کتاب داشت و مجموعهای کامل از کتابها را در خانه نگهداری میکرد. نکتهی مهم دیگر این بود که احساس میکردم او مادر شایستهای برای فرزندانم خواهد بود. با صداقت کامل اعتراف میکنم که همهی مردان دنیا، پس از مادر خود، از همسرشان انتظار دارند مانند یک مادر باشند. از صمیم قلب از او تشکر میکنم که در برابر شیطنتها و بازیگوشیهای من، صبر و تحمل زیادی به خرج داد.
به طور کلی، احساس خوبی نسبت به رویدادهای زندگیام دارم و همسرم یکی از ستارههای درخشان زندگی من است. از دلایلی که باعث شد به شهر کرج نقل مکان کنم، این بود که قصد ازدواج نداشتم. بنابراین به دورترین نقطهی کرج رفتم و با خودم فکر میکردم که اینجا آخر دنیاست و داستان زندگیام به پایان رسیده. اما اکنون شرایط کاملاً تغییر کرده است.
شایعه رفتن از ایران:
همیشه فکر میکردم اگر روزی ایران را ترک کنم، احساس تنهایی نخواهم کرد. من عاشق وطنم هستم. بارها به کشورهایی مثل کانادا و استرالیا سفر کردهام و مدتهای طولانی در آنجا ماندهام، اما نمیتوانم زندگی در غربت را تحمل کنم. اینکه بعد از ترک خانه، به جای سلام، بگویم “های”، برایم مسخره است.
ترجیح میدهم بگویم “چند تومان؟” تا اینکه بپرسم “چند دلار؟”. به نظر من، خانه کوچک پدرم امنیت بیشتری دارد تا خانه بزرگ و ویلایی پدر همسایه. چون در خانه همسایه مجبورم همیشه لبخند بزنم، وگرنه مرا بیرون میاندازند. اما در خانه کوچک پدرم میتوانم گریه کنم، بخندم، عصبانی شوم یا آرام باشم؛ در هر حالی که باشم، آنجا خانه من است و میتوانم در آن بمانم.
گفتی همسر من، مادر بچه هایم است مگر چند فرزند می خواهی؟
اکنون سه فرزند دارم.


این فرهنگ پذیرش بچه چطور برای همسر شما جا افتاده؛ به خصوص که در خارج از ایران بزرگ شده اند؟
همسرم علاقه فراوانی به کودکان دارد. حتی قبل از اینکه صاحب فرزند شویم، اسمهایی برای آنها در نظر گرفته بودیم. قصه، عشق و ایلیا. در آن دوران این نامها را دوست داشتم. در واقع آرزو دارم دو دختر و یک پسر داشته باشم. البته خواست و رضایت خداوند بر همه چیز مقدم است.
دلم میخواست اسم دخترم عشق باشد، تا وقتی در مدرسه صدا میزنند: «عشق صادقی»، «خانم عشق صادقی لطفاً به دفتر بیایید»، کمتر کسی پیدا شود که به عشق من بگوید: «بالای چشمت ابروست». اسم قصه را هم به این دلیل پسندیده بودم که وقتی میگویند «قصه صادقی»، حال و هوای شیرینی پیدا کند.
به دلیل ارادت و علاقه خاصی که به حضرت علی علیه السلام دارم، اسم ایلیا را برای پسرمان انتخاب کردم. ترجیح میدهم مستقیماً اسم علی را روی پسرم نگذارم تا اگر روزی — خدا نکند — رفتار شایستهای نداشت، کوچکترین بیاحترامی به آن نام مقدس صورت نگیرد.
طریقه برگزاری مراسم خواستگاری:
برای من بسیار مهم بود که تمام مراسمهایم به شیوهای ایرانی و معقول برگزار شود. پدر و مادرم لطف بزرگی در حق من کردند و به خانه پدری همسرم در ایران آمدند. من بهراستی از پدر و مادر همسرم نیز بسیار سپاسگزارم که شرایط ساده و راحتی برایم فراهم کردند و به جای آنکه ما برای خواستگاری به خارج از کشور برویم، آنها به ایران آمدند. آنها با محبت و بزرگواری، زمانی که برای دیدار به خانهشان رفتیم، ما را پذیرفتند.
سرنوشت تو از بندرعباس با سرنوشت کسی در آلمان رقم خورد، چقدر به قسمت اعتقاد داری؟
برخی از اتفاقات عجیبی برایم پیش آمد که شاید بعضی افراد این حرفها را بهانهتراشی بدانند، ولی من همیشه برای کارهایی که انجام میدهم دلیل روشنی دارم. در بسیاری از مواقع، نشانههایی به من نمایان میشد. برای مثال، همیشه میگفتم با کسی که در ایران زندگی میکند ازدواج نخواهم کرد. چون آن شخص قطعاً به دنبال رضا صادقی به عنوان خواننده بوده است، و اگر کسی را که خارج از ایران ساکن است انتخاب کنم، این فرصت را خواهم داشت که خود واقعیام را نشان دهم، نه تصویری که جامعه یا رسانهها از من ارائه میدهند.
همچنین نشانههای دیگری را دیدم که آنها را به فال نیک گرفتم و باور کردم اتفاق خوبی در راه است. اما مهمتر از همه، محبت و دلسوزی همسرم بود. چیزی که از همان اولین برخورد، تمام وجودم را مجذوب خود کرد، خندهی زیبای او بود.
در این مدت شعری برای همسرت خوانده ای؟
در یکی از آلبومهایم، قطعهای را اجرا کردم و آن را به ایشان هدیه کردم.
اگر عشقی به وجود بیاید، قاعدتا زایشی هم به همراه خواهد داشت. آیا این عشق تو را در خواندن شعر و آهنگ هیجان زده می کند؟
در هر قطعه از آلبوم «عاشقتم»، این حس به خوبی نمایان است و شنونده به روشنی میتواند عشق را در تمامی ترانههای این اثر درک کند.
در مراسم ازدواجت هم مشکی پوشیدی. عکس العمل مهمان ها در برابر لباس مشکی تو چطوربود؟
همه حاضران در مراسم، بسیار شگفتزده شده بودند. اما برای من جالب بود که بدانم وقتی وارد مجلس میشوم، دیگران چه واکنشی نشان خواهند داد. یکی گفت: “اِ!” دیگری پرسید: “رضا؟؟” و یکی دیگر با تعجب گفت: “مشکی؟”
اما اگر رنگی غیر از مشکی انتخاب میکردم، در واقع به تمام باورها و حرفهایی که قبلاً گفته بودم پشت کرده بودم. من همیشه گفتهام: “مشکی رنگ عشقه”. در آن زمان هم به عشقی رسیده بودم که یک عشق شاعرانه، صمیمی و برگرفته از احساس واقعی من بود. اگر با رنگی جز مشکی به آن مراسم میرفتم، یعنی تمام حرفهایم دروغ بوده است.
این خواسته ات را تحمیل هم می کنی؟ چون دیده ام که دوستانت هم مشکی می پوشند.
خیر، اینطور نیست. آنها خودشان و با ارادهی خود این رنگها را برمیگزینند.
رنگ مشکی شما را دور یک حلقه جمع کرده است؟
دیدگاه و نگرش مشترک ماست که سبب شده در کنار هم گرد آییم.
برادرت هم به دلیل تو مشکی می پوشد؟
نه، شاید به اشتباه و در یک لحظه او را با لباس مشکی دیده باشید. محمّد همیشه از لباسهایی با رنگهای گوناگون استفاده میکند. حتّی در شبهایی که کنسرت برگزار میشود، هیچوقت یک شب را با لباس سیاه حاضر نشده. نامرد! (میخندد)
اگر عشق صادقی بگوید: بابا مشکی نپوش، چه اتفاقی می افتد؟
به عشق التماس میکنم که اجازه دهد جامهی سیاه بپوشم و اگر اجازه نداد، باز هم دست التماس به سویش دراز میکنم. گمان نمیکنم دخترم راضی باشد که چشمان پدرش اشکبار شود. در پایان، میگریم تا مهرش بر من جاری شود و رضایت دهد.
جایی گفته بودی که همسرم بهترین خانمی هستند که می توانستم داشته باشم. این جمله درست از شما منتقل شده بود؟
بدون شک همه زنان ایران و سرزمین من، ویژه و ارزشمند هستند. این حرف را از روی تعارف نمیزنم و از ته دل به آن باور دارم. وقتی میگویم همسرم بهترین کسی است که میتوانسته همدم و همراه زندگی من باشد، دلیل اصلی آن به ویژگیها و رفتارهای خودم برمیگردد که از دنیای خاصی که در آن زندگی کردهام و هنوز هم در آن هستم، شکل گرفته است. منظورم فضای کاری، موضوعات ویژه و محیط اطرافم است که شاید کمتر کسی بتواند چنین شرایطی را تحمل کند و در عین حال، پابهپای من به عنوان یار و همراه بماند.
در همان روزهای اول زندگی مشترکمان، حوادث و موقعیتهای ناخوشایندی پیش آمد که به دست اطرافیانم و حتی کسانی که فکر میکردم خوب میشناسمشان یا افرادی که آشنا نبودم، ایجاد شد. این اتفاقات بسیار سخت و غمانگیز بودند. بعید میدانم کسی جز او میتوانست این شرایط را با این همه صبر و بردباری بپذیرد و مهمتر از آن، در تمام لحظات همراه و همفکر من باشد. مطمئنم همسرم بهترین انتخاب برای من بوده است.
همسرتان کدامیک از آثار و قطعات تو را بیش از بقیه آثارت دوست دارد؟
همسرم بیشتر عمر خود را در کشورهای دیگر زندگی کرده است. اما نکتهای که برای من جالب بود و ذهنم را درگیر کرده، این است که برخلاف بسیاری از افراد، آهنگهای «وایسا دنیا» و «مشکی رنگ عشقه» جزو انتخابهای اول او نبودند. در عوض، بیشتر از هر ترانهای، آهنگ «خدا رو دوست دارم» برایش ویژه و دوستداشتنی بود و به آن باور عمیقی داشت. از نگاه او، این نکته بسیار مهم بود که یک نفر بتواند تصویر درست و زیبایی از خداوند به دیگران نشان دهد.
البته من نمیدانم که این انتخاب او تا چه حد درست یا نادرست بوده است. اما فکر میکنم نقطه مشترک من و همسرم این است که هر دو دوست نداریم در کارهایمان زیادهروی کنیم تا آنکه تأثیر آن کارها از بین برود.
جهان رضا صادقی در دوران مجردی با این روزهایش چقدر فرق کرده؟
رضا صادقی حتی قبل از ازدواج هم دیدگاهها و باورهایی شبیه به امروز داشت. اما صادقانه باید بگویم که در آن زمان برای زندگی و اطرافیانش حد و مرزی نمیشناخت. آنقدر که هر فرد بیکفایت و نالایقی به راحتی میتوانست وارد زندگیاش شود. اینگونه رفتارها در من یا کسانی مثل من، یک نقطه ضعف است و باید آن را به عنوان یک ضعف پذیرفت. بسیاری از مشکلات و حاشیهها در آن دوره از زندگیام، ناخواسته به خاطر همین نگاه پیش آمد و دردسرهایی را ایجاد کرد. اما امروز به لطف خدا و داشتن خانوادهای خوب و همسری دانا و فهمیده، توانستهام فضایی آرام، زیبا و لذتبخش را در زندگی روزانهام بسازم.
چرا زندگی شخصی تو این روزها خیلی حالت بسته ای دارد و کمتر پیش می آید در مورد زندگی ات جایی حرف بزنی؟
رضا صادقی به عنوان یک خواننده، با افکار و نگرش خاص خود شناخته میشود. در سوی دیگر، او در نقش پدر و همسری است که در خانه زندگی میکند. این دو جنبه از شخصیت او کاملاً از هم جدا هستند و نباید با هم ترکیب شوند.
من ترجیح میدهم زندگی خصوصیام، همانطور که از نامش پیداست، شخصی بماند. دوست ندارم برای جلب توجه بیشتر یا افزایش مخاطب، از زندگی شخصیام استفاده کنم. این روش را در بین برخی همکاران دیدهام و نتیجهاش را هم مشاهده کردهام.
برای من، حریم خانواده اهمیت بسیار بالایی دارد. من به طور طبیعی به سنتها و فرهنگ ایرانی پایبندم و نمیخواهم بسیاری از اصولی که به آنها باور دارم را نادیده بگیرم. مانند بسیاری از خانوادههای ایرانی، برای این ارزشها احترام زیادی قائلم. زندگی خصوصی من به عنوان پدر خانواده، سرشار از اندیشههای عمیق و ارزشمند ایرانی است. البته منظورم تعصبات خشک و غیرمنطقی گذشته نیست که برخی هنوز به آنها پایبندند.
من همواره کوشیدهام خانواده را در اولویت اول زندگی قرار دهم. به همین دلیل، معتقدم حریم خصوصی و خانوادگی من باید کاملاً از فضای کاری و فعالیتهای هنریام جدا بماند.
آخر این مصاحبه قرار است چگونه تمام شود؟
همسران هنرمندان معمولاً صبر و بردباری زیادی از خود نشان میدهند و من به خوبی درک میکنم که چه شرایط دشواری را پشت سر میگذارند و چه چالشهایی متحمل میشوند. به راستی که باید از صمیمانه به آنان بگوییم: «خسته نباشید». آنان علاوه بر نقش مادری، مسئولیتهای همسری و دوستی را نیز بر عهده دارند. امیدوارم این احساسات پاک و ماندگار، در میان خانوادههای ایرانی بیش از پیش رشد کند و نگاه ما به زندگی و مسائل آن، بیشتر از جنبهی احساسی و انسانی باشد، نه محاسبات خشک و مادی.
از همهی مردم و مخاطبان گرامی نیز بینهایت سپاسگزارم که رضا صادقی را در دوران مجردی با آغوش باز پذیرفتند و اکنون نیز در این فصل تازه از زندگی او، نقش عمیق و ارزشمندی خواهند داشت. انشاالله به لطف خدای بزرگ همه خانواده های ایرانی در کنار یکدیگر سفره های شان پر و دلهایشان خوشحال باشد.
شرح رضا صادقی از میزبانی ویژه برنامه نوروزی:
در یک گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون سبا، رضا صادقی درباره برنامه «نوروزترین نوروز» شبکه پنج که برای عید نوروز ۱۴۰۰ ساخته شده بود، صحبت کرد. او گفت: این برنامه برای من یک برنامه خاص و دوستداشتنی بود و وقتی در آن حضور پیدا کردم، حس خوبی داشتم.
او ادامه داد: برنامه نوروزترین نوروز به صورت بداهه و بدون متن از پیش تعیینشده اجرا میشد. مثل یک پخش زنده اینستاگرامی بود که نمیدانستی در آن دقیقاً چه اتفاقی خواهد افتاد. به جرئت میتوان گفت این برنامه از نظر اجرا و تعامل با مخاطبان، بسیار موفق عمل کرد و توانست با بینندگان در سراسر ایران ارتباط خوبی برقرار کند.
رضا صادقی تأکید کرد: قبل از حضور در این برنامه، با چند نفر از دوستانم درباره فضای آن صحبت کرده بودم، اما تصور نمیکردم آنقدر فضایش صمیمی و صادقانه باشد.
او در ادامه توضیح داد: وقتی اولین بار این پیشنهاد به من رسید، میخواستم فوراً ردش کنم. اما بعد از چند دقیقه فکر کردن، به این نتیجه رسیدم که شاید این فرصت، تجربه خوبی برایم باشد. بنابراین در زمان کوتاهی تصمیم گرفتم بپذیرم و با کمک دوستانی که در زمینه اجرا تجربه داشتند، خودم را برای این کار آماده کنم.
صادقی گفت: هنگام اجرا از مجریهای برنامه کمک خواستم و سعی کردم از دانش آنها استفاده کنم. علاوه بر این، پیش از شروع برنامه، چند نفر از دوستانم که مجریان موفقی هستند نیز راهنماییهای لازم را به من ارائه کردند. بنابراین تمام سعیام را کردم تا در این ویژهبرنامه، مجری خوب و قابل قبولی باشم.
با خودم فکر کردم شاید بتوانم حال و هوای مردم را کمی بهتر کنم.
