بیوگرافی نیوشا ضیغمی
نیوشا ضیغمی، بازیگر ایرانی، در هجدهم تیرماه سال ۱۳۵۹ به دنیا آمد. او برای بازی در فیلمهای “شوریده” در سال ۱۳۸۳ و “حس پنهان” در سال ۱۳۸۵، نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شد.
منوی دسترسی سریع
**خلاصهای از زندگی**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به مسیر زندگی و مهمترین رویدادهای آن خواهیم داشت.
**درباره زندگی**
در اینجا، داستان زندگی از آغاز تا به امروز، شامل دوران کودکی، تحصیل و نقاط عطف شخصی به زبانی ساده بیان شده است.
**ازدواج و خانواده**
این قسمت به چگونگی تشکیل خانواده، همسر و ارزشهای زندگی مشترک اختصاص دارد.
**صفحات مجازی**
برای دنبال کردن و ارتباط از طریق اینترنت، میتوانید به این صفحات در فضای مجازی مراجعه کنید.
**عرصه هنری**
در این بخش، فعالیتها و تجربههای مربوط به دنیای هنر، از اولین قدمها تا آثار مهم، شرح داده شده است.
**فهرست آثار**
لیست کامل فیلمها، نمایشها یا دیگر کارهای هنری که در آنها حضور داشتهاید، در اینجا آورده شده است.
**دستاوردها و تقدیرها**
جایزهها، نشانها و افتخاراتی که در طول فعالیت حرفهای کسب شده است، در این قسمت گردآوری شدهاند.
**گفتوگوها**
مصاحبهها و گفتوگوهایی که در رسانههای مختلف انجام شده است، برای آگاهی بیشتر در اینجا قرار دارد.

خلاصه زندگینامه
نام: نیوشا
نام خانوادگی: ضیغمی
تاریخ تولد: ۱۸ تیر ۱۳۵۹
محل تولد: تهران، ایران
همسر: آرش پولادخان (ازدواج: ۱۳۸۹)
فرزندان: یک دختر به نام لنا
تحصیلات:
– کارشناسی روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی
– دیپلم معماری
پیشه: بازیگری
سالهای فعالیت: از ۱۳۸۲ تاکنون
زندگینامه
زندگی شخصی و خانواده:
نیوشا ضیغمی، بازیگر سینما و تلویزیون ایران، در هجدهم تیرماه سال ۱۳۵۹ در تهران متولد شد. او تحصیلات خود را در رشته روانشناسی کودک در دانشگاه شهید بهشتی تهران به پایان رساند. پدرش ناصر ضیغمی دبیر بود و مادرش فهیمه رستمپور که پیش از این کارمند بود، اکنون بازنشسته شده است. نیوشا ضیغمی در فیلم سینمایی “چهارسو” نیز در کنار مادرش ایفای نقش کرده است. ناصر ضیغمی، پدر این بازیگر، از معلمان برجسته شیمی در تهران بود که پس از یک دوره بیماری کوتاه، در چهارم اسفندماه سال ۱۳۹۵ درگذشت.
مخالفت پدر و مادر با بازیگر شدن:
نیوشا ضیغمی دوران دبیرستان را در رشته معماری گذراند و موفق به دریافت دیپلم شد. اما پس از قبولی در رشته روانشناسی کودک در کنکور دانشگاه، تصمیم گرفت تحصیلات خود را در این زمینه ادامه دهد و در نهایت مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه شهید بهشتی گرفت.
او در خاطراتش اشاره کرده که اگرچه پدر و مادرش در ابتدا با بازیگر شدنش موافق نبودند، اما او مسیر هنری خود را آغاز کرد. در این باره گفته: وقتی میخواستم بازیگری را شروع کنم، مادرم چندان مخالفتی نداشت، اما نگران آیندهام بود و دغدغههای مادرانه داشت. پدرم نیز در ابتدا این شغل را نمیپذیرفت، چون همیشه به کارهای علمی علاقه داشت و ترجیح میداد من به جای هنرپیشگی، در رشتههایی مثل پزشکی یا مهندسی فعالیت کنم.
بعد از اینکه وارد عرصه بازیگری شدم و در کنار مسعود جعفری جوزانی کار کردم، خیلی زود راهی سینما شدم. از آنجا که در همان سال اول نتایج خوبی گرفتم، نگاه پدرم نسبت به این حرفه تغییر کرد و در نهایت با انتخاب من موافقت نمود.
روشا ضیغمی خواهر:
نیوشا ضیغمی یک خواهر کوچکتر به نام روشا دارد که در ۲۹ دیماه سال ۱۳۶۹ متولد شده است. روشا هم مثل خواهر بزرگش به هنر علاقهمند است و با وجود اینکه در رشته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه فارغالتحصیل شده، کار هنری خود را در زمینه گریم و گرافیک آغاز کرد.
اولین بار روشا در فیلم کوتاهی به نام «چهار» ساخته پیمان عباسی بازی کرد. همچنین او در فیلم سینمایی «چهارسو» نیز حضور یافت و در این فیلم همراه با خواهرش نیوشا و مادرش ایفای نقش کرد.
یکی دیگر از کارهای روشا ضیغمی، بازی در مجموعه «ماتادور» است که در کنار بازیگران شناختهای مانند پوریا پور سرخ، شقایق فراهانی، لیندا کیانی، سام درخشانی و پولاد کیمیایی ظاهر شد.
شروع کارهای تجاری:
این بازیگر در هفدهسالگی، با فروش خودرو پرایدی که پدرش به او هدیه داده بود و نیز با گرفتن وام، موفق شد یک خانه برای خود بخرد.
در همان دوران، هنگام تحصیل در دانشگاه، با یک پزشک آشنا شد و در راهاندازی یک کلینیک پوست و زیبایی با او شریک شد.
او اکنون نیز همراه همسرش، که یک تاجر نقره است و گاهی در ساخت فیلمهای سینمایی نیز سرمایهگذاری میکند، در فعالیتهای مختلف همکاری مینماید.
کلینیک زیبایی:
در یک دوران نیوشا ضیغمی در کنار همسرش آرش پولادخان با برگزاری یک مراسم اقدام به بازگشایی یک کلینیک زیبایی با عنوان نیوشا ضیغمی و همچنین یک گالری و نمایشگاهی از نقره جات به اسم پولادخان نمودند که در آن بسیاری از هنرپیشگان با سابقه و مطرح حضور داشتند.
انجام مراسم مذکور در مکانی واقع در خیابان پاسداران تهران صورت گرفت. به طوری که در این رویداد بسیاری از افراد سرشناس هنری و رسانهای دعوت بوده و از میان آنها میتوان محمدرضا شریفی نیا، سید علی ضیا، آنا نعمتی، بهنوش بختیاری، رضا رویگری، دانیال عبادی، کمند امیرسلیمانی و … را نام برد.
نیوشا ضیغمی در خصوص عامل بازگشایی کلینیک زیبایی اظهار داشت:
در گذشته اقدام به دایر کردن یک کلینیک زیبایی و سلامتی پوست کردم که با کمال تاسف به علت نداشتن تدبیر و بیتعهدی پزشکی که در آنجا فعالیت میکرد، تصمیم گرفتم مرکز مذکور را ببندم. سپس شکواییه ای را در مراجع قانونی از پزشک مذکور تنظیم کردم و همچنان در دست پیگیری است. به این ترتیب به علت رخدادهایی که در آنجا شکل گرفت، کلینیک زیبایی مذکور تعطیل شده و پس از مدتی فاصله، مصمم شدم کلینیک تازهای را با کادر جدید بازگشایی کنم.
طرفدار پرسپولیس:
نیوشا ضیغمی گفته که معمولاً طرفدار تیم ملی فوتبال ایران است، اما لباس قرمز میپوشد. او اضافه کرده که گاهی اوقات مانند کسی است که جهت خود را با جهت باد عوض میکند، اما با این حال، یک طرفدار واقعی و جدی تیم قرمزپوشان است.
نگهداری از گربه:
این هنرمند صاحب یک گربهی خانگی است که از آن مراقبت میکند و به آن دلبستگی زیادی دارد. گربهی بامزهی او از بهترین و گرانقیمتترین انواع گربههاست. نژاد این گربه، پرشین است که از نژادهای اشرافی و اصیل به شمار میرود.
حمله به صدف طاهریان:
در یک گفتوگو، صدف طاهریان که بازیگر است، درباره وجود فساد گسترده در صنعت سینما صحبت کرده بود. در واکنش به این حرفها، ضیغمی گفت: به نظر من، او اصلاً بازیگر نیست. حتی فکر میکنم بهتر است دربارهاش حرفی نزنیم، چون اصولاً بازیگری محسوب نمیشود. من هیچ وقت نفهمیدم که بازیگری او در کدام اثر یا در چه زمانی انجام شده است. فقط عکسهایی از او دیدهام که در یک کار سینمایی، نقش بسیار کوچکی داشته است. چرا باید یک فرد بیمحتوا را اینقدر بزرگ کنیم؟ با این کار، افرادی که چندان فکر نمیکنند، به شهرت میرسند.
سایر فعالیت ها:
نیوشا ضیغمی پشتیبان پرتلاشی برای صنایع دستی ایران است. او در دیداری که با مدیرکل صادرات ایران داشت، علاقه خود را برای شناساندن رشتههای گوناگون صنایع دستی ایران به بازارهای جهانی ابراز کرد.
در مراسمی که انجمن حامیان کودکان کار و خیابان برگزار کرد، این بازیگر به عنوان سفیر کودکان کار ایران انتخاب شد.
نیوشا ضیغمی در این مراسم گفت: مسئله کودکان کار همیشه فکر او را به خود مشغول کرده است. هرگاه این کودکان را در چهارراهها میبیند، از خود میپرسد: این بچهها از دوران کودکی خود چه دارند؟ چرا با وجود سن کم، به دنیای کار پا گذاشتهاند و از همان سالهای آغازین زندگی، بزرگ شدن را تجربه میکنند؟
ازدواج

این بازیگر، از چهرههای شناختهشده و محبوب دنیای سینما بود که در سال ۱۳۸۹ و در سن سیسالگی، با آرش پولاد خان که متولد سال ۱۳۵۲ است، ازدواج کرد. همسر او که یک تاجر نقره است، اهل شهر اصفهان میباشد.
نیوشا ضیغمی پس از ازدواج، در یک لایو اینستاگرامی حاضر شد و در آنجا توضیح داد که مهریهی او تنها یک سکه طلا است. این موضوع بازتاب گستردهای در میان مردم و رسانهها پیدا کرد.
شغل همسر:
با اینکه تا به حال گزارشهای زیادی درباره شغل آرش پولادخان منتشر شده، اما در واقع کار اصلی او خرید و فروش و فعالیت در بازارهای مالی است. او از نظر اقتصادی بسیار ثروتمند است و گاهی نمایشگاههایی از کالاهای لوکس و قیمتی برای افراد ثروتمند و اشرافی در تهران برگزار میکند. در یکی از این دورهها، نمایشگاهی که او با موضوع نقره برپا کرده بود، جلب توجه و سروصدای زیادی به پا کرد.
نحوه آشنایی و چگونگی ازدواج:
ازدواج نیوشا ضیغمی با واکنشهای زیادی در فضای مجازی همراه بود. وقتی او به عنوان مهمان در برنامه «دورهمی» حاضر شد، درباره نحوه آشناییاش با همسرش صحبت کرد.
در پاسخ به سؤال مهران مدیری، مجری برنامه، در مورد چگونگی شکلگیری این ازدواج، او توضیح داد:
اولین بار من و همسرم در زمان همکاری در یک فیلم سینمایی با هم آشنا شدیم. بعد از آن، او در فیلم سینمایی «پرتقال خونی» که من در آن بازی میکردم، سرمایهگذاری کرد. این موضوع باعث شد بیشتر با هم در ارتباط باشیم و در نهایت به ازدواج منجر شد.
مادر شدن:
نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولادخان صاحب یک دختر هستند که در آخرین روزهای اردیبهشت سال ۱۳۹۷ به دنیا آمد. آنها نام این کودک را لنا گذاشتند.
نیوشا ضیغمی در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
newshazeighami@
زندگی هنری

ورود به عرصه بازیگری و هنر:
نیوشا ضیغمی با اینکه در رشته روانشناسی کودک از دانشگاه فارغالتحصیل شده بود، به دلیل علاقه زیاد به بازیگری، در کلاسهای آموزش بازیگریِ کانون سینماگران جوان واقع در محله آرژانتین تهران، خیابان بخارست، کوچه نهم نامنویسی کرد و اصول این هنر را آموخت. پس از آن، از طریق همین کانون به مسعود جعفری جوزانی، کارگردان شناختهشده سینما و تلویزیون معرفی شد تا در یکی از پروژههایش بازی کند.
به این ترتیب، او خیلی زود پس از پایان دوره آموزشیاش، در مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» حاضر شد و اولین تجربه بازی خود را در کنار گروه جعفری جوزانی پشت سر گذاشت. نقش او در این سریال، یک دختر روستایی اهل شمال ایران بود.
پس از آن، پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی «تردست» به کارگردانی محمدعلی سجادی به او داده شد و از این راه پا به دنیای سینما گذاشت. نیوشا بار دیگر با سجادی همکاری کرد و در فیلم «شوریده» نیز ایفای نقش نمود. بازی او در این فیلم، باعث شد تا در بیستوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر، نامزد دریافت سیمرغ بلورین شود و با بازیگران بزرگی مانند هدیه تهرانی رقابت کند. البته فیلم «شوریده» پس از چند سال توانست مجوز پخش بگیرد و به همین دلیل استقبال چندانی از آن نشد.
این بازیگر در ادامه در فیلمهای «مواجهه» و «گناه» حاضر شد که هر دو با تأخیر چندساله و به صورت محدود اکران شدند. اما نقش آفرینی نیوشا ضیغمی در فیلم پرفروش «اخراجیهای ۱» باعث شد توجه بیشتری به او جلب شود و میان اهالی سینما بیشتر شناخته گردد.
سال ۱۳۸۵ برای او سال پرباری بود. چون چند فیلم از جمله «پارک وی» و «اخراجیها» که پیش از این اکران نشده بودند، در این سال به نمایش درآمدند. فیلم «مواجهه» نیز اولین بار در جشنواره بیستوچهارم فجر نمایش داده شد و هیئت داوران، بازی حرفهای و درخشان نیوشا را مورد تحسین قرار دادند.
بازی او در فیلم «پارک وی» در همان سال انجام شد. همکاری با کارگردان نامآوری مانند فریدون جیرانی، این اثر را به یکی از کارهای شاخص نیوشا تبدیل کرد، هرچند که خودش رضایت کامل از این نقش ندارد؛ زیرا در مرحله مونتاژ، چند سکانس خوب با بازی او حذف شد.
یکی دیگر از کارهایش در سال ۱۳۸۵، فیلم «حس پنهان» بود که در جشنواره بیستوششم فجر، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.
پس از اکران فیلم «اخراجیها»، نیوشا ضیغمی بین سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۷ در چند فیلم سینمایی دیگر از جمله «قرنطینه»، «تلافی» و «توفیق اجباری» بازی کرد و به چهرهای ثابت در سینما تبدیل شد.
بعد از این دوره، او برای حدود یک سال در هیچ فیلمی حاضر نشد، چون دفتری برای حمایت از پروژههای سینمایی باکیفیت راهاندازی کرده بود.
در سالهای بعد، نیوشا ضیغمی در آثاری مانند «اخراجیهای ۲»، «زمهریر»، «دموکراسی تو روز روشن»، «پرستوهای عاشق»، «پرتقال خونی»، «دختر شاه پریون»، «سرخابی»، «چارسو»، «آدم باش» و چندین اثر دیگر به هنرنمایی پرداخت.
در خرداد ماه سال ۱۳۹۴، نیوشا ضیغمی با انتشار عکسی، در متنی همراه آن از درگذشت مادربزرگش خبر داد.
تهیه کنندگی:
نیوشا ضیغمی، علاوه بر بازیگری، در زمینههای دیگری مانند تهیهکنندگی و سرمایهگذاری در فیلمهای سینمایی نیز فعالیت داشته است. او به همراه همسرش، آرش پولاد خان، در دو فیلم به نامهای «پرتقال خونی» و «چهارسو» سرمایهگذاری کرده است. در فیلم «پرتقال خونی» که کارگردانی آن را سیروس الوند بر عهده داشت، نیوشا ضیغمی علاوه بر ایفای نقش، به عنوان سرمایهگذار نیز حضور داشت و این فیلم در جشنواره بینالمللی فیلم فجر نیز شرکت کرد.
سریال در چشم باد:
سریال تلویزیونی “در چشم باد” یک اثر تاریخی و حماسی است که توسط مسعود جعفری جوزانی ساخته شده است. این مجموعه یکی از برنامههای بهیادماندنی و ارزشمند تلویزیون ایران محسوب میشود. پخش این سریال در تیرماه سال ۱۳۸۸ از شبکه یک سیما آغاز شد.
این سریال، اولین تجربه بازیگری نیوشا ضیغمی بود. او در این مجموعه در نقش دختری به نام رعنا ظاهر شد که قرار بود با شخصیتی به نام عباس ازدواج کند. به این ترتیب، اولین نقشآفرینی جدی و حرفهای این بازیگر در تلویزیون شکل گرفت و بازی او در مقابل چشم مخاطبان زیادی قرار گرفت.
نیوشا ضیغمی در “در چشم باد” در کنار جمعی از بازیگران سرشناس و مطرح همچون اکبر عبدی، سعید نیکپور، فخرالدین صدیق شریف، جهانگیر الماسی، ماهچهره خلیلی، کامبیز دیرباز، لاله اسکندری، طناز طباطبایی، سحر جعفری جوزانی و… به ایفای نقش پرداخت.
فیلم اخراجی ها:
یکی از نقشهای بهیادماندنی نیوشا ضیغمی در سینما، بازی در فیلم “اخراجیها” به کارگردانی مسعود دهنمکی است. این فیلم پس از نمایش در سینماها، با استقبال فراوان تماشاگران روبهرو شد و فروش بسیار خوبی داشت. نسخه اول این فیلم در سال ۱۳۸۵ ساخته شد و نیوشا ضیغمی در آن، نقش دختری به نام نرگس را بازی کرد.
داستان فیلم درباره پسری به نام مجید سوزوکی است که عاشق نرگس، دختر میرزا میشود. مجید که را کامبیز دیرباز به تصویر کشیده، برای رسیدن به ازدواج با نرگس، شرط میرزا را میپذیرد و به همراه دوستانش راهی جبهههای جنگ میشود. فیلم اخراجیها صحنههای طنز زیادی دارد که فضایی شاد و جذاب به آن بخشیده است.
از جمله بازیگران این فیلم میتوان به مینا جعفرزاده، اکبر عبدی، امین حیایی، نگار فروزنده، ارژنگ امیرفضلی، علی اوسیوند، جواد هاشمی، قاسم زارع، منوچهر آذر، عبدالرضا اکبری، محمدرضا شریفینیا و دیگران اشاره کرد.
سریال بی نشان:
مجموعه تلویزیونی «بینشان» ساخته راما قویدل است که برای اولین بار در مرداد ۱۴۰۱ از شبکه سه سیما پخش شد. این سریال یک درام اجتماعی است و داستان آن دو خط اصلی دارد: اول، پیگیریهای یک خبرنگار با تجربه، و دوم، ماجرای عاشقانه یک دختر و پسر به نامهای ریحانه و مسعود که برای ازدواج با مشکلات زیادی روبهرو میشوند.
در این سریال، نیوشا ضیغمی در نقش «فریده» بازی میکند. او زنی است که میخواهد حق و حقوق از دست رفته خود و همسر فوت شدهاش را پس بگیرد. بازیگران دیگری مانند پرویز فلاحی پور، قاسم زارع، مجید واشقانی، نیلوفر پارسا، مریم کاویانی، اتابک نادری، کاظم هژیرآزاد، اکبر رحمتی، مهدی فقیه و بهار نوحانی نیز در این مجموعه ایفای نقش کردهاند.
فیلم هشتگ:
فیلم کمدی هشتگ به کارگردانی رحیم بهبودی فر در سال ۱۳۹۵ ساخته شد. در این فیلم، نیوشا ضیغمی با چهرهای کاملاً متفاوت و گریم خاصی ظاهر شده است. داستان فیلم درباره دو زن به نامهای نغمه و روژین است که نیوشا ضیغمی و بهاره رهنما نقش آنها را بازی میکنند. پسران این دو، در یک مدرسه درس میخوانند. وقتی این دو مادر برای پیگیری وضعیت درسی پسرانشان به مدرسه میروند، متوجه میشوند که وضعیت تحصیلی آنها چندان خوب نیست. در همین زمان، یک دانشآموز بسیار باهوش و درسخوان به کلاس آنها اضافه میشود و همین موضوع، حسادت بین دو مادر را برمیانگیزد و ماجراهای خندهدار فیلم را به وجود میآورد. در بخشی از فیلم، نیوشا ضیغمی با گریم مردانه بازی میکند که وقتی فیلم در سال ۱۳۹۹ در سینماها اکران شد، باعث شگفتی و حیرت تماشاگران شد.
فیلم پرتقال خونی:
در سال ۱۳۸۹، فیلمی به نام «پرتقال خونی» توسط سیروس الوند ساخته شد که محمد نشاط تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت. این فیلم داستان مرد مهندسی به نام والا را روایت میکند که به خاطر مشکلات زیاد با همسرش، تصمیم به جدایی میگیرد. بعد از این ماجرا، دختری به نام ترمه، که نقش او را نیوشا ضیغمی بازی میکند، وارد زندگی والا میشود. آشنایی آنها از زمانی شروع میشود که ترمه برای طراحی دکوراسیون دفتر کار والا با او همکاری میکند. به تدریج، این آشنایی به یک رابطه عاطفی عمیق تبدیل میشود. در این میان، یک عکاس جوان به نام سیاوش از ارتباط آنها عکس میگیرد و ماجراهای دیگری شکل میگیرد.
از دیگر بازیگران این فیلم میتوان به فریبرز عرب نیا، حامد بهداد، زیبا بروفه و ویشکا آسایش اشاره کرد.
فیلم شناسی
با نگاهی به فیلمها و مجموعههایی که نیوشا ضیغمی در آنها بازی کرده، در ادامه فهرست کاملی از آثار این هنرمند را به شما معرفی میکنیم.
فیلم های سینمایی:
| سال ساخت | نام فیلم | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۴۰۲ | پول و پارتی | سعید سهیلی |
| ۱۳۹۹ | شهر گربهها | سید جواد هاشمی |
| ۱۳۹۸ | زنها فرشتهاند ۲ | آرش معیریان |
| ورود و خروج ممنوع | امید آقایی | |
| ۱۳۹۶ | ما خیلی باحالیم | بهمن گودرزی |
| ۱۳۹۵ | دخترعمو و پسرعمو | روحانگیز شمس |
| شام عاشقانه سه نفره | جواد مزدآبادی | |
| هشتگ | رحیم بهبودیفر | |
| ۱۳۹۴ | خوب، بد، جلف | پیمان قاسمخانی |
| ثبت با سند برابر است | بهمن گودرزی | |
| هفت معکوس | مهدی خسروی | |
| ۱۳۹۳ | آدم باش | مجید جوانمرد |
| ایرانبرگر | مسعود جعفریجوزانی | |
| دریا و ماهی پرنده | مهرداد غفارزاده | |
| ۱۳۹۱ | آینه شمعدون | بهرام بهرامیان |
| ۱۳۹۰ | فیتیله و ماه پیشونی | آرش معیریان |
| گشت ارشاد | سعید سهیلی | |
| ۱۳۸۹ | ما همه گناهکاریم | حسن ناظر |
| چارسو | فرهاد نجفی | |
| دختر شاه پریون | کامران قدکچیان | |
| یکی برای همه | محمد آهنگرانی | |
| پرتقال خونی | سیروس الوند | |
| پرستوهای عاشق | فریال بهزاد | |
| دموکراسی تو روز روشن | علی عطشانی | |
| ۱۳۸۸ | زمهریر | علی روئینتن |
| ۱۳۸۷ | شیرین | عباس کیارستمی |
| اخراجیها ۲ | مسعود دهنمکی | |
| ۱۳۸۶ | تلافی | سعید اسدی |
| توفیق اجباری | محمدحسین لطیفی | |
| قرنطینه | منوچهر هادی | |
| ۱۳۸۵ | اخراجیها | مسعود دهنمکی |
| پارکوی | فریدون جیرانی | |
| حس پنهان | مصطفی رزاقکریمی | |
| گناه من | مهرشاد کارخانی | |
| ۱۳۸۳ | تردست | محمدعلی سجادی |
| شوریده | محمدعلی سجادی | |
| مواجهه | سعید ابراهیمیفر |
سریالهای تلویزیونی:
| سال | نام مجموعه | کارگردان | پخش از |
|---|---|---|---|
| ۱۴۰۱ | بینشان | راما قویدل | شبکه ۳ |
| ۱۳۹۰ | راستش را بگو | محمدرضا آهنج | شبکه ۱ |
| ۱۳۸۲ | در چشم باد | مسعود جعفری جوزانی | شبکه ۱ |
جوایز و افتخارات
| عنوان افتخار | جشنواره / رویداد | سال / دوره | برای | نتیجه |
|---|---|---|---|---|
| تندیس سیمرغ بلورین برترین هنرپیشه نقش اول زن | جشنواره بینالمللی فیلم فجر | بیست و چهارمین دوره | فیلم شوریده | کاندید |
| تندیس برترین هنرپیشه نقش زن درام تلویزیونی | جشن حافظ | چهاردهمین دوره | سریال راستش را بگو | کاندید |
| سیمرغ بلورین برترین هنرپیشه نقش دوم زن | جشنواره بینالمللی فیلم فجر | بیست و ششمین دوره | فیلم حس پنهان | کاندید |
مصاحبه

در ادامه، بخشهایی از یک گفتوگوی صمیمی با نیوشا ضیغمی و همسرش، آرش پولادخان، را میخوانید.
دوام زندگی:
“آرش: وجود پایداری و یا عدم ثبات ممکن است در هر زندگی ایجاد شود. از آنجا که زندگی اهالی هنر تحت نگاه دقیق و تیزبین مخاطبین، مردم و خبرنگاران قرار میگیرد، این گونه مسائل بیشتر به چشم میآید.
لذا دوام زندگی هیچ ارتباطی به فعالیت در سینما ندارد. چه بسا ممکن است بسیاری از افراد که در سایر حرفهها مشغول به کار هستند، در زندگی شخصی با مسائل و موانعی مواجه شوند که چندان مورد توجه نباشد.
من معتقدم اگر بنیانها و اساس زندگی در سلامت بوده و این ازدواج بر مبنای درایت و منطق به انجام برسد، به آسانی دچار مشکل نخواهد شد.”
“تنها لازم است زن و شوهر که با یکدیگر زندگی را آغاز میکنند، با تفاهم آن را اداره کرده و نسبت به یکدیگر کاملاً شناخت داشته باشند. همچنین داشتن تجربه کافی و عدم بروز حساسیتهای بیاساس در این زندگی اهمیت دارد.
چنانچه طرفین از یکدیگر به شناخت کافی برسند، به آسانی قادرند تمامی مسائل و چالشها را حل و فصل کرده و عبور کنند. من و نیوشا شغل یکسانی نداشته و رشته تحصیلی ما نیز یکی نیست، من به تجارت نقره مشغول هستم. ولی این موضوع مانعی برای درک متقابل میان ما نبوده که مشکلی ایجاد نمیکند.”
دوست ندارم وابسته باشم:
“نیوشا:
تاکنون به مدت ۱۰ سال است که شروع به کار کرده و فعالیت اجتماعی دارم. وابستگی به دیگران برایم خوشایند نبوده و دارای شخصیت جاه طلب و بلند پرواز هستم. با وجودی که هر حرفه دچار مسائل و مشکلات خودش بوده، ولی علاقه دارم در همه زمینههای شغلی کسب تجربه کنم.
به این دلیل که خانمها به قدری پر انرژی و توانمند هستند که قادرند اثرات مهمی را ارائه دهند که بسیاری از آقایان از آن عاجزند. هرچند خانه داری صرفاً یک شغل محسوب میشود، ولی این موضوع مرا راضی نمیکند.
حد آرزوها و رویاهای من تمام نشدنی است. ممکن است این موضوع چندان مطلوب نبوده و یا آرش از آن خوشش نیاید.”
“آرش:
من به هیچ وجه نسبت به بلندپروازیهای نیوشا ناخشنود نیستم. برخورداری از روح و روان سالم و با نشاط برایم ارزش و اهمیت زیادی دارد تا اینکه نیوشا تنها به صورت فیزیکی در منزل حاضر باشد.
روحیه و گرایش همسر من تا حد زیادی به بودن در اجتماع و موقعیت خارج از منزل مایل است. به طوری که اگر روال زندگی او ماندن در خانه باشد، شادابی از او رفته و سلامت کامل از وجود او جدا میشود.
روحیه سالم و پرنشاط نیوشا موجب آسایش خاطر و آرامش من میگردد. به طوری که اولین نیاز من در زندگی شادابی همسرم بوده و این بر طبخ غذاهای روزانه اولویت دارد.”
من تمام وقت در خدمت نیوشا هستم!
“آرش:
چنانچه از دیدگاه کسی نگاه کنیم که تنها خواسته و نیاز او برخورداری از زندگی عادی ایرانی بوده، بله چشم انداز این زندگی تفاوت زیادی با واقعیت دارد. ولی برداشت و طرز فکر من از زندگی مشترک متفاوت است.
بنیان سلامت روحی و فکری نیوشا برایم بسیار اهمیت دارد. سایر موضوعات را به توافق میرسیم و مشکل ویژهای ایجاد نمیشود که باعث رنجش و آزارم شود.
برای رسیدگی به برخی امور لازم است تدابیر خاصی اعمال شود. در جایگاه همسر نیوشا از تجاربم بهره میگیرم. همه اوقات در خدمت او هستم تا با حمایت و پشتیبانی من بتواند کارهای دلخواهش را به سرانجام رسانده و در آرامش باشد.”
ماجرای کلینیک پوست:
“نیوشا:
یکی از موضوعات مهم و مورد توجه من رسیدگی به سلامت روح و جسم بوده و در این میان برخورداری از چهره مطلوب، پوست سالم و شاداب و همچنین دندانهای سالم به منزله وجود یک انسان پرنشاط و سرزنده است.
جسم و صورت منعکس کننده احوال درونی بوده و از زمانی که من در سن ۲۲ سالگی بودم، به انجام کارهای زیبایی گرایش یافتم.
در حقیقت مراقبت از پوست برایم جذاب بوده و معتقدم نباید پس از آسیب دیدن آنها به فکر ترمیم، معالجه و جراحی باشیم. از آنجا که من به کلینیکهای پوست مراجعه میکردم، در یکی از این جلسات خانم دکتری کار رسیدگی به پوستم را انجام داد که بسیار برایم رضایت بخش بوده و توافق کردیم که در کنار یکدیگر کار کنیم.
با کمال تاسف پول وسیله نامطمئنی است که موجب تغییرات زیادی در افراد میشود. ولی من کسی نیستم که اعتبار و منزلت شغلی که با ۱۰ سال تلاش و زحمت مستمر حاصل کرده و توانستم اطمینان مردم را جلب کنم، به آسانی به باد فنا دهم.
با توجه به اینکه در آن کلینیک با اتکا به نام و اعتبار من جذب مشتری می شد و در آن دوران، کارهای آنها را قبول داشتم، همه کارها به شکل مطلوب انجام میشد.”
“به این ترتیب ما با یکدیگر شراکت کرده و من از یک مشتری و مراجعه کننده به یکباره مبدل به یک شریک و سرمایهگذار شدم. ولی پس از چندی پی بردم فعالیتهای کلینیک مذکور مطابق با باورها و دیدگاه من نبوده و امور آنجا شباهت زیادی به بنگاه تجاری دارد. چرا که در حقیقت مجموعه ای مد نظرم بود که چنانچه خواهر و یا اطرافیانم به آنجا مراجعه کنند، به همان اندازه احساس رضایت کنند که در زمان مراجعه خودم این موضوع صورت میگرفت.
هرچند چنانچه تنها در پی کسب سود و درآمد بودم، این جریان بسیار مطلوب و پردرآمد بود. ولی من معتقد نیستم که به هر شیوه و روشی کسب درآمد کنم.
به این ترتیب از آن گروه بیرون آمده و این اواخر با یکی از پزشکان که شخصیت بسیار فهیم و محترمی داشته و با یکدیگر شریک بودیم، توافق کردیم که به همراه یکدیگر اقدام به دایر کردن مجموعه تازهای نماییم که کاملاً مجزا باشد.
من به تنهایی مهارتی در انجام کارهای مراقبت پوستی و زیبایی ندارم. هرچند کاملاً میشناسم کدام روش و فعالیت درست بوده و کدام جریان نامناسب است.
لذا در همین جا به طور رسماً بیان میکنم که هیچگونه ارتباط و مراوداتی با من و مجموعه مذکور وجود ندارد. هم اکنون نیز هیچگونه توافق و شراکتی را با هیچ کلینیکی ندارم.
تلاش میکنم این بار مجموعهای را مهیا کنم که از همه جهات بر مبنای اصول پزشکی و حرفهای بوده و کسب سود از اهداف آن نباشد. سعی دارم خدمات و سرویس دهی مناسبی را در آن ارائه دهم.”
من برای پول با آرش ازدواج نکردم!
“نیوشا:
موضوعی که به شدت موجب رنجش من شده، چنین است که برخی میگویند آرش مرا برای همسری برگزیده چرا که به عنوان هنرپیشه فعالیت میکنم و در عین حال من به همسری او درآمدم بر این اساس که و تهیه کننده و سرمایهگذار فیلمی بود که من در آن بازی کرده و به علت ثروتش با او ازدواج کردم.
دیگران آگاه نیستند که جریان زندگی ما به چه صورت بوده و به سهولت در خصوص ما اظهار نظر میکنند. هرچند روی صحبت من عموم مردم نیست. چرا که مردم جامعه ما با صداقت و روراستی با هنرمندان روبرو شده و آنها را در میان خود جا داده و شرایط رشدشان را فراهم میکنند.
به این افراد علاقه داشته و یا ممکن است نسبت به برخی هنرمندان یا ورزشکاران بیزار باشند. در عین حال من حتی نسبت به کسانی که از من بیزار باشند نیز احساس محبت کرده و حرمت میگذارم. چرا که میدانم آنها وقت خود را صرف کرده و فکرشان را به من معطوف کردهاند که در آخر احساس تنفر در آنها شکل گرفته است.
تمایل دارم کاملاً دلایلشان برایم آشکار شود. ممکن است نقصهایم برای خودم پنهان بوده و موجب کدورت و رنجش آنها میشود. در وجودم برخی باورهای فردی جهت برخورداری از شخصیت انسانی حاکم است.
برای مثال واژه نمیتوانم برایم مفهوم نیست. به عبارت دیگر، هیچگاه انسان نباید نمیتوانم را بر زبان بیاورد. خداوند حاکم و قدرت مطلق جهان بوده و کائنات را آفریده است. در عین حال روح و روان تاثیر عمیقی بر روی انسان دارد.
من نیز از فضا و کره ماه به اینجا نیامده و تنها به قابلیت و استعدادهای خودم باور دارم. پدرم به حرفه دبیری مشغول بوده و مادرم کارمند امور بازرگانی یک کارخانه بوده است. حتی در ابتدای ورود به حرفه بازیگری، پدرم رویکرد خوشی نسبت به این موضوع نداشت. ولی بعد که متوجه عزم راسخ من شد، مرا یاری کرد. در این مدت تنها چیزی که بر کارها و ذهن من حاکم بود، جمله من میتوانم بوده است.”
گناهی کردم که خودم را نمیبخشم:
“نیوشا:
زمانی که من در سن ۲۲ سالگی بودم، رفتاری از من سر زد که همواره به آن جهت خودم را شماتت میکنم. آن دوران پختگی لازم را نداشتم و دچار خطا شدم که هنوز میتوانم خودم را ببخشم.
هر زمان که دچار اشکال و مسئلهای شوم، با خودم زمزمه میکنم گویا تاوان اشتباهی است که انجام دادهام. به این موضوع اشاره کردم تا بیان کنم هر رفتار نامطلوبی که از ما بروز کند، چندین برابر آن به ما منعکس خواهد شد.
چنانچه به ناحق کسی را آزار دهیم، کائنات طوری ما را به زیر میکشد که تا زمان طولانی در این حالت بمانیم. چنانچه همگی ما به کارما و انعکاس رفتارمان معتقد باشیم، از انجام بسیاری کارها اجتناب میکنیم.
همواره باور دارم اگر ما را به خدا حواله کنند، شرایط سختی گریبانمان را خواهد گرفت. تلاش میکنم کارهایی را به انجام برسانم که شب هنگام نسبت به رفتارهایم خشنود بوده و با آرامش به خواب روم. به طوری که صبح پس از بیدار شدن احساس رضایت کنم.”
همه چیز تاریخ مصرف دارد،حتی وب بودن!
“نیوشا:
هم اکنون مارلون براندو با آن همه دبدبه و کبکبه کجا قرار دارد؟ حتی سوپر استار شدن نیز دارای تاریخ انقضا است. از آنجا که دوران حیات و زندگی انسان محدود است، لازم است بیندیشیم که پس از مرگ چه چیزی از ما به یادگار میماند.
آیا فقط یک نام باقیمانده یا یک فعالیت ماندگار و جاودان؟ لذا حتی به کسانی که از من منزجر هستند نیز حرمت قائلم. احساس حسد و کینه برایم مطلوب نبوده و تصور میکنم حسادت جزئی از فرد میباشد.
به طوری که در همه ادیان و مذاهب الهی توصیه شده که از چنین رویکردی اجتناب کنید. کسی که سعی و تلاش نداشته و عدم موفقیت خود را تقصیر اطرافیان میاندازد، مملو از حسد و کینه است.
دستیابی به بسیاری از آرزوها مشکل است. همچنین صعود به قله کوه دشوارتر بوده و یا گام برداشتن در دامنه آن کوه نیز همینطور است. قطع به یقین رسیدن به قله مشروط به داشتن سعی و کوشش فراوان بوده و لازم است راه دشواری را پشت سر بگذارید.
چنین نیست که با پرداخت پول به آن جایگاه برسید. ممکن است هر کسی مشهور شود. این موضوع در همه زمینهها بوده که همانند یک خیاط زبردست، آشپز، هنرپیشه و یا ورزشکار باشد.
سعی و تلاش لازمه هر فعالیتی بوده و شهرت به آسانی حاصل نمیشود. کسی که در یک حرفه برجسته میشود، دارای نوآوری بوده و قابلیتها و استعدادهای خود را شکوفا کرده است.”
به راحتی هتک حرمت نکنیم:
“نیوشا:
با کمال تاسف دورانی است که رخدادهای نامطلوبی در میان جامعه هنری مشاهده میشود. مدتی پیش لادن طباطبایی با حضور در برنامه هفت به نکته جالبی اشاره کرد، او بیان نمود: من دختر یک خانواده هستم، مادر یک فرزند هستم و نقشهای مختلفی دارم.”
“از آنجا که من زحمات و کوشش زیادی را برای کارم انجام داده و تلاش مستمر داشتم، به شدت متاثر میشوم هنرمند قابل و مطرحی همچون لادن به آسانی از حرفه هنرپیشگی بیرون آمده و هیچ چیز تغییر نکند.
به چه علت یک هنرمند تا این حد دچار رنج و آسیب شده و ما بیتوجه باشیم. شخصی به یکباره نمایان شده و به تمام هنرپیشههای خانم عرصه سینما اهانت می کند. این خانمها هر کدام ممکن است مادر بوده، همسر و یا فرزند یک خانواده باشند.
آیا اهانت و توهین به این خانمها به همین سادگی است؟
این موضوع موجب رنجش من شده و دل شکسته میشوم. چنین موضوعی رخ داده و با یک اظهار تاسف ناچیز همه چیز پایان مییابد.
منظور از گفتن این حرفها چنین بود که ر نهایت خانمهای هنرپیشه بیانیهای را ارائه میدهند که ای مردم چنانچه ما خانه نشین شده و فعالیت هنری نداریم، به این علت است که حاضر نیستیم بسیاری از شرایط را بپذیریم! ولی مفهوم حرفشان چیست؟
به طور شرعی من همسر یک شخص بوده و از مطالب درج شده در برخی سایتها و خبررسانیها خجالت میکشم. برخی اوقات دلم میخواهد آرش هیچ کدام از این اخبار را نشنود. چرا که بسیار تاسف آور بوده و معتقدم دستاوردهای دیگران را به علت عدم قابلیت خودمان، پایین نبریم.”
من و آرش واقعا خوشبختیم:
“نیوشا:
همواره یادآور میشوم که انسانها تنها یک بار حق زندگی دارند. چه دلیلی دارد برای خاطر دیگران موضوعی را به غلط وانمود کنیم. من هیچگاه تن به ازدواج نمیدادم الا هنگامی که فرد مورد علاقهام را یافته که همه ملاکهای ذهن من در او وجود داشته باشد.
کاملا صاحب یک حرفه و درآمد بوده و مشغول زندگی ام بودم. به طوری که قادر بودم به تنهایی زندگی خود را بچرخانم. ولی پس از آشنایی با آرش پی بردم که او یک همراه واقعی در زندگی است.”
در جریان زندگی با هم حرکت میکنیم، نه او مانعی برای من بوده و نه من مانع پیشرفت او هستم. نه مقرر است که من مسئولیت مسائل و چالشهایم را به او واگذار کرده و نه او مشکلاتش را به من تحمیل میکند.
در عین حال قرار نیست که من نردبان او بوده و نه او نقطه پرواز من است. به این ترتیب ما به همراه یکدیگر گام برداشته و سهم یکسانی را از زندگی داریم. همچنین مقاصدی را برای ۱۰ سال آینده زندگی در نظر گرفته و تحرک برایمان خوشایند است. من انتظارات زیادی داشته و به روزگار آتی میاندیشم.
در هر کاری موفق شدن سخت است:
“نیوشا:
هرچند که اضطراب و دلهره برای همه افراد وجود دارد، ولی هیچگاه نمیگذارم زندگی به کامم تلخ شود و در عین حال از اوقاتم بیشترین لذت و استفاده را میبرم. ممکن است حتی یک کوهنورد در مسیر صعود به قله زمین خورده و پایش دچار آسیب شود. یا احساس استیصال و درماندگی کرده، ولی همچنان به مسیر خود ادامه میدهد.
در یکی از روزها گفتگوی مشترکی را در کنار آقای مهدوی کیا انجام دادیم. شما آگاه هستید که در حدود نیمی از پسر بچههای ایران آرزو دارند که فوتبالیست شوند و دخترها رویای هنرپیشگی در سر دارند. ولی کسی توجه ندارد که موفقیت در این حوزهها به آسانی حاصل نمیشود.
همه افراد تنها ۹۰ دقیقه دویدن در مستطیل سبز رنگ فوتبال را نظاره کرده و یا ساعاتی که بازیگر در جلوی دوربین هنرنمایی میکند را مد نظر قرار میدهند.
در آن روز آقای مهدوی کیا بیان میکرد من به قدری تمرین کرده و میدویدم که از شدت خستگی بیهوش شده و تنفس برایم مشکل میشد.
شنیدن از دشواریهای مسیر فوتبالیست شدن برای من جذابیت زیادی داشت. احتمال دارد آقای مهدوی کیا نیز آگاه نبود که هنرپیشگی تا چه اندازه مشکل است. همچنین برخورداری از یک زندگی مطلوب نیز چندان راحت نیست.”
از لحظه لذت می بریم:
“نیوشا:
همیشه امید زیادی در قلب من بوده و با خوش بینی به آینده نگاه میکنم. به دلیل کمبودهایم، خودم را در معرض شکنجه و عذاب نگذاشته و اعتقاد دارم دست بالای دست بسیار است.
ممکن است در آن ابتدا آرش تعجب میکرد. او میداند که من شباهت زیادی به سایر افراد ندارم، به طوری که از شدت ناراحتی اشک ریخته، احساس خستگی کرده و در همه حال در برابر دوربین تندرست و قبراق نیستم.
من معتقدم حتی اگر یک خانم در بالاترین نقطه اقتدار بوده و یا در جایگاه ریاست جمهوری یک سرزمین باشد، یکی از نیازمندیهای او اتکا به یک شخص نزدیک است.
میدانم که آرش به مراتب از من قویتر بوده و به او متکی هستم. قطع به یقین او از من قویتر بوده و کاملاً این موضوع را باور دارم. ماهیت من زن است، لذا مقرر نیست هنگامی که یک خانم به اقتدار رسیده و دستاوردهای زیادی حاصل میکند، تبدیل به مرد شود. لازم است یک زن قوی باشم.”
“هیچ وقت من ادعای مرد بودن نکرده و به همین علت دچار مسئله نمیشویم. چنانچه در هر رفتاری عنوان کنم که من نیوشا ضیغمی هستم، طبیعی است که او نیز انتقاد کرده و بیان میکند هستی که باش … چرا که من من بنیان و اساس هر زندگی را هلاک کرده و باعث نابودی آن میشود.
چنانچه من دچار ناکامی و شکست شوم، آرش نیز به شکست می رسد. پس هیچ وقت ادعا نمیکنم من … چرا که ما در کنار یکدیگر به موفقیت رسیده و از همه اوقات زندگی، کمال لذت و بهره را میبریم.”
به تغییر دادن یکدیگر فکر نکنیم:
“نیوشا:
به تازگی مطالبی در خصوص اختلاف و عدم سازگاری میان من و همسرم در فضای مجازی منتشر شده است. طبیعی است که همه افراد در زندگی مشترک دچار اختلاف شده و در همه مسائل با یکدیگر هم نظر نباشند. ولی به واسطه صحبت با یکدیگر میتوان به تفاهم رسید. حتی دو خواهر و برادر که نسبت خونی با یکدیگر دارند نیز ممکن است دیدگاه و باورهای متفاوتی داشته و دچار اختلاف شوند.
همه افراد ملاکهایی را در زندگی مد نظر میگیرند. من با کمال صداقت مسیر درستی را در زندگی برگزیده و کاملاً نسبت به آن پایبند هستم. مناسب است به افراد و شرایط، واقع بینانه نگاه کرده و سعی نکنیم تا اطرافیانمان را تغییر دهیم. شخصیت و تار و پود انسانها تا سن ۷ سالگی شکل مییابد. لذا در مراحل مهم زندگی لازم است با احتیاط و آگاهی بسیار انتخاب کرده و ارجحیتها را مد نظر قرار دهید. در عین حال نسبت به خودتان روراست باشید …”
من هم خانه داری میکنم:
“نیوشا:
ما همواره موقعیت امن و پایداری را برای خودمان تعیین میکنیم. در همه جای جهان پیرامون افراد مشهور و هنرمند مطالب زیادی گفته میشود.
لذا پرداختن به حواشی زندگی این افراد برای مخاطبان و مردم جذابیت دارد. چنین رویکردی برای من مطلوب نبوده و باور دارم میتوانیم با نوع رفتار و عملکردمان نسبت به حاشیه فاصله بگیریم.
من هم اکنون ازدواج کردهام و این نقش برایم پذیرفته شده است. برای آرش نیز موقعیت من قابل قبول است. ولی مواقعی که از کار بیرون آمده و زندگی عادی را در پیش میگیریم، لازم است ظرف شسته، لباسهای خودم و آرش را اتوکشی کرده، آشپزی کنم و در عین حال پذیرای مهمانان باشم.
رسیدگی به کارهای منزل جذابیت زیادی دارد. من نیز به خانه داری میپردازم و این موضوع مسئلهای نیست.”
دیدگاه به سینما:
“آرش:
خوشبختانه زندگی ما در نهایت آرامش و نیکبختی بوده و هیچ موضوع ابهامی میانمان وجود ندارد. انشاالله که من اثبات کنم زندگی با افراد سینمایی پایداری و استحکام دارد.
هر اندازه نسبت به چالشها و مسائل هنری آگاه میشوم، شکیبایی یافته و بهتر میشوم. طی دو الی سه سال گذشته رویکردهایی را در عرصه سینما داشته و همچنان نیز تجارب جدید به دست میآورم.
بنابراین انسان رشد مییابد. من هم مطالبی شنیدم که معتقد بودند من به علت شهرت نیوشا او را برای زندگی برگزیدم. تصوری که از نیوشا در ذهن من بود، پس از ازدواج و شروع زندگی مشترک متوجه شدم که او به مراتب برتر و بالاتر از آن است. عصمت و رفتارهای مطلوب نیوشا مانند چهرهاش است.
حرفه و کار من در حوزه بازار بوده و ما همچنان به آداب و اصول کاسبی پایبند هستیم. چنانچه کسی در بازار با مسئله و بحرانی مواجه شود، پیشکسوتان این عرصه او را حمایت کرده و شیوه های اخلاقی و فضیلتهای رفتاری در بسیاری از افراد همچنان وجود دارد. ولی متاسفانه در حوزه سینما همه عوامل نسبت به یکدیگر کم لطف هستند. در شرایطی که هنر آمیختگی زیادی با احساس دارد.
انتظارات مخاطبین از هنرمندان به مراتب بیشتر از این است. چرا که حرفه آنها ارتباط مستقیمی با عواطف و روان مردم دارد. ولی گویا در عرصه بازار چندین برابر جوانمردی و معرفت حاکم است.
کاش در سینما نیز افراد با سابقه و ریش سفید هم وجود داشت. کسانی که همگی برایشان حرمت قائل شوند. در سینما همه با دیدگاه منیت رفتار کرده و سعی دارند تا موقعیت خود را پایدار کنند.”
تایید من برای نیوشا خیلی مهم است:
“آرش:
چنانچه نیوشا در روز هزاران نفر به تعریف و تمجید او پرداخته و تاییدش کنند، تمجید و تاییدات من برای او بسیار خاص و قابل توجه است.”
“نیوشا:
کاملا صحیح است. ستودن و تحسین مخاطبین و مردم با تعاریف آرش به اندازه یک دنیا فرق دارد. افرادی که نیازهایشان در منزل و با ارتباطات فردی تامین نشود، در شغل و حرفه خود به موفقیت نرسیده و رویکردهای غیرمعمول نشان میدهند.
چنانچه در خانه از سوی اعضای خانواده پذیرفته باشید، در اجتماع مسائل و مشکلات زیادی نخواهید داشت. ولی داشتن کمبود احساسی در منزل، زندگی حرفه ای شما را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
شهرت و محبوبیت در جامعه محدود به یک دوران میشود. لذا چیزی که اولویت دارد، جریان داشتن احساس و تامین نیازهای عاطفی از سوی همسر و اعضای خانواده است. حتی اگر به شدت از کار و فعالیت خسته باشم، با شنیدن جمله دوستت دارم از سوی آرش، همه ناراحتی و خستگی من از بین میرود.
چنانچه روزی برسد که حتی بسیاری از امتیازات و شرایط فعلی از دستم برود، وجود اساس و بنیان زندگیم یعنی همسرم آرش موجب آرامش و آسودگی خاطرم خواهد شد. در نظر من، خانواده حرمت و منزلت زیاد دارد.”
“آرش:
من همه نیرو و توان خود را از منزل میگیرم. چنانچه همسرم احساس خستگی و ناراحتی داشته باشد، متعاقباً من نیز احساس ناراحتی میکنم. مطلبی که برخی ادعا میکنند هنرمندان دمدمی هستند صحت ندارد.
داشتن عواطف مختلف در گذر زمان برای انسانها طبیعی است. ممکن است هنرمندان حساسیت بیشتری داشته باشند. زندگی که بنیانهای آن سالم بوده و جریان زندگی آشکار است، نقش مهمی در روابط به جا میگذارد.”
“نیوشا:
همچنین بالا و پایین رفتن قیمت ارز موجب تغییر رفتار آرش شده و من با آرامش آن را میپذیرم. (با خنده)”
“آرش:
باور دارم مردانی که در حوزه معاملات و تجارت فعالیت میکنند، همانند مبارزانی هستند که جلودار عرصه اقتصادی بوده و آرزو میکنم ایرانیها در سرتاسر جهان به موفقیت برسند.
در این ایام مشغول جنگ اقتصادی بوده و این شرایط و چالشها همه افراد جامعه را به خود گرفتار کرده است. در گذشته نبرد به واسطه توان و قدرت فردی صورت میگرفت، ولی هم اکنون همه افراد در این جنگ شرکت دارند. انشاالله همه با هدف موفقیت ایران تلاش کرده و سرافراز شویم.”
نحوه آشنایی و چگونگی ازدواج:
“جریان دیدار و آشنایی من و آرش قابل توجه است. چرا که پیش از آشناییمان او به واسطه دیدن فیلمهای سینمایی و سریال ها، شناخت اجمالی و دورادوری از من داشت.
لذا به این ترتیب یک برداشت کلی از من در ذهن او ایجاد شد. در هر صورت دیدن آرش، ارتباط و ازدواج با او یکی از برترین و ارزشمندترین رخدادهای زندگیم محسوب میشود.”
“آرش پولادخان:
نیوشا درست میگوید. خیلی پیش از اینکه من با نیوشا مواجه شوم، تمایل داشتم او را به همسری انتخاب کرده و حتی برخی مواقع مطمئن بودم که او همسر آیندهام خواهد شد. ولی تنها دغدغه فکری من در این بود که نیوشا با شخصیتی که از او با دیدن کارهای هنری اش استنباط کرده بودم، متفاوت باشد.
در عین حال قصد نداشتم تنها به عنوان یک طرفدار با او ارتباط بگیرم. لذا مدتها در ذهنم به فکر راه چاره بودم تا تصمیم گرفتم با سرمایهگذاری در یکی از فیلمهای سینمایی که او بازی میکند، ارتباط بیشتری را با او برقرار کنم که الحمدالله این شرایط میسر شد. ولی آنچه برایم جالب بود، متوجه شدم او بسیار از شخصیتی که در ذهنم تصور میکردم، بهتر بوده و با صداقت و عطوفت رفتار میکرد.”
ملاک ازدواج:
“در حقیقت در رأس معیارهایی که برای ازدواج در نظر داشتم، برخورداری از منش و شخصیت والا، نزاکت و احترام بود. به طوری که من حتی در نامناسبترین موقعیتها نیز نمیتوانم ادبم را کنار بگذارم. لذا قادر نبودم در کنار مردی زندگی کنم که حرمتی برای همسرش قائل نبوده و زشت گو باشد.
یکی از خصوصیات برجسته و مهم آرش چنین بود که با حرمت زیاد رفتار کرده و برای من یار و رفیق حقیقی است.
مدتها زمان برد تا برای ازدواج با او پاسخ مثبت دهم. ولی در عین حال شرایطی تعیین نکردم که در طی زندگی به واسطه آنها بخواهم این زندگی را نگه دارم. به این ترتیب تنها یک سکه را به عنوان مهریه در نظر گرفتم. برایم مفهوم نیست که دو خانواده بر موضوع تعداد سکه با یکدیگر بحث میکنند.”
مادر شدن:
“فرزندآوری یکی از تصمیمهای بسیار مهم و بزرگ زندگی میباشد. از این رو لازم است مدت ها قبل برای چنین موضوعی از هر نظر مهیا شوید. تاکنون من همچنان این آمادگی را در خودم نیافتم.
از این رو تصمیم گرفتیم این امر را به دوران دیگری واگذار کنیم. هرچند مدتی در شبکههای مجازی مطالبی مبنی بر باردار شدن من مشاهده میشد که در آینده نزدیک فرزند دختری برایم متولد میشود. اطلاع از چنین شایعات پوچ و کذبی، موجب ناراحتی و آزار میشود.”
خانه داری:
“در زندگی فردی مواقعی که مشغول به کار معینی نباشم، برخی وقتها کاملاً همانند یک خانم خانهدار رفتار کرده و به شدت به کارهای منزل همچون پختن غذا، شستن لباس، اتوکشی و مرتب کردن خانه میپردازم.
چنانچه تعریف از خود قلمداد نکنید، در اینجا بیان میکنم که دست پخت و آشپزی من خوب و خوشایند است.”
سفر حج:
“زمانی که عازم حج بیت الله الحرام شدیم، چیزی که موجب حیرت من شد چنین بود که خانه خدا شباهتی به هیچ مکانی در جهان ندارد. اولین روزی که من به شهر مکه وارد شدم، واقعا متحیر ماندم. آنجا همچون روز قیامت است.
به ویژه هنگامی که در آنجا حضور دارید. یکی از مطالبی که در خصوص قیامت بیان میکنند، این است که در آنجا همه فقط به فکر خودشان بوده و حتی مادر بچهاش را نادیده میگیرد.
همه افراد از کنار یکدیگر عبور کرده، ولی توجهی به هم نداشته و همانند هم هستند. خانه خدا به طور حقیقی تمثیلی از قیامت است. همه افراد به یک شکل لباس پوشیده و به هیچ وجه تفاوتی میان آنها نیست. در حالی که همگان فکر و ذکرشان معطوف به خداوند است.”
الگوی بازیگری:
“همواره ایفای نقش آقای خسرو شکیبایی و اکبر عبدی برایم زیبا و جذاب بوده و در زمره اسطورههای من محسوب میشوند.”
آشپزی:
“در حقیقت من علاقه چندانی به آشپزی ندارم. تصور نکنید از هنگامی که فعالیتم را در زمینه بازیگری آغاز کردم، رغبتی به آشپزی ندارم. بلکه احساسم نسبت به آشپزی در گذشته نیز اینگونه بود.
در عین حال انجام خرید روزانه برایم بسیار خوشایند است. همچنین انجام دکوراسیون داخل منزل و بسیاری از مطالب برایم جالب و دوست داشتنی است. چرا که خانه داری تنها منحصر به آشپزی نیست.
چنانچه روزی قادر شدم سفری را در طی زمان داشته باشم، حتماً عازم قرن نوزدهم میشدم. چرا که قرن کنونی که قرن بیست و یکم است، همه چیز بر پایه فناوری بوده و روابط سردتر و آشفتگی و دل نگرانیها بیشتر است. در حالی که قرن نوزدهم احساسات و هنر به شدت در جوامع جریان داشت.”
جراحی زیبایی:
“در سال ۱۳۸۶ من اقدام به عمل جراحی زیبایی بینی کرده و یش از آن ۱۱ مرتبه در فیلم و سریالهای تلویزیونی ایفای نقش داشتم.
از جمله عواملی که موجب شد به جراحی بینی تن دهم، چنین بود که نیمرخ چهرهام برایم جالب نبوده و با این چهره احساس شادمانی نداشتم. ولی هم اکنون کاملاً رضایت دارم.”
عاشق اصفهان:
“در میان شهرهای ایران، من به شدت دلباخته شهر اصفهان هستم. گشتن در میان آثار باستانی این شهر برایم بسیار دوست داشتنی است.”
بازیگر سینما هستم:
“هرچند به زعم خودم من هنرپیشه سینما هستم. ولی بازیگر، بازیگر است، لذا هر موقعیتی که فیلمنامه خوب در هر عرصه و رسانهای به من ارائه شود، آن را پذیرفته و بازی میکنم.”
انجمن حمایت از کودکان:
“سالهای زیادی است که من به عنوان سفیر به همکاری با انجمن حمایت از کودکان کار و خیابانی میپردازم. لذا در این دوران سعی داشتم اطلاعات و شناخت مضاعفی را نسبت به شرایط این کودکان کسب کنم.”
فعالیت ورزشی:
“آیا شدنی است که به ورزش نپردازیم. من در برخی رشتههای ورزشی همچون شنا، بدنسازی و به ویژه یوگا به طور حرفهای فعالیت میکنم. در عین حال علاقه زیادی به شیرجه زدن، سوارکاری و ورزش تنیس دارم.
همچنین اغلب من طرفدار تیم ملی فوتبال هستم. ولی همواره لباس قرمز به تن میکنم.”
خواهرم روشا:
“من دارای یک خواهر کوچکتر هستم که ۱۰ سال با من اختلاف سنی دارد. او در زمره دغدغههای من قرار دارد. انشاالله قادر باشم حق خواهری را برای او انجام داده و برترین کارها را برای او صورت دهم.
با توجه به اینکه فاصله سنی ما زیاد است، دلهره و نگرانیهای من تا حدودی هم جنبه خواهرانه داشته و هم مادرانه است.”
