بیوگرافی و زندگینامه متین ستوده

متین ستوده در حال خندیدن

بیوگرافی متین ستوده

متین ستوده، بازیگر سینما و تلویزیون ایران، با بازی در نقش‌های گوناگون در سریال‌های مختلف معروف شده است. او در ۲۲ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۴ در تهران به دنیا آمده و در رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی فارغ‌التحصیل شده است.

ستوده از همان سال‌های کودکی، کار در عرصه هنر را با شرکت در کلاس‌های بازیگری شروع کرد و خیلی زود با بازی در سریال‌هایی مثل «لیلی و مجنون» و «زمانه» شناخته شد. بعدها با ایفای نقش در مجموعه‌های «یادآوری» و «در جستجوی آرامش»، موقعیت خود را به عنوان یک بازیگر تثبیت کرد.

او با ظاهری آرام و باوقار، بازی‌های پرشور و حضور پررنگ در رسانه‌ها، توانسته است توجه بسیاری از بینندگان را به خود جلب کند.

منوی دسترسی سریع

خلاصه‌ای از زندگی
درباره من
پیمان زناشویی
صفحات مجازی
دوران کاری
آثار سینمایی
حواشی و گفت‌وگوها
گفت‌وگوها

متین ستوده در حال خندیدن

خلاصه زندگینامه

نام: متین السادات
نام خانوادگی: ستوده
حوزه کاری: بازیگری در سینما، تلویزیون و تئاتر
تاریخ تولد: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴
محل تولد: تهران، ایران
شغل: بازیگر
سال‌های فعالیت: از سال ۱۳۷۴ تا امروز

زندگینامه

زندگی شخصی:

متین ستوده از بازیگران شناخته‌شده سینما و تلویزیون است.

خانواده:

او کوچکترین عضو یک خانواده پنج نفره است. برادر بزرگش مانی نام دارد و خواهرش نیز مریم خوانده می‌شود. پدر این بازیگر که پیش از این در سازمان صدا و سیما فعالیت می‌کرد، اکنون بازنشسته شده است. مادرش نیز به شغل معلمی در دبستان اشتغال داشته است.

پدر متین، سید حسین ستوده، متولد سال ۱۳۲۷ در محله پشت بازار خرم‌آباد است. او در سازمان صدا و سیما employment داشت. مادر متین ستوده نیز از معلمان بازنشسته آموزش و پرورش است. این زوج صاحب سه فرزند هستند که متین ستوده کوچکترین آن‌ها می‌باشد.

تحصیلات:

متین ستوده در رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. پس از آن، در کلاس‌های آموزش بازیگری که توسط مرحوم امین تارخ برگزار می‌شد شرکت کرد. او در طول فعالیت هنری خود، در آثار پرفروش و محبوب زیادی بازی کرده که از میان آن‌ها می‌توان به سریال‌های «سه دونگ»، «میکائیل» و «مجموعه غیرعلنی» اشاره کرد.

معضل بلند قدی تا خصوصیات رفتاری:

در یک گفت‌وگو با شبکه تی‌وی پلاس، متین ستوده درباره ویژگی‌های شخصیتی خود صحبت کرد. او گفت که همیشه صداقت داشته و باور دارد اگر کسی دروغ بگوید، ممکن است روزی به مشکل بخورد، اما راستگویی هیچ وقت ضرری ندارد.

او در ادامه درباره تعادل بین جنبه‌های مختلف شخصیتش توضیح داد و گفت: مانند هر فرد دیگری، او هم ابعاد گوناگونی در شخصیت خود دارد. فقط بخشی از وجودش آرام و متین است، اما بخش‌های دیگرش پر از انرژی و شوخی هستند. به همین خاطر، گاهی به شوخی به جای متین، او را “شهرآشوب” صدا می‌کنند.

ستوده همچنین از مسیر پیشرفت شغلی خود ابراز رضایت کرد و گفت که به تدریج و با پشت سر گذاشتن شرایط سخت، به جایگاه فعلی رسیده است.

او در پایان اشاره کرد که باور دارد بسیاری از توانایی‌هایش در بازیگری دیده نشده است، اما خودش را با دیگران مقایسه نمی‌کند و به آنچه دیگران دارند، حسادت نمی‌ورزد.

بازیگران مورد علاقه:

متین ستوده از دوستان صمیمی آزاده نامداری بود و باور داشت که او در زندگی با بدشانسی روبرو شده است. او همچنین فکر می‌کند که گلشیفته فراهانی بازیگر بااستعدادی است و در کار بازیگری، از او الگو گرفته است.

ابتلا به بیماری:

در یک گفت‌وگوی اینترنتی که متین ستوده در تابستان ۱۴۰۱ در آن حضور داشت، برای اولین بار به بیماری‌ای که در خود احساس می‌کرد اشاره کرد؛ بیماری‌ای که به آن “وحشت‌زدگی” می‌گویند.
وحشت‌زدگی یا حمله پانیک، به معنی حملات ناگهانی و بسیار شدید اضطراب است که حتی ممکن است فرد احساس کند در آستانه مرگ قرار گرفته است. تعداد این حملات در افراد مختلف، متفاوت است؛ گاهی ممکن است فرد چند حمله در یک روز تجربه کند و گاهی فقط یک بار در سال دچار این حالت شود.

لرزه از بی عدالتی:

متین ستوده در واکنش به اتفاق‌های ناخوشایندی که در پی تحریک‌ها و ناامن‌سازی‌های عوامل برانداز و کشورهای خارجی در ایران رخ داد و باعث شد شمار زیادی از جوانان غیرتمند ایرانی توسط اشرار و عوامل وابسته به شهادت برسند، در یکی از روزهای آبان‌ماه ۱۴۰۱ در صفحه اینستاگرامش این جمله را نوشت:
اگر با دیدن هر بی عدالتی بدنت از خشم به لرزه می افتد، پس یکی از رفقای من هستی …

حضور در جوکر:

در قسمت دوم برنامه رئالیتی شو جوکر که تابستان ۱۴۰۳ پخش شد، متین ستوده مهمان برنامه بود. او در صحبت‌هایش خطاب به سوسن پرور گفت: هر جراحی که فکرش را بکنی، من انجام داده‌ام؛ اما با این حال بعضی افراد در فضای مجازی با الفاظ زشت و توهین‌آمیزی به من تاختن.

همچنین او به عمل جراحی چهار ساعته‌ای اشاره کرد که روی پیشانی و شقیقه‌اش انجام داده بود. متین گفت این عمل، درد و ناراحتی زیادی برایش به همراه داشت.

مرگ اطرافیان:

این هنرمند در جایی گفته است که آگاهی از مرگ عزیزان و اطرافیان، مسئله‌ای بسیار سنگین و دشوار است و پذیرفتن آن کار آسانی نیست. متأسفانه سال‌ها پیش، ناگهان خاله و دخترخاله‌ام فوت کردند و این اتفاق برای مدت‌ها اثر ناخوشایندی بر روحیه من باقی گذاشت. اما در این میان، موضوعی که تأثیر عمیقی بر من گذاشت و نگرش و باور مرا نسبت به مرگ تغییر داد، فوت یکی از پسران جوان فامیل بود که تنها مدت کوتاهی از ازدواجش می‌گذشت. او به گونه‌ای از دنیا رفت که هیچ‌کس حتی در سخت‌ترین شرایط هم فکر نمی‌کرد چنین اتفاقی برایش بیفتد. اما او در اثر یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داد. پس از این پیشامد، من کاملاً درک کردم که مرگ چقدر به انسان‌ها نزدیک است و ممکن است در هر لحظه با آن روبرو شویم.

ازدواج

متین ستوده در طبیعت

این بازیگر در یازدهم خردادماه سال ۱۴۰۰ و در ۳۶‌سالگی، با علی زندی که در آن زمان بازیگری کمتر شناخته شده بود و اکنون صاحب رستورانی به نام طهران پاریس است، ازدواج کرد. متأسفانه این زندگی مشترک مدت زیادی دوام نیاورد و پس از یک سال، این زوج در فروردین‌ماه ۱۴۰۲ با پاک کردن عکس‌های مشترک از صفحه‌های اینستاگرام خود، رسماً جدایی خود را اعلام کردند.

پس از جدایی:

پس از پخش خبر جدایی متین ستوده از همسرش، شاهد猜测های زیادی در فضای مجازی و سایت‌های مختلف بودیم. این حدس و گمان‌ها اغلب بدون منبع موثقی بودند و هیچکدام به صورت رسمی تایید نشدند. در میان این حرف‌ها، به موضوعاتی مانند تفاوت‌های فرهنگی، اختلاف سلیقه و حتی مسائل مربوط به بی‌وفایی اشاره می‌شد.

متین ستوده پس از این اتفاق، تمام توجه خود را معطوف به کار و فعالیت‌های هنری کرد تا بتواند بر این شرایط سخت غلبه کند. او امروز یکی از بازیگران محبوب، شناخته‌شده و توانای ایران است که در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی ایفای نقش می‌کند.

ماجرای ازدواج و فرصتی که از دست رفت:

متین ستوده در یک مصاحبه بیان کرده که چند سال پیش، فردی بود که با تمام وجود به او علاقه داشت. اما متأسفانه خودش با بی‌اعتنایی و سردی با این شخص رفتار کرد و احساسات صادقانه‌اش را نادیده گرفت. بعد از مدتی که متوجه اشتباهش شد و سعی کرد دوباره به او نزدیک شود، دیگر کار از کار گذشته بود. چون آن فرد در این مدت قلبش را به کس دیگری سپرده بود.

متین ستوده در شبکه های اجتماعی

اینستاگرام:

matinsotudeh@

زندگی هنری

متین ستوده در فینال ارتش

ورود به عرصه بازیگری:

متین ستوده از جمله بازیگرانی است که از دوران خردسالی و با کمک پدرش پا به دنیای بازیگری گذاشت. اولین بار در مجموعهٔ «بازنشستگی» دیده شد و پس از آن در نقش نوهٔ هادی اسلامی ظاهر گردید. با این حال، نقش آفرینی در فیلم «یادآوری» در بزرگسالی، از کارهای مهم و اثرگذار در زندگی هنری او به شمار می‌رود.

او در مسیر هنرپیشگی با فراز و نشیب‌های زیادی روبرو شده است؛ از بازیگری در کودکی در تلویزیون گرفته تا وقفه‌ای طولانی و سپس بازگشت دوباره به عرصهٔ بازیگری. این هنرمند برای نخستین بار در سال ۱۳۷۱ و در هفت سالگی، به واسطهٔ پدرش، در مجموعهٔ «بازنشستگی» مقابل دوربین رفت. سپس در سال ۱۳۷۴ در سریال «این خانه دور نیست» ایفای نقش کرد.

پس از چندین کار بازیگری، پدرش که توجه ویژه‌ای به درس و تحصیل او داشت، اجازهٔ ادامهٔ فعالیت در این زمینه را به او نداد تا مبادا از درس باز بماند. خود متین گفته پس از اتمام نسبی تحصیلات دانشگاهی، در کلاس‌های مؤسسه‌ای آموزشی زیر نظر استاد امین تارخ شرکت کرده است. در آن زمان دیگر از دوستان و آشنایان پدرش در آن جمع نبودند، چرا که بسیاری از هم‌دوره‌ای‌های قبلی بازنشسته شده بودند.

متین ستوده در ۲۴ سالگی و در سال ۱۳۸۸ با حضور در مجموعهٔ «عملیات ۱۲۵» دوباره به تلویزیون بازگشت. بعدتر در سال ۱۳۹۴ با بازی در فیلم سینمایی «خانه دیگری» وارد سینما شد. اما در واقع، حضور در مجموعهٔ «یادآوری» در سال ۱۳۹۲ در کنار هنرمندانی مانند امیر آقایی و فرهاد قائمیان را نقطه‌عطف و اثرگذارترین کار در مسیر حرفه‌ای خود می‌داند.

در سال ۱۳۹۵ و در ۳۱ سالگی، با بازی در سریال محبوب «لیسانسه‌ها» به کارگردانی سروش صحت و همکاری با بازیگرانی چون هوتن شکیبا، امیرحسین رستمی و امیر کاظمی، به چهره‌ای شناخته شده در میان مردم تبدیل شد. این سریال با استقبال گستردهٔ بینندگان مواجه شد و به دنبال آن، فصل‌های دوم و سوم آن با نام «فوق‌لیسانسه‌ها» ساخته شد. متین ستوده در همهٔ این فصل‌ها به عنوان بازیگر ثابت حضور داشت.

شهرت:

با اینکه متین ستوده با بازی در سریال «لیسانسه‌ها» بسیار معروف شد، اما خودش اعتقاد دارد که نقطه‌عطف اصلی کارش، زمانی بود که در سال ۱۳۹۲ در سریال «یادآوری» حاضر شد. او احساس می‌کند این تجربه، باعث پیشرفت بزرگ و باز شدن یک راه تازه در زندگی حرفه‌ای‌اش شد.

فیلم شناسی

عکس زیبای متین ستوده

سریال های تلویزیون:

مجموعه تلویزیونی های متین ستوده
سال نام مجموعه کارگردان نقش
۱۳۷۰–۱۳۷۴ این خانه دور است بیژن بیرنگ، مسعود رسام پرستو
۱۳۸۸ عملیات ۱۲۵ محمدرضا آهنج
۱۳۸۹–۱۳۹۰ سه دونگ، سه دونگ شاهد احمدلو نگین سلیمی
۱۳۹۱ زمانه حسن فتحی ستاره
۱۳۹۲ پروانه جلیل سامان نیلوفر
۱۳۹۲ یادآوری حجت قاسم‌زاده اصل شیوا سعادت
۱۳۹۳ فاخته محمود معظمی مینو
۱۳۹۴ میکائیل سیروس مقدم مهری موحد
۱۳۹۴ غیرعلنی مهرداد خوشبخت دختر عنایت
۱۳۹۵ در قصه‌ها زندگی می‌کنند داوود بیدل
۱۳۹۵ چرخ فلک عزیزالله حمیدنژاد، بهرام عظیم‌پور، احسان عبدی‌پور شراره
۱۳۹۵ لیسانسه‌ها ۱ سروش صحت ترانه مهاجر
۱۳۹۶ لیسانسه‌ها ۲ سروش صحت ترانه مهاجر
۱۳۹۶ سارق روح احمد معظمی
۱۳۹۷ سر دلبران محمدحسین لطیفی راضیه
۱۳۹۸ فوق لیسانسه‌ها سروش صحت ترانه مهاجر
۱۴۰۳ مهیار عیار سید جمال سیدحاتمی خاتون

فیلم سینمایی:

مجموعه سینمایی های متین ستوده
سال نام فیلم کارگردان نقش
۱۳۹۴ خانه دیگری بهنوش صادقی پرستو
۱۳۹۵ نرگس مست سید جلال‌الدین دری مرضیه
۱۳۹۵ زرد مصطفی تقی‌زاده همسر سابق شهاب / ستاره
۱۳۹۶ ترمینال غرب قربانعلی طاهرفر
۱۳۹۸ سه کام حبس سامان سالور
۱۴۰۴ گلدان شیشه‌ای امیر پروانه

شبکه نمایش خانگی:

مجموعه نمایش خانگی های متین ستوده
سال نام مجموعه کارگردان نقش
۱۳۹۷ رالی ایرانی (فصل دوم) آرش معیریان شرکت‌کننده
۱۴۰۰ شب‌های مافیا سعید ابوطالب شرکت‌کننده
۱۴۰۰ آهوی من مارال مهرداد غفارزاده الناز
۱۴۰۰ جادوگر مسعود اطیابی شیوا دانیالی
۱۴۰۱ تو آدم بشو نیستی امیر سلیمانی
۱۴۰۲ ناتو مهدی صفی‌یاری شرکت‌کننده
۱۴۰۲ ارتش سری سعید ابوطالب شرکت‌کننده
۱۴۰۲ عقرب عاشق حسین سهیلی‌زاده فرشته شرفی (آکسیون)
۱۴۰۲ تی‌ان‌تی حامد آهنگی شرکت‌کننده
۱۴۰۳ جوکر ۲ احسان علیخانی شرکت‌کننده
۱۴۰۳ شام ایرانی سعید ابوطالب شرکت‌کننده

حاشیه ها

متین ستوده

در مهرماه سال ۱۳۹۸، متین ستوده در یک نمایش خصوصی فیلم سینمایی “مسخره‌باز” حضور پیدا کرد. نحوه لباس پوشیدن و ظاهری که او در آن مراسم داشت، توجه برخی از رسانه‌ها را به شدت جلب کرد. این موضوع باعث شد تا او برای پاسخگویی به دادسرای وزارت ارشاد احضار شود. در نهایت، او با ارائه قرار کفالت، آزاد شد. به نظر می‌رسید که متین ستوده در آن برنامه، برخی از هنجارهای معمول و اسلامی را رعایت نکرده بود. این ماجرا آنقدر گسترده شد که حتی گروهی از نمایندگان مجلس، از وزیر ارشاد آن زمان خواستند تا برای توضیح دادن در مجلس حاضر شود.

مصاحبه

متین ستوده در اکران مردمی پسر انسان

اصالت:

ریشه و اصلیت من از سوی اجداد پدری از اقوام لر خرم آباد می‌باشد. در حال حاضر نیز بسیاری از بستگان ما در خرم آباد ساکن هستند. به طوری که عمویم در شهر مذکور دارای یکی از انتشاراتی‌های مشهور و شناخته شده است.‌

او در خصوص گرایش و علاقه زیادش به سرزمین لرستان سخن گفته که در آنجا خرم آباد جایگاه ویژه‌ای برایش دارد:

تا شرایطی که موقعیت برایم مهیا شده و وقت کافی در اختیارم باشد، مسافرت‌هایی را به لرستان انجام می‌دهم.‌ چرا که استان لرستان به ویژه زادگاه پدری ام خرم آباد، برایم بسیار عزیز است.

او در ادامه در خصوص طبیعت بی‌نظیر و غیر قابل وصف لرستان صحبت کرده و چنین گفت:

مکان‌های تفریحی و گردشی زیادی در لرستان وجود دارد. تا به این لحظه من توانستم بسیاری از آثار دیدنی خرم آباد همچون آبشار نوژیان و مخملکوه را بازدید کنم.

او در خصوص خاطرات سال‌های کودکی خود در لرستان صحبت کرد.

من در سال‌های کودکی خاطرات زیادی از روستای چم انجیر خرم آباد دارم.‌ از آنجا که مادربزرگم در آنجا سکونت دارد، لذا ما بسیار در آنجا بوده‌ایم. همواره در نظر من خرم آباد یک شهر خاطره انگیز و لنشین می‌باشد.

به طوری که خرم آباد من را به یاد رویدادها و خاطرات مطلوب کودکی و نوجوانی می‌اندازد. از این رو می‌کوشم دیدگاه و باوری که نسبت به این شهر دارم، دستخوش تغییر نشود. در عین حال که محل زندگی ما فاصله زیادی از زادگاه پدری‌ام دارد، من تا حدود ۸۰ درصد مسلط به گویش لری خرم آبادی هستم.

برسیم به سریال یادآوری و نقش شیوا! چطور شد شما در این سریال بازی کردید؟

قسمتی از این رویداد برگرفته از شانس خوب من بود. به طور طبیعی همچون سایر کارها با من تماس گرفته و به دفتر آقای حجت قاسم‌زاده مراجعه کردم. با توجه به اینکه شخصیت شیوا منحصر به فرد بوده و آقای قاسم‌زاده توجه ویژه‌ای به آن داشتند، تستی را از من دریافت کرده و در حدود یک یا دو برداشت و صحنه از کار مذکور را در برابرشان نقش پردازی کردم.

طبق قرار قبلی پس از گذشت چند روز مجدداً در دفترشان رفته و مونولوگ‌های جدیدی که برایم ارسال کرده بودند را بازی کردم. به این ترتیب در روز مذکور برای نقش شیوا برگزیده شده و فیلمنامه برایم ارائه گردید. قرارداد این کار منعقد شده و در واپسین روزهای شهریور و مهر ماه، فیلمبرداری آغاز شد.

جذاب ترین نکته ای که شما را تشویق کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنید، چه بود؟

در درجه اول بستن قرارداد در این کار، به علت اعتبار و شهرت آقای قاسم‌زاده بود. امکان ندارد نام و تاثیر حجت قاسم‌زاده اصل در حوزه تلویزیون، به فراموشی سپرده شود. ایشان به قدری برای من محترم و معتبر بوده و هستند که فکر دیگری به ذهنم خطور نکرد!

همین موضوع که متوجه شدم این کار متعلق به آقای حجت قاسم‌زاده بوده، اشتیاق یافتم که در این اثر ایفای نقش کنم. من حتی راضی به عهده‌دار شدن یک نقش جزئی در این اثر بودم. چرا که با دل و جان در سریال یادآوری بازی کرده و متوجه سطح اطمینان آقای قاسم‌زاده به خودم شدم. ایشان نقش اصلی دختر سریالشان را به من واگذار کرده و این امر برای من بسیار اهمیت داشت.

همین حالایی که روبروی هم نشستیم و سریال یادآوری به پایان رسیده از بازی در این کار پشیمان نیستید؟

خیر! چنانچه برای ده مرتبه زمان به عقب بازگشته و مجدداً نقش مذکور به من پیشنهاد شود، هر کدام از آثاری که در دستم باشد را به کنار گذاشته و بازی در آن را می‌پذیرم. چرا که ایمان دارم حضور در این مجموعه زیباترین رخدادی بود که در زندگی هنری من به وقوع پیوست. من مدت چهار سال چشم انتظار بودم تا موفق به بازی در چنین نقشی شوم. لذا این موضوعی نیست که به همین راحتی از ذهن و فکر متین ستوده خارج شود.

بهترین سکانس و دیالوگی که در این کار خودت بازی کرده و از دیگران شنیدید، چه بود؟

در سریال یادآوری همه قسمت‌های فیلمنامه ویژه بود! به هیچ وجه شما در این کار نمی‌توانید دیالوگی را بیابید که به طور سطحی نگاشته شده و یا بدون قاعده و مبنا باشد.

این شیوه نگارش در آثار آقای قاسم‌زاده از برجسته‌ترین ویژگی‌ها بوده که به زیبایی جریان زندگی را نقل می‌کند. در سریال یادآوری انواع مختلفی دیالوگ وجود دارد که قادر به ساختن راه جدیدی در زندگی است. چرا که به هیچ وجه به حواشی زندگی نپرداخته و تنها بر روی جریان اصلی زندگی متمرکز است.

در این میان چندین دیالوگ وجود دارد که برای من زیبا بود. در ابتدا دیالوگی که سهیلا خطاب به مادرش بیان کرده که «ای کاش شَرم صاعقه می شد و به من می زد و از روی زمین محو می شدم» و همچنین دو دیالوگ دیگر که مادر علی بیان می‌کند؛ «هیچکس هیچ جا منتظر یه مادر نیست، این مادران که همیشه منتظرن» و «مادر اگه مادر نباشه که نگران نیست، کسی هم که نگران نباشه مادر نیست!» هر کدام از این‌ها اعجاز دیالوگ نویسی است.

من در خصوص نقش شیوا نیز دیالوگ‌های مطلوبی داشته و در عین حال برداشت‌های خوبی انجام شد. در طول کار سکانس مربوط به دریا و قطع شدن شیدا خواهر شیوا از دشوارترین برداشت‌هایی بود که بر عهده داشتم. در یک سکانس که من شروع به نجوا و درد و دل با تصویر شیدا کرده و در عین حال برداشت بهشت زهرا و خاکسپاری، از بخش‌هایی بود که من انرژی زیادی را برای آن صرف کردم. به طوری که پس از این برداشت‌ها تا زمان زیادی احوال مساعدی نداشته و به شدت متاثر بودم.

رابطه شما با مطبوعات و گفتگوهایی که پیشنهاد می شود چطور است؟ چون متوجه شدم، دلنگرانی قرار گرفتن روی جلد را ندارید.

خیر! در حقیقت این موضوعات از دغدغه‌های من نیست. زمانی که شما تصاویری از این فرشته‌های بی ‌نظیر و دلنشین را منتشر می‌کنید که مملو از احساس حیات و مهر هستند، چرا من در انتظار جلد باشم؟ نه تنها در حال حاضر، بلکه زمان‌های قبل نیز این موضوع دغدغه من نبوده است.

من برای اثری که به آن علاقمند بودم، سعی و کوششی زیادی به خرج دادم تا موفق شوم آن شخصیت را به زیبایی به انجام برسانم. من تا حدی نسبت به مطبوعات دچار هراس بودم ولی اکنون خیر. چرا که در مواجهه با آنها رفتار صادقانه مشاهده کردم. به همین دلیل من نیز به شیوه صادقانه با آنها رفتار می‌کنم.‌

از شیوا سعادت چیزی در متین ستوده رسوخ کرده، برعکسش هم سوالم هست، آیا از متین ستوده چیزی در شیوا سعادت رسوخ کرده است؟

هنگام انجام کار تلاش می‌کردم تا مطالبی را از شخصیت شیوا بیاموزم. در برخی موقعیت‌ها نیز شیوا از متین فرا گرفت. شیوا سعادت بودن بسیار جنبه خوبی دارد. چرا که او با مشکلات مقابله می‌کند. به این ترتیب به این دیدگاه می‌رسید که او به چه نحوی با همه مسائل و چالش‌های زندگی مواجه شده و به تدریج کارکشته می‌شود.

این موضوع که او به چه نحوی برای گذران زندگی کوشش می‌کند، صحیح! از نظر من شیوا شباهت زیادی به الماسی دارد که با قرار گرفتن در موقعیت‌های نابهنجار به یک جواهر و گوهر ارزشمند مبدل می‌شود. او متوجه می‌شود که لازم است ابعاد مختلف وجودش را پذیرفته و مقرر است که در تنهایی این شرایط را عهده‌دار شود.‌ او نه دارای خواهر، نه مادر و نه پدر است. شیوا هیچ هراسی از مرگ ندارد، ولی به شدت نسبت به تنهایی بیمناک است. به همین دلیل یاری خدا شامل حالش شده و علی به زندگی او وارد می‌شود تا بتواند دوران جدیدی را در کنار او سپری کند.

اما مشخص بود که شیوا تنها نمی ماند؟

بله دقیقاً به همین علت است که شیوا بیان می‌کند، «تنها هستم اما دیگه تنها نمی مونم.» کلام شما را کاملاً می‌پذیرم. در عین حال که مطالبی از شیوا در من شکل گرفته، ابعادی از متین ستوده نیز در شیوا نمایان شده است. برخی از شخصیت‌ها در فیلم تنها یک نقش محسوب نمی‌شوند که شما آنها را به نمایش گذاشته و پشت سر بگذارید و تصور کنید که این شخصیت نیز نقشی بود همچون سایر نقش‌ها.‌

از هنگامی که نخستین تماس با من برقرار شد به مدت یک سال، تا چند شب گذشته که  در مراحل پایانی کار بودیم، لحظات زندگی من با شیوا بوده است. به طوری که با خوشحالی او شاد شده و با ناراحتی او محزون شدم. با بیماری او احساس تب کرده و من در کنار شیوا رشد کردم! هیچ یک از این موضوعات را از خاطر نمی‌برم. به عبارت دیگر شیوا جزئی از جریان زندگی و وجود من بوده که به آسانی حاصل نشده و به این سهولت فراموش نمی‌شود.

بهترین درسی که از زندگی گرفتید؟

هیچکس برابر با پدر و مادرم از شادی و نشاط من به خوشحالی نمی‌رسند.‌ این موضوع را خطاب به همه مخاطبان مجله بیان می‌کنم. چرا که من نیز بخشی از مجله راه زندگی به شمار می‌روم. ذره‌ای شک نکنید که هیچ انسانی در جهان به اندازه والدین تان از رضایت و خوشنودی شما خوشحال نخواهند شد. همچنین متناسب با همان امر، پدر و مادرتان به میزان ناراحتی و ناراحتی‌های شما غصه‌دار می‌شوند. این مطلب را از سوی متین ستوده در بخشی از قلب و ذهنتان حک کنید.

خودتان چگونه متین ستوده را تعریف می کنید، اون هم در زندگی شخصی اش؟

من یک متولد ماه اردیبهشت، بسیار عاطفی و با خلوص نیت هستم که وابستگی زیادی به خانواده‌ام دارم. به حیوانات علاقه داشته و دوستدار گل و طبیعت هستم. حساسیت زیادی دارم، ولی در اغلب اوقات تلاش می‌کنم با رویکرد عاقلانه اقدام کنم. به نحوی که عواطف، منطقم را تحت تاثیر قرار ندهد. همچنین به کودکان علاقه دارم. چرا که به باور من آنها فرشته‌هایی هستند که محبت و صداقت در ذرات وجودشان نهادینه شده و همچون آب شفاف بوده و به مشابه بهار دلنشین و جذاب هستند. از هر زاویه‌ای که به کودکان بنگرید، تمثیل واقعی زندگی به شمار می‌روند.‌

اگه قرار باشه متین ستوده فارغ از دنیای بازیگری کتاب زندگی اش را بنویسد، درباره چه می نوشت و برای کتاب چه نامی انتخاب می کرد؟

انشاالله که پدرم از این موضوع مکدر نشود. ولی چنانچه قصد نوشتن کتابی کنم، قطعاً آن را به مادرم تقدیم کرده و درباره او مطالبی را رج می‌کنم. اسم این کتاب را «هر چه که دارم برای مادرم» خواهم گذاشت. چرا که به معنای واقعی هر آنچه که در زندگی داشته و هر چیزی که ندارم، تنها به واسطه دعاهای خیر مادرم بوده است.

چنانچه روزگار خوبی دارم، به دلیل محبت‌های او بوده و اگر ناراحتی و مشکلی برایم ایجاد نمی‌شود، به شکر خدا در اثر دعاهای مادرم بوده است. لذا به طور قطع در خصوص وجود او و الطافش می‌نویسم. زمانی که شما همه وجودت را برای فرزندانتان نثار کرده و برای آنها مایه گذاشتید، در حالی که از سختی‌ها اظهار شکایت نمی‌کنید، در جواب چیزی برای عرضه ندارم که بتواند ذره‌ای از محبت‌هایت را جبران کند. مگر آنکه بیان کنم به دلیل مهر وجودت مرا ببخشی. دوستت دارم مامان مژگان خوبم.

شما چگونه جهت ایفای نقش در مجموعه تلویزیونی لیسانسه‌ها انتخاب شدید؟

به پیشنهاد آقای جودی جهت انجام مصاحبه نزد آقای صحت رفتم. ولی سروش بیان کرد استایل و فیزیک شما مناسب کار ما نبوده و چنانچه روزی قصد ساخت فیلم سینمایی داشته و به دنبال دختر قد بلند بودم، حتماً آن کار را به شما پیشنهاد خواهم کرد. ولی من و آقای جودی هر دو پیگیر این کار بودیم. چرا که پیش از این آقای جودی نقش پردازی من را مشاهده کرده و معتقد بودند من کاملاً برای این کار مناسب هستم.

با توجه به اینکه سروش کاری را از من مشاهده نکرده و باور داشت من برای این نقش شایسته نیستم، مقرر شد تستی از من گرفته و من در یک برداشت در کنار امیرحسین رستمی بازی کنم.‌ سروش نسبت به بازی من نظر مساعدی داشت. ولی باز هم بیان کرد، شخص دیگری هم وجود دارد. فرصت دهید کار او را نیز مشاهده کنم.‌ خوشبختانه شخص مذکور از نظر سروش پذیرفته نشد.

از نظر شما طنزهای ارائه شده در سریال لیسانسه‌ها چگونه بود؟

اصلیت من لر بوده و این موضوع مایه فخر و مباهات من است. ولی با این وجود به جوک‌هایی که از اطرافیان و دوستانم می‌شنوم نیز خنده‌ام می‌گیرد. به زعم من هر موضوعی که باعث خنده شده و در عین حال زیانی به دیگری وارد نشود، مانعی ندارد. من بارها شده که حتی با خودم شوخی کرده‌ام و این بسیار مطلوب است که صدا و سیما مجاز است که در این گونه مجموعه‌ها شوخی کرده و به این طریق مسیر را جهت مزاح با سایر ارگان‌ها هموار می‌کند.

فکر می‌کنید مشکلات برخورداری از قد بلند، در حوزه سینما و تلویزیون ایران چیست؟

با خوشحالی در بسیاری از تصاویر گرفته شده، قد من چندان بلند به نظر نمی‌رسد. ولی در ابتدا بسیاری از کارگردان‌ها از عدم همکاری با من سخن می‌گفتند. چرا که می‌گفتند کسی را نداریم که به عنوان پارتنر، قدش با شما متناسب باشد. در ابتدا با خودم تصور می‌کردم ای کاش به اندازه ده سانت از قد فعلی کوتاه‌تر بودم. ولی پس از آنکه کار من به روال افتاده و مسئله‌ای در این موضوع ایجاد نشد، به طور معمول این جریان عادی شد.

(گفتگوهای صورت گرفته میان متین ستوده و بهرام افشار در خصوص قد بلند، یکی از موضوعات خنده‌آور و جالبی بود که تصاویر آن در برخی رسانه‌ها منتشر شد.)

زندگی ام را به خدا واگذار کردم:

من از مدت‌ها قبل از خدا طلب کردم، چنانچه موضوعی به مصلحت من بوده لزوماً برایم به وقوع بپیوندد.

خداوند نیز همواره یار من بوده و هم اکنون نیز معتقدم خدا همواره در زندگی کنار من بوده و از من مراقبت می‌کند. چنانچه مساعدت‌ها و حمایت‌های خدا برای من وجود نداشت، قادر به رسیدن به این موقعیت نبودم.

مغرور نمی شوم:

از فعالیت هنرپیشگی فرا گرفتم، در هر کدام کجا و هر جایگاهی که باشم دچار کبر و غرور نشوم. غرور یکی از بخش‌های نابود کننده این حرفه بوده و به آسانی شما را بلند می‌کند. ولی به یکباره متوجه می‌شوید، به شیوه‌ای سقوط کرده‌اید که به فنا رسیده‌اید.

تئاتر و انگیزه من:

صحنه تئاتر از نظر من یک جایگاه آموزش بازیگری از نقطه صفر تا بی‌نهایت است. به طوری که با فعالیت در این عرصه روان من به حیات رسیده و امید و انگیزه بیشتری برای کار پیدا می‌کنم.

زندگی مثل موسیقی است:

معتقدم همه زندگی همچون یک قطعه موسیقی است. جریان زندگی هر یک از انسان‌ها دارای یک آهنگ و ضربی بوده که با توجه به قرار گرفتن در مشکلات و ناهمواری‌ها، کاهش و افزایش می‌یابد.

عشق مسافرت و فوبیا:

من علاقه زیادی به سفر دارم. به شدت دوست دارم جاهای مختلفی از کره زمین را مشاهده کنم. به عبارت دیگر از مهم‌ترین خواسته‌ من چنین است که پیش از مرگ موفق به سفر به جاهای مختلف جهان شوم.

ممکن است عمده‌ترین ترس من چنین بوده، زمانی دار فانی را وداع بگویم که نقاط زیادی از دنیا را نرفته باشم.

از پیاده روی تا فوتسال:

من در اکثر مواقع به انجام پیاده‌روی و دوچرخه سواری می‌پردازم.

حتی مدت چند سال است که به بازی فوتبال مشغول شده و در تیم هنرمندان شرکت دارم. هرچند این موضوع مداوم نبوده، ولی برایم خوشایند است.‌

ممنوع الکاری:

من به عنوان میهمان در برنامه دورهمی حضور یافتم، ولی قسمت مذکور از تلویزیون به نمایش در نیامد. چرا که آن امر همزمان با دورانی بود که من در تلویزیون ممنوع التصویر شدم.

گویا به علت این ممنوعیت، دعوتنامه‌ای از برنامه خندوانه دریافت نکردم.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *