بیوگرافی عاطفه رضوی
عاطفه رضوی نیا، بازیگر و چهرهپرداز ایرانی، در پانزدهم اسفند سال ۱۳۴۷ به دنیا آمد. او از چهرههای شناختهشده در عرصه هنر ایران است و سالهاست با مهارت چشمگیرش در زمینه گریم، توجه تماشاگران و اهالی سینما را جلب کرده است. این هنرمند بااستعداد، با نگاهی دقیق و حسی عمیق، نقشهایش را به تصویر کشیده و توانسته است طرفداران زیادی در میان علاقهمندان به سینما و تلویزیون پیدا کند.
منوی دسترسی سریع
**خلاصهای از زندگی**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به مسیر زندگی و مهمترین رویدادهای آن خواهیم داشت.
**درباره زندگی**
در اینجا، داستان زندگی از آغاز تا به امروز، با جزئیات بیشتری بیان میشود.
**پیمان زناشویی**
این قسمت به چگونگی تشکیل خانواده و همسر فرد میپردازد.
**در فضای مجازی**
صفحات و کانالهای رسمی که از طریق آنها میتوان با اخبار و فعالیتها همراه بود، در این بخش معرفی شدهاند.
**عرصه فعالیتهای هنری**
این بخش، به چگونگی ورود به دنیای هنر، آثار و سبک کاری اختصاص دارد.
**مجموعه آثار سینمایی**
فهرست کامل فیلمها، سریالها و دیگر آثار تصویری که در آنها حضور داشتهایم، در اینجا گردآوری شده است.
**دستاوردها و تقدیرها**
جوایز، نشانها و افتخاراتی که در طول فعالیت حرفهای کسب شده، در این بخش مشاهده میشود.
**حواشی و گفتوگوها**
اخبار و رویدادهایی که گاهی حول محور زندگی حرفهای و شخصی شکل گرفتهاند، در اینجا مطرح میشوند.
**گفتوگوها**
متن کامل یا خلاصهای از مصاحبههای انجامشده با رسانههای مختلف در این قسمت قرار دارد.

خلاصه زندگینامه
تاریخ تولد: پانزدهم اسفندماه ۱۳۴۷
محل تولد: شهر تهران، ایران
ملیت: ایرانی
شغل: بازیگر و چهرهپرداز
سالهای فعالیت: از ۱۳۶۵ تاکنون
حوزه فعالیت: سینما، تلویزیون و تئاتر
همسران: مهرداد شکرابی (در حال حاضر جدا شدهاند)، حسین پاکدل
فرزند: یک دختر به نام صبا پاکدل
خواهر و برادر: برادرش بهروز رضوی است
قد: ۱۶۰ سانتیمتر
زندگینامه
زندگی شخصی:
عاطفه رضوی در سال ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. زمانی که در دبیرستان درس میخواند، در سال ۱۳۶۳ توانست مقام اول نمایش را به دست آورد و پس از آن، آموزش و پرورش منطقه او را به وزارت ارشاد معرفی کرد. او دو سال در تالار محراب دورههای تئاتر گذراند و در سال ۱۳۶۵ نزد عبدالله اسکندری، به عنوان هنرجوی گریم آموزش دید. فعالیتهای هنری او بیشتر در زمینه تئاتر و نیز چهرهپردازی و گریم متمرکز بود.
این بازیگر خواهر بهروز رضوی است. او در ابتدا با مهرداد شکرابی ازدواج کرد، اما این پیوند مدت زیادی دوام نیاورد و آن دو از هم جدا شدند. بعدها عاطفه رضوی با حسین پاکدل، که نویسنده و کارگردان است، ازدواج کرد.
عاطفه رضوی از نوجوانی وارد عرصه بازیگری شد. اگرچه ازدواج اول او موفق نبود، اما اکنون در کنار خانوادهای شاد و موفق به کار هنری خود ادامه میدهد.
در سال ۱۳۶۶ و در ۱۷ سالگی، او با بازی در فیلم «آن سوی آتش» ساخته کیانوش عیاری، اولین تجربه سینمایی خود را کسب کرد. سپس دو سال در کلاسهای تئاتر وزارت ارشاد شرکت کرد و پس از پایان این دوره، تصمیم گرفت زیر نظر عبدالله اسکندری، هنر گریم را بیاموزد.
او گفته است که در آن زمان، هم بازیگری و هم چهرهپردازی برایش به یک اندازه جذاب و دوستداشتنی بود. به همین دلیل مصمم شد تا در هر دو زمینه به صورت جدی فعالیت کند.
برادر:
عاطفه رضوی خواهر بهروز رضوی، گوینده و بازیگر ایرانی، در سال ۱۳۲۶ در شهر یزد به دنیا آمد. بهروز رضوی کار خود را از سال ۱۳۴۷ در رادیو آغاز کرد و به عنوان گوینده فعالیت نمود. همچنین عاطفه رضوی برادر دیگری نیز دارد که در زمینه چهرهپردازی و بازیگری فعالیت میکند.
عاطفه رضوی و رز رضوی:
عاطفه رضوی و رز رضوی هر دو از بازیگران سینما و تلویزیون ایران هستند. این دو هنرمند با اینکه نام خانوادگی یکسانی دارند، اما با هم فامیل نیستند و رابطه خویشاوندی بین آنها وجود ندارد.
نسبت با بهنوش طباطبایی:
در زمانی که مهدی پاکدل، برادر شوهر عاطفه رضوی، با بازیگری به نام بهنوش طباطبایی ازدواج کرده بود، رابطهای خانوادگی بین عاطفه رضوی و بهنوش طباطبایی به وجود آمد و این دو با یکدیگر “جاری” محسوب میشدند. اما این پیوند خانوادگی تنها تا قبل از جدایی مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی ادامه داشت.
حمایت خانواده:
عاطفه رضوی در بخشی از صحبتهایش اشاره کرده که در یک خانواده اهل فرهنگ و هنردوست بزرگ شده است. در این خانواده، همه اعضا به هنر علاقهمند بودند و این فضا باعث شد او از همان نوجوانی، در هفدهسالگی، نگاه عمیق و پرباری نسبت به هنر پیدا کند.
اولین جایزه:
در دوران دبیرستان، در سال ۱۳۶۳، عاطفه رضوی توانست مقام اول را در یک نمایشگاه به دست آورد. پس از این موفقیت، اداره آموزش و پرورش منطقه او را به وزارت ارشاد معرفی کرد. این اتفاق باعث شد او فرصت پیدا کند به مدت دو سال، در تالار محراب، رشته تئاتر را فرا بگیرد.
سبک بازی:
این بازیگر در بخشی از صحبتهایش گفته است: بیشتر نقشهایی که در فیلمها بر عهده گرفتهام، با شخصیت واقعی خودم تفاوت زیادی داشتند. معمولاً کاراکترهایی که به من سپرده میشد، شباهتی به من نداشتند. من در بازیگری نمیتوانم تیپسازی کنم و هرگز به این سمت نرفتهام و اصلاً به آن علاقهای نداشتم. بنابراین نه در نقشها تیپسازی کردهام و نه صدای خود را به شکل خاصی تغییر دادهام. با این حال، همیشه کوشیدهام نقشها را به طور کامل بپذیرم و آنها را چنان اجرا کنم که برای بیننده باورپذیر و قابل درک باشد.
کارگردانی:
از دید من، سختترین کار در جهان، کارگردانی است. در این زمان، هیچ اشتیاق و تمایلی به این رشته ندارم.
دهه هفتاد:
در دهه هفتاد شمسی، عاطفه رضوی به چهرهای شناختهشده در عرصه بازیگری تبدیل شد و پیشنهادهای زیادی برای ایفای نقش در فیلمها دریافت میکرد. فریدون جیرانی در این باره گفته که در آن زمان، نام این بازیگر تقریباً در همه دفترهای فیلمسازی بر سر زبانها بود. با این حال، او با دقت و وسواس، پیشنهادهای کاری را بررسی میکرد و بسیاری از آنها را نمیپذیرفت.
ترس از فراموشی و نوشتن:
عاطفه رضوی در جایی اشاره کرده که بازیگری شغل اصلی او نیست و به همین دلیل، نگران این نیست که مردم او را فراموش کنند. او علاقه فراوانی به نویسندگی دارد و تمام انرژی خود را صرف فعالیت در این زمینه میکند. به همین خاطر، تمرکز اصلی او روی بازیگری نیست تا بخواهد نگران کمرنگ شدن یا فراموش شدن در آن عرصه باشد.
ازدواج

حسین پاکدل، همسر عاطفه رضوی، نویسنده، نمایشنامهنویس، مجری تلویزیون و کارگردان اهل ایران است. او متولد سال ۱۳۳۸ در شهر اصفهان میباشد. از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳، مدیریت پخش شبکه اول سیما را بر عهده داشت. همچنین، وی در دورههای دهم و یازدهم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به عنوان مدیر فعالیت کرد. حسین پاکدل برای چند سال نیز مدیر تئاتر شهر بود. از جمله کارهای معروف او میتوان به نمایشهای «حضرت والا» و «رقص زمین» اشاره کرد که نویسندگی و کارگردانی آنها را بر عهده داشته. او دو برادر به نامهای مهدی پاکدل و مسعود پاکدل دارد که آنها نیز در زمینه هنر فعال هستند.
فرزند:
پس از ازدواج عاطفه رضوی با حسین پاکدل، که از مجریان و بازیگران شناخته شده کشورمان هستند، این زوج صاحب یک فرزند دختر شدند. آنها نام فرزندشان را صبا پاکدل گذاشتند.
همسر سابق:
همسر اول عاطفه رضوی، مهرداد شکرآبی است که متولد سال ۱۳۶۰ میباشد. او در یک کارگاه، حرفهی نقاشی روی چرم را انجام میدهد. مهرداد بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ به خدمت سربازی رفت.
همزمان در سال ۱۳۶۲، زیر نظر استاد اسکندری در مجموعه هزاردستان، رشتهی گریم را یاد گرفت و در همانجا مشغول کار شد. بعد از آن، به عنوان مجری در آثار اسکندری فعالیت کرد و این همکاری تا سال ۱۳۷۶ ادامه یافت. در این سال، اسکندری به او پیشنهاد داد که به صورت مستقل و جداگانه، به عنوان طراح و گریمور کار کند.
از جمله آثار او که به جشنوارهها راه یافتند، میتوان به این موارد اشاره کرد:
– فیلم ساغر (نامزد جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سال ۱۳۷۶)
– فیلم مزاحم (نامزد جشنواره فیلم فجر و جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۰)
– فیلم بوی کافور، عطر یاس (برنده سیمرغ بلورین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سال ۱۳۷۸)
همچنین، از سریالهای معروف و پربینندهای که مهرداد شکرآبی در آنها فعالیت کرده، میتوان اینها را نام برد:
وزیر مختار، امام علی (ع)، زیر بازارچه، نجات یافتگان، مشق عشق، شبی از شبها، بدون شرح، باغ مظفر، مرد هزار چهره، مرد دو هزار چهره و قهوه تلخ.
عاطفه رضوی در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
atefeh.razavi@
زندگی هنری

وقتی عاطفه رضوی هفده ساله شد، با بازی در فیلم “آن سوی آتش” ساخته کیانوش عیاری، اولین تجربه بازیگری خود را کسب کرد. در طول دهه هفتاد، او به چهرهای شناخته شده تبدیل شد تا جایی که پیشنهادهای زیادی برای بازی در فیلمهای مختلف به او میرسید. حتی کارگردانان سرشناسی مانند فریدون جیرانی نیز به این موضوع اعتراف کردهاند. با این حال، عاطفه در آن سالها در انتخاب نقشهایش بسیار وسواس به خرج میداد و به همین دلیل تعداد آثارش محدود بود؛ ولی اغلب با کارگردانان مطرح و مشهور همکاری میکرد. از جمله فیلمهای شاخص او میتوان به “آن سوی آتش”، “زیر بامهای شهر”، “نرگس”، “یک مرد یک خرس”، “زینت”، “نجات یافتگان”، “سفر به چزابه” و “بانوی اردیبهشت” اشاره کرد که در زمان خود با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبرو شدند.
در دهه هشتاد، این بازیگر کمتر در فیلمهای سینمایی ظاهر شد و به جای آن، در چند سریال تلویزیونی مانند “کاکتوس” و “همسایهها” بازی کرد. اما حضورش در تلویزیون نیز کوتاه بود و پس از چند کار، دیگر در هیچ فیلم یا سریالی دیده نشد.
پس از مدتی دوری از دنیای بازیگری، عاطفه رضوی با ایفای نقش در دو نمایش تئاتر با نامهای “رقص زمین” و “حضرت والا” به عرصه هنر بازگشت. کارگردانی این دو نمایش بر عهده همسرش، حسین پاکدل بود.
فیلم سفر به چزابه:
در سال ۱۳۷۴، عاطفه رضوی با بازی در مجموعهی تلویزیونی «سفر به چذابه» که توسط رسول ملاقلیپور کارگردانی شده بود، قدم جدیتری در دنیای بازیگری برداشت. این نقشآفرینی باعث شد او در میان مردم به چهرهای آشنا و محبوب تبدیل شود. او در این سریال، نقش یک پرستار فداکار به نام مریم قندی را بازی کرد. بدون شک، مریم قندی یکی از نقشهای تأثیرگذار و بهیادماندنی در فیلمهای مرتبط با جنگ ایران است. رسول ملاقلیپور با ساخت این اثر، نگاه تازهای به حضور و مشارکت زنان در دوران هشت سال دفاع مقدس بهویژه در جایگاه پرستار ارائه کرد. داستانی که پیش از آن کسی به آن نپرداخته بود و به همین دلیل، با استقبال فراوان مخاطبان روبرو شد.
عاطفه رضوی در مصاحبهای گفته بود: هرگز خاطرات و لحظههای بازی در این فیلم از ذهنم پاک نمیشود. وقتی کار فیلمبرداری تمام شد و در حال خداحافظی بودیم، احساس کردم بخشی از وجودم برای همیشه در این مجموعه ماندگار شد.
سریال همسایهها:
در سال ۱۳۷۹، عاطفه رضوی در سریال «همسایهها» به کارگردانی محمد حسین لطیفی بازی کرد. این مجموعه داستان زندگی ساکنان یک آپارتمان را روایت میکند که در کنار هم زندگی میکنند و روزهای خوش و سخت را با یکدیگر میگذرانند. در این میان، هر یک از همسایهها و خانوادهها سعی میکنند با مهربانی و دلسوزی، مشکلات یکدیگر را حل کنند و دست همدیگر را در سختیها بگیرند.
سریال شکرانه:
یکی از مجموعههای تلویزیونی محبوب با بازی عاطفه رضوی در دهه ۸۰، سریال «شکرانه» به کارگردانی سعید سلطانی بود که در سال ۱۳۸۶ پخش شد.
او در این سریال نقش زنی به نام «منیر» را بازی کرد که همسر دوم رحمان، پدر حامد، بود. حامد پسر جوان و تحصیلکردهای بود که در شرایط سخت اقتصادی قرار داشت. پدرش مقداری پول به او داده بود، اما حامد بعداً فهمید که این پول، که مبلغ زیادی بود، در واقع متعلق به مردی است که پدرش به او بدهکار بوده و اکنون آن مرد در تاجیکستان زندگی میکند.
به همین دلیل، حامد تصمیم گرفت به تاجیکستان سفر کند، هرچند داماد خانواده با این سفر مخالف بود. وقتی حامد به تاجیکستان رسید، متوجه شد آن مرد فوت کرده است. از آنجا که حامد خود را در قبال بازگرداندن پول مسئول میدانست، تمام مبلغ را به دختر آن خانواده پس داد.
سریال کیمیا:
عاطفه رضوی در سال ۱۳۹۴ در سریال محبوب «کیمیا» که کارگردانی آن را جواد افشار بر عهده داشت، ایفای نقش کرد. او در این مجموعه، شخصیت «مهتاب» را بازی کرد که مادر آرش و همسر دایی کیمیا بود. در داستان، مهتاب پس از سالها دوری از پسرش آرش، این فرصت را پیدا میکند که مدتی در کنار او باشد. به همین دلیل، با توجه به علاقهای که آرش به کیمیا دارد، تصمیم میگیرد زمینه ازدواج این دو را فراهم کند.
جالب است بدانید که عاطفه رضوی علاوه بر بازی در این سریال، مسئولیت چهرهپردازی بازیگران آن را نیز بر عهده داشت.
سایر آثار:
مجموعه تلویزیونی «پرستاران» در سال ۱۳۹۵ پخش شد و یکی از آخرین کارهای عاطفه رضوی در تلویزیون است. او در این سریال، نقش یک پرستار را بازی کرد. این داستان درباره زندگی گروهی از پرستاران است که در بخش اورژانس یک بیمارستان کار میکنند و از بیمارانی مراقبت میکنند که نیاز فوری به درمان دارند.
از دیگر کارهای معروف عاطفه رضوی میتوان به این سریالها اشاره کرد: «زیر بامهای شهر»، «نرگس»، «یک مرد یک خرس»، «زینت»، «نجات یافتگان» و «بانوی اردیبهشت».
سریالهای «همسایهها» و «شکرانه» نیز مدتی است از شبکه آی فیلم ۲ پخش میشوند. همچنین سریال «کیمیا» با بازی عاطفه رضوی، هر شب ساعت ۲۱ به وقت تهران و کابل و ساعت ۲۱:۳۰ به وقت دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، از این شبکه نمایش داده میشد.
گریم:
عاطفه رضوی، همانطور که پیش از این اشاره کردیم، در حرفهٔ چهرهپردازی نیز تجربه دارد و بیشتر کارهای او در زمینهٔ گریم و طراحی چهره بوده است.
آخرین بار که در یک برنامهٔ تلویزیونی به عنوان بازیگر حاضر شد، در سریال «پرستاران» بود و نقش سرپرستاری به اسم پاکنهاد را بازی کرد.
پیش از آن نیز در سریال «کیمیا» ایفای نقش کرده و شخصیتی به نام مهتاب را در آن نمایش داده بود.
فیلم شناسی
طراح چهرهپردازی:
| سال | نام فیلم |
|---|---|
| ۱۳۸۸ | آدمکش |
| ۱۳۸۷ | حریم |
| ۱۳۸۵ | رئیس |
| ۱۳۸۴ | تله |
| ۱۳۸۴ | حکم |
| ۱۳۸۴ | قتل آنلاین |
| ۱۳۸۲ | برگ برنده |
| ۱۳۸۰ | مزاحم |
| ۱۳۸۰ | هفت ترانه |
| ۱۳۷۸ | بوی کافور، عطر یاس |
| ۱۳۷۷ | شهر زنان |
| ۱۳۷۶ | روزی که هوا ایستاد |
| ساغر |
چهرهپردازی:
| سال | نام فیلم |
|---|---|
| ۱۳۸۶ | کتونی سفید |
| ۱۳۸۲ | برگ برنده |
| ۱۳۸۰ | مزاحم |
| ۱۳۸۰ | هفت ترانه |
| ۱۳۷۹ | آب و آتش |
| ۱۳۷۸ | بوی کافور، عطر یاس |
| ۱۳۷۷ | داستانهای جزیره (اپیزود اول، دختردایی گمشده) |
| ۱۳۷۶ | ساغر |
| ۱۳۷۵ | عشق گمشده |
| ۱۳۷۴ | مرد آفتابی |
| ۱۳۷۳ | روزهای خوب زندگی |
| ۱۳۷۳ | کیمیا |
| ۱۳۷۲ | روز فرشته |
| ۱۳۷۱ | یک مرد یک خرس |
| ۱۳۷۰ | خانه خلوت |
| ۱۳۷۰ | راز چشمه سرخ |
| ۱۳۶۹ | شبهای زایندهرود |
| ۱۳۶۹ | عروس |
| ۱۳۶۸ | دزد عروسکها |
| ۱۳۶۸ | مادر |
| ۱۳۶۷ | روز باشکوه |
| ۱۳۶۷ | زرد قناری |
| ۱۳۶۷ | سالهای خاکستری |
| ۱۳۶۶ | خانهٔ مثل شهر |
| ۱۳۶۶ | ردپایی بر شن |
فیلم سینمایی:
| سال | نام فیلم | کارگردان | نقش |
|---|---|---|---|
| ۱۳۶۶ | آنسوی آتش | کیانوش عیاری | |
| ۱۳۶۸ | زیر بامهای شهر | اصغر هاشمی | |
| ۱۳۷۰ | نرگس | رخشان بنیاعتماد | |
| ۱۳۷۱ | یک مرد یک خرس | مسعود جعفری جوزانی | |
| ۱۳۷۲ | زینت | ابراهیم مختاری | |
| ۱۳۷۴ | نجات یافتگان | رسول ملاقلیپور | مریم |
| ۱۳۷۴ | سفر به چزابه | رسول ملاقلیپور | |
| ۱۳۷۴ | چهره | سیروس الوند | |
| ۱۳۷۶ | بانوی اردیبهشت | رخشان بنیاعتماد | |
| ۱۳۷۷ | قصههای کیش اپیزود اول: کشتی یونانی | ||
| ۱۳۷۷ | افسانه پوپک طلائی | ||
| ۱۳۷۹ | رقص شیطان | ||
| ۱۳۹۰ | قصهها | رخشان بنیاعتماد | |
| ۱۳۹۹ | عروس خیابان فرشته | مهدی خسروی | پروین |
فیلم تلویزیونی:
| سال | نام فیلم | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۳۸۸ | بیبی خاتون | شهره لرستانی |
مجموعه نمایش خانگی:
| سال | نام مجموعه | کارگردان | نقش |
|---|---|---|---|
| ۱۴۰۰ | خاتون | تینا پاکروان | قدرت |
| ۱۴۰۳ | تاسیان | تینا پاکروان | شکوه |
مجموعه تلویزیونی:
| سال | عنوان نمایش | توضیحات |
|---|---|---|
| — | حضرت والا | — |
| ۱۳۸۸ | رقص زمین | — |
| ۱۳۹۶ | آبی مایل به صورتی | نامزد دریافت تندیس بهترین بازیگر زن تئاتر فجر سال ۹۶ |
| — | خروس لاری | — |
| ۱۳۹۷ | دی و آذر | — |
| — | کوکوی کبوتران حرم | — |
| — | کابوس حضرت اشرف | — |
| — | کوروش | — |
| — | برنارد مردهاست | — |
| — | یک روز آفتاب ناگهان | — |
| — | هامون بازها | — |
| — | امر ملوکانه | — |
تئاتر:
| عنوان نمایش | سال | توضیحات |
|---|---|---|
| حضرت والا | — | — |
| رقص زمین | ۱۳۸۸ | — |
| آبی مایل به صورتی | ۱۳۹۶ | نامزد دریافت تندیس بهترین بازیگر زن تئاتر فجر سال ۹۶ |
| خروس لاری | — | — |
| دی و آذر | ۱۳۹۷ | — |
| کوکوی کبوتران حرم | — | — |
| کابوس حضرت اشرف | — | — |
| کوروش | — | — |
| برنارد مردهاست | — | — |
| یک روز آفتاب ناگهان | — | — |
| هامون بازها | — | — |
| امر ملوکانه | — | — |
گویندگی:
| عنوان | نویسنده | نوع فعالیت |
|---|---|---|
| سال بلوا | عباس معروفی | صداپیشگی کتاب صوتی |
جوایز و افتخارات
| سال | عنوان | دوره / جشنواره | دلیل نامزدی یا کسب جایزه |
|---|---|---|---|
| ۱۳۷۰ | فیلم نرگس | دهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | نامزد جایزه سیمرغ بلورین هنرپیشه نقش اول زن |
| ۱۳۷۴ | فیلم چهره | چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | نامزد جایزه سیمرغ بلورین نقش اول زن |
| ۱۳۷۶ | فیلم ساغر | شانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | نامزد کسب جایزه برترین چهرهپردازی |
| — | فیلم نجاتیافتگان | دومین مراسم جشن خانه سینما | کسب جایزه تندیس زرین برترین هنرپیشه نقش اول زن |
حاشیه ها

گلایه از یک خبرنگار:
عاطفه رضوی، بازیگر و چهرهپرداز ایرانی، همسر حسین پاکدل هستند. بسیاری از مردم او را از طریق بازی در فیلمها و سریالهای مختلف میشناسند، بهویژه از کارهای اخیرش مانند سریالهای «کیمیا» و «پرستاران». این هنرمند در یکی از پستهای خود در اینستاگرام، از فردی که خود را خبرنگار معرفی میکرد، انتقاد کرد و گفت که حرفهایش را به درستی منتشر نکرده است.
این بازیگر با به اشتراک گذاشتن تصویری در صفحه اینستاگرام خود چنین درج کرد:
پناه بر خدا از پافشاری و اصرار برخی از دوستان شتابزده جهت انجام یک مکالمه و گفتگوی تلفنی، بدون آنکه موقعیت و شرایط را درک کرده و یا اینکه نسبت به موقعیت طرف مقابل در هنگام تماس ملاحظه و توجه داشته باشند.
دیروز هنگامی که به خیابان رفته و مشغول خرید بودم، جوان خبرنگاری با من تماس گرفته و به شدت اصرار داشت در خصوص کاری که همچنان در بخش تمرین و آمادهسازی قرار دارد با من مصاحبه کند.
من هر عذر و بهانهای که جهت پایان دادن به این مکالمه بیان کردم، او سعی داشت سوال خود را از موضع دیگری مطرح کند. لذا مجبور شدم از روی ادب، به طور مختصر و سطحی سوال او را پاسخ دهم، ولی جوابهایم کاملاً سنجیده و درست بود.
به دنبال خاتمه تماس، مجدد به همان شماره زنگ زدم تا بیان کنم پیش از انتشار مطلب، متن نهایی را برای من ارسال کند تا بخوانم. آشکار گردید تماس مذکور از سوی یک دفتر آژانس مسافرتی با من گرفته شده بود.
امروز مشاهده کردم همان گفتگوی مختصر مملو از اشتباه و در حالی به چاپ رسیده که کاملاً سخنان من وارونه و با صد و هشتاد درجه تغییر منعکس شده است.
من به طور کامل در پاسخ سوالش در خصوص ایفای نقش در سینما بیان کردم، دیگر همانند قبل آیا چند اثر خوب و مطلوب در این عرصه تولید میشود و در میان آنها چند دعوت به همکاری از من صورت میگیرد که من فرصت همکاری در آنها را داشته و بتوانم برگزینم.
در ادامه گفتم کاری که هم اکنون در مرحله تمرین در آن هستم موسیقی نمایش زنمرد بوده که کامران رسولزاده عهدهدار نویسندگی و کارگردانی شده و استاد فریدون شهبازی به عنوان رهبر ارکستر فعالیت دارد.
ولی این خبرنگار نوشته به کارگردانی علی شمس!!! در شرایطی که علی شمس عزیز به عنوان مشاور و دراماتوژ فعالیت دارد نه کارگردان این اثر. در عین حال من هیچگاه دعا نکرده و نمیگویم در بخش موسیقی اثر توجهی ندارم، آیا امکان دارد به این قسمت ارزشمند و با اهمیت توجه نکرد!
روی سخن من چنین بود که همه توجه و تمرکز من معطوف به ایفای نقشم در قسمت نمایشی آن بوده و آگاهم با با تلاش و توجه جدی هنرمند شکیبا همچون آقای کامران رسول زاده و هدایت جناب شهبازیان و اعضای ارکستر ملی کار برجسته و بینظیری به روی صحنه اجرا خواهد شد.
همچنین او در ادامه گفتگو آورده است، اجرای این نمایش بر روی صحنه آغاز شده و دو اجرای دیگر از آن در تالار وحدت باقی مانده است. در صورتی که نمایش “زنمرد” در روز بیست و سوم و بیست و چهارم مرداد به روی صحنه اجرا خواهد شد.
مصاحبه
با دوباره شلوغ شدن سالنهای تئاتر و جان گرفتن دوبارهی آنها، شهر شاهد بازگشت تماشاگران به این فضاهاست. طبق معمول، امروز هم ساعت هفت صبح نگاهی به یکی از این نمایشهای جذاب انداختم. متوجه شدم نمایش “امر ملوکانه” به کارگردانی حسین پاکدل و با بازی عاطفه رضوی، این روزها بین هنردوستان بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
این بار، عاطفه رضوی، بازیگر با سابقهی تئاتر و سینما، مهمان ما بود تا دربارهی همزمان بازی کردن در دو نقش کاملاً متفاوت برایمان صحبت کند. یکی از این نقشها، فروغالسلطنه است و دیگری، نقش یک بانوی قاجاری و یک زن مدرن امروزی که او هر دوی این شخصیتها را در یک زمان بازی میکند. انگار که او پلی نامرئی و محکم بین این دو دنیای مختلف میسازد.
اولین سوالی که پیش میآید و احتمالاً برای هر بینندهی دقیقی مطرح است، این است که او چطور بین این دو نقش، با وجود فاصلهی تاریخی و فکری زیادشان، تعادل برقرار میکند؟ فروغالسلطنه زنی است که از دل تاریخ دورهی قاجار برمیخیزد، در حالی که آن زن دیگر، در دنیای امروز زندگی میکند.
در وهله اول عاطفه رضوی بلافاصله به جایگاه و ارزش این متن میپردازد:
در هر اثر نمایشی، موضوعی که بیش از هر چیز بر سرانجام هنرپیشه و این نقش تاثیرگذار است، متن میباشد. متن نمایش امر ملوکانه شرایطی مهیا میکند تا هنرپیشه از عمق ضد و نقیضها آنها را به هم متصل کند.
امر کارگردانی دقیق و مدون پاکدل نیز این موضوع را برایم آسانتر کرده است. من هر دوی این شخصیتها را در پس حمایت و راهنمایی متن و کارگردان هدایت کردم. در مسیر دو زن از دو زمان متفاوت وجود داشتند ولی در حقیقت آنها در یک راه حرکت میکردند.
اتصالی که او میان این دو دنیا برقرار کرده، آسان به نظر نمیرسد. در بخشی از این مصاحبه او از اسرار این پیوستگی سخن میگوید:
همه زنان و همه انسانهای دنیا به منزله یک خط ادامه داری هستند که بین زمان گذشته و آینده کشیده میشوند. آنها از این مسیر تاثیر گرفته و اثرگذار خواهند بود. نقش فروغ السلطنه با همه دردها و مصائبش، بیانگر سخنان زن امروز است و بالعکس.
پرسش بعدی در خصوص گویش و لهجه فروغ السلطنه می باشد. موردی که موجب جان گرفتن شخصیت او شده، ولی این موضوع در متن اصلی گنجانده نشده بود. در این موقعیت عاطفه رضوی گوینده رخدادی میشود که در پس آفرینش یک نقش قاجاری به وقوع پیوسته:
ایده لهجه این نقش از سوی خودم مطرح شد. در وهله اول آقای پاکدل با این موضوع مخالفت داشت. او با صراحت میگفت این نقش جدی بوده و ممکن است لهجه از جدیت او بکاهد.
به مدت یک ماه تمرین کرده و من در این زمینه پافشاری کردم. در نهایت ایشان راضی شده و پس از چندی خودش نیز بیان کرد، نمیتوان فروغ السلطنه را بدون لهجه تصور کرد.
چنین رویکردی باعث شد مسیر جدیدی در مقابل او گشوده شود. چالش عظیم در هنرپیشگی که شناخت چندانی نسبت به این لهجه نداشت، ولی تصمیم نداشت از این موضوع پا پس بکشد:
برایم اهمیت داشت این نقش ارتباط نزدیکتری را با تماشاگر برقرار کند. نوع و جنس صدای خودم را چندان متناسب این صمیمیت نمیدانستم. لهجه باعث میشود نقش آسانتر و ارتباط عمیقتری داشته باشد. تصمیم نداشتم فاصله میان این دو نقش را پررنگ کنم.
ولی در عین حال میخواستم شخصیت فروغ السلطنه یک ارتباط باورپذیر و ریشهداری را با مخاطب داشته باشد.
سخن به هنرپیشه نقش مقابل میکشد، شخصیتی که علی رغم روال صحنه، صورت او پوشیده و بدون چهره خواهد بود.
این مرحله بیانگر یک چالش جدید است. چگونه یک هنرپیشه به تنهایی بر روی صحنه قرار گرفته و در عین حال نفس نمایش را حفاظت کند؟
از نظر عاطفه رضوی این تنهایی به منزله کاستی و ضعف نبوده، بلکه در عین حال فرصت جدیدی است که جهت کنکاش و بررسی به او دست میدهد:
فرهاد میرزا با یک ماست و بدون چهره به روی صحنه قدم گذاشته تا تماشاگر در افکار خود تصویر او را تجسم کند. ایفای نقش در برابر چنین نقشی کار را دشوار میکرد. چون داد و ستدی که همواره بر روی صحنه وجود دارد، در اینجا نبود. ولی این دشواری جذابیت تازهای را میآفریند.
من به شدت به نقشهای سخت و پرچالش علاقه دارم. هرجا که سادگی باشد، چالشی را برای خودم ایجاد میکنم تا راه با اشتیاق و هیجان بیشتری صورت گیرد.
از دیدگاه عاطفه رضوی فروغ السلطنه فقط یک زن از عمق تاریخ محسوب نمیشود. او بیانگر آزردگی، خیانت و حتی خود تاریخ است. شخصیتی که همچنان پس از گذشت سالهای زیاد همچنان صدای او به گوش رسیده و در وجود و زندگی زن امروزی دیده میشود.
در ادامه صحبتها زمانی که حرف به شخصیت پیچیده فروغ السلطنه میکشد، عاطفه رضوی پیوسته از برخورد و تلاقی زمان گذشته و حال سخن میگوید. از اشتراکات مخفی که بین زن قاجاری نمایش و زن این عصر وجود دارد. به باور او شخصیت فروغ السلطنه تنها بیانگر زندگی درباری نیست. اوقاتی از روح و روان این نقش برای همه مخاطبان باورپذیر است. نه تنها در نظر زنان بلکه برای مردان نیز این گونه است. او با دیدگاهی عمیق عشق را دستاویزی جهت این پیوند میداند:
هر یک از ما دیدگاه متفاوتی نسبت به عشق داریم. آنچه در نظر من جالب است چنین بوده، هنگامی که لغت عشق در زندگی ما جریان مییابد، بیوقفه ثبات و استحکام نیز در کنار آن دیده میشود. در ذهن نیمه هوشیار ما، تعهد و وفاداری به هر آنچه مهر و محبت او بر قلب ما نشسته، از ملزومات لاینفک میباشد.
برخی اوقات چنین مفهومی، ثمرات نادرستی را در پیش دارد. ولی معنای عشق و وفاداری در هر دوره زمانی و برای اشخاص مختلف متفاوت است. این موضوع ارتباط مستقیمی به زمان و عصری دارد که در آن هستیم. افرادی که در پیرامون ما حضور داشته و همچنین فرهنگ و هنجارهای جامعه.
اون نگاه نکته سنجی نسبت به قرار دادن یک شاهزاده در جایگاه موضوع محوری نمایش دارد. شخصیت فروغ السلطنه بیانگر وجود زنی است که دارای امتیازات متعددی در همه ابعاد بوده و در عین حال با مشکلات و مسائل مختلفی دست و پنجه نرم میکنند:
از نظر من عاملی که باعث برگزیده شدن دختر شاه در جایگاه شخصیت محوری نمایش شد، به آن دلیل بوده که حتی اگر زن دارای یک موقعیت و جایگاه مقتدری باشد، ولی این موضوع لزوماً و را در امنیت قرار نمیدهند. چرا که زن در هر موقعیتی با بسیاری از مشکلات و چالشها روبرو است.
در میانه گفتگو، این هنرپیشه توجهی نیز به تماشاگران و مخاطبان زن نمایش دارد:
علاقه دارم تمامی زنان به سالن آمده و به تماشای این نمایش بنشینند. چرا که ایمان دارم اوقاتی از زندگی خودشان را در وجود فروغ السلطنه مییابند. تعهد و وفاداری، شکیبایی در برابر ناهمواریها و مقاومت تعابیری است که از سالهای کودکی در افکار و تربیت زن ایرانی گنجانده شده است. حتی اوقاتی که در صدد انتقاد و اعتراض برمیآییم، بازتابها همواره مطلوب نیست. شناخت و اشراف نسبت به این شرایط، قدم اول در مسیر خودشناسی میباشد.
زمانی که گفتگو به جایگاه زنان در عرصه هنر کشیده میشود، لحن رضوی قاطعیت بیشتری مییابد:
همه هنرمندان علی الخصوص زنان هنرمند ملزم هستند، گستره دید بیشتری را برای خود در نظر بگیرند. هنرمندی که در قبال رخدادهای اطراف خود منفعل باشد، قادر نیست ارتباط سازنده و ریشهداری را با جامعه خود برقرار کند. این موضوع از خصوصیات زن امروزی است. نسبت به رویدادها بیتوجه نمانده و نسبت به تعهد و مسئولیت اجتماعی خود آگاه است.
در این زمینه صحبت در جهت اثرات نمایش و هنر در ساختار خود آگاهی زنان معطوف میشود:
فعالیتهای هنری و به طور ملموس عرصه تئاتر، تنها رویکردی است که قادر است نقش موثری را در بالا بردن شناخت و آگاهی اجتماع داشته باشد. هرچند وجود نمایشهایی در موضوع چالشهای ریشهدار کم هستند. ولی ایجاد چنین آثاری نیز کم اهمیت به شمار نمیروند. به یاد دارم در یک دوران سالنها و شیوه اجراها به طور دقیق مشخص بود.
هرچند در پی اجرای یک تئاتر آزاد بودیم، لذا جهت نمایش سالنهای گلریز و بولینگ عبدو را بر میگزیدیم. برای اجرای نمایشهای جدیتر، سالن چهارسو و تئاتر شهر مد نظر ما بود. در حال حاضر چنین تفاوتهایی دیده نمیشود.
موارد انتخابی به سرعت پایین آمده و جریان تئاتر نیز ساختار و شیوه متمایزی را دنبال میکند. حتی من نیز به سختی میتوانم نمایشهایی را با ملاکهای مطلوب و بالا پیدا کنم.
سوال بعدی در خصوص توجه و استقبال زیاد مخاطبان پرسیده میشود. عاطفه رضوی معاشرت و همنشینی در طی سالیان زیاد به همراه حسین پاکدل را دلیلی جهت استنباط صحیح جریان هنر توسط خودش میداند:
حسین پاکدل دیدگاه نکته سنجی به تغییرات تحولات هنر داشته و همواره با یقین بیان میکند، هنر همواره مسیر خود را مییابد. به همین علت توقع وجود استقبال زیاد از این نمایش، دور از انتظار نبود. به زعم من جامعه امروز به وجود چنین نمایشهایی احتیاج دارد. چرا که مخاطب علاقمند و مشتاق به تماشای نمایش هایی از این دست است.
صحبت به دیالوگهای نمایش و چالشهای تمرین میرسد:
دوران تمرینی ما معمولاً برای مدت سه ماه به طول میانجامد. لهجه و گویش را در دو ماه آخر به نمایش افزودیم. این روند فعالیتی دشوار و دلچسب بود. تمامی دیالوگهای آثار حسین پاکدل، کاملاً بررسی شده و حساب شده هستند.
حتی او روی تمامی لغات نکته سنجی زیادی داشته و به آسانی از آنها عبور نمیکند. این دقت نمایش را برای هنرپیشه دشوار و در عین حال دوست داشتنی میکند.
عاطفه رضوی در ادامه سخنان، تجربه جذابی را از گروه نقل میکند:
گروه بسیار مطلوبی به همراه من همکاری دارند. انرژی و فرکانس گروهی، نقش بسزایی در موفقیت هر اجرا و نمایش دارد. وجود کارگردان در تمام شبها و رهنمودهای او هدایتگر ما است. حتی در مدت اجرا بسیاری از نکات ریز و جزئیات در هر شب دستخوش تغییر شده و هیچ کدام از موضوعات به قطعیت نمیرسد. از بر کردن دیالوگها و وزن خاص زبان حسین پاکدل، بسیار سخت است. ولی این دشواری قسمتی از شیرینی نمایش میباشد.
زمانی که به اواسط گفتگو میرسیم، عاطفه رضوی از مخاطبان سخن میگوید: تعداد زیادی از تماشاگران علاقه زیادی به شخصیت فروغ پیدا کردند.
به طوری که با خنده او خندیده و با گریههای او اشک ریختند. به دفعات با زنانی مواجه شدم که پس از نمایش با چشمانی گریان به فاصله اندکی از ما آمده و تشکر و قدردانی خود را ابراز میکنند. ولی برخی اوقات تماشاگران مرد نیز به مراتب بیش از زنان تحت تأثیر قرار میگیرند.
او صادقانه از اثرات زیاد شخصیت فروغ بر تماشاگران سخن میگوید. ولی با صراحت بیان کرده به هیچ وجه منظور او تنها گریاندن مخاطبان نبوده است. چرا که او فروغ السلطنه را نناینده یک برههای از تاریخ دانسته که از ابتدای دوره قاجار آغاز شده و تا شروع دوره پهلوی ادامه مییابد. داستان او جریان تاریخ است، پیشینه زنان و مردان این سرزمین:
امر ملوکانه بیانگر تاریخ نیز میباشد. از میانه زندگی فروغ راهی را ادامه میدهیم. نقش مذکور هم جریان زندگی زنی را به نمایش در آورده و در عین حال تغییر و تحولات تاریخی و اجتماعی یک دوران طویل است. چنین دیدگاهی نسبت به تاریخ، برای من نیز تجربه تازه و جدیدی بود.
سوالی که شما در خصوص ادوار تاریخی مطرح کردید، باعث شد اذعان کنم، همه سالهای مذکور برای زن ایرانی مشکلات و سختیهای زیادی داشته و همچنان دارد.
عاطفه رضوی مکث مختصری انجام میدهد.گویی خاطرات زنانی را از ذهن میگذراند که در یک دوره هیچ حقی برای انتقاد و اعتراض در اختیار نداشتند:
هر اندازه به سالهای دور گذشته نگاه میکنی، به ندرت زنان مجاز بودند دیدگاه و نظرات خود را به زبان آورده و یا اعتراض نمایند. ولی در عصر فعلی زن ایرانی خودش در پی ستاندن حقش است. هرچند جامعه هنوز چنین حقی را برای او قائل نیست، ولی او خودش درصدد گرفتن آن است.
ممکن است وجه تفاوت بنیادی زن فعلی با زن گذشته، این موضوع باشد. این خط استمرار بین دیروز و امروز، تکلیف و مسئولیت بیشتری را به ما میدهد. همان وظیفهای که در حال حاضر بر پشتمان مانده و لازم است جهت آیندگان حفظ کنیم.
در وقت دیگری زمانی که از او سوال میکنم، فروغ السلطنه چه چیزی برای عاطفه رضوی در پی داشته و چه جایگاهی در کارنامه هنری او دارد، جواب را نه در یک نقش بلکه در یک فرایند جمعی کنکاش میکند:
هر اجرا و هر نقشی قسمتی از وجود تو را دستخوش تغییر میکند. ایفای نقش در نمایش امر ملوکانه چیزی را به من افزوده که بسیار گستردهتر از یک نقش بوده است. بررسی و سنجشی به دور از قضاوت نسبت به انسانها. تئاتر دارای چنین خصوصیت مهمی است که شما یاد میگیرید از قضاوت دست بکشید.
نمیشود در عین حال یک شخصیت را به نمایش گذاشته و در آن هنگام حکمی را برای او داشته باشید. لازم است جریان زندگی او را درک کرده، خطاهایش را پذیرفته و اوقاتش را زندگی کنی. چنین دیدگاهی به تدریج به انسانهای پیرامونتان در شما شکل میگیرد. از اشتباهاتشان میگذری، قضاوتشان نمیکنی و حتی رفتار پر محبتتری خواهی داشت.
از نظر او هنرپیشگی در عرصه تئاتر به منزله هنر تحلیل و بررسی بدون قضاوت بوده و هنری که راهگشای همدلی است:
در عرصه تئاتر با عهدهدار شدن هر نقش، با هر خطا و فراز و نشیب انسانی، عطوفت بیشتری پیدا میکنی. رفته رفته به خودت نیز اجازه خطا داده و دیدگاه بخشندهتری نسبت به دیگران خواهی داشت. برخی مواقع حتی به مراتب کمتر به ملامت و سرزنش انسانها مینشینی.
موقعیت شخصیت فروغ السلطنه در کارنامه هنری او خاص و ویژه است. او از دلبستگی عاطفه خود به این نقش سخن گفته، به نظر میرسد اوقاتی از زندگی فروغ را به طور واقعی روبرو شده و قسمتی از خودش میداند:
جایگاه و موقعیت خاصی دارد. بسیاری از اوقات کاملاً فتارهای فروغ را میفهمم. حتی برخی مواقع گویا در چنین لحظاتی زندگی کرده ام. تمامی ما به ویژه زنان به دفعات ناچار به سکوت شدهایم. نه تنها در یک ارتباط احساسی، حتی در مقابل پدر، برادر و یا دوستان و اطرافیان. ما فرا گرفتیم دوست داشتن، تعهد و وفاداری را به بهای شکیبایی و سکوت و تحمل بدانیم.
سالها بعد هنگامی که عواقب چنین انتخابهایی نمود میشود، تازه متوجه میشویم چه اجحاف و ستمی را به خود تحمیل کردهایم.
قرار گرفتن در معرض ظلم تنها منحصر به بیرون نبوده و خیلی اوقات ممکن است رفتارهای ما باعث ستم به خودمان شود. ولی زن عصر حاضر به مراتب بیشتر از سایر دورانها به چنین مطالبی پی برده و دست کم ظلم کمتری را نسبت به خودش انجام میدهد.
نمایش امر ملوکانه فرصتی است تا به واسطه آن تاریخ را بررسی کرده و به امروز بیندیشیم. لذا تماشاگر را هدایت میکند سفری را میان دوران گذشته و امروز داشته و نگاه جدید و تازهای نسبت به خود و با عطوفت بیشتری با خود و اطرافیان داشته باشد.
سوالاتی از جو سالنهای تئاتر امروز نمایش و گسترش زیاد آنها میکنیم. موضوعی که برخی از افراد تئاتر نسبت به آن خرده میگیرند. عاطفه رضوی با صراحت انتقاد خود را نسبت به آن بیان میکند:
سالهای قبل هرچند تعداد سالنهای نمایش کم بود، ولی سطح کیفی آنها بالا بوده است. هر نمایشی دارای منزلت، ارزش و اعتبار مختص به خودش میباشد. در حال حاضر تعداد سالنها به شدت زیاد شده است، ولی بسیاری از اوقات هنرمند و تماشاگر از احترام و شأن سابق برخوردار نیست.
در سالنهایی که به طور مستمر اجرای نمایش انجام میشود، فضا و محلی جهت جمع شدن بازیگران و مهیا شدن برای اجرا وجود ندارد. حتی گاهی نمایشها شباهت زیادی به کنسرتهای پیش پا افتاده و پوچ دارند.
برخی اوقات هنرمندان مجبور میشوند لباسشان را در منزل پوشیده و از همان جا مهیای حضور در صحنه تئاتر شوند. این موضوع عدم تمرکز و ارزش گذاری، آسیب زیادی را به تئاتر وارد میکند.
از میان این مسائل، سخن به آینده نسل آتی در تئاتر میرسد. نسلی که به اعتقاد عاطفه رضوی فرصت چندانی جهت پرداختن و قرار گرفتن تحت یاری و حمایت دیگران ندارد:
در یک دوره عدهای از کارشناسان و متخصصان با نگاه حرفهای به آثار و نمایش توجه کرده و آنها را مورد جانبداری قرار میدادند. ماحصل آن فعالیت پیشکسوتان تئاتر در عصر حاضر است. ولی در سالنهای فعلی حمایتی در میان نبوده و در عین حال موقعیتی جهت پرورش قابلیتها و استعدادها در نظر گرفته نشده است.
از این هنرمند در خصوص فعالیت تازه افراد مشهور شبکه اینستاگرام و بلاگرها در صحنه تئاتر سوال میکنیم.
او پاسخ میدهد: به عقیده من کسانی که هنرمند حقیقی باشند، در هر فضا و موقعیتی میتوانند به کار خود ادامه دهند. صحنه تئاتر به نام شخص خاصی نشده است. ولی تنها حسرت باقیمانده زمانی است که هیچ فعالیتی در زمینه پرورش حرفهای و نظارت آگاهانه صورت نمیگیرد.
همچنین عاطفه رضوی نسبت به اهمیت ورود افراد جدید به صحنه تئاتر بیتوجه نبود:
چنانچه کسی دارای مخاطب بوده و قادر است گروهی را به سالنهای تئاتر بیاورد، این موضوع بسیار مسرت بخش است. ولی این امر به منزله پرورش نسل جدید تئاتر نیست. کمبود سیاست گذاری و آموزش مدون و کاربردی بیش از هر دوره دیگری آشکار است.
دوره ما با همه فراز و نشیبهایش، اوقات حیرت آور و یا رنج زیادی را پشت سر گذاشت. لازم است نسل آتی داشتههایی را کسب کند که موجب افتخارش شود. هرچند در حال حاضر از نظر فرهنگی فخر میکنیم، ولی در این شرایط چیزی برای دوران آتی باقی نمانده که به آن افتخار کنیم.
در خاتمه گفتگو به عاطفه رضوی پیشنهاد میدهیم با بیان یک جمله مخاطبان و علاقمندان به تئاتر را به تماشای نمایش امر ملوکانه دعوت کند. جملهای که بتواند معنا و روح نمایش را ارائه دهد:
عاطفه رضوی به دنبال یک مکث کوتاه در جواب گفت:
هر زن به تنهایی یک داستان بوده و هر داستان ویژه و اختصاصی است. ولی در عین حال ناراحتی و غصه یکسانی در میان همه ما حاکم است. زجری که لازم است به آن توجه شود. این نمایش نه مختص زنان، برای تمام کسانی است که قصد دارند قسمتی از وجود و هویت خودش را بر روی صحنه تئاتر مرور کنند.
تمایل دارم بگویم بیایید و این داستان را از نزدیک تماشا کنید، احتمال دارد بخشی از خودتان را در شخصیت فروغ السلطنه بیابید.
این مصاحبه با امید ادامه فعالیت و حضور عاطفه رضوی در کنار همسرش حسین پاکدل بر روی صحنه نمایش و آرزومندی برای داشتن تئاتری با اصالت و زنده خاتمه یافت.
