بیوگرافی بهاره رهنما
بهاره رهنما، بازیگر ایرانی، در دهم آذر ۱۳۵۲ در نزدیکی شهر اراک به دنیا آمد. مادر او پروین قائممقامی است که او نیز بازیگر است. رهنما فعالیت هنری خود را از اوایل دهه هفتاد و با بازی در یک فیلم سینمایی در سال ۱۳۷۱ آغاز کرد.
منوی دسترسی سریع
**خلاصهای از زندگی**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به مسیر زندگی و مهمترین رویدادهای آن خواهیم داشت.
**درباره زندگی**
این قسمت به شرح کاملتر داستان زندگی، از کودکی تا به امروز، میپردازد.
**پیمان زناشویی**
در این بخش، ماجرای تشکیل خانواده، همسر و فرزندان شرح داده میشود.
**در فضای مجازی**
صفحات و کانالهای رسمی در برنامههایی مانند اینستاگرام، توییتر و دیگر شبکههای اجتماعی در اینجا معرفی میشوند.
**عرصه هنر**
این بخش به فعالیتها و دستاوردهای هنری، سبک کاری و آثار شاخص اختصاص دارد.
**مجموعه آثار سینمایی**
لیست کامل فیلمها، سریالها یا تئاترهایی که در آنها حضور داشتهاید، در اینجا مشاهده میشود.
**حواشی و گفتوگوها**
اخبار و رویدادهایی که گاهی در رسانهها درباره آنها صحبت شده است، در این بخش گردآوری شده است.
**گفتوگوها**
متن کامل یا خلاصهای از مصاحبههای انجامشده با رسانههای مختلف در این قسمت قرار دارد.

خلاصه زندگینامه
نام: بهاره
نام خانوادگی: رهنما
تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۵۲
محل تولد: اراک، ایران
تحصیلات: کارشناسی در رشته ادبیات فارسی و حقوق قضایی
حوزه فعالیت: بازیگری، فیلمنامهنویسی و نویسندگی
محل تحصیل: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران (مقطع کارشناسی حقوق قضایی)
سالهای فعالیت: از ۱۳۷۱ تا امروز
همسران: پیمان قاسمخانی (نویسنده و بازیگر) (ازدواج: ۱۳۷۰–۱۳۹۴)، امیر خسرو عباسی (ازدواج: ۱۳۹۶–۱۴۰۱)
فرزندان: یک فرزند
مادر: پروین قائممقامی
زندگینامه
زندگی شخصی:
در دهم آذر سال ۱۳۵۲، بهاره رهنما در روستای هزاوه، از توابع استان مرکزی، چشم به جهان گشود. پدر او جلال رهنما، تاجر بود و چند سال پیش از دنیا رفت. مادرش پروین قائممقامی نیز از بازیگران سینما و تلویزیون است. بهاره دومین فرزند خانواده محسوب میشود و یک خواهر بزرگتر به نام بهانه دارد که متولد سال ۱۳۴۳ است. همچنین او یک برادر کوچکتر به نام رهام دارد که در حرفه پزشکی فعالیت میکند.
وقتی بهاره تنها دو سال داشت، در سال ۱۳۵۴، خانوادهاش به تهران نقل مکان کردند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۱۳۵۷، آنها برای مدتی به انگلستان رفتند، اما با بهبود شرایط سیاسی در کشور، دوباره به ایران بازگشتند.
تحصیلات:
بهاره رهنما در سال ۱۳۷۰ با گذراندن درسها به صورت جهشی، دیپلم خود را گرفت. پس از آن وارد دانشگاه شد و در رشته ادبیات نمایشی مدرک کارشناسی دریافت کرد. او سپس به تحصیل در رشته حقوق روی آورد و در مقطع لیسانس، حقوق قضایی خواند. در نهایت نیز با ادامه تحصیل، فوقلیسانس ادبیات نمایشی خود را گرفت و دوران دانشجویی خود را به پایان رساند.
از نویسندگی تا کارگردانی:
این بازیگر علاوه بر حرفه بازیگری، در زمینههای نویسندگی و کارگردانی تئاتر نیز فعال است. او به کتاب و مطالعه علاقه زیادی دارد و تا به حال ده کتاب مختلف نوشته است. همچنین در تهیه یک آلبوم موسیقی با علی شوکت، از خوانندگان جوان سبک راک، همکاری داشته است. برخی از ترانههای این آلبوم از روی شعرهای کتاب «زن باران» اثر بهاره رهنما انتخاب شدهاند.
سایر حرفه ها:
بهاره رهنما بازیگری است که در زمینههای مختلف هنری فعالیت داشته است. او علاوهبر بازیگری، در حوزهی روزنامهنگاری و نقالی نیز تجربه دارد و با برندهای گوناگونی به عنوان مدل همکاری کرده است. همچنین این هنرمند صاحب یک رستوران به نام “گوزن” در محله سعادتآباد تهران است.
کاهش وزن:
این بازیگر برای مدتزمان بسیار طولانی با مشکل چاقی شدید دست و پنجه نرم میکرد. برای حل این مشکل، او تصمیم گرفت تا با قرار دادن یک بالن در معدهاش، وزن خود را کاهش دهد. اما این روش نه تنها نتیجهبخش نبود، بلکه باعث شد وزنش حتی بیشتر از قبل شود. پس از آن، او جراحی اسلیو معده را انجام داد و توانست مقدار قابلتوجهی از وزن خود را از دست بدهد. این عمل جراحی باعث شد حدود ۴۰ کیلوگرم از وزن او کاسته شود.
نسبت فامیلی با فرناز رهنما:
با توجه به اینکه بهاره رهنما و فرناز رهنما هر دو هنرپیشه هستند و نام خانوادگی یکسانی دارند، بعضی افراد فکر میکنند این دو با هم نسبت فامیلی دارند. اما فرناز رهنما در یک مصاحبه توضیح داده است که هیچ گونه رابطه خویشاوندی با بهاره رهنما ندارد. او نه خواهر بهاره است، نه دخترعمویش، و حتی هیچ نسبت دوری هم بین آنها وجود ندارد.
خانواده بهاره ریشه در شهر اراک دارند، در حالی که خانواده فرناز اهل اصفهان هستند. همچنین، نام خانوادگی فرناز با کسره روی “رهنما” خوانده میشود، اما نام خانوادگی بهاره با فتحه تلفظ میشود.
با این حال، این دو با یکدیگر رابطه دوستانه و صمیمانهای دارند.
ازدواج
ازدواج اول:
یک روز، بهاره رهنما در حال بازگشت از دانشگاه بود که به طور اتفاقی پیمان قاسم خانی را دید. این ملاقات باعث شد تا این دو با هم آشنا شوند و در نهایت، در سال ۱۳۷۳ با یکدیگر ازدواج کردند. ثمره این ازدواج، دختری به نام پریا بود که در سال ۱۳۷۶ به دنیا آمد.
پریا قاسم خانی در نمایش “پنجرهها” در تئاتر، همچنین فیلم سینمایی “دایره زنگی” و سریال “مرد هزار چهره” بازی کرده است.
متأسفانه پس از ۲۲ سال زندگی مشترک، بهاره رهنما و پیمان قاسم خانی در سال ۱۳۹۴ به صورت توافقی از هم جدا شدند.
در طول سالهای زندگی مشترکشان، پیمان قاسم خانی در مصاحبهای درباره بهاره رهنما گفته بود: “در این مدت که نقش پردازیهای او را در عرصه تئاتر مشاهده کردم، به تازگی متوجه قابلیت و استعداد او شدم. پیش از آن آگاه بودم که او هنرپیشه مطلوبی است، ولی تصور میکردم در بعضی کارها دچار تکرار میشود.با توجه به آثاری که به تازگی از او دیدم، پی بردم او دارای توانمندی و قابلیتهایی است که تاکنون آشکار نشده و حتی من نیز که فاصله کمی با او دارم، این عملکرد او را ندیده بودم.”
از آنجا که شقایق دهقان، بازیگر ایرانی، در آن زمان همسر مهراب قاسمخوانی (برادر پیمان قاسم خانی) بود، در نتیجه بهاره رهنما و شقایق دهقان با یکدیگر نسبت فامیلی داشتند.
ازدواج دوم:
دو سال بعد از اینکه بهاره رهنما از همسر اولش جدا شد، در چهارم شهریور ۱۳۹۶ و در ۴۴ سالگی، با امیر خسرو عباس که در زمینه تولید محصولات آرایشی و بهداشتی کار میکرد، ازدواج کرد. اما این زندگی مشترک هم مدت زیادی دوام نیاورد و سرانجام در سال ۱۴۰۱ این دو از هم جدا شدند.
امیر خسرو عباسی مالک برندهای آرایشی-بهداشتی هاینس و ژاکسیاست است. آشنایی این دو به زمانی برمیگردد که بهاره رهنما به عنوان مدل تبلیغاتی برای شرکت او فعالیت میکرد. خسرو عباسی قبل از ازدواج با بهاره، یک بار ازدواج ناموفق دیگر را تجربه کرده بود و از ازدواج قبلی خود یک دختر داشت.
در مراسم ازدواج دوم بهاره رهنما جزئیات جالبی وجود داشت. مثلاً ماشین عروس او یک بیامو ایکس ۳ شاسیبلند بود. همچنین روی کارت عروسی آنها شعری از سیمین بهبهانی نوشته شده بود.
بهاره رهنما در یک پخش زنده اینستاگرامی خبر جدایی خود از همسر دومش، خسرو عباسی، را به طور عمومی اعلام کرد و این خبر به سرعت در رسانهها منتشر شد.
بهاره رهنما در شبکه های اجتماعی
اینتساگرام:
b.rahnama@
زندگی هنری

ورود به عرصه هنر:
بهاره رهنما از دوران کودکی علاقهی زیادی به بازیگری داشت. او در سال ۱۳۷۰ و در ۱۷ سالگی، در آزمون بازیگری فیلم “افعی” پذیرفته شد و در کنار جمشید هاشمپور در این فیلم بازی کرد. فیلم “افعی” با فروش نزدیک به ۱۹۹ میلیون تومان، پرفروشترین فیلم آن سال شد.
دومین فیلم سینمایی بهاره رهنما “غزال” نام داشت. او سپس در سال ۱۳۷۹ در سریال “بازگشت به خانه” ظاهر شد و با بازی در فیلم کمدی “نان، عشق و موتور هزار” در سال ۱۳۸۰، توانایی خود را در نقشآوری طنز نشان داد و بسیار مشهور شد.
این بازیگر با حضور در فیلم “گاوخونی” به کارگردانی بهروز افخمی، یک نقشآفرینی قابل توجه ارائه کرد و بخش زیادی از استعدادهای خود را به نمایش گذاشت. از دیگر کارهای او میتوان به مجموعهی “زیرزمین” و فیلم “چهارچنگولی” اشاره کرد.
تهیه کنندگی موسیقی:
بهاره رهنما در عرصه موسیقی هم فعالیت دارد. او در تهیهی آلبوم علی شوکت، که از خوانندگان جوان سبک راک است، همکاری کرد و تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت. علی شوکت در این آلبوم، برخی از قطعات را بر اساس شعرهای کتاب «زن باران» سرودهی بهاره رهنما اجرا کرده است.
سریال گیسو:
مجموعهای به نام «گیسو» که با عنوان «عاشقانه ۲» نیز شناخته میشود، اثری از منوچهر هادی است و هومن کبیری تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت. در این سریال، بهاره رهنما در نقش افرا ظاهر شد. داستان از این قرار است که افرا سالها پیش به دلایلی دخترش را از دست داده است. اکنون دخترش بزرگ شده و به ایران بازمیگردد و ماجراهای تازهای شکل میگیرد.
همکاری بهاره رهنما و منوچهر هادی در این سریال، اولین بار نبود که این دو با هم کار میکردند؛ آنها پیش از این نیز در چند پروژه دیگر کنار یکدیگر قرار گرفته بودند.
یکی از صحنههای این مجموعه که توجه بسیاری از بینندگان را به خود جلب کرد، مربوط به وضعیت افرا بود. در آن صحنه، افرا که در کما به سر میبرد، حرکات خفیفی از خود نشان میداد. این صحنه به سرعت در فضای مجازی پخش شد و کاربران زیادی آن را به اشتراک گذاشتند.
فیلم اژدر:
فیلم سینمایی «اژدر» به کارگردانی و تهیهکنندگی رضا سبحانی ساخته شده و فیلمنامه آن را جاوید سبحانی نوشته است. این فیلم درباره مردی به نام اژدر است که پس از یک اتفاق غیرمنتظره، متوجه میشود توانایی ویژهای دارد. او در خواب، تصاویر و اتفاقاتی را میبیند که دقیقاً بعداً در دنیای واقعی رخ میدهند. به همین دلیل، سعی میکند از اطرافیانش به خاطر کارهای گذشتهشان انتقام بگیرد و…
در این فیلم، بهاره رهنما در نقش زنی به نام خاتون ایفای نقش کرده است. بازیگران دیگری همچون لوون هفتوان، میرطاهر مظلومی، علی انصاریان، نعیمه نظامدوست، شهره لرستانی، نادر سلیمانی، نصرالله رادش، محمد شیری، یوسف صیادی و چندین بازیگر دیگر نیز در این اثر حضور دارند.
سریال پژمان:
سریال پژمان یکی از آن مجموعههای تلویزیونی است که در زمان پخش خود با استقبال بسیار خوبی از سوی مردم روبرو شد و در سبک خود اثری منحصربهفرد محسوب میشود. این سریال در سال ۱۳۹۲ از شبکه دو سیما پخش شد و کارگردانی آن را سروش صحت بر عهده داشت. محسن چگینی نیز تهیهکننده این مجموعه بود. فیلمنامه سریال پژمان حاصل همکاری گروهی از نویسندگان، شامل پیمان قاسمخانی، مهراب قاسمخانی، سروش صحت و ایمان صفایی است.
داستان این سریال درباره زندگی یک فوتبالیست سابق باشگاه پرسپولیس و تیم ملی ایران به نام پژمان جمشیدی است. او که هنوز در اوج شهرت و محبوبیت به سر میبرد، به همراه مدیر برنامهاش تلاش میکند تا یک تیم جدید برای خودش تشکیل دهد. در این راه، ماجراهای بامزه و جذابی برایشان پیش میآید. بهاره رهنما نیز در این سریال در نقش پریسا، خواهر پژمان، بازی میکند. پریسا فردی فعال در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است و در کارهای مختلفی نیز حضوری پررنگ دارد.
فیلم هشتگ:
فیلم سینمایی «هشتگ» به نویسندگی و کارگردانی رحیم بهبودیفر ساخته شده و تهیهکنندگی آن را مقصود جباری و محمدعلی کیانی به صورت مشترک بر عهده داشتهاند. این فیلم داستان دو مادر را روایت میکند که رقابت و حسادت شدیدی بین آنها وجود دارد، در حالی که هر دو پسرشان در درس ضعیف هستند و نمرات پایینی میگیرند. از جمله بازیگران این فیلم میتوان به نیوشا ضیغمی، بهاره رهنما، بیژن بنفشهخواه، حدیث فولادوند و سید جواد هاشمی اشاره کرد. بهاره رهنما در این فیلم نقش زنی به نام روژین یا کبری را ایفا میکند. همچنین نیوشا ضیغمی در این فیلم طنز با ظاهری متفاوت و شبیه به مردان در مقابل دوربین ظاهر شده است.
سریال زیرزمین:
سریال «زیرزمین» به کارگردانی علیرضا افخمی، در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۵ از شبکه سه سیما پخش شد. این مجموعه داستان سه دوست قدیمی به نامهای فرجیان، کلانی و اسدی را روایت میکند که با انجام یک کلاهبرداری، مبلغ زیادی پول به دست میآورند. اما در ادامه، یکی از این سه نفر، تمام پولها را از بقیه میدزدد و آن را در زیرزمین یک خانه قدیمی و خراب پنهان میکند. پس از این اتفاق، دو دوست دیگر برای پیدا کردن پول، رقابت شدیدی را با هم آغاز میکنند و ماجراهای بعدی شکل میگیرد.
از جمله بازیگرانی که در این سریال ایفای نقش کردهاند، میتوان به زندهیاد فتحعلی اویسی، بهاره رهنما، ابوالفضل پورعرب، مهتاج نجومی، مریم کاویانی و دیگران اشاره کرد. بهاره رهنما در این مجموعه، نقش «پریا» فرزند فرج را بازی میکرد.
فیلم شناسی

فیلم های سینمایی:
| سال | نام فیلم | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۴۰۱ | عطر آخر اردیبهشت | بهاره رهنما |
| ۱۳۹۹ | بی پی ام بند | فرناز امینی |
| ۱۳۹۸ | ناک اوت | فرناز امینی |
| ۱۳۹۸ | پیشی میشی | حسین قناعت |
| ۱۳۹۸ | بابا سیبیلو | ادوین خاچیکیان |
| ۱۳۹۷ | ایکسلارج | محسن توکلی |
| ۱۳۹۷ | پاستاریونی | سهیل موفق |
| ۱۳۹۷ | اژدر | رضا سبحانی |
| ۱۳۹۶ | آینه بغل | منوچهر هادی |
| ۱۳۹۶ | آقای سانسور | علی جبارزاده |
| ۱۳۹۵ | هشتگ | رحیم بهبودیفر |
| ۱۳۹۵ | خوب، بد، جلف | پیمان قاسمخانی |
| ۱۳۹۴ | آس و پاس | آرش معیریان |
| ۱۳۹۳ | ۳۶۰ درجه | سام قریبیان |
| ۱۳۹۲ | طبقه هساث | کمال تبریزی |
| ۱۳۹۱ | آشنایی با لیلا | عادل یراقی |
| ۱۳۹۰ | بچگیتو فراموش نکن | جلال فاطمی |
| ۱۳۹۰ | خنده در باران | داریوش فرهنگ |
| ۱۳۹۰ | یک فراری از بگبو | هاتف علیمردانی |
| ۱۳۸۹ | ورود زندهها ممنوع | جواد مزدآبادی |
| ۱۳۸۹ | دیو و دلبر | وحید نیکخواه آزاد |
| ۱۳۸۹ | جرم | مسعود کیمیایی |
| ۱۳۸۹ | زنان ونوسی، مردان مریخی | کاظم راستگفتار |
| ۱۳۸۹ | زنها شگفت انگیزند | مهرداد فرید |
| ۱۳۸۹ | هرچی خدا بخواد | نوید میهندوست |
| ۱۳۸۹ | ورود آقایان ممنوع | رامبد جوان |
| ۱۳۸۸ | عروسک | ابراهیم وحیدزاده |
| ۱۳۸۸ | بعد از ظهر سگی سگی | مصطفی کیایی |
| ۱۳۸۸ | پوپک و مش ماشاالله | فرزاد مؤتمن |
| ۱۳۸۸ | سن پطرزبورگ | بهروز افخمی |
| ۱۳۸۸ | بی ستاره | بهمن گودرزی |
| ۱۳۸۷ | چارچنگولی | سعید سهیلی |
| ۱۳۸۷ | ده رقمی | همایون اسعدیان |
| ۱۳۸۷ | شیرین | عباس کیارستمی |
| ۱۳۸۶ | توفیق اجباری | محمدحسین لطیفی |
| ۱۳۸۶ | دایره زنگی | پریسا بختآور |
| ۱۳۸۳ | شبانه | امید بنکدار / کیوان علیمحمدی |
| ۱۳۸۳ | ماجراهای اینترنتی (چای نت) | حسین قناعت |
| ۱۳۸۱ | گاوخونی | بهروز افخمی |
| ۱۳۸۰ | نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ | ابوالحسن داوودی |
| ۱۳۷۹ | بچههای بد | علیرضا داوودنژاد |
| ۱۳۷۷ | بادامهای تلخ | کاظم معصومی |
| ۱۳۷۴ | عاشقانه | علیرضا داوودنژاد |
| ۱۳۷۴ | غزال | مجتبی راعی |
| ۱۳۷۱ | افعی | محمدرضا اعلامی |
سریالهای تلویزیونی:
| سال | عنوان اثر |
|---|---|
| ۱۳۹۸ | سرگذشت |
| ۱۳۹۸ | شش قهرمان و نصفی |
| ۱۳۹۷ | بچه مهندس (فصلهای ۱ و ۲) |
| ۱۳۹۵ | همسایهها |
| ۱۳۹۵ | کشیک قلب |
| ۱۳۹۴ | غیرعلنی |
| ۱۳۹۳ | خوب بد زشت |
| ۱۳۹۲ | پژمان |
| ۱۳۹۱ | خداحافظ بچه |
| ۱۳۹۱ | چک برگشتی |
| ۱۳۸۸ | گاوصندوق |
| ۱۳۸۷ | مأمور بدرقه |
| ۱۳۸۶ | مرد هزار چهره |
| ۱۳۸۵ | کتابفروشی هدهد |
| ۱۳۸۵ | زیر زمین |
| ۱۳۸۳ | من یک مستأجرم |
| ۱۳۸۰ | پروندههای مجهول |
| ۱۳۷۹ | داستان یک شهر ۲ |
| ۱۳۷۸ | روشنتر از خاموشی |
| ۱۳۷۵ | بازگشت به خانه |
تله فیلم ها:
| عنوان اثر | کارگردان |
|---|---|
| بازی | سروش صحت |
شبکه نمایش خانگی:
| سال | عنوان اثر | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۳۹۰ | شام ایرانی | بیژن بیرنگ |
| ۱۳۹۰ | ساخت ایران | |
| ۱۳۹۲ | شرف خانواده فاضل | |
| ۱۳۹۹ | گیسو | |
| ۱۴۰۳ | عالیجناب (رئالیتی شو) | علیرضا کریم زاده |
تئاتر ها:
| سال | عنوان اثر | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۴۰۲ | یه گوشه از دایره | |
| ۱۳۹۸ | راه پله | |
| ۱۳۹۸ | ماربازی | |
| ۱۳۹۷ | شاه لیر | مسعود دلخواه |
| ۱۳۹۷ | بیوهٔ نویسنده فقید | مقداد اسلامی |
| ۱۳۹۷ | فصل فراموشی | |
| ۱۳۹۷ | تابستان فراموشی | |
| ۱۳۹۷ | بلافیگورا | سعید دشتی |
| ۱۳۹۶ | اپراتور نسل چهارم | باقر سروش |
| ۱۳۹۶ | خورشیدهای همیشه | |
| ۱۳۹۶ | آرامش زن زیبایی است که شوهر دارد | امیرحسین اسانی |
| ۱۳۹۶ | دیگری | |
| ۱۳۹۶ | سونات پاییزی | جلال تهرانی |
| ۱۳۹۵ | حرفهای | رضا کیانیان |
| ۱۳۹۵ | زنانی که به بزها خیره شدهاند | ایوب آقاخانی |
| ۱۳۹۵ | دوباره اون آهنگ رو بزن سم | داوود بنی اردلان |
| ۱۳۹۴ | عامدانه، عاشقانه، قاتلانه | ساناز بیان |
| ۱۳۹۴ | انگار در چشمهای تو اسب میدود | طاها ذاکر |
| ۱۳۹۳ | تو دهنتُ میبندی یا من؟ | داوود بنی اردلان |
| ۱۳۹۳ | نمایش اسپانیایی | شیوا اردویی |
| ۱۳۹۳ | آرسنیک و تور کهنه | حسین پارسایی |
| ۱۳۹۳ | دورهمی زنان شکسپیر | |
| ۱۳۹۳ | با من بستنی میخوری؟ | |
| ۱۳۹۲ | بادی که تو را برد‚ مرا خشک کرد | علی نرگس نژاد |
| ۱۳۹۲ | پسران آفتاب | سیامک صفری |
| ۱۳۹۱ | غبار | بهاره رهنما |
| ۱۳۹۱ | چشمهایی که مال توست | نسیم ادبی |
| ۱۳۹۱ | این تابستان فراموشت کردم | بهاره رهنما |
| ۱۳۹۱ | خیالهای جاده جاجرود – تهران | غزاله معتمد |
| ۱۳۹۱ | گروتسکی بر تبارشناسی دروغ و تنهایی | سجاد افشاریان |
| ۱۳۹۰ | تراس | محمدرضا خاکی |
| ۱۳۹۰ | فیل | بهناز نازی |
| ۱۳۹۰ | میخواهم با میوسوو ملاقات کنم | محمود عزیزی |
| ۱۳۸۸ | هاملت با سالاد فصل | هادی مرزبان |
| ۱۳۸۷ | خدای کشتار | علیرضا کوشک جلالی |
| ۱۳۸۴ | پنجرهها | فرهاد آییش |
| ۱۳۷۹ | تله تئاتر پیش از آشنایی | |
| ۱۳۷۵ | تله تئاتر ای نسیم باران |
کارگردانی:
| سال | عنوان اثر | نوع اثر |
|---|---|---|
| ۱۳۹۸ | صدام کن مامان | فیلم مستند |
| ۱۴۰۱ | عطر آخر اردیبهشت | فیلم سینمایی بلند |
کتاب ها:
| سال | عنوان کتاب | ناشر |
|---|---|---|
| ۱۳۸۸ | چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس | نشر چشمه |
| ۱۳۸۹ | ماه هفت شب | نشر نگاه |
| ۱۳۹۲ | مالیخولیای محبوب من | نشر نگاه |
| ۱۳۹۴ | زن باران | نشر نگاه |
| ۱۳۹۶ | پای به جاده زدن | نشر نگاه |
فیلمنامه:
| نام اثر | نقش |
|---|---|
| شبهای برره | یکی از نویسندگان |
| باغ مظفر | یکی از نویسندگان |
| شمس العماره | یکی از نویسندگان |
حاشیه

انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸:
این بازیگر در دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال ۱۳۸۸، در میان هنرمندانی قرار داشت که از میرحسین موسوی حمایت کردند. پس از آن، در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۱۳۹۲، بهاره رهنما این بار از حسن روحانی پشتیبانی کرد. او در فضای مجازی فعالیتهای زیادی برای این نامزد انتخاباتی انجام داد که با واکنشهای فراوان کاربران در شبکههای اجتماعی همراه شد.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲:
بهاره رهنما و همسر پیشین او، پیمان قاسمخانی، از جمله چهرههای هنری بودند که در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، با امضای یک بیانیه، به صورت رسمی از نامزدی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آن سال حمایت کردند. این حمایت در کنار دیگر اعضای جریانهای اصلاحطلب و اعتدالگرا انجام شد.
بهاره رهنما همچنین از فعالان پرکار در فضای مجازی است و معمولاً در مرکز توجه و بحثهای مختلف قرار دارد. او از بازیگرانی است که همیشه با حواشی زیادی همراه بوده است.
شکایت از نادر فتورهچی:
در صفحه اینستاگرام نادر فتورهچی، مطالبی منتشر شد که در آن به بهاره رهنما – همسر پیشین پیمان قاسمخانی – برچسب فرصتطلبی زده شده بود. پس از این اتفاق، پیمان قاسمخانی و بهاره رهنما در دیماه سال ۱۳۹۳ از او شکایت کردند. پیمان قاسمخانی در ادامه، گزارشی از چگونگی رسیدگی به این پرونده را نیز در فضای مجازی منتشر کرد. پس از ثبت شکایت، فتورهچی به دادگاه احضار شد و در نهایت با ارائه وثیقه آزاد گردید. او سپس توانست رضایت بهاره رهنما را جلب کند.
شکایت سیروان خسروی:
موضوع اختلاف سیروان خسروی با بهاره رهنما مربوط به فروردین ماه سال ۱۳۹۷ میباشد. جریان از اینجا آغاز شد که سیروان خسروی با به اشتراک گذاشتن یک پست در شبکه مجازی اینستاگرام در قبال شرایط و بحرانهای کشور اظهار نارضایتی کرده و انتقادات شدیدی را مطرح نمود. قسمت اعظم انتقادهای او خطاب به سلبریتیها و هنرمندان مشهوری بود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ اقدامات گستردهای را جهت تبلیغ نامزد انتخاباتی خود انجام دادند.
او بیان کرده بود:
مشمئزکنندهتر از وضعیت اسفناک کشور، پُستهای انتقادی سلبریتیهایی هستش که پارسال همین موقع در حال یارگیریِ بنفش بودن، قبلتر هم مشغول یارگیری سبز و امروز هم که منتقدند و فردا هم حامی رنگ مد روز و باب میل اکثریت خواهند بود.
در ادامه امیرحسین ژوله به پست مذکور سیروان خسروی عکسالعمل نشان داد. ولی در یک جریان متحیر کننده، صفحه اینستاگرام این هنرپیشه و نویسنده سینما و تلویزیون هک گردید. به دنبال هک شدن صفحه امیر مهدی ژوله، بهاره رهنما در شبکه توییتر با جانبداری از مطالب درج شده توسط این بازیگر، به مقابله و انتقادات شدیدی در برابر سیروان خسروی پرداخت. به طوری که این جریان را با منتشر کردن چند توییت ادامه داده و در خصوص دیدگاههای سیروان خسروی مطالب جدی و تندی را اعلام کرد.
او در میان مطالب خود، سیروان خسروی را به جلب توجه و نداشتن ادب و نزاکت متهم نمود. در مواجهه با تمام توییتهای انتقاد آمیز و متهم گونه بهاره رهنما، سیروان خسروی هیچ واکنشی نشان نداد. ولی پس از چندی اخباری در خصوص شکایت او به مراجع قضایی از این هنرپیشه سینما و تلویزیون شنیده شد.
دادگاه با ملاحظاتی به علت جایگاه اجتماعی این هنرپیشه و نداشتن پیشینه سوء، اجرای حکم او را برای مدت دو سال معلق گذاشت که در قبال عدم انجام تخلف دوباره، در پایان این مدت حکم مذکور بی اثر شود.
ویدئوی حاشیه برانگیز:
در یک ویدیو که بهاره رهنما در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد، درباره وضعیت مالی خود صحبت کرد و گفت: به طور طبیعی کسی که سالهای طولانی کار کرده، در این سن باید از نظر مالی در آرامش و رفاه باشد. اگر کسی پس از سی سال کار و تلاش نتواند برای خود و خانوادهاش زندگی راحت و بیدغدغهای فراهم کند، باید او را فردی ناتوان دانست. این صحبتهای بهاره رهنما، با واکنشها و انتقادهای زیادی روبرو شد. این بازخوردها به حدی گسترده بود که در نهایت این بازیگر مجبور شد بگوید آن حرفها را خطاب به خودش زده است.
حواشی در شام ایرانی:
در یکی از قسمتهای برنامه شام ایرانی که بهاره رهنما در آن شرکت کرده بود، به علت نوع رفتار و مطالبی که بر زبان آورده بود، حاشیههایی برایش شکل گرفت. شام ایرانی نام یک مجموعه ویدیویی بوده که فصل اول آن توسط بیژن بیرنگ کارگردانی شده و سایر فصلها به کارگردانی محمد شایسته، سروش صحت و سعید ابوطالب تهیه شده و از شبکه نمایش خانگی به روی آنتن رفت. حضور در برنامه شام ایرانی برای این هنرپیشه، حواشی گستردهای را برایش در پی داشت.
در این گروه بهاره رهنما در کنار بازیگرانی همچون مریم امیرجلالی، شهرزاد کمالزاده و فلور نظری شرکت داشتند.
در برنامه مذکور بهاره رهنما در قسمتی از سخنان خود در خصوص دختران ایرانی، اینگونه گفت:
“دختران ایرانی سر و وضعشان مثل نیکول کیدمن است و طرز فکرشان لر.”
این جملات با بازتابها و انتقادهای شدیدی در شبکههای مجازی همراه شد. به طوری که رئیس شورای اسلامی شهر خرم آباد تقاضای مقابله و برخورد با این هنرپیشه را نمود. چرا که معنا و مفهوم گفتههای بهاره رهنما به منزله اهانت به طایفه لر بوده است. ولی او در جای دیگری اظهار داشت، مفهوم سخنانش توهین به قوم لر نبوده و به منظور قیاس یک فیلم سینمایی بسیار دیرینه به اسم دختر لر با فیلمهای عصر حاضر با هنرنمایی بازیگران تازه بوده است.
در صحنه دیگری از برنامه شام ایرانی پس از پایان سخنان بهاره رهنما، فلور نظری خندهای را به چهره نشانده و رهنما این خنده را به مفهوم استهزا و تمسخر خودش قلمداد میکند. از این رو بحث و مجادلهای میان او و فلور نظری صورت گرفت. به طوری که بهاره رهنما این هنرپیشه را متهم به بیادبی کرده و فلور نظری دچار شوک و حیرت میشود. این رفتار به قدری شدید بود که فلور نظری با چشمانی گریان میز شام را ترک میکند. دیدن چنین رفتارهایی از سوی بهاره رهنما در برنامه شام ایرانی، منجر به انتقادات زیادی نسبت به او شد.
مصاحبه

بهاره رهنما در یک مصاحبه درباره دلایل ساخت فیلم «عطر آخر اردیبهشت»، کتاب شعرهایش، فعالیت نکردن در صدا و سیما و حواشی پیش آمده در اینستاگرام صحبت کرد.
با توجه به موضوع فیلم «عطر آخر اردیبهشت»، به نظر میرسد انتخاب نام «زنان علیه زنان» هم میتوانست برای آن مناسب باشد. این فیلم، زندگی چهار زن را نشان میدهد که با یکدیگر دوست هستند و هر کدام در زندگی شخصی خود با مشکلاتی روبهرو شدهاند. یکی از آنها متوجه خیانت همسرش میشود، دیگری با بیماری ام اس و طلاق درگیر است، سومین دوست با مردی ثروتمند ازدواج کرده و چهارمین نفر که نقش او را بهاره رهنما بازی میکند، در حال مهاجرت است و خودش به یک زن دیگر خیانت میکند. هرچند این بازیگر گفته که معمولاً از پذیرش چنین نقشهایی خودداری میکند، اما در نهایت به دلایلی این نقش را قبول کرده است.
صحبتهای او فقط درباره این فیلم نبود. همچنین روشن شد که شعر «گوجهها، گوجهها به تخم مرغها بخورید.» که برخی میگویند سروده بهاره رهنماست، در واقع از او نیست. همچنین موضوع تبلیغات در اینستاگرام و همکاری نکردن با صدا و سیما، از جمله حواشی بود که به او نسبت داده شده بود. این فرصت پیش آمد تا او درباره این موارد توضیح دهد و بگوید که بیشتر این حرفها نادرست است و اگر مسئلهای هم بوده، دلیل مشخصی داشته است.
برای روشن شدن حقیقت این موضوعات، از این بازیگر، نویسنده و کارگردان دعوت کردیم تا با ما گفتوگو کند. در ادامه، متن کامل این گفتگو را میخوانید.
یک بهاره رهنما وجود دارد که در دوره فیلمسازی به دنبال بروز و بیان یک بهاره رهنما گمشده است که در این سالها درست و به جا دیده نشده، کسی که کارش را به عنوان بازیگر تئاتر با مدل روشنفکری شروع میکند، وارد میشود، یک زمانی یادداشتهای مفصلی مینویسد و آن آدم در این سالها ردش گم میشود. آیا بهاره رهنما میخواهد آن روشنفکری را با فیلمسازی بازگرداند؟
این راه در زندگی ام همچنان وجود دارد ولی در شرح مسیر اجتماعی راه مذکور، با توجه به رخدادهایی که شکل گرفته و موجب مدفون شدن این شخصیت گردید، و در عین حال برخی جریانها مسبب شد آن شخص مورد توجه قرار نگیرد. ممکن است هر شخصی در طی پیمودن راه زندگی، انتخابهای نادرستی را انجام دهد. لذا فضایی که در پیرامون من شکل گرفته بود، تمرکز زیادی برای موضوع داشت.
در حقیقت کسانی که مهارت و تبحر زیادی در فضای مجازی دارند، به یاری من شتافته و با کمک و مساعدت آنها پی بردیم که یک روندی بیرون از مردم، این سیستم و شبکه را تحت کنترل دارد. به طوری که من تصور میکنم در طی سالهای قبل این موضوع برای سایر افراد مشهور و هنرمندان نیز اتفاق افتاده است. در عین حال که من شخصیت آرام و کم صدایی نداشته و گستره فعالیتم در جهان مملو از تنوع و صدا است. این امر بهانهای را به این جریان داد تا بیش از پیش از نام و شهرت من سوء استفاده کنند.
هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم، یک خبر تازه از خودم میشنوم که به هیچ وجه از جریان و عمق آن اطلاع نداشته و حتی بسیار حیرت آور و خندهدار است. به همین علت شروع به تهیه یک آرشیو برای خودم نموده و ممکن است در آینده از آن یک نمایشنامه و یا فیلمنامه طنز تهیه کنم. این موارد موجب رنجش من نشده و بسیار جالب است که در پی چه موضوعاتی هستند بهاره رهنما که در روزنامه شرق مطلب می نوشت و تعداد یازده نمایش تئاتر را به عنوان کارگردان تهیه کرده و یا به عنوان سفیر انجمن حمایت از کودک حقوق کودکان فعالیت دارد را آماج حملات خود قرار دادهاند.
خودم علاقه داشتم در سن فعلی دارای یک کارنامه موثر و سنگینتری بودم. گفتن این جمله به این علت نیست که ادعا کنم این موضوع برای من کفایت میکند. چرا که من دارای قابلیت و استعدادی بودم که بتوانم موفقیت بیش از این داشته باشم، ولی به چه علت در تمام سالها فعالیت، هیچ یک از این موضوعات مورد توجه قرار نگرفت؟ چرا جریان دو هزار نفر زندانی مالی که به همکاری یک گروه آنها را از زندان آزاد کردیم، مطرح نشد؟ به چه دلیل درباره مرکز سوزن دوزی و کتابخانهای که ما برای نخستین مرتبه در استان سیستان و بلوچستان بازگشایی کردیم، سخنی گفته نشد؟
در مواقعی به ویژه در چهار سال گذشته من به گرفتاری و مشکلات حیرت انگیزی در زندگی دچار شدم که توانستم همه این امورات را به انجام برسانم. ولی علاوه بر اینها رخدادهایی در زندگی فردی من شکل گرفت که لازم نبود در خصوص آنها مطلبی به زبان آورده و یا انجام تبلیغات را جهت دهی میکردم. در غیر این صورت هیچ انسانی وجود ندارد، با رویکردی همسو شود که در مقابل و ضد او ایجاد شده است. لذا از یک زمان به بعد، این جریان از اختیار من بیرون آمد.
یعنی تا یک جایی دست خودتان بود؟
تا یک مرحله من متوجه تاثیر اشتباهاتم در این جریان شدم. ولی این موضوع که هیچ یک از فعالیتهایم در نظر گرفته نشد، برایم قابل قبول نبوده و مسئولیت همه آن به عهده من نیست. برای نمونه من نخستین هنرپیشه ایرانی محسوب میشوم که صاحب وبلاگ و صفحهای در توییتر بودم. شمایل و تصویری از من ارائه شده که چندان به من شبیه نیست. در طی این سالها تعداد نه عدد از ده کتاب من منتشر و به بازار عرضه شده که مشتمل بر نمایشنامه، رمان، داستان کوتاه و کتاب شعر میباشد.
با وجودی که من صاحب یک کتاب شعر هستم ولی مطالبی که در شبکههای مجازی از اشعار من مشاهده میشود، درست نبوده و به هیچ وجه واقعی نیست. کتاب مذکور به واسطه نشر نگاه ارائه شده و من تاکنون اشعاری با موضوع گوجه و املت نگفتهام. در حالتی که مردم و مخاطبان هیچگاه در پی کشف حقیقت این جریان نیستند. این امر در شرایطی است که ناشر به دفعات این کتاب را در صفحه انتشارات نگاه به اشتراک گذاشته است.
جدایی از همسر اول:
نکته ماجرا این است که شما با فضای شبکههای اجتماعی آشنایی دارید و میتوانیم بگوییم از زمانی که سمت و سوی تبلیغاتتان را بیشتر کردید، هجمههای وارد شده به شما افزایش بیشتری پیدا کرد؟ در واقع از زمانی که اینفلوئنسر شدید، کارهای شما نادیده گرفته شد؟
من اینفلوئنسری را به مفهوم اینفلوئنسر حرفهای قبول ندارم، چنانچه دورهای انجام این کار را قبول کردم به جهت آشنایی و نزدیک شدن به این شرایط بوده و به منزله آن نیست که خودم را به عنوان اینفلوئنسر معرفی کنم. هرچند پیشینه من اثرگذاری عمیقی بر روی جریان زندگیم داشته و پس از متارکه ازدواج اولم، به طور واقعی از فعالیت در عرصه سینمای ایران حذف شدم. به طوری که هیچ یک از دفاتر فیلمسازی پیشنهاد بازی در فیلمهایش را به من ارائه نکرد.
هرچند که ایشان دارای شخصیت محترمی است، ولی قسمت اعظمی از عوامل سینما و همکاران اولویتشان بر این بود و ممکن است نیاز داشتند در فیلمنامههای نوشته شده توسط ایشان حضور داشته و با او همکاری کنند. لذا به طور غیر ارادی من را از فعالیت در این فضا حذف شدم. هیچ وقت ایشان تلاشی در جهت مسئله سازی برای من نبودند، ولی در عین حال من به عنوان شخصیتی معرفی شدم که انگشت اتهام به سمت او نشانه میرفت. چرا که در شبکههای مجازی فعالیت زیادی داشته و تصور میکنند کسی که در این شرایط به سر میبرد، مطالب نادرستی گفته و یا تقصیرکار است. ولی در حقیقت محترمانهترین طلاق تاریخ سینمای ایران توسط ما انجام شد.
از یک دوره به بعد تئاتر جدیت بیشتری برایم داشت. لاکن همچنان قدرت فضای مجازی بیشتر بوده و در عین حال فعالیت من در جایگاه یک فیلمساز و شخصی که کتاب نگاشته و در تئاتر نقش آفرینی میکند، دیده نشد. ممکن است خودم نیز به طور غیر ارادی در این جریانات وارد شده و از بیان چنین فعالیتهایی توسط خودم احساس خجالت میکردم. شرم داشتم که بگویم به آزاد کردن زندانیان پرداخته یا به عنوان سفیر انجمن سوزن دوزی در سیستان و بلوچستان بودهام.
خب چرا شما چنین موضوعاتی که اهمیت داشت را مطرح نمیکردید، بعد موضوعاتی که کاملا به زندگی شخصی شما ارتباط داشت را با مخاطبان به اشتراک میگذاشتید؟
توجه کنید این رویکرد در خصوص دومین ازدواجم به هیچ وجه نادرست نبود. چنانچه یک فرد تن به ازدواج دوم دهد، آن هم در شرایطی که بسیاری از همکاران آقا ازدواج پنجم و ششم خود را به ثبت میرسانند. برخی از جریانات وجود دارند که تنها مختص به خودمان نبوده و بسیار مطلوب است که آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم. چرا که به منزله حقیقت زندگی محسوب میشوند.
تا پیش از اینکه من به سن چهل سالگی برسم، تصور میکردم زنی با هوش و ذکاوت هستم. ولی حضور در شبکههای مجازی این درس را به من آموخت، بهره هوشی مقولهای است که لازم است در قبال موقعیت حال حاضر به روز شود. ولی متاسفانه نسل و دوره ما آگاه نیست که چگونه با این موقعیت، با هوشیاری و ذکاوت روبرو شود.
با این حال وارد فضای کسب درآمد از فضای مجازی شدید!
در طی دو سالی که همه فیلمسازان دفتر خود را به روی من بسته بودند، کسی از من سوال کرد که مخارج روزمره زندگی و هزینه آب، برق و گاز خود را از کجا تامین میکنی؟ لذا من نیز در یک موقعیت حضور داشته و مصمم شدم با استفاده از آن درآمدی را برای خودم کسب کنم که در آن هنگام تصور میکردم این رویداد اشکالی ندارد.
از این رو نسبت به فعالیتی که داشتم، بسیار معتقد بودم. همواره باور داشتم چنانچه به تبلیغ کوچکترین چیز همچون پفک بپردازم، لازم است آن شیء یا وسیله در منزل خودم نیز باشد. لذا تصمیم گرفتم با بهرهمندی از این موقعیت، زندگی خود را اداره کرده و در آن شرایط و ایام این موضوع از افتخاراتم بود.
موضوعی که در اینجا مطرح است، هیچ وقت در هیچ برههای از زندگی اعتقاد نداشتم، لازم است شریک و همسری که برای زندگی خود برمیگزینم صاحب ثروت و پول زیاد باشد. لذا دومین ازدواجم را نیز با یک شخص بسیار معمولی داشتم که به هیچ وجه تصور نمیکردم او شخصیت ثروتمند و متمولی است. چنانچه قصد کنم مطالبی را که تعریف کردم دنبال کنم، هیچ وقت این جریانات را بیان نکردم که همسرم مردی ثروتمند است و تنها در خصوص مارک و برند آرایشی که متعلق به او بود، مطالبی را بر زبان آوردم.
پس چه فضایی پیش آمد که موضوع را به این سمت برد؟
پس از گذشت مدت زیاد به واسطه افراد پیرامونم، رسانهها و سایر شخصیتها من در یک رویکردی وارد شدم که ارتباطی را با یک شخص مولتی تیلیاردر و جهانی پیدا کردم. این امر در موقعیتی بود که من حتی از سنین نوجوانی تا حدی استقلال داشتم که به هیچ وجه از پدرم خرجی و پول تو جیبی قبول نمیکردم.
میتوانیم بگوییم این ماجرای اینفلوئنسری بخش بزرگی از زندگی شما را به انحراف کشاند؟ اصلا شما چرا شما دورهای از مسیر فرهنگی دور شدید؟
چرا که به واسطه انجام کار فرهنگی امکان کسب درآمد و پول میسر نبوده و نمیتوان با آن زندگی را گذراند. من تنها در یک دوران جریان تبلیغات را انجام داده و پس از به پایان رسیدن کارم، از آن بیرون آمدم. در حقیقت چیزی وجود نداشت که بخواهم آن را ادامه دهم. نکته قابل توجه چنین است که بیش از هفتاد درصد هنرپیشههای کشورمان در طی این سالها به انجام تبلیغات روی آوردهاند. ولی ابعاد منفی آن در مورد من برجستهتر شد.
یک بخشی از این ماجرا به این خاطر است که شما در میان صحبتهایتان گاهی از الفاظ و واژههایی استفاده کردید که بسیار باعث ایجاد حاشیه شده است، مثلا همان ماجرایی که گفتید بعد از سی سال کار کردن اگر کسی به جایی نرسد به عرضه است.
من این جریان را به دفعات در صفحه شخصی خود گذاشته و شرح دادم. عین جمله چنین بود؛ اگر کسی بعد از سی سال کار کردن نتواند یک رفاه نسبی برای خود و خانوادهاش جور کند، به نظر من آدم بیدستوپایی است. سپس در همان لایو به توضیح مجدد پرداختم، چنانچه من در زمینه نظافت و تمیز کردن خیابانها مشغول باشم، لازم است پس از گذشت سی سال قادر باشم در شهرداری همان حوزه به استخدام درآیم. منظور من از صحبت در آن لایو در خصوص عزم، پشتکار و قدرت اراده بود.
من شخص پرکاری بوده و توان و انرژی بالایی دارم. موضوعی که به آن پی بردم چنین است، افرادی که دارای توان و قدرت زیاد هستند موجب به خشم آمدن مردم میشوند. به همین علت فهمیدم لازم نیست تمام امورات و کارهایی که به آن میپردازم را اظهار نمایم. در لایو مذکور من حتی به اندازه یک واژه در خصوص پول سخن نگفته و تمام مطالب من درباره برخورداری از یک آسایش نسبی و سطح میانی بود.
یک مرتبه من خطاب به پدرم بیان کردم، بابا عذر میخوام که این اخبار موجب آزار و رنجش شما میشود، پدرم در جواب گفت اصولاً حاشیه یا جنبه مالی دارد و یا ناموسی. تو در تمام این سالها نه در یک ارتباط نامشخص وارد شده و نه بدهی و قروض مالی را بر عهده داشتی. لذا این موارد نیز چندان اهمیت ندارد.
برای مثال یکی از حاشیههای پوچ و عبثی که برای من شکل گرفت، در شبکه توییتر بوده و یک شخص عنوان بی سواد را به من اطلاق کرد. من در جواب این شخص تمام حروف کلمات را به قصد نادرست بیان کردم و این ویدیو دست به دست شد. حقیقت چنین است هیچکس قادر نیست سوابق تحصیلی من را انکار کند، لذا سعی میکنند از جهات مختلف من را در فشار و مضیقه قرار دهند.
چرا دیگر با تلویزیون همکاری نمیکنید؟
به مدت ده سال است که من در حوزه تلویزیون ایران ممنوع الفعالیت شدهام. به طوری که حتی علت این جریان برای کسی آشکار نیست. هر زمان که به قسمت آفیش سازمان صدا و سیما ورود میکنم، کارکنان با دیدنم تا مرز سکته میروند. گویا مواد انفجاری به خودم وصل کرده ام. چرا که ناگهان آنها با یکدیگر تماس گرفته و خبر آمدنم را به هم میدهند. من هنوز هیچ اطلاعی از دلیل این جریان ندارم.
به همین علت همواره اظهار میکنم بنا به تلاش و پشتکار خودم به این موقعیت دست یافته و هیچ امتیاز و پشتوانهای در این جریان شامل حالم نشد. چون شخصی که از رانت بهرهمند میشود، در وهله اول نقش آفرینی در چند مجموعه تلویزیونی برایش مهیا می گردد. نه اینکه همانند من قادر نباشد به ساختمان صدا و سیما ورود کند. در طی این دوران من به شکل گزیده به کارم ادامه داده و در آخر با وجود مشکلات و مسائل متعدد، مصمم شدم فیلمم را تهیه کنم.
به همین علت از شرکت در کارهای تبلیغاتی اجتناب کرده و کاملاً از آن بیرون آمدم. به طوری که مسیر جدیدی را برای فیلمسازی دنبال میکنم. در حقیقت من به انسانها علاقه داشته و در زیر دست پدری فروتن و مردم دوست پرورش یافتم. هم اکنون که پدرم دار فانی را وداع گفته، این جریان بزرگترین میراثی است که از او به من رسیده است.
ادعا نمیکنم تمام اقدامات و فعالیتهایم کاملاً صحیح بوده است، ولی همین جا بیان میکنم من همواره دارای یک سابقه کاری و پرونده در جایگاه یکی از فعالان حقوق زنان هستم. لذا بنیان اصلی مطالب نگاشته شده توسط من به موضوع زنان باز میگردد. ولی این اقدامات هیچگاه دیده نشده و رویکردهایی جلوهگر میشود که صحت نداشته و به هیچ وجه با من مرتبط نیست. برای مثال به شعری اشاره میکنم که در فضای مجازی آن را به من نسبت میدهند، در صورتی که من آن را نسرودهام.
انشاالله با گذشت زمان و سایر اقداماتم این جریان ها آشکار شود. در حقیقت من شخصی هستم که به مردم ایران علاقه دارم.
در حقیقت قسمت اعظمی از این جریان، به واسطه عدم شناخت از موقعیت و شرایط ایجاد شده است.
به این ترتیب قربانی افرادی هستند که به گفتگو در خصوص زنان میپردازند. چرا که رویکردی وجود دارد که با این افراد مخالفت میکند.
زنان در برابر زنان:
آیا کار شما زنانه است؟
من در زمینه نوشتن فعالیت کرده و آشفتگی و دغدغه ذهنی ام مطالبی است که زنان ایران به آن درگیر هستند. ولی با حرمتی که برای همه فمنیستها قائلم، این رویکرد را به منزله فمینیستی به انجام نمیرسانم. در حقیقت من خودم را نمادی از صدای زنان ایران می دانم. چرا که همواره قدرت زنانگی بسیاری در وجودم جریان دارد.
چنانچه توجه کنید، از آنجا که پدرم تنها قهرمان زندگیم محسوب میشود، رضا سینمای من متشکل از سینمایی بوده که هیچ مردی در آنجا پلید و بد نیست. در فیلم عطر آخر اردیبهشت سعی داشتم عملکرد زنان را در مقابل زنان به تصویر بکشم. چرا که تلاش دارم در سرزمینم شاهد وجود دختران پرنشاطتر و مستقلتری باشیم.
چنانچه پس از پایان زندگیم بیان کنند، بهاره رهنما زنی بود که به زنان سرزمینش آموخت بیش از پیش به خودشان علاقه داشته باشند، آرامش زیادی نصیب روحم میشود. لذا این جریان همانی است که من علاقه دارم به دخترانمان بیاموزم.
یک بخشی از تنش را زنان با شما دارند و احساس میکنند آنها را تخریب کردید.
زنانی که من را در برابر آماج حملات و فشار خود قرار میدهند، در حقیقت درگیر رویکردها و موضوعات کم اهمیت و سطحی هستند. به عنوان مثال به چه علت چاق بودی؟ چرا لاغر شدی؟ آیا تحت عمل جراحی قرار گرفتی؟ و مواردی از این دست که همه افکار و ذهنیت زنان را به آن تمرکز کردهاند تا از این طریق از بالا رفتن سطح آگاهی و دانش آنها ممانعت کنند.
به این ترتیب تندخویی و پرخاشگری در برابر من و بر ضد زنان است. ممکن است سهمی از آن به این علت است که برخی افراد در شرایط پایینتر از جایگاه من بوده و در ازای اینکه بیان کنند، چقدر مطلوب است که یک شخص حرفهای ناگفته ما را بیان میکند، به سوی او هجوم میآورند.
فضای فیلم «عطر آخر اردیبهشت» زنانه است، این فضا برگرفته از تجربه زیست خود شماست، یا خواستید تجربه زیستی زنان این جامعه را به تصویر بکشید؟
همان گونه که پیشتر بیان کردم، من در زمره زنانی قرار دارم که سطح زنانگی و مادرانگی بیشتری داشته و همواره داستانهای انسانها به ویژه زنان جذابیت زیادی برایم دارد.
دوستان و افرادی که در پیرامون من حضور دارند، همواره به آسانی به من اطمینان کرده و این امر موجب میشد سخنان خود را به من اظهار کنند. سپس من در دانشگاه رشتهای همچون حقوق را انتخاب کرده و در سالهای کارآموزی به مطالعه و بررسی پروندههای زیادی پرداختم. در آخر پی بردم در برخی موقعیتها ما خودمان فریفته و قربانی افراد همجنس مان هستیم.
در حدود ده سال پیش از این، من اقدام به راه اندازی هشتگی در توییتر کردم که موضوع آن را «نه به مرد زن دار» قرار دادم. در این جریان عنوان کردم در حقیقت حفاظت و مراقبت از زندگی سایر زنان، مسئولیت و تکلیف ما محسوب است و این موضوع هیچ ربطی به موقعیت و جایگاه زن دیگر ندارد.
این جریان به قدری برایم جدیت دارد که دوستان و اطرافیانم آگاه هستند، چنانچه در چنین روابطی وارد شوند، قطع به یقین خط پایانی به روی ارتباط دوستی آنها میکشم. چرا که از ریشه معتقدم به هیچ وجه نباید پا به زندگی یک مرد زندار بگذاریم.
در عین حال زنانی هستند که به علت قرار گرفتن در شرایط نامناسب، ناچار میشوند به چنین رویکردهایی تن دهند. ممکن است از نظر اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی مجبور باشند که در آن زندگی مانده و این شرایط را متحمل شوند. لذا لازم است هر یک از ما از وجود خودمان و زندگی اطرافیانمان حفاظت کنیم. هرچند برخی اوقات این زنان که در جایگاه نفر سوم به یک رابطه وارد میشوند، دچار جراحت و بحران بوده و تنها به این علت که از نظر مالی مخارج زندگی خود را تامین کنند، چنین روابطی را میپذیرند.
فیلم عطر آخر اردیبهشت در حقیقت آمیختهای از دو نمایشنامه من بوده و جریان زندگی خانمهایی را به تصویر میکشد که برخی اوقات در زندگی شاهد آنها بوده ام. قسمتی از آن آسیبها و بحرانهایی است که من در یک دوره آنها را متحمل شده و پشت سر گذاشتم. ولی فیلم مذکور بخشهایی از زندگیهای مختلف را به نمایش در میآورد.
به نظر شما خیانت، محوریترین مسئله زنان امروز ایران است؟
خیر، در حال حاضر گزینه نخست زنان ما، گذران زندگی و برخورداری از درآمد و حرفه مناسب است. در این فیلم ما چندین چالش و مشکل را از زنان بررسی میکنیم. ابتدا بیماری ام اس، چرا که من سفیر انجمن ام اس در ایران بوده و بخش هوایی از فیلم مذکور نیز سانسور شد. مسئله دوم جریان مهاجرت به کشورهای دیگر است که هر چند فراجنسی میباشد. سومین موضوع سنت بوده و مادری را نشان میدهد که پس از به دنیا آوردن چهار پسر در انتظار متولد شدن دختر است. هر یک از این رویکردها مشکلات و بحرانهای زیادی را به همراه دارد، ولی در میان آنها خیانت جریانی است که زنان را از پا در میآورد.
یک حدیث در موضوع اخلاق و دین نقل شده به این مضمون، چنانچه تو به قضاوت کسی بپردازی، نخواهی مرد الا زمانی که چند گام با کفشهای او حرکت کنی. جهت بازی در این نقش پولی برایم باقی نمانده بود که به هنرپیشه بدهم، لذا ناچار شدم ایفای آن را خودم بر عهده بگیرم. هرچند در ابتدا مهتاب کرامتی را برای این شخصیت در نظر گرفته بودم، ولی به علت کمبود نقدینگی خجالت کشیدم این نقش را به خانم کرامتی که از دوستان نزدیک و نازنین من هستند، ارائه دهم. با در نظر گرفتن چینش نقشها که در کنار شادمهر راستین در جایگاه مشاور و فیلمنامه نویس انجام دادیم، شخصیتی به من واگذار شد که من در همه سالهای گذشته، بسیار در قبال آن قضاوت میکردم.
از جمله دلایل اصلی که برای وقوع خیانت مطرح شده، موضوعات مالی و اقتصادی است. در برخی از کشورهای جهان دولت های حاکم، جهت زنان بیسرپرست یا دارای درآمد ناچیز، تدابیر و امتیازات مالی و رفاهی را اختصاص میدهد. به طوری که به تامین نیازهای فرزندان می پردازد. فکر میکنم چنانچه این موضوع در کشور ما نیز میسر شود، گام موثری در جهت محافظت و پاسداری از زندگی سایر زنان برداشته میشود.
از نگاه من هیچ زنی حق ندارد به بهانه نیازهای مالی، به عنوان نفر سوم یک ارتباط و زندگی وارد شود. از طرفی میتوان از زاویه دیگری به این جریان نگاه کرد که ممکن است هیچ راه دیگری برای آن زن باقی نمانده و به ناچار در این ارتباط قدم گذاشت. چرا که ما هیچگونه یاری و حمایتی از این گونه زنان در جامعه نداریم.
در اغلب موارد چنین خانمهایی دارای قابلیت و تبحر ویژهای نبوده و از جانب دولت نیز پشتیبانی نمیشوند. به این رفتار آنها هیچ حقی قائل نیستم، ولی امکان دارد آنها از روی اجبار و ناچاری خودشان را در این تنگنا و مضیقه قرار دهند. با وجودی که این رفتار از نظر من قابل توجیه نیست، ولی سعی میکنم آنها را قضاوت نکنم.
گفتید مسئله اصلی در ایران معیشت و کار است، چرا هیچیک از این چهار زن فیلم این موضوع را برای خودشان حل نکرده بودند؟
به این دلیل سعی داشتم کمبود و رویکرد منفی را به تصویر بکشم که لازم است در جهت اصلاح آن بکوشیم. چرا که اگر این مسائل و مشکلات برای زنان مذکور رخ داده است، حجم عمدهای از این جریان، عدم برخورداری از استقلال مالی است.
با وجودی که من تمایلی به سیاه نمایی و به نمایش درآوردن بحرانها و مسائل کشور ندارم، ولی قادر نیستم در جایگاه یک فیلم ساز، همه شرایط و امورات را در سطح فوق العاده نشان دهم. از این لازم است در خصوص آنها به گفتگو بنشینیم.
ریتم فیلم بسیار کند است، این رویه برای آزمون و خطاست یا در کارهای آینده شما هم شاهد آن خواهیم بود؟
شما هیچگاه فیلمی را با روند تند از من مشاهده نخواهید کرد. سرعت و ریتم حاکم بر فیلم عطر آخر اردیبهشت، به منزله ضرب آهنگ تمپویی است که در وجودم نواخته میشود. یکی از کارگردانهایی که من به کارهای او علاقمند هستم، تئو آنجلو پولوس بوده و در این میان فیلم چشم اندازی در مه برایم بسیار خوشایند و جذاب است.
جنس و نوعی که در این اثر مشاهده میکنید، نمادی از حقیقت درونی من میباشد. چرا که در وجودم این رویکرد شاعرانه و چنین تمایلاتی دیده میشود. بنا به گفته آقای داد، فیلم به منزله امضای شخص محسوب میشود و من از جهت تولید فیلم مذکور، بسیار مسرور و شادمان هستم. حتی اگر همین لحظه مرگ مرا در بر بگیرد، یک امضا به اسم عطر آخر اردیبهشت از من وجود دارد که دیگران میتوانند به واسطه آن، وجود حقیقی بهاره رهنما را مشاهده کنند.
نظر من این نیست که لازم است همه هنرپیشگان در زندگی فیلم سازی را انجام دهند، ولی پس از چندی پی بردم، فعالیتهای ما در بازیگری به منزله رویکرد واقعی ما محسوب نمیشود.
اول ماجرا هم همین ماجرا را مطرح کردیم و تصویر من این است که یک نفر یک شب به مهمانی رفته است و یک لباس شیک پوشیده و یک ملخ بزرگ روی لباس اوست هیچ کس آن لباس را نمیبیند، همه آن ملخ را میبینند، چون نامتعارف است، شما سالها فیلم کمدی بازی کردید و این کار را هم زیبا انجام دادید، اما الان وقتی تئو آنجلو پولوس حرف میزنید این پرسش پیش میآید اینکه بهاره رهنما نیست.
بله، گویا همواره این رویکرد ضد و نقیض از من به دیگران منعکس میشود. به همین علت است که بیان میکنم کسانی که نسبت به من شناخت دارند، دیدگاه متفاوتی از من پیدا میکنند.
در واقع شما فیلم ساختید که خودتان را بیان کنید و بگویید تمام آنچه که تا کنون بازی کردم به کنار، من را اینجا ببینید و در این اثرم قضاوت کنید، درست است؟
در حقیقت من فکر میکنم در این ایام، دیدگاه و عقیده هیچ شخص مشهور و سلبریتی در نقاط مختلف جهان چندان مهم نیست. ولی باور دارم در جایگاه فردی که اقدام به تولید خاطرات افراد مختلفی کردیم، لازم است تعهد و مسئولیت اجتماعی خود را بپذیریم. چرا که لازم است پیش از مرگ به یک انسان فهیم و آگاه تبدیل شویم.
به اعتقاد من چنانچه جریان فیلمسازی به درستی انجام شده و افراد مطلوب و مناسبی در سر راه شما وارد شوند، در آخر با خودت میگویی، خدا رو شکر در نهایت رسیدم. کسانی که تصور میکنند من هیچ علاقهای به سرزمینم ایران نداشته و یا دارای شخصیت خودشیفته و با چنین دیدگاههایی هستم، با دیدن فیلم مذکور قطع به یقین پی میبرند که این موضوع صحت ندارد.
شما کمی قبلتر به ماجرا سانسور بخشی از فیلم که درباره بیماران اماسی بود اشاره کردید، مشکل سر چه چیزی بود و نکته بعد اینکه هنر و تجربه راهاندازی شده تا به افرادی که تازه وارد هستند کمک کند، پس چرا کار برای آنها سختتر شده است؟
هم اکنون در صورتی که افراد مبتلا به بیماری ام اس از امید و انگیزه زیادی جهت معالجه برخوردار باشند، میتوانند خودشان را از قرار گرفتن بر روی ویلچر نجات دهند. معمولاً بیمارانی در این شرایط قرار میگیرند که دوران درمان آنها همزمان با سالهایی بود که کشور ایران در تحریم دارویی بوده، یا اینکه پول کافی در اختیار نداشت و یا از نظر فکری و روحی بسیار افت کرده و انگیزه خود را از دست داده باشد.
در اولین نسخه از فیلمنامه، بسیاری از مسائل و چالشهای دارویی در آن قید شده بود که کنار گذاشته شد. همچنین در فیلمنامه نخست، موارد بسیاری مطرح گردید که از آن جمله هواپیمایی بود که عازم کشور کانادا شده و دچار سقوط شد. ولی بیان کردند دامنه موضوعات التهاب زیادی دارد و مناسب نیست که در اولین فیلم به چنین مواردی اشاره کنیم. از آنجا که لازم بود با سرعت بیشتری فیلم را تولید میکردیم، آمیختهای از دو نمایشنامه را در این روش دنبال نمودیم.
چرا باید کار را سریع میساختید؟
در وهله نخست من مصمم بودم مجموعهای تهیه کنم که ایعاد کمدی اجتماعی آن جلوهگر بوده و مشتمل بر جریان زندگی هفت دوست دیرینه و نزدیک بود که تصور میکردند در یک سحر و طلسم برگرفته از تئاتری که آن را به نمایش نگذاشتند، گرفتار هستند. این تعبیر کاملاً صحیح بوده و جریان زندگی هر کدام از آنها همانند شخصیتهای نمایش، نیمه کاره مانده بود. آنها به دنبال یکدیگر رفته و با همکاری یکدیگر سعی کردند، مجدد نمایش مذکور را به روی صحنه اجرا کنند. نام این سریال «دور همی دختران صفوی» بوده است.
فیلمنامه این اثر به انجام رسیده و سرمایهگذار مشارکت کرده و در حدود هشت میلیارد تومان برای این سریال نقدینگی ارائه کرد. به مدت یک سال به گفتگو و بحث سپری شد. سپس سرمایهگذار من را در تنگنا قرار داد که میخواهم این اثر تولید شود. با کمال تاسف در این مجموعه هیه کنندهای را با ما آشنا کردند که با وجود داشتن کارت تهیه کنندگی، مدت زیادی از فسخ کارتش سپری شده و او را به ما معرفی کردند. به این ترتیب کار به بنبست رسید. به اندازه دو میلیارد تومان از این مبلغ صرف بستن قرارداد با عوامل شد، مبلغ نیز به عنوان پیش قسط پرداخت شده و همه امورات از هم گسیخته شد. من در این موقعیت با همه وجود از کامران تفتی تشکر میکنم که خودش به ما مراجعه کرده و مبلغ پیش پیش قسط را بازگرداند. ولی با همه اینها، موقعیت مذکور بسیار دشوار و پیچیده است.
تمام عوامل و گروهی که با من همکاری داشتهاند، از صمیم قلب من را مورد یاری و حمایت قرار دادند. نکته جالب چنین است که این اثر در اردیبهشت ماه تهیه شد و به طور پیشبینی نشده نمایش آن بر روی پردههای سینما در روزهای آخر اردیبهشت انجام گردید. این امر برایم بسیار جالب بود. در آخر من با استفاده از سرمایه شخصی خودم این فیلم را تهیه کردم.
تکلیف آن سریال چه میشود؟
فیلمنامه سریال که به طور کامل نگاشته شده و تمام مخارج آن نیز پرداخت شده است. در این فکرم که همه پانزده قسمت مجموعه را یک روزی تولید کنم. در عین حال امکان دارد فیلمنامه سریال را به کسی بفروشم که قصد ساخت آن را دارد.
بچه سرتق عاشق بازیگری:
من از دوران کودکی تا هنگامی که به سن ده سالگی رسیدم، علاوه بر اینکه بچه حاضر جواب، لجوج و سرکش فامیل بودم، اشعار و داستانهای زیادی را جهت به نمایش درآوردن در محافل بزرگترها مهیا میکردم.
ولی پس از مشاهده یکی از آثار علیرضا داوودنژاد به شدت دلباخته حرفه هنرپیشگی شده و مصمم شدم که در آینده این شغل را دنبال کنم.
رقیب عشقی:
در سن ۱۴ سالگی هنگامی که با یکی از دوستان پدرم به نام عباس معروفی آشنا شدم، موضوع دیگری نیز در کنار عشق و علاقه به بازیگری در من شکل گرفت و آن نگاشتن داستان بود.
طرفدار پرسپولیس:
زمانی که در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودم، به جهت یکی از دوستانم و در عین حال آمد و شدی که یکی از اطرافیانم با آقای فرشاد پیوس داشت، اغلب از هواداران تیم فوتبال پرسپولیس بودم.
در سالهای بعد متاثر از زنده یاد ناصر حجازی، در زمره طرفداران تیم استقلال درآمدم. در حال حاضر متحیر بوده و هنوز رویکرد قرمز یا آبی من مشخص نیست …
۱۰ کتاب نوشتم:
یکی از برنامههای همیشگی من مطالعه کتاب بوده و به هیچ وجه تصویری نیستم. همواره مهیای خواندن کتاب و زمینه سازی جهت مطالعه هستم. چنانچه عازم سفر شوم، در حین مسافرت دست کم یک یا دو کتاب را مطالعه کرده و آنها را به پایان میرسانم.
همه شبها به مدت سه یا چهار ساعت را جهت خواندن کتاب زمان اختصاص میدهم. در هنگام فعالیت به عنوان هنرپیشه، به نویسندگی پرداخته و تاکنون به تعداد ده عدد کتاب از من منتشر شده است.
