بیوگرافی احمد مهران فر
احمد مهران فر بازیگر ایرانی، دهم خردادماه ۱۳۵۴ به دنیا آمد. او با بازی در مجموعه پایتخت مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت و بسیار مشهور شد. در ادامه میتوانید زندگینامه کامل این هنرمند را بخوانید.
منوی دسترسی سریع
**خلاصه ای از سرگذشت**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به مهمترین رویدادهای زندگی این فرد خواهیم داشت.
**درباره زندگی**
این قسمت به شرح کاملتر داستان زندگی، از دوران کودکی تا به امروز، میپردازد.
**پیمان زناشویی**
در این بخش، ماجرای ازدواج، همسر و اطلاعات مربوط به زندگی مشترک این شخصیت بیان شده است.
**حضور در فضای مجازی**
صفحات رسمی و راههای ارتباطی از طریق پلتفرمهای مختلف اجتماعی در اینجا معرفی میشوند.
**عرصه فعالیتهای هنری**
این بخش به تشریح کارها، آثار و مسیر حرفهای این هنرمند در دنیای هنر اختصاص دارد.
**مجموعه آثار سینمایی**
لیست کامل فیلمها، سریالها و دیگر پروژههای تصویری که این فرد در آنها حضور داشته، در اینجا قابل مشاهده است.
**دستاوردها و تقدیرها**
همه جایزهها، نامزدیها و افتخاراتی که در طول career خود کسب کرده، در این بخش فهرست شدهاند.
**گفتوگوها**
مصاحبهها، پرسش و پاسخها و نظراتی که این شخص در رسانههای مختلف بیان کرده است، در اینجا جمعآوری شده.

خلاصه زندگینامه
نام: احمد
نام خانوادگی: مهران فر
تاریخ تولد: ۱۰ خرداد ۱۳۵۴ (۵۰ سال)
محل تولد: برزک، کاشان، ایران
تحصیلات: لیسانس بازیگری و فوقلیسانس کارگردانی
محل تحصیل: دانشکده هنرهای زیبا
شغل: بازیگر
سالهای فعالیت: از ۱۳۷۹ تا امروز
همسر: مونا فائز پور
فرزند: نیک
زندگینامه
زندگی شخصی:
احمد مهران فر در دهم خردادماه ۱۳۵۴ در شهرستان برزک از توابع کاشان چشم به جهان گشود. او در مقطع لیسانس در رشته بازیگری تحصیل کرد و فارغ التحصیل شد. سپس تحصیلات خود را ادامه داد و در مقطع فوق لیسانس، مدرک کارگردانی گرفت.
ازدواج

این بازیگر محبوب که با ایفای نقش ارسطو در سریال پایتخت به شهرت رسید، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ ازدواج خود با خانمی به نام مونا فائزپور را به طور رسمی اعلام کرد. همسر ایشان، مونا فائزپور، متولد سال ۱۳۶۸ است و در زمینهی بازیگری تئاتر و مدلینگ تبلیغاتی فعالیت میکند. او با حضور در دورههای آموزشی بازیگری، این هنر را نزد هومن سیدی آموخته است.
فرزند:
ثمره زندگی مشترک احمد مهرانفر و مونا فائزپور، پسری است که در هجدهم فروردینماه سال ۱۳۹۹ به دنیا آمد و نام او را نیک گذاشتند.
احمد مهرانفر در همان روز با انتشار پستی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی، تولد فرزندش را با این جملات به اطلاع دوستدارانش رساند:
پس از این شعور زیستن خواهی داشت، شعور زنده ماندن، شعور فرار از مرگ، ناخودآگاهی پیشرفته و پر احساس… تو هستی واگر به هستی پیوستی،هستی…نگران نباش تو هستی… تو هستی،نه نبوده ای و نه نخواهی نبود، هیچوقت… حالا دیگر انسانی…. در عالی ترین مرتبه حیات ایستاده ای… عالی ترین مرتبه جسم و روح… می توانی خوب باشی می توانی بد… پس حالا که انسانی، انسان باش، کسی را نکُش، نه خودش را، نه عقیده اش را…نیک باش چون نامت… فرزند نیکم… نیک عزیزم…. در این روزهای کرونایی قدمت نیک…. نیک مهرانفر….
احمد مهران فر در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
ahmadmehranfar@
فیسبوک:
ahmadmehranfar@
زندگی هنری

ورود به عرصه هنر:
پس از این که احمد مهران فر در سال ۱۳۸۷ تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع لیسانس به پایان رساند، به شکل جدی و حرفهای وارد دنیای تئاتر شد. او در این مسیر، با بازیگران سرشناسی مانند پرویز پرستویی، پانته آ بهرام، امیر جعفری، مهتاب نصیرپور و حبیب رضایی همکاری کرد و در نمایشهای مختلف، نقشهای گوناگونی را بر عهده گرفت.
آغاز فعالیت در سینما:
این بازیگر در سال ۱۳۸۰ با بازی در فیلم سینمایی “نان، عشق و موتور هزار” از دنیای تئاتر پا به سینما گذاشت و برای نخستین بار در مقابل دوربین قرار گرفت. پس از آن، در سال ۱۳۸۱ در فیلم “عشق فیلم” به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده ایفای نقش کرد. احمد مهران فر در ادامه فعالیتهای هنری خود، در فیلمهای زیادی مانند “اقلیما”، “حقیقت گمشده”، “درباره الی…”، “کلبه”، “آتش بس”، “انفرادی”، “دینامیت” و “خجالت نکش” بازی کرد. او همچنین در نمایشهای صحنهای متعددی همچون “همه چیز درباره آقای ف”، “فنز”، “قهوه تلخ”، “شکلک” و “۱۷ دی کجا بودی” نیز حضور یافت و نقشآفرینی نمود.
درخشش در تلویزیون:
احمد مهرانفر در سال ۱۳۸۲ برای اولین بار در یک مجموعه تلویزیونی به نام «بانکیها» بازی کرد که کارگردانی آن بر عهده مهدی مظلومی بود. این مجموعه، آغاز حضور او در تلویزیون به شمار میرود. بعد از آن، او در چندین کار دیگر نیز ظاهر شد تا اینکه در سال ۱۳۹۰، فرصت بازی در نقش «ارسطو» در سریال محبوب «پایتخت» را به دست آورد. حضور در این سریال، باعث شد احمد مهرانفر به شهرت گستردهای برسد.
او در دوران سربازی با گویشهای شمالی و مازندرانی آشنا شده بود و به همین دلیل، تسلط خوبی روی شخصیت ارسطو داشت. بدون شک، بازی در «پایتخت» یک نقطهی مهم و تعیینکننده در زندگی هنری او بود. علاوه بر این، احمد مهرانفر در فیلم «چک برگشتی» نیز به عنوان بازیگردان همکاری داشت.
در سال ۱۳۹۲، این هنرمند در مجموعهای با عنوان «شاهگوش» از شبکه نمایش خانگی حاضر شد و سپس در سال ۱۳۹۵، در سریال «علیالبدل» ایفای نقش کرد و بازی درخشان دیگری از خود به نمایش گذاشت.
نویسندگی:
احمد مهران فر یکی از هنرمندانی است که علاوه بر بازیگری، در زمینه نویسندگی هم فعالیت دارد. او از هر فرصتی برای نوشتن استفاده میکند. به عنوان مثال، چندین نمایشنامه برای تئاتر نوشته و در ساخت مجموعه تلویزیونی «سالهای دور از خانه» نیز به همراه امیرحسین قاسمی نویسندگی کرده است. این سریال به کارگردانی مجید صالحی تولید شده است.
احمد مهران فر پیش از این در سریال شاهگوش، در کنار هادی کاظمی، در نقشهای فرعی صولت خنجری و امیریل زهره خان ظاهر شده بود. در مجموعه «سالهای دور از خانه» که برداشتی از داستان شاهگوش است، این دو شخصیت به نقشهای اصلی تبدیل شدهاند.
یکی دیگر از کارهای احمد مهران فر، نمایش «ادیب افغانی» است که هم نویسندگی و هم کارگردانی آن را بر عهده داشته است.
کارگردانی:
در فعالیتهای هنری احمد مهران فر، کارگردانی نمایشی با نام “ادیب افغانی” به چشم میخورد. علاوه بر این، او در نگارش داستان این نمایش نیز نقش داشته و در جایگاه نویسنده با آن همکاری کرده است.
مروری بر فیلم ها:
سریال پایتخت:
مجموعه نمایشی پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم و با تهیهکنندگی الهام غفوری در شش فصل از شبکه یک سیما پخش شد. بازیگران زیادی در این سریال نقشآفرینی کردند که از میان آنها میتوان به محسن تنابنده، ریما رامینفر، علیرضا خمسه، احمد مهرانفر، نسرین نصرتی، هومن حاجیعبداللهی، مهران احمدی، بهرام افشاری و چندین هنرمند دیگر اشاره کرد.
این سریال داستان زندگی خانوادهای را روایت میکند که سرپرستی آن بر عهده مردی به نام نقی معمولی است. در هر فصل، اتفاقات تازهای برای این خانواده رخ میدهد که داستان را پیش میبرد. احمد مهرانفر در این مجموعه، نقش ارسطو را بازی میکند که پسرخاله نقی معمولی (با بازی محسن تنابنده) است. ارسطو آدمی آرام، کماسترس، پرحرف و عاشقپیشه است و معمولاً لباسهای شیک و متفاوتی میپوشد. گفتوگوهای جذاب و بحثهای طنزی که اغلب بین او و نقی درمیگیرد، از بخشهای خاطرهانگیز و دوستداشتنی این سریال به شمار میرود.
فیلم سینمایی دینامیت:
فیلم سینمایی «دینامیت» توانست به پرفروشترین فیلم در تاریخ سینمای ایران تبدیل شود. این فیلم به کارگردانی مسعود اطیابی و با نویسندگی مشترک حمزه صالحی و شیما محمد بیگی ساخته شده است. پس از تولید، این اثر به مدت سه سال اجازهٔ نمایش نداشت و در نهایت در سال ۱۴۰۰ در سینماهای سراسر کشور اکران شد.
در میان بازیگران اصلی این فیلم میتوان به چهرههایی مانند احمد مهرانفر، پژمان جمشیدی، نازنین بیاتی، محسن کیایی، زیبا کرمعلی، نادر سلیمانی و امید روحانی اشاره کرد.
داستان فیلم دربارهٔ دو جوان به نامهای هادی و محمدحسین است که در رشتهی علوم حوزوی تحصیل کردهاند و لباس روحانیت به تن دارند. این دو یک آپارتمان در شمال شهر اجاره میکنند، اما به طور اتفاقی همسایههایی پیدا میکنند که باورها و سبک زندگی بسیار متفاوتی دارند.
احمد مهرانفر در کنار پژمان جمشیدی، نقش یکی از همین دو طلبه را بازی میکند که با دیگر ساکنان ساختمان به مشکل میخورند. با این حال، این تفاوتهای فکری و اعتقادی، به خلق موقعیتهای طنز و خندهدار در فیلم منجر شده است.
فیلم خجالت نکش:
فیلم سینمایی «خجالت نکش» به کارگردانی رضا مقصودی و تهیهکنندگی سید امیر پروین حسینی ساخته شده است. این فیلم داستان یک زن و شوهر را روایت میکند که با وجود بزرگ شدن فرزندانشان و حتی داشتن نوه، در میانسالی صاحب یک فرزند تازه میشوند.
در این فیلم، احمد مهرانفر در کنار بازیگرانی مانند شبنم مقدمی، سام درخشانی، لیندا کیانی، شهره لرستانی، الناز حبیبی و سمیرا حسینی ایفای نقش کرده است. او شخصیت «قنبر» را بازی میکند که همسرش «صنم» است و سه پسر به نامهای احمد، بهرام و پیمان دارد.
قنبر مردی سادهدل و خوشبرخورد است که رفتارهایش حال و هوای طنز دارد. او و همسرش برای اینکه فرزندان بزرگشان متوجه نشوند این نوزاد، فرزند خودشان است، نقشه میکشند و ادعا میکنند بچه را پشت در خانه پیدا کردهاند. برای باورپذیر کردن این موضوع، نوزاد را در کوچه، پشت در خانه میگذارند تا صحنه را واقعی نشان دهند.
مجموعه جادوگر:
در سال ۱۴۰۰، سید مسعود اطیابی ساخت سریالی به نام “جادوگر” را آغاز کرد که سرانجام در اردیبهشتماه ۱۴۰۱ از شبکه نمایش خانگی پخش شد.
این سریال در سبک طنز و خانوادگی ساخته شده و بازیگرانی مانند احمد مهرانفر، سیدجواد رضویان، مریم مومن، نادر سلیمانی، رضا ناجی، نسیم ادبی، فقیهه سلطانی، متین ستوده و چندین هنرمند دیگر در آن نقش آفرینی کردهاند.
داستان این مجموعه درباره دو مرد به نامهای قدرت و جهانگیر است که کارشان جعل اسناد است و تحت تعقیب پلیس قرار دارند. آنها در تلاش هستند تا راهی برای فرار از کشور پیدا کنند.
در طول ماجراها، این دو متوجه میشوند که از طریق رمالی میتوانند کسبوکار تازهای راه بیندازند و به درآمد برسند.
در این سریال، احمد مهرانفر نقش مردی به نام قدرت افتخاری را بازی میکند که همراه دوستش جهانگیر، با وجود تحت نظر بودن توسط پلیس، دست از حرص و طمع برای پول درآوردن برنمیدارد و با حقهبازی و شیادی سعی میکند به خواستههایش برسد.
فیلم انفرادی:
احمد مهران فر در فیلم سینمایی “انفرادی” نیز حضور داشته که کارگردانی آن بر عهده مسعود اطیابی و نویسندگی آن با حمزه صالحی بوده است. او در این فیلم در کنار بازیگرانی مانند رضا عطاران، مهدی هاشمی، برزو ارجمند، شقایق دهقان، سیروس همتی و دیگران ایفای نقش کرده است.
در این داستان، احمد مهران فر و رضا عطاران در نقش دو دوست ظاهر میشوند که به پیشنهاد یکی از آشنایان قدیمی خود ــ با بازی مهدی هاشمی ــ که به چند فرد ثروتمند و بانفوذ بدهکار است، مانند گذشته دست به دزدی میزنند. اما پس از این سرقت، سود زیادی به دست نمیآورند. به همین دلیل، تصمیم میگیرند یک سرقت بزرگ را برنامهریزی کنند و درگیر ماجراهایی میشوند که اتفاقات طنزآمیز، غیرمنتظره و جالبی برایشان به وجود میآورد.
فیلمشناسی

در این قسمت، نگاهی به کارهایی میاندازیم که احمد مهرانفر در زمینههای تئاتر، سینما و تلویزیون ارائه داده است.
فیلم های سینمایی:
| سال | نام فیلم | کارگردان | نقش |
|---|---|---|---|
| ۱۴۰۲ | کوکتل مولوتوف | حسین امیری دوماری | |
| مرد عینکی | کریم امینی | ||
| خجالت نکش۲ | رضا مقصودی | قنبر | |
| ۱۴۰۰ | ۲۸۸۸ | کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری | |
| ۱۳۹۹ | آهنگ دونفره | آرزو ارزانش | پاشا |
| ۱۳۹۸ | مرده خور | صادق دقیقی | |
| انفرادی | سید مسعود اطیابی | بهرام | |
| ۱۳۹۷ | دینامیت | سید مسعود اطیابی | محمدحسین |
| ۱۳۹۶ | کاتیوشا | علی عطشانی | |
| خجالت نکش | رضا مقصودی | قنبر | |
| ۱۳۹۵ | ماجرای نیمروز | محمدحسین مهدویان | |
| راه رفتن روی سیم | احمدرضا معتمدی | ||
| ۱۳۹۴ | زاپاس | برزو نیکنژاد | عمو اکبر |
| هفت ماهگی | هاتف علیمردانی | ||
| ۱۳۹۳ | ایران برگر | مسعود جعفری جوزانی | |
| ۱۳۹۱ | آینه شمعدون | بهرام بهرامیان | |
| دربند | پرویز شهبازی | ||
| ۱۳۹۰ | بیخود و بیجهت | عبدالرضا کاهانی | |
| یک عاشقانه ساده | سامان مقدم | ||
| ۱۳۸۹ | ملاقات | عباس رافعی | |
| اسب حیوان نجیبی است | عبدالرضا کاهانی | ||
| ۱۳۸۸ | هیچ | عبدالرضا کاهانی | |
| ۱۳۸۷ | درباره الی | اصغر فرهادی | |
| عصر روز دهم | مجتبی راعی | ||
| کلبه | جواد افشار | ||
| ۱۳۸۶ | استشهادی برای خدا | علیرضا امینی | |
| حقیقت گمشده | محمد احمدی | ||
| تسویهحساب | تهمینه میلانی | ||
| ۱۳۸۵ | اقلیما | محمدمهدی عسگرپور | |
| ۱۳۸۴ | آتشبس | تهمینه میلانی | |
| شاعر زبالهها | محمد احمدی | ||
| ۱۳۸۱ | عشق فیلم | ابراهیم وحیدزاده | |
| ۱۳۸۰ | نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ | ابوالحسن داوودی |
سریال های تلویزیونی:
| سال | نام اثر | کارگردان | پخش | نقش |
|---|---|---|---|---|
| ۱۴۰۳ | پایتخت ۷ | سیروس مقدم | نوروز و رمضان ۱۴۰۴ | ارسطو عامل |
| ۱۳۹۹ | پایتخت ۶ | نوروز ۱۳۹۹نوروز ۱۴۰۰(دوقسمت پایانی) | ||
| ۱۳۹۷ | پایتخت ۵ | نوروز ۱۳۹۷ | ||
| ۱۳۹۶ | علیالبدل | نوروز ۱۳۹۶ | علیالبدل | |
| ۱۳۹۴ | پایتخت ۴ | رمضان ۱۳۹۴ | ارسطو عامل | |
| ۱۳۹۳ | پایتخت ۳ | نوروز ۱۳۹۳ | ||
| ۱۳۹۲ | پایتخت ۲ | نوروز ۱۳۹۲ | ||
| ۱۳۹۰ | پایتخت ۱ | پخش در نوروز ۱۳۹۰ | ||
| ۱۳۸۹ | عاشقانه ای برای سرباز وظیفه رحمت | پوریا آذربایجانی | رحمت | |
| ۱۳۸۷ | تلهفیلم «واقعیت مجازی» | رضا بهشتی | شبکه ۱ | |
| ۱۳۸۶ | تلهتئاتر «خانواده تت» | مائده طهماسبی | شبکه ۴ | |
| ۱۳۸۴–۱۳۸۵ | تلهفیلم «مسیر سبز» (آفتاب بر همه یکسان میتابد) |
عباس رافعی | تهیه شده برای شبکه جهانی سحر | |
| ۱۳۸۳ | رسم عاشقی | سعید سلطانی | شبکه ۵ ماه رمضان | فرج |
| ۱۳۸۲ | بانکیها | مهدی مظلومی | شبکه ۲ |
تئاتر:
| سال | نام | کارگردان | نقش |
|---|---|---|---|
| ۱۳۹۲ | مرد بالشی | محمد یعقوبی | کاتوریان کاتوریان |
| ۱۳۹۰ | خشکسالی و دروغ | محمد یعقوبی | آرش |
شبکه نمایش خانگی:
| سال | نام | کارگردان | نقش |
|---|---|---|---|
| ۱۴۰۴ | خجالت نکش | رضا مقصودی | قنبر |
| ۱۴۰۱ | آکتور | نیما جاویدی | مرتضی |
| جادوگر | مسعود اطیابی | قدرت/مندلخان | |
| ۱۳۹۷ | سالهای دورازخانه | مجید صالحی | صولت خنجری (شهرام) |
| ۱۳۹۳ | ابله | کمال تبریزی | دکتر اسدالله |
| ۱۳۹۲ | شاهگوش | داود میرباقری | صولت خنجری (شهرام) |
جوایز و افتخارات
این هنرمند در دورههای مختلف، نامزد و برنده جوایز متعددی شده است:
در سیامین دوره جشنواره فیلم فجر، برای بازی در فیلم «یک عاشقانه ساده» در سال ۱۳۹۰، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
در بیست و نهمین دوره این جشنواره، برای بازی در فیلم «عاشقانهای برای سرباز وظیفه رحمت» در سال ۱۳۸۹، نامزد دریافت دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد بود.
در شانزدهمین جشن حافظ (سال ۱۳۹۵) برای بازی در سریال «پایتخت ۴»، تندیس بهترین بازیگر مرد کمدی را دریافت کرد.
همچنین در دورههای هفدهم (سال ۱۳۹۷ برای پایتخت ۵)، چهاردهم (سال ۱۳۹۲ برای پایتخت ۳) و سیزدهم (سال ۱۳۹۱ برای پایتخت ۲) این جشن، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی بود.
علاوه بر این، برای بازی در فیلم «ماجرای نیمروز» در سال ۱۳۹۵، در هفدهمین جشن حافظ نامزد تندیس بهترین بازیگر مرد سینما و در جشن سینمای ایران نیز نامزد تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
مصاحبه

احمد مهرانفر یکی از بازیگران متمایز و خاص در سینما، تئاتر و تلویزیون ایران است. تفاوت او به نوع نقشآفرینیهایش برنمیگردد، بلکه بیشتر به خاطر ویژگیهای اخلاقی و رفتاری اوست که او را از بقیه جدا میکند. در رفتار او هیچ ژست خاص یا ظاهرسازیِ هنرمندانهای دیده نمیشود. او برخلاف بسیاری از بازیگران و حتی مردم عادی، به چیزهایی که معمولاً مورد توجه هستند، بیاعتناست و جز وقتی که در حال بازی است، همیشه خود واقعیاش را نشان میدهد. او هیچ تلاشی برای پنهان کردن عقاید و روش زندگیاش ندارد.
اما نکته ناراحتکننده این است که خیلی از بینندگان، به جای دیدن نقشی که بازی میکند، مستقیماً به شخصیت خود احمد مهرانفر نگاه میکنند. به همین دلیل، وقتی در حال فیلمبرداری است و گریم و لباس یک نقش را به تن دارد، ترجیح میدهد فقط با همان لهجه و حالت شخصیت صحبت کند و تا زمانی که فیلمبرداری تمام نشده، با خبرنگاران مصاحبه نمیکند. اولویت او این است که پس از پایان کار، وقتی دوباره به شکل همیشگی و طبیعی خودش برگشته، در مورد نقشهایی مانند ارسطو، خنجری و دایی اسدلی صحبت کند.
او کارش را از تئاتر شروع کرد و به قول خودش، روی صحنه تئاتر سخت کار کرده و عرق ریخته تا به تدریج نقشهای کوچک و بعداً بزرگ در سینما و تلویزیون به او پیشنهاد شده. گاهی حتی شنیده که بعضیها با کنایه میپرسند: «چطور ممکن است یک تئاتری، در فیلم و سریال هم بتواند بازی کند؟» اما او با وجود ناراحتی، همیشه بر کارش متمرکز مانده و راهش را ادامه داده و به این ترتیب اعتماد دیگران را جلب کرده و به جایگاه کنونی رسیده است.
به گفته احمد مهرانفر، در گذشته بسیار پرجنبوجوش و فعال بوده؛ طوری که در مهمانیها و جمعهای دوستانه، مجلس را گرم میکرد و فضای شادی ایجاد میکرد. اما به نظر میرسد این روزها ساکتتر شده و کمتر میخندد.
برداشت من از برخوردهایم با او در پشت صحنه سریالهایی مثل «پایتخت» این بود که تمایلی به جلب توجه ندارد؛ حتی به ندرت حاضر به مصاحبه میشود. سؤال اینجاست: احمد مهرانفر با این ویژگیهای شخصیتی، چطور توانسته نقشهایی مانند ارسطو، پنجعلی یا دایی اسدلی را بازی کند، در حالی که هرکدام از این شخصیتها تفاوت زیادی با رفتار و منش خودش دارند؟
خیلی از افراد از نوجوانی به بازیگری علاقه پیدا میکنند. یک علاقه قدیمی در من وجود داشت؛ مثل یک تابلوی نقاشی زیبا که سالها روی دیوار دیدهای و دوستش داری، اما وقتی وارد آن فضا میشوی، تازه میفهمی که چقدر پیچیده است و از همه چیز آن خبر نداری. بازیگری هم برای من همینطور بود. من از سالهای خیلی دور به این کار اشتیاق داشتم و هرچه بیشتر در آن پیش رفتم، بیشتر فهمیدم که دنیای بیپایانی است و انتهایی ندارد.
یک جور شیطنت و بازیگوشی در بازیگری وجود دارد که من عاشقش هستم. بهترین لحظات زندگیام را روی صحنه تئاتر و در مقابل دوربین گذراندهام. در آن لحظات، واقعاً از خودم و همه دغدغههای زندگی رها میشوم. در زندگی شخصی، آدم خوشخندهای نیستم، اما در سریال «شاهگوش» یا «پایتخت» صحنههایی بود که ناخودآگاه میخندیدم و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. در حالی که در دنیای واقعی، چیز زیادی برای خندیدن ندارم. حتی بسیاری از سریالهای کمدی که مردم با دیدنشان میخندند، برای من خندهدار نیست.
به نظر میرسد در هنرپیشگی به شدت از خودتان بیرون آمده و ویژگیهای آن نقش را نمایان میکنید که هیچ شناختی نسبت به آن ندارید؟
بله، معمولاً در موقعیتهای خاص و در زمانهای معینی، ناخودآگاه میخندم. در آن لحظات، هیچ چیز پیچیده یا ساختگی در کار نیست؛ فقط زندگی را همانطور که هست تجربه میکنی و با سادگی تمام، بدون فکر کردن به چیز دیگری، غرق خنده میشوی. خیلی وقتها به آدمهایی که راحت و با کوچکترین اتفاقها میخندند، غبطه میخورم. چون خودم اینطور نیستم. اما گاهی پیش آمده که هنگام بازی جلوی دوربین، ناخواسته از نگاه دیگران، خندهدار و کمدی به نظر رسیدهام. همچنین، آن حس کودکانه و شیطنتآمیزی که در بازیگری وجود دارد، به شکلی ناخودآگاه برایم جذاب و دوستداشتنی است.
الان در جایی از زندگی قرار دارم که فکر میکنم جز بازیگری، نه توانایی کار دیگری دارم و نه حتی تمایلی به شغل دیگر. راستش را بخواهید، مهارت و استعداد دیگری در خودم نمیبینم. من به دنیای بازیگری قدم گذاشتم، تلاش کردم، به شکل آکادمیک یادش گرفتم، با پشتکار جلو رفتم و با جدیت ادامه دادم. در عین حال، همان جنبهٔ کودکانه و بازیگوش این کار است که آن را برایم جذاب میکند.
اینکه بتوانم با حرفهام نه تنها مردم را سرگرم کنم، بلکه به فکر فرو ببرم، برایم بسیار ارزشمند است. مدام به این فکر میکنم که وقتی نقشی را بازی میکنم، چطور میتوانم پیام مهمی به مخاطبم برسانم. قرار گرفتن در موقعیتی که تعداد زیادی بیننده تو را تماشا میکنند و تو میتوانی حرفهایت را به زبان ساده و کودکانه بیان کنی، برایم فوقالعاده است.
همه اینها در زمره جذابیتهای حرفه هنرپیشگی است. در عین حال که افراد در این حرفه به یک خودشناسی دست یافته و به بسیاری از ابعاد پنهان خود پی میبرند. در برخی اوقات که به شکل غیر ارادی فعالیت میکنید، اوقاتی شکل میگیرد که شما را به فکر واداشته که به چه علت؟
من در کار بازیگری، خیلی به شناخت خودم علاقهمندم. همینطور، روانشناسی هم برایم جذاب است. گاهی اوقات بدون این که بخواهم، در موقعیتهایی قرار میگیرم که ذهنم ناخودآگاه به موضوعات روانشناسی فکر میکند و این حالت را بسیار دوست دارم.
اگرچه در چند کار طنز بازی کردهام، ولی همیشه دلم میخواست نقشهای جدیتر را هم تجربه کنم. چون احساس میکنم توانایی این کار را دارم. بازی در چنین نقشهایی به من فرصت میدهد حرفهای عمیقتری بزنم و میخواهم ببینم چقدر در این زمینه میتوانم موفق باشم.
موضوع دیگری که در بازیگری مطرح است، مسئله شهرت است که برای خیلیها جذاب و وسوسهانگیز است. من هم زمانی به دنبال شهرت بودم، اما الان دیگر برایم اهمیتی ندارد. حتی بعضی وقتها از این که دیگران مرا میشناسند، احساس راحتی نمیکنم.
با خوشحالی میگویم که مردم کشور ما بسیار با محبت و خوشبرخورد هستند. وقتی با یک بازیگر روبرو میشوند، طوری رفتار میکنند که انگار با یکی از اعضای خانواده که مدتها او را ندیدهاند، ملاقات کردهاند. آنها پرانرژی و مثبت هستند. البته بعضی افراد هم هستند که با کنایه یا رفتارهای ناخوشایند برخورد میکنند، ولی بیشتر مردم وقتی مرا میبینند، خوشحال میشوند و این را نشان میدهند. این هم یکی از نتایج بازیگری است که خیلی برایم جالب نیست. نه این که دوست نداشته باشم، ولی چندان احساس خوبی به من نمیدهد.
بالاخره مرحلهای است که شما آن را پشت سر گذاشتید.
موضوع مورد علاقه من در بازیگری این است که کمتر با مردم و مخاطبان روبرو شوم؛ یعنی کسی احمد مهران فر را نبیند. به همین دلیل همیشه سعی میکنم وقتی گریم دارم، مصاحبه نکنم. چون دوست دارم تماشاگران در نقش ارسطو، فقط خود ارسطو را ببینند. اگر من بدون لهجه مخصوص ارسطو و با گریم او، عادی با شما حرف بزنم، باور کردن این شخصیت برای بینندگان سخت میشود.
به همین خاطر، در دنیای بازیگری که در آن قرار دارم، تلاش میکنم نقشهای مختلف و متفاوتی را بازی کنم. البته این کار مورد علاقه خیلی از بازیگران است، اما مهم این است که در آن موفق باشی. برای این موفقیت باید موقعیت خوب و فرصت مناسب برای یک بازیگر پیش بیاید.
در حال حاضر، بزرگترین دغدغه و نگرانی من در کار بازیگری این است که بتوانم نقشهای گوناگونی را بازی کنم و مخاطب باور کند که من واقعاً آن شخصیت هستم. طوری که فکر کند چنین آدمی واقعاً وجود دارد. مثلاً وقتی ارسطو را بازی میکنم، بیننده کاملاً ارسطو را بپذیرد و احمد مهران فر را در آن نقش نبیند. این مسئله فقط مربوط به ارسطو نیست و برای همه نقشهای دیگرم هم صدق میکند.
واقعا همینطور است. هر بار که کار تازهای از شما میبینم نقش قبلی و خود شما را فراموش میکنم. حتی نقش کوتاهتان در فیلم سینمایی «دربند» نیز اینگونه بود.
گاهی پیش میآمد که در خیابان یا جاهای دیگر، مردم مرا صدا میزدند و به جای اسم خودم، از نام “ارسطو” یا “خنجری” استفاده میکردند. اولش از این موضوع ناراحت میشدم. اما بعداً که بیشتر به آن فکر کردم، دیدم اتفاقاً چیز خوبی است. دلیلش این است که آنقدر آن نقش برای مردم باورپذیر شده که حتی وقتی من را بدون گریم و در حالت عادی میبینند، باز هم مرا به نام همان شخصیت میشناسند و بعضیها هم اصلاً اسم واقعی من را نمیدانند.
این اتفاق برای هر بازیگری نمیافتد. معمولاً بازیگران را با اسم اصلی خودشان صدا میزنند. اما گاهی یک نقش آنقدر در ذهن مردم میماند که بازیگر با آن نقش شناخته میشود. البته این فقط به استعداد بازیگر بستگی ندارد؛ عوامل دیگری مثل فیلمنامه، کارگردانی و کل گروه سازنده هم در آن اثرگذارند.
من همیشه تلاش میکنم فرصتهایی پیدا کنم تا نقشهای جدید و متفاوتی بازی کنم و باز هم بتوانم چنان تأثیری بگذارم که مردم با دیدنم، آن شخصیتها را به خاطر بیاورند. این چالش برای من بسیار هیجانانگیز و جذاب است.
به نظر می رسد، دستیابی به این هدف تا حدودی سخت و نیازمند گذشتن از پیشنهادهای بسیاری خواهد بود.
برام خیلی مهمه که در آینده چه نقشهایی رو بازی کنم و در چه سبکی ظاهر بشم. دوست دارم نقشهایم برخلاف گذشته، طنز نباشن و با کاراکترهایی که تا حالا بازی کردم، فرق داشته باشن. وقتی در فیلم “درباره الی” و آثار آقای کاهانی بازی کردم، فرصت تجربهٔ نقشهای جدیدی بهم داده شد. با این حال، علاقهمندم در هر دو سبک به کارم ادامه بدم.
در ارسطویی که سالها با او زندگی کردهاید، حرفی که مدنظر شما است و اعتقاد دارید نقشها باید حرفی برای گفتن داشته باشند، چقدر وجود دارد؟
خیلی از مردم میگویند که در زندگی با افرادی برخورد کردهاند که شبیه ارسطو هستند. بعضی دیگر هم فکر میکنند که خودشان هم بخشی از ویژگیهای ارسطو را دارند. این سوال پیش میآید که اگر امروز کسی مثل ارسطو را میدیدیم، چه برخوردی با او میکردیم و چه اتفاقی میافتاد. همچنین، کدام خصوصیات و رفتارهای ارسطو را در خودمان یا دیگران میبینیم و کدام یک از این ویژگیها را خوب یا بد میدانیم.
فکر میکنید چقدر بازیگری باعث رشد شخصی شما شده است؟ همین خودشناسیها و خلوتها چقدر ترقی شما را در پی داشته است؟
از نگاه من، این کار تأثیرهای بسیار عمیقی روی من گذاشته است. هنرپیشگی باعث شده وقتی با کسی روبرو میشوم، علاوه بر ظاهر و شکل او، به درون و شخصیتش هم توجه کنم و حرفهایش را با دقت و عمق بیشتری گوش دهم. مثلاً بعضی جملههای کوتاهی که هنگام بازی استفاده میکنم، مال خودم نیستند؛ بلکه در برخورد با دیگران، این کلمات به تدریج برایم روشن میشوند. وقتی به صحبتهای اطرافیان گوش میدهم، میفهمم که چقدر از حرفهایشان از خودشان است و چقدر از جاهای دیگر گرفتهاند. این موضوع باعث میشود شناخت بهتری از آدمها پیدا کنم.
اغلب پیش میآید که قبل از اینکه واکنشی نشان دهم، انگار خودم را از بیرون تماشا میکنم و رفتارم را بررسی میکنم. این نگاه، آرامش خاصی به من میدهد. چون خودم را کاملاً در موقعیت غرق نمیکنم و از فاصلهای بالاتر به خود و محیط اطراف نگاه میکنم. در نتیجه، احساسات و عواطفم را خیلی درگیر آن موقعیت نمیکنم.
اینگونه که شما در جمع رفتار میکنید بیشتر به نویسندهها میمانید تا بازیگرها که خودنمایی جزو کارشان است.
به طور اتفاقی، من عاشق نوشتن هستم و در هر فرصتی که پیش بیاید، شروع به نوشتن میکنم. وقتی میفهمم که برای دو یا سه ماه کار خاصی ندارم، هم مطالعه میکنم و هم مینویسم. بعضی از افراد در بیان داستانها و اتفاقات، بسیار خوب صحبت میکنند. اما برخی دیگر دقیقاً برعکس هستند و نوشتههایشان بسیار قوی و زیباست. من هم جزء همین دستهام و نوشتنم خیلی بهتر از حرف زدنم است. کار کردن در زمینه بازیگری باعث شده بیشتر اوقات ساکت بمانم. شاید اگر در این رشته درس نمیخواندم و فعالیت نمیکردم، این قدر کمحرف و ساکت نبودم.
منظورتان این است که قبل از دانشگاه و ورود به رشته بازیگری شخصیت متفاوتی داشتید؟
بله، دقیقاً. من آدم بسیار پرجنبوجوش و شوخی بودم. کارم به جایی نمیرسید که دیگران را اذیت کنم، اما عاشق حرف زدن و خندیدن بودم و با صحبتهایم معمولاً دیگران را به سمت خودم جذب میکردم. اما بعد کمککم آن جنبوجوش و اجتماعی بودنم کمتر شد و بیشتر درون خودم فرو رفتم. شاید این تغییر خیلی خوب نباشد، اما راستش را بخواهید این اتفاق به طور ناخواسته برایم افتاد.
شما هم تقویتش کردید و سعی نکردید جلوی این تغییر فضا را بگیرید.
درک کردهام که انسانها نباید احساسات و درک خود را سرکوب کنند یا مانع بروز آنها شوند. اگر در موقعیتی اشکهایتان جاری شد، باید گریه کنید. زیرا هر یک از این احساسات، تجربههایی هستند که باید از سر بگذرانیم. این موضوع بهویژه برای یک بازیگر اهمیت بیشتری دارد. همچنین اگر جلوی بروز احساسات خود را بگیریم، آن حس در درون ما به صورت یک مشکل حلنشده باقی میماند. به همین دلیل، من همیشه سعی میکنم که احساس آسودگی و آرامش داشته باشم. دیگر با تعجب به این قضیه نگاه نمیکنم و اگر گاهی ساکت یا کمی آزردهخاطر شدم، از خودم سؤال نمیکنم. فقط با خود میگویم: “مشکلی نیست.” اگر این حالت به من احساس خوبی میدهد، پس بگذارید همانطور باقی بماند.
