بیوگرافی و زندگینامه احسان علیخانی

عکس احسان علیخانی در تحویل سال نو

بیوگرافی احسان علیخانی

احسان علیخانی، تهیه‌کننده و مجرای تلویزیونی اهل ایران، در پانزدهم آبان‌ماه ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد. او هم‌اکنون در مقطع دکتری رشته جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران تحصیل می‌کند. اولین تجربه اجرای زنده او در تلویزیون به سال ۱۳۸۰ بازمی‌گردد.

از مهم‌ترین برنامه‌هایی که احسان علیخانی اجرای آن‌ها را بر عهده داشته، می‌توان به این موارد اشاره کرد: «صبح آمد»، «ماه عسل» (۱۳۸۶–۱۳۹۷)، «سه ستاره» (۱۳۹۲–۱۳۹۵)، «بهار نارنج» (۱۳۹۳–۱۳۹۶) و «عصر جدید» (۱۳۹۷–۱۴۰۱). همچنین او در سال ۱۴۰۰، سازنده و کارگردان برنامه رئالیتی‌شوی «جوکر» بود که فصل دوم آن را در سال ۱۴۰۳ تهیه و تولید کرد.

منوی دسترسی سریع

**خلاصه‌ای از زندگی**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به مسیر زندگی و مهم‌ترین رویدادهای آن خواهیم داشت.

**داستان زندگی**
این قسمت، داستان کامل زندگی از دوران کودکی تا به امروز را روایت می‌کند و مراحل مختلف رشد و تجربیات را شرح می‌دهد.

**پیمان زناشویی**
در این بخش، ماجرای ازدواج، همسر و زندگی مشترک به‌صورت ساده و صمیمی بیان شده است.

**در دنیای مجازی**
می‌توانید صفحات رسمی و فعالیت‌ها در پلتفرم‌های مختلف آنلاین را در اینجا دنبال کنید.

**دوران فعالیت حرفه‌ای**
این بخش به کارها، پروژه‌ها و دستاوردهای مهم در زمینه کاری و هنری می‌پردازد.

**برنامه‌های اجرا شده**
در اینجا می‌توانید فهرستی از مهم‌ترین برنامه‌ها، نمایش‌ها و رویدادهایی که در آن‌ها حضور داشته‌اید، ببینید.

**دستاوردها و تقدیرها**
تمام جوایز، نشان‌ها و افتخاراتی که در طول زندگی حرفه‌ای و شخصی به دست آمده، در این قسمت جمع‌آوری شده است.

**فراز و نشیب‌ها**
این بخش به رویدادها و بحث‌های غیررسمی و حاشیه‌ای که در طول زندگی پیش آمده، می‌پردازد.

**گفت‌وگوها**
مصاحبه‌ها، پرسش و پاسخ‌ها و گفت‌وگوهای انجام‌شده با رسانه‌های مختلف در اینجا گردآوری شده است.

عکس احسان علیخانی در تحویل سال نو

خلاصه زندگینامه

نام: احسان
نام خانوادگی: علیخانی
تاریخ تولد: ۱۵ آبان ۱۳۶۱
محل تولد: تهران، ایران
ملیت: ایرانی
تابعیت: جمهوری اسلامی ایران
دین: اسلام
مذهب: شیعه
محل زندگی: تهران
تحصیلات: مدرک مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران
وضعیت تأهل: مجرد
فعالیت‌ها: تهیه‌کننده و مجری برنامه‌های تلویزیونی، کارگردان
سال‌های فعالیت: از سال ۱۳۷۹ تا امروز

زندگینامه

از سال ۱۳۷۹ به عنوان دستیار کارگردان فعالیت خود را آغاز کردم. سپس از سال ۱۳۸۱ به عنوان کارگردان مشغول به کار شدم. از سال ۱۳۸۳ نیز به جمع مجریان تلویزیون پیوستم. من بیشتر به خاطر مجری‌گری برنامه «ماه عسل» و همچنین اجرای ویژه‌برنامهٔ تحویل سال نو شناخته می‌شوم.

برنامه های تلویزیونی:

برنامه‌های تلویزیونی مختلفی مانند “ماه عسل” از شبکه ۳، مراسم تقدیر از قهرمانان المپیک و پارالمپیک نیز از شبکه ۳، و برنامه ویژه تحویل سال نو از شبکه ۲، با اجرای احسان علیخانی روی آنتن رفته‌اند. او کار خود را با برنامه‌ای به نام “پسرهای ایرونی” آغاز کرد و پس از آن، مجری برنامه “جد و مد” شد. اما نقطه اوج شناخته‌شدن او، اجرای برنامه “ماه عسل” بود. این برنامه در ماه مبارک رمضان، هر روز به صورت زنده از شبکه سه پخش می‌شد.

علیخانی علاوه بر مجری‌گری، در زمینه کارگردانی و تهیه‌کنندگی هم فعال است. او برنامه استعدادیابی “عصر جدید” را تولید کرده که تاکنون سه فصل آن ساخته و نمایش داده شده است. همچنین، احسان علیخانی در دو فیلم سینمایی با عنوان‌های “بدون تاریخ، بدون امضاء” (سال ۱۳۹۵) و “برف آخر” (سال ۱۴۰۰) به عنوان تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار همکاری داشته است.

زندگی شخصی:

احسان علیخانی که در زمینه اجرا، تهیه کنندگی و کارگردانی در ایران فعالیت می‌کند، در روز ۱۵ آبان ماه سال ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد.

مادر او طوبی مظاهری نام دارد که از پرستاران بازنشسته بوده و طبق ادعای احسان، بهترین دوستش محسوب می‌شود. پدرش حسین علیخانی بوده که سال‌هاست از مادرش متارکه کرده است. احسان علیخانی آخرین فرزند خانواده بوده که دو خواهر و یک برادر بزرگتر از خود دارد. همه خواهران و برادر او ازدواج کرده و در زندگی مشترک با همسرشان هستند. احسان علیخانی در خیابان هروی سکونت دارد.

در یکی از برنامه‌های ماه عسل که مهمان برنامه سرگذشت خود را در خصوص جدایی پدر و مادرش در سن سیزده سالگی بیان کرده و ابراز می‌کرد که این موضوع برای احسان علیخانی قابل درک نیست، او پاسخ داد:

“من چندان تمایل ندارم در مورد زندگی شخصی خودم گفتگو کنم، ولی روزگار من شباهت زیادی به زندگی تو داشته است. با این تفاوت که تو آن سیزده سال را در کنار پدر و مادرت با هم گذراندی، ولی من حتی آن سیزده سال را نیز نداشته‌ام.”

احسان علیخانی بیان داشته، در ابتدا با مشاهده مجری‌گری جواد یحیوی در تلویزیون، رغبت و اشتیاق زیادی به کار اجرا پیدا کرد. اولین بار او در سال ۱۳۸۰ برنامه زنده‌ای را به روی آنتن برد. همچنین در کارهایی همچون صبح آمد و ماه عسل و … مسئولیت اجرا را عهده‌دار بود.

این مجری مشهور و پرطرفدار کشورمان اظهار داشته، در فضای مجازی هیچگونه وبلاگ، تارنما و یا سایتی در اختیار نداشته و تنها به منظور جستجو به اینترنت مراجعه می‌کند.

احسان علیخانی یکی از مجریان پراستعداد، متبحر، توانمند و صمیمی تلویزیون است که در سال‌های فعالیت خود برنامه‌های خاص و خاطره انگیزی را به انجام رسانده است. هرچند که مطالب متفرقه و شایعات گسترده‌ای در خصوص او در بسیاری از صفحات مجازی مشاهده می‌شود.

تحصیلات:

در سال ۱۳۷۹، احسان علیخانی در کنکور شرکت کرد و با کسب رتبه‌ی ۷۷۰، در رشته‌ی مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران پذیرفته شد. پس از پایان دوره‌ی تحصیل، او موفق به دریافت مدرک لیسانس خود از این دانشگاه شد.

از دوران دبیرستان، احسان علاقه‌ی زیادی به بازیگری و کارگردانی داشت؛ اما پس از فکر کردن و مشورت با دیگران، تصمیم گرفت هنر را به عنوان شغل دوم خود انتخاب کند. هرچند هنگام انتخاب رشته، بین مدیریت و حقوق مردد بود، اما پس از حضور در دادگاه و دیدن مشکلات و درگیری‌های مردم، از انتخاب رشته‌ی حقوق منصرف شد و مدیریت بازرگانی را برای ادامه‌ی تحصیل برگزید.

او در مصاحبه‌ای گفته است: پس از فارغ‌التحصیلی، به مدت سه ترم در رشته روانشناسی تحصیل کردم، اما به نوعی مجبور به ترک آنجا شدم. گروه روانشناسی دانشگاه توسط فردی بسیار جدی اداره می‌شد. روزی که با چند دانشجو به اتاقشان رفتیم، بقیه‌ی دانشجویان شروع به عکس گرفتن با من کردند. متوجه شدم که استاد از این اتفاق بسیار ناراحت شده و در خودش فرو رفته است. پس از آن، رفتارش با من کاملاً تغییر کرد و در نهایت باعث شد از دانشگاه بروم. بعد از این اتفاق، دوباره در کنکور شرکت کردم و در رشته جامعه‌شناسی فارغ‌التحصیل شدم.

موفقیت‌ها:

با توجه به توانایی‌ها و موفقیت‌های چشمگیری که احسان علیخانی در برنامه‌های گوناگون تلویزیونی نشان داد، توانست چندین جایزه معتبر در زمینه‌های مختلف از جمله بهترین مجری تلویزیون را به دست آورد. همچنین او در برنامه «عصر جدید» که یک مسابقه استعدادیابی در شبکه سه سیما بود، به دستاوردهای فراوانی رسید و با استقبال فراوان مردم و بینندگان روبرو شد.

اوقات فراغت و فعالیت‌های هنری:

این هنرمند ایرانی در اوقات آزاد خود، به فعالیت‌های هنری و فرهنگی می‌پردازد. گاهی نیز به تماشای فیلم و تئاتر می‌رود. این کارها به او کمک می‌کند تا با تحولات روز همراه شود و ایده‌های نو و خلاقانه‌ای برای آثارش خلق کند.

ماه عسل برای من دانشگاه بود:

من هنوز فکر می‌کنم که همه بحث‌های سخت و ناخوشایند دنیا، لزوماً عمیق نیستند. اما این یک واقعیت آشکار است که موضوعات ریشه‌دار و اساسی جهان، اغلب غم‌انگیز و ناراحت‌کننده هستند. قرار بود در برنامه ماه عسل درباره دشواری‌های جامعه و نگرانی‌های مردم صحبت کنیم. اگر به این مسائل نپردازیم، بعضی افراد به ما انتقاد می‌کنند که چرا به دردهای مردم توجهی نداریم. اما وقتی در برنامه به این موضوعات می‌پردازیم، می‌گویند چرا غم و اندوه مردم را بیشتر می‌کنیم. به طور کلی، تجربه اجرای برنامه ماه عسل با همه خوبی‌ها و سختی‌هایش، برای من مانند یک دانشگاه ارزشمند بود که درس‌های زیادی از آن آموختم.

استعفای برادرش از استقلال:

رضا حسنی‌خو در سال ۱۳۹۵ به عنوان مسئول حراست پیشین وزارت ورزش فعالیت داشت و بعداً به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال انتخاب شد. پس از آن، شایعاتی در شبکه‌های اجتماعی پخش شد که ادعا می‌کرد او برادر احسان علیخانی است. این خبر باعث جنجال زیادی شد و در نهایت، او از سمت خود استعفا داد. هنوز مشخص نیست چرا این دو برادر، نام خانوادگی متفاوتی دارند و به نظر می‌رسد آن‌ها برادر ناتنی باشند.

آدم متکبری نیستم:

اکنون که در چهل‌سالگی هستم، به نظر خودم آدم خاص و فوق‌العاده‌ای نیستم. کسانی را که در زندگی واقعی قهرمانم بودند و به آن‌ها علاقه داشتم، از دست داده‌ام و رفتنشان برایم باورنکردنی است.
نکته جالب اینجاست که وقتی ناراحت یا عصبانی می‌شوم، چهره‌ام کاملاً تغییر می‌کند. اما از آنجا که همیشه احساس سرزندگی می‌کنم و کودک درونم زنده است، معمولاً نمی‌توانم خشمم را جدی بگیرم و آن را نگه دارم.

هنگام عصبانیت… :

من معمولاً با دیگران روابط خوب و صمیمی‌ای دارم. اما اگر فشار روی من زیاد شود و طاقتم تمام گردد، به سرعت ناراحتیم را نشان می‌دهم و نمی‌توانم آن را پنهان کنم. وقتی از دست کسی رنجیده خاطر شوم، دیگر نمی‌توانم به چشمانش نگاه کنم.

علاقه به وکالت:

بعد از پخش سریال “خانه سبز” از تلویزیون، علاقه شدیدی به تحصیل در رشته حقوق و وکالت پیدا کردم. اما وقتی یکی از نزدیکان متوجه شد من فقط از روی هیجان می‌خواهم این راه را انتخاب کنم، مرا همراه خود به یک جلسه دادگاه خانواده برد. پس از مشاهده فضای حاکم بر دادگاه و آنچه در جریان بود، کاملاً از انتخاب این رشته پشیمان شدم و منصرف گردیدم.

ناگفته هایی از زندگی:

احسان علیخانی از دوستان نزدیک مرتضی پاشایی، خواننده محبوب ایرانی بود. پس از فوت پاشایی، او اولین کسی بود که از طریق تماس تلفنی در برنامه گلخانه حاضر شد و این خبر غم‌انگیز را به مردم رساند.

او در میان بازیگران، به ایفای نقش‌های رضا کیانیان و پرویز پرستویی علاقه‌ی زیادی دارد. احسان همچنین از هواداران پروپاقرص تیم فوتبال پرسپولیس است. در دوران دبیرستان، حدود یک سال و نیم در تیم نوجوانان پرسپولیس تهران و سپس یک سال در تیم سایپا بازی کرد. اما پس از شکستگی پایش، دیگر نتوانست در زمین چمن حاضر شود و بعد از آن به صورت نیمه‌حرفه‌ای به فوتسال و تنیس روی آورد.

او اعتراف کرده که در زمان امتحان‌ها، در کمک‌رسانی و رساندن تقلب به همکلاسی‌هایش بسیار ماهر بوده! همچنین در مدرسه، از دانش‌آموزان فعال در برگزاری مراسم و جشن‌ها محسوب می‌شد. با اینکه درس‌خوان بود و نمره‌های خوبی می‌گرفت، شیطنت‌های زیادی داشت. برای همین، مسئولان مدرسه برای کنترل او، مقام “مبصر کلاس” را به او سپردند.

احسان در مصاحبه‌ای درباره عموی شهیدش صحبت کرد و گفت که در کودکی، عمویش قهرمان زندگی‌اش بود، اما قبلاً در این باره حرفی نزده بود، چون کسی از او در این مورد سوال نکرده بود!

او در میان شاعران، به حافظ علاقه دارد و به شبکه ۳ سیما هم علاقه‌ی زیادی نشان می‌دهد و در این باره تعصب دارد. احسان در دبیرستان، رشته علوم انسانی خواند. در زندگی، رابطه‌ی خوبی با پس‌انداز کردن ندارد! در کودکی، بیشتر با دخترها بازی می‌کرد و به هیچ روش فالگیری اعتقاد ندارد.

یک ویژگی جالب درباره او این است که وقتی به خورشید نگاه می‌کند، عطسه می‌گیرد. تکیه‌کلام معروفش این است: “یه نکته بگم”.

ازدواج

در فضای مجازی و سایت‌های مختلف، مطالب زیادی درباره ازدواج و همسر احسان علیخانی دیده می‌شود. اما این اطلاعات درست نیست. او تا به حال ازدواج نکرده است و همچون مجرد زندگی می‌کند. حتی عکس‌هایی که از او و فردی به عنوان همسرش منتشر می‌شود، کاملاً ساختگی و نادرست است.

احسان علیخانی در شبکه های اجتماعی

اینستاگرام:

ehsanalikhani@

زندگی هنری

احسان علیخانی در برنامه تلویزیونی سال تحویل

ورود به عرصه هنر:

احسان علیخانی کار خود را با شرکت در کلاس‌های آموزشی یک باشگاه هنری جوانان آغاز کرد. پس از این دوره‌ها، او به عنوان دستیار کارگردان و عضو گروه صحنه، پا به دنیای فیلمسازی و ساخت تیزرهای تبلیغاتی گذاشت.

او فعالیت حرفه‌ای خود را در دفتر یک فیلمساز ادامه داد و همان نقش‌های پیشین را بر عهده گرفت. بعد از آن، راهش به تلویزیون باز شد و در آنجا به ساخت تبلیغات، تیزر و فیلم‌های مستند کوتاه مشغول شد.

اولین باری که مجریگری یک برنامه را تجربه کرد، در نمایش “پسرهای ایرونی” بود. پس از آن، با اجرای برنامه “جزر و مد” بیشتر شناخته شد و در نهایت، با حضور در برنامه محبوب “ماه عسل” به شهرت گسترده‌ای دست یافت.

تجربه بازیگری:

در سال ۱۳۸۰، احسان علیخانی در مجموعه‌ی تلویزیونی «پرونده‌های مجهول» به کارگردانی جمال شورجه، بازیگری کرد. او علاوه بر بازی در این سریال، به عنوان دستیار کارگردان نیز همکاری داشت. این سریال تنها نقش آفرینی احسان علیخانی در عرصه‌ی بازیگری محسوب می‌شود.

از ساخت آیتم تا گزارشگری:

ورود من به دنیای اجرا کاملاً اتفاقی بود و اصلاً قصد انجام چنین کاری را نداشتم. حتی در بسیاری از مواقع خودم از کسانی بودم که کار مجریان تلویزیون را نقد می‌کردم. با این حال، شروع اصلی کار من در سینما بود و به عنوان دستیار کارگردان فعالیت می‌کردم. بعداً با پیشنهاد و معرفی یکی از دوستان، برای ساخت آیتم به یک شبکه تلویزیونی دعوت شدم. من فقط روی ساخت آیتم‌ها تمرکز داشتم و هیچ وقت فکر نمی‌کردم که روزی خودم در جلوی دوربین قرار بگیرم. این کار را حدود سه سال ادامه دادم. تا این که یک روز، مجری برنامه که وظیفه گزارشگری هم داشت و نمی‌توانست در مقابل دوربین حاضر شود، به من پیشنهاد داد که جای او گزارشگری کنم. به این شکل، من دو بار با خودروهای پاترول زرد صدا و سیما به مناطق مختلف ایران سفر کردم و به عنوان گزارشگر مشغول به کار شدم.

درخشش در اجرا:

احسان علیخانی با دیدن مجری‌گری جواد یحیوی به این شغل علاقه‌مند شد. پس از پایان دانشگاه با مدرک کارشناسی و گذراندن دوره‌های آموزشی هنری در باشگاه مهرورزان، با اجرای برنامه «پسرای ایرونی» وارد تلویزیون شد و کارش را آغاز کرد.
در سال ۱۳۸۳، او در برنامه «صبح آمد» به عنوان مجری حاضر شد و یک سال بعد، با اجرای برنامه «جزر و مد» به چهره‌ای شناخته شده تبدیل شد. پس از آن، اجرای برنامه «ماه عسل» را بر عهده گرفت.
در سال ۱۳۸۷، به دلیل برخی اختلاف سلیقه‌ها، اجرای این برنامه به محسن افشانی سپرده شد؛ اما چون شیوه اجرای او با روش احسان علیخانی بسیار متفاوت بود، تنها پس از یک هفته، دوباره تهیه‌کنندگی و اجرای برنامه به علیخانی بازگردانده شد.
در سال ۱۳۸۹ نیز اتفاق مشابهی رخ داد. این‌بار به دلیل اختلاف علیخانی با مسئولان شبکه، اجرای «ماه عسل» به مرحوم حسن جوهرچی محول شد. اما در سال ۱۳۹۰، علیخانی بار دیگر مجری این برنامه شد.
در سال ۱۳۹۱ نیز علی ضیا به عنوان مجری انتخاب شد، ولی این تغییر هم مدت زیادی دوام نیاورد و بار دیگر اجرای «ماه عسل» به احسان علیخانی سپرده شد. از آن زمان تا سال ۱۳۹۶ که این برنامه تولید می‌شد، او مجری ثابت «ماه عسل» باقی ماند.

کارگردانی:

احسان علیخانی چند سال به عنوان دستیار کارگردان کار کرد. سپس در سال ۱۳۸۱، با مسئولیت ساخت آیتم‌های مختلف، به شبکه یک سیما پیوست. از جمله کارهای شاخص او می‌توان به کارگردانی مستندهایی درباره شیخ بهایی و المپیاد فیزیک اصفهان، کارگردانی دو دوره جشن سالگرد شبکه سه و مراسم جشن قهرمان قهرمانان، و همچنین کارگردانی برنامه‌هایی مانند عصر جدید و جوکر اشاره کرد.

تهیه کنندگی:

این هنرمند توانا علاوه بر ساخت برنامه‌های پرمخاطبی مانند «عصر جدید»، «ماه عسل»، «ویژه‌برنامه‌های سال نو» و «جوکر»، در زمینهٔ سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی فیلم‌هایی چون «بدون تاریخ»، «بدون امضاء» و «برف آخر» نیز فعالیت داشته است.

برنامه ماه عسل:

برنامه‌ای تلویزیونی به نام «ماه عسل» وجود داشت که به صورت زنده از شبکه سه سیما پخش می‌شد. این برنامه را احسان علیخانی هم تهیه و کارگردانی می‌کرد و هم خودش مجری آن بود.

«ماه عسل» هر سال همزمان با ماه مبارک رمضان، حدود ساعت ۱۹ و قبل از وقت افطار روی آنتن می‌رفت. این برنامه از سال ۱۳۸۶ شروع به کار کرد و تا سال ۱۳۹۷، در مجموع دوازده فصل آن پخش شد.

در هر قسمت از این برنامه، مهمانانی دعوت می‌شدند که در زندگی خود با اتفاق‌های سخت یا شرایط ویژه‌ای روبه‌رو شده بودند. بعضی از این مهمانان در موقعیت‌های دشوار به موفقیت‌های بزرگی رسیده بودند و زندگی آن‌ها می‌توانست الگوی خوبی برای دیگران باشد.

در نهایت، تولید این برنامه بعد از سال ۱۳۹۷ متوقف شد. احسان علیخانی دلیل این توقف را رفتارهای عجیب و توقعات غیرمنطقی بعضی از افراد عنوان کرده است.

برنامه عصر جدید:

برنامه عصر جدید، اولین و بزرگ‌ترین نمایش استعدادیابی در تلویزیون ایران است که با تهیه‌کنندگی و مجری‌گری احسان علیخانی و زیر نظر گروه اجتماعی شبکه سه ساخته شد. این برنامه رقابتی جذاب بین افرادی است که در زمینه‌های مختلف هنری، علمی، ورزشی و سرگرمی استعداد دارند. آنها در این فرصت، توانایی‌های خود را نشان می‌دهند و در صورت پیروزی، می‌توانند موقعیت بهتری در کارشان پیدا کنند.

در برنامه عصر جدید علاوه بر احسان علیخانی، گروهی از داوران نیز حضور داشتند. در فصل اول، رویا نونهالی، امین حیایی، آریا عظیمی‌نژاد و سید بشیر حسینی وظیفه داوری را بر عهده داشتند. اما در فصل سوم، به جز امین حیایی، بقیه داوران عوض شدند و مجید حسینی، کارن همایونفر و ژاله صامتی به جمع داوران پیوستند.

رئالیتی شو جوکر:

یک برنامه طنز به نام “جوکر” در شبکه نمایش خانگی پخش شده که ساخت احسان علیخانی و سید حامد میرفاحی است. این مجموعه خانوادگی و شاد، اولین بار در ششم آذر ۱۴۰۰ روی پلتفرم فیلیمو قرار گرفت. به دلیل محبوبیت و استقبال خوب مردم، نسخه دوم این برنامه با نام “جوکر ۲” نیز در شانزدهم خرداد ۱۴۰۳ از همین شبکه پخش شد.
جوکر در واقع یک برنامه رئالیتی شو است که ایده آن از نمایش‌های مشابه خارجی گرفته شده و در ایران تولید می‌شود. در این برنامه، چهره‌های معروف از حوزه‌های مختلف مثل هنر، ورزش و اجتماع، در یک مکان جمع می‌شوند و سعی می‌کنند همدیگر را بخندانند. اما شرط اصلی این است که خودشان نباید بخندند.
در نهایت، مهمانان به مدت ۶ ساعت در کنار هم می‌مانند و طی این زمان، هم باید دیگران را بخندانند و هم جلوی خنده خودشان را بگیرند.

برنامه سه ستاره:

یکی از برنامه‌های بسیار محبوب در لحظه تحویل سال نو در صدا و سیما، برنامه «سه ستاره» است. این برنامه توسط احسان علیخانی اجرا و تهیه شده و در سال‌های ۱۳۹۳، ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ از شبکه سه پخش گردید.
در این برنامه، با توجه به نظرخواهی‌هایی که از مردم انجام می‌شود، از چهره‌های برتر و محبوب در حوزه‌های مختلف مانند سینما، تلویزیون، ورزش، موسیقی و همچنین جوانان موفق و دانشمند دعوت می‌شود تا در جمع میهمانان حاضر شوند.

پسرای ایرونی:

برنامه «پسرای ایرونی» با اجرای جواد مولانیا و تهیه‌کنندگی امیرحسین خرمشاهی در سال ۱۳۸۴ از تلویزیون پخش شد. این برنامه نقطه آغاز فعالیت تلویزیونی احسان علیخانی به عنوان گزارشگر بود. حضور او در «پسرای ایرونی» باعث شد تا به چهره‌ای محبوب و شناخته شده تبدیل شود و استقبال خوبی از کارش به عمل آمد. این موفقیت، زمینه‌ساز فعالیت‌های بیشتر و گسترده‌تر او در عرصه تلویزیون شد.

اجرا و برنامه‌سازی

احسان علیخانی

اجرا و برنامه‌سازی احسان علیخانی
نام سمت شبکه
جوکر کارگردان فیلیمو
عصر جدید مجری و تهیه‌کنندهٔ برنامه شبکه ۳
استودیو عصر جدید مجری و تهیه‌کنندهٔ برنامه شبکه ۳
هشتگ عصر جدید مجری و تهیه‌کنندهٔ برنامه شبکه ۳
عصر جدید مجری و تهیه‌کنندهٔ برنامه شبکه ۳
مستند عصر جدید مجری، تهیه‌کننده و کارگردان مستند شبکه ۳
عصر جدید آنلاین تهیه‌کنندهٔ برنامه روبیکا
بهار نارنج مجری و تهیه‌کنندهٔ برنامه شبکه ۳
جشنواره فیلم سما داور بخش مستند
اختتامیه نخستین جشنواره فیلم سلامت مجری
اختتامیه سومین جشنواره فیلم و عکس فناوری و صنعتی مجری
ماه عسل طراح، تهیه‌کننده و مجری
سه ستاره مجری و تهیه‌کنندهٔ برنامه
اختتامیه ششمین جشنواره فیلم های دانشجویی مجری
 ویژه برنامهٔ تحویل سال تهیه‌کننده و مجری شبکه ۳
اختتامیه بیست و هشتمین جشنواره موسیقی فجر مجری
نخستین جشن سالانه موسیقی ما مجری
بهار نارنج مجری
دو نیمه سیب مجری
جزر و مد مجری
صبح آمد مجری
صبح بخیر ایران مجری
پسرای ایرونی مجری
قله‌های افتخار مجری
باشگاه مهرورزان مجری
برنامه‌های محرمانه – عطر بارون – مثل هیچ‌کس – نور بالا تهیه‌کننده
مستندهای شیخ بهایی – المپیاد فیزیک اصفهان کارگردانی
جشن سالگرد شبکه سه کارگردانی شبکه ۳
جشن قهرمان قهرمانان کارگردانی
جشن حافظ مجری

جوایز و افتخارات

مجموعه جوایز و افتخارات احسان علیخانی
سال جوایز دسته‌بندی کار نتیجه
۱۳۹۹ فناوری و تلویزیون دیجیتال بهترین چهره برنامه‌های تلویزیونی ۱۳۹۹ عصر جدید برنده
۱۳۹۹ فیلم نیوز و سینما دیلی بهترین چهره تلویزیونی سال عصر جدید برنده
۱۳۹۹ فناوری و تلویزیون دیجیتال بهترین چهره مرد دهه ۹۰ عصر جدید، ماه عسل برنده
۱۳۹۹ بیستمین جشن حافظ بهترین چهره تلویزیونی عصر جدید برنده
۱۳۹۸ همشهری جوان چهره سال ۹۸ تلویزیون ایران از نگاه مخاطبان عصر جدید برنده
۱۳۹۸ صدا و سیما محبوب‌ترین مجری تلویزیونی عصر جدید برنده
۱۳۹۷ پنجمین جشنواره تلویزیونی جام جم بهترین مجری تلویزیونی ماه عسل، عصر جدید برنده
۱۳۹۷ صدا و سیما بهترین مجری برنامه‌های تحویل سال بهار نارنج برنده
۱۳۹۶ هفدهمین جشن حافظ بهترین چهره تلویزیونی ماه عسل برنده
۱۳۹۲ سومین جشنواره تلویزیونی جام جم بهترین مجری برنامه‌های گفتگومحور ماه عسل برنده

حاشیه ها

عکس زیبای احسان علیخانی

شایعه‌ی ممنوع التصویرشدن:

در برنامه ویژه استقبال از سال ۱۳۹۱، احسان علیخانی که مجری برنامه بود، به اظهارات محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت واکنش نشان داد. احمدی‌نژاد گفته بود که کالاهای ضروری در مغازه‌های نزدیک، قیمت بالایی ندارند و مردم می‌توانند مایحتاج خود را از همان محل تهیه کنند. پس از این برنامه، شایعاتی درباره توبیخ یا محرومیت کاری علیخانی پخش شد، اما این حرف‌ها درست نبود و بعد از گذشت تنها یک روز، این گفت‌وگوها کاملاً از بین رفت.

جنجال موسسه مالی ثامن الحجج:

در تیرماه سال ۱۳۹۷، زمانی که تخلفات یک تعاونی مالی به نام مؤسسه اعتباری ثامن الحجج آشکار شد، نام دو نفر از مجریان شناخته‌شده صدا و سیما با عنوان‌های «م – م» و «ا – ع» مطرح گردید. به این ترتیب، اذهان عمومی به سرعت به سمت مهران مدیری و احسان علیخانی جلب شد.

پس از آن، در فضای مجازی مطالبی گسترش یافت که ادعا می‌کرد احسان علیخانی مبلغ سه میلیارد تومان برای تبلیغات یک مؤسسه اعتباری غیرمجاز دریافت کرده است. این خبر با عنوان «هدیه» منتشر شد و واکنش‌های منفی زیادی به دنبال داشت.

در ادامه، در روز سی‌ام تیرماه همان سال، احسان علیخانی در برنامه «حالا خورشید» حاضر شد و پذیرفت که این مبلغ را در ازای تبلیغات در شش برنامه دریافت کرده است. اما توضیح داد که این پول، در واقع حق الزحمه تهیه‌کنندگی برنامه بوده و برای تأمین هزینه‌های تولید آن استفاده شده است. او اضافه کرد با توجه به بودجه محدود صدا و سیما، این کار اجتناب‌ناپذیر بوده است.

با این حال، حضور او در این برنامه هم با حاشیه همراه شد. برخی از افراد از دعوت شدن او در «حالا خورشید» و نیز از نحوه توضیحاتی که ارائه داد، دفاع کردند.

جنجال الهام عرب:

یکی از مهمان‌های جنجالی برنامه ماه عسل در سال ۱۳۹۴، الهام غرب بود. او در آن برنامه به عنوان مدل لباس عروس حاضر شد، اما تنها چند ساعت بعد، عکس‌های بی‌حجاب او در فضای مجازی پخش شد. این اتفاق باعث ایجاد حاشیه‌های زیادی برای برنامه ماه عسل شد و حتی احسان علیخانی، مجری برنامه، از سوی صدا و سیما تذکر جدی دریافت کرد. این ماجرا باعث شد الهام غرب به شهرت زیادی برسد، اما این شهرت در نهایت به دستگیری او انجامید. او در سال ۱۳۹۶ برای ادامه فعالیت در زمینه مدلینگ به دبی رفت.

مصاحبه

احسان علیخانی در کنار دوستانش

با در نظر گرفتن حاشیه‌هایی که در سال ۹۱ برایت اتفاق افتاد، تصور بیشتر مردم چنین است که همان سال برای احسان علیخانی سال خوبی نبوده، اما دوست داریم نظر خودت را درباره سال ۹۱ بدانیم:

به نظر من آن سال، تجربه‌های خوبی برایم به همراه آورد. سالی که هم سختی‌های زیادی داشت و هم پیروزی‌های فراوان. درست است که با موقعیت‌های دشواری روبه‌رو شدم، اما در کنار آن، رویدادهای شیرین و خوشایندی نیز برایم پیش آمد. این دو جنبه، در کنار هم قرار داشتند و سال را برایم شکل دادند. با این حال، در یک نگاه کلی می‌توانم بگویم که سال ۱۳۹۱ برای من سرشار از لحظه‌های شگفت‌انگیز و به‌یادماندنی بود. آن سال برایم مانند یک نقطه‌ی转折 مهم در زندگی بود، چون در آستانه‌ی ورود به سی‌سالگی قرار گرفتم. به این ترتیب، یک فصل از زندگی‌ام به پایان رسید.

به نظر می رسد در ۹۱ به جای یک سال چندسال بزرگ شدی؛ نه؟

با این حرف کاملاً موافقم. وقتی به خاطرات سال ۹۱ فکر می‌کنم، این موضوع برایم روشن می‌شود. در بیست‌سالگی، رشد و پیشرفتم آرام و پیوسته بود، انگار هر سال کمی جلوتر می‌رفتم. اما در سال ۹۱ انگار یک‌باره چند سال در یک لحظه بزرگ شدم و زندگی‌ام به کلی تغییر کرد. حالا می‌خواهم ماجرایی را که تا به حال برای کسی تعریف نکرده‌ام، اینجا بگویم. در آن سال یک تصادف وحشتناک برایم پیش آمد. ماشینم کاملاً خرد شده بود و با جرثقیل آن را بردند. حدود ساعت دو نصف‌شب بود که یک تاکسی تلفنی گرفتم تا به خانه برگردم. راننده پسر جوانی بود که در دهه هفتاد به دنیا آمده بود. سوار ماشین شدم و از شدت ناراحتی و خستگی کفش‌هایم را درآوردم و روی صندلی نشستم، در حالی که پاهایم را به صورت چهارزانو جمع کرده بودم.

راننده تو را شناخت؟

بله و بسیار شگفت‌زده شدم. پوسی چرا اینقدر حالتان خوب نیست؟ ماجرا را برایش تعریف کردم و او پاسخ داد: دوست داری آهنگی برایت پخش کنم تا حالت بهتر شود؟ قبول کردم و او دو یا سه آهنگ برایم پخش کرد که همهٔ آنها به صورت شعر بودند. راستش وقتی آن شعرها را شنیدم، حالم واقعاً بهتر شد. از آنجا که آن قطعات روی فلش ذخیره شده بود، در آن لحظه امکان فرستادنشان وجود نداشت. برای همین به او پیشنهاد دادم با هم برویم و کمی رانندگی کنیم. اصلاً دلم نمی‌خواست به خانه برگردم. این پسر دهه هفتادی آنقدر حال مرا عوض کرد و بهبود بخشید که وقتی به خانه رسیدم، باورم شده بود به خاطر این اتفاق ناخوشایند، تا مدتها دیگر سراغ خرید ماشین نخواهم رفت.

چطور موفق شدی ارتباط خوبی با یک پسر دهه هفتادی برقرار کنی؟

در صحبتی با آن پسر، فهمیدم که درک و هوش او بسیار بیشتر از سنش است. فردی استثنایی، بااطلاع و باهوش در زمینه روابط بود، طوری که می‌توانستیم ساعت‌ها با هم گفت‌وگوی مفیدی داشته باشیم. از شما یک سؤال دارم: آیا تا به حال دقت کرده‌اید که هر نسلی، وقتی با نسل‌های دیگر روبرو می‌شود، معمولاً ادعا می‌کند که نسل خودش “نسل سوخته” است و شروع به شکایت می‌کند؟ درست است. بیشتر آدم‌ها فکر می‌کنند مشکلات و سختی‌های زندگی خودشان از نسل قبل و نسل بعد بیشتر است. گفت‌وگوی من و آن پسر هم در ابتدا با همین شکایت شروع شد. اما بعد متوجه شدم که او چقدر به کتاب و کتابخوانی علاقه دارد و وقت می‌گذارد.

من برای این پسر تعریف کردم که در نوجوانی ما، یعنی دهه شصتی‌ها، یک پدیده رایج بود: در هر کوچه و محل‌ای یک مغازه به نام “ویدیوکلوپ” وجود داشت. ما شناسنامه خود را به صاحب مغازه می‌دادیم و در عوض فیلم امانت می‌گرفتیم. اولین باری که به یکی از این مغازه‌ها رفتم، فقط به قفسه‌های پر از فیلم که بوی خاصی می‌دادند نگاه می‌کردم و منتظر بودم مغازه‌دار به من فیلم بدهد. حتی فکر می‌کردم این شخص سازنده سینماست! (با خنده) برای همین هر حرفی که می‌زد را بدون چون و چرا قبول داشتم. مغازه‌دار اول شناسنامه مرا چک می‌کرد، بعد یک نگاه دقیق به من می‌انداخت و در نهایت یک فیلم به دستم می‌داد. بیشتر مواقع به من فیلم‌های جنگی می‌دادند. چون جثه‌ام درشت‌تر از سنم بود، احتمالاً فکر می‌کردند به این نوع فیلم‌ها علاقه دارم! من تا زمانی از یک ویدیوکلوپ فیلم می‌گرفتم که فیلم‌های خوب و مطابق سلیقه‌ام به من می‌داد. اما اگر حتی یک بار فیلم بدی دستم می‌دادند، دیگر به آن مغازه سر نمی‌زدم و مغازه جدیدی را امتحان می‌کردم. حالا که مجری هستم، می‌بینم شباهت‌هایی بین کار من و کار آن ویدیوکلوپی‌ها وجود دارد.

به چه دلیل؟

هر دو ما در ازای خدماتی که ارائه می‌دهیم، پول دریافت می‌کنیم. اما فرق ما در این است که آن‌ها شناسنامه افراد را به عنوان تضمین نگه می‌دارند، در حالی که ما این کار را نمی‌کنیم.
یک تولیدکننده موفق کسی است که نیازها، دغدغه‌ها و شرایط زندگی مردم را به خوبی درک کند. اگر چنین درکی وجود نداشته باشد، موفقیت حاصل نمی‌شود، چون مردم تمایل و علاقه‌ای به آن شخص و فعالیت‌هایش نشان نخواهند داد.

پس از آن تصادف، باز هم ماشین خریدی؟

بله، الان ماشین دارم. اما بعد از اتفاقی که در سال ۱۳۹۱ افتاد، به مدت ده ماه بدون ماشین بودم و مجبور بودم برای رفت‌وآمد از تاکسی استفاده کنم. بعضی وقت‌ها هم یک ماشین را به صورت دربست از کنار خیابان می‌گرفتم تا بتوانم بیشتر با مردم در ارتباط باشم.

شاید حرف آخر من به نظر شعاری بیاید! ممکن است، ولی برای من مهم نیست. چون من واقعاً به این موضوع باور دارم. اگر در کنار مردم نباشم، نمی‌توانم برنامه‌ای مثل “ماه عسل” را تولید کنم. در طول این نه ماه، من سوار صدها ماشین شدم و در نتیجه، صدها داستان مختلف از مردم شنیدم.

وقتی مردم در ماشین شخصی‌شان کسی مثل من را می‌بینند، بعد از سلام کردن، شروع به شکایت و گلایه می‌کنند (با خنده) یا از چیزی انتقاد می‌کنند. اصلاً نمی‌توانید تصور کنید چه چیزهایی می‌گویند. اگر قیمت گوجه‌فرنگی بالا رفته بود، به من می‌گفتند و حتی طوری حرف می‌زدند که انگار من مقصر این گرانی هستم! آنها تمام ماجراهای زندگی‌شان را برای من تعریف می‌کردند و دلشان را برایم باز می‌کردند. داستان‌های شگفت‌انگیز زیادی در این ماشین‌ها شنیدم.

آیا شماره تماس اونها رو می گرفتی تا حمایتشون کرده و یا ارتباط داشته باشی؟

دوست ندارم در مورد کارهای خوبی که برای دیگران انجام داده‌ام حرف بزنم. با این حال، هنوز با بعضی از این افراد در تماس هستم. این اتفاق‌ها فقط محدود به تاکسی یا آژانس نبود؛ حتی در کنار خیابان هم برایم پیش می‌آمد. مثلاً یک بار داشتم پیاده راه می‌رفتم که یک نفر با اصرار من را سوار ماشینش کرد، فقط به این دلیل که مرا می‌شناخت و دوست داشت. بعد از سوار شدن متوجه شدم که او طراح و معمار است.

نسبت به ارتباط با مردم خسته و دل زده نمی‌شوی؟

با تمام وجود قسم می‌خورم که دلیل اصلی نخرییدن ماشین در آن دوران، این بود که هر روز با آدم‌های جدیدی آشنا می‌شدم و در عین حال، شنیدن هیچ‌کدام از این صحبت‌های جذاب مرا خسته نمی‌کرد.البته این فقط بخشی از ماجراست. بخش ناراحت‌کننده، عکس‌گرفتن‌ها و کنجکاوی‌های بی‌اندازه در زندگی خصوصی آدم‌هاست. آیا این شرایط شما را آزار نمی‌دهد؟مخصوصاً وقتی سوالات آن‌ها با این جمله شروع می‌شد که درآمدتان چقدر است…

چرا اتفاقاً لازمه این بحث را ادامه داده و به مراحل بهتر برسیم. دیدگاه و ذهنیت مردم نسبت به احسان علیخانی چه بود؟

خیلی از مردم فکر می‌کردند که من و همکارانم، آدم‌های خاص و فوق‌العاده‌ای هستیم و از زندگی مرفه و موقعیت اجتماعی بالایی برخورداریم. اما واقعیت این است که خیلی‌ها می‌دانستند وابستگی من به این شغل، آنقدر کم و شکننده است که به یک تار مو شبیه است. البته نمی‌توانی انکار کنی که در قبال کارهایی که انجام می‌دهی، پول خوبی هم دریافت می‌کنی! حتماً در این مورد بعداً با هم صحبت خواهیم کرد. اما اجازه بده اول حرف‌های قبلی را تمام کنم. بعد از مدتی، من شروع به پرسیدن سوال کردم و آن‌ها هم پاسخم را می‌دادند. حتی با خودم فکر می‌کردم، ای کاش یک دوربین همراهم بود تا می‌توانستم به صورت مخفیانه از آن‌ها فیلم بگیرم.

یعنی تا به حال تلاش نکردی که صدای آنها را ضبط کرده و یا اینکه عکسی از آنها بگیری؟

اصلاً اینطور نیست. من هیچ شبایی‌هتی به شما خبرنگاران ندارم. (با خنده) من فقط درباره کارهایی که انجام داده‌ام، فیلم‌ها، سینما و چیزهایی که مردم دوست دارند یا دوست ندارند، می‌پرسیدم. در پایان به این نتیجه رسیدم که مردم ما، صفا و راستی را دوست دارند و نمی‌خواهند شعور و شخصیتشان دست‌انداخته شود. این موضوع دقیقاً برعکس کاری است که خیلی از ما می‌کنیم. حتی خود من گاهی ساده‌ترین حرف‌ها را با پیچیدگی زیاد برای مردم بیان کرده‌ام.

چقدر سال ۱۳۹۱ برای شما حیرت آور بود! خب به ما بگو که چقدر آمدن به این پاگردی که ابتدای مصاحبه درباره اش گفتی روی جسارتت در اجرا هم تاثیر گذاشت. این اتفاقات از جسارتت کم نکرده؟

مطمئن باش که من هیچ کاری را بدون جسارت انجام نمی‌دهم. کسی که در اجرای کارهایش جسارت نداشته باشد، برای من مناسب نیست.
یکی از تغییرات مهمی که در من به وجود آمده، این است که قبلاً احساسات و هیجانات، نقش بزرگ‌تری در زندگی من داشتند. اما امروز منطق و تفکر، بیشتر از احساسات در من حضور دارد و روی تصمیم‌ها و انتخاب‌هایم اثر می‌گذارد.
اگر جسارت با عقلانیت همراه شود، نتیجه‌ی بهتری حاصل می‌شود. چون اگر فقط بر اساس احساسات عمل کنید، ممکن است نتیجه یا بسیار عالی شود یا کاملاً ناموفق. اما ترکیب منطق و جسارت، این مسئله را متعادل می‌کند.
البته باید بدانی که هرگز شهامت و نصیحت را با بی‌شرمی و گستاخی اشتباه نمی‌گیری.
همچنین واضح است که تو از همنشینی با زنان و مردان سالخورده لذت می‌بری.
بیشتر دوستانی که با آن‌ها معاشرت می‌کنم، از من مسن‌تر هستند. یکی از موضوعاتی که گاهی با دوستانم درباره‌اش اختلاف نظر دارم، این است که من آن‌قدر به صحبت‌های پدر و مادرشان گوش می‌دهم که آن‌ها گله می‌کنند. اما چطور می‌توان حرف یک فرد هفتادساله را ناتمام رها کرد؟ چنین افرادی برای من مانند یک کتاب هستند.

از نظر احسان علیخانی در عصر و شرایط فعلی، تا چه اندازه مردم به او علاقه دارند؟

در این برهه از زندگی، این امکان برایم وجود دارد که مسیر تازه‌ای را در پیش بگیرم. با این حال، از راهی که تا امروز رفته‌ام، راضی هستم. به نظرم، ارتباط من با مردم و جامعه پیرامونم بسیار عمیق است و این پیوند می‌تواند هم نقاط قوت و هم چالش‌هایی برایم به همراه داشته باشد.

کدام دسته از مردم ارتباط بیشتری با تو برقرار کردند؟

بیشتر طرفداران من، جوانان دهه شصت و هفتاد هستند. جالب این که مادرانشان هم به شکلی خاص با من احساس نزدیکی می‌کنند. دلیل این ارتباط را دقیقاً نمی‌دانم، اما این موضوع برایم بسیار ارزشمند و مایه افتخار است. وقتی یکی از این مادرها در مورد من صحبت می‌کند، واقعاً ذوق می‌کنم.
احساس می‌کنم انگار این روزها مهمان خانه‌های مردم شده‌ام و فقط امیدوارم مرا از خانه‌هایشان بیرون نکنند! اگر گاهی با فاصله به سراغشان می‌روم، به این خاطر است که نمی‌خواهم باعث خستگی یا کسالتشان شوم.

تاکنون پیش آمده پس از اجرای برنامه به منزل رفته و مادرت نسبت به نحوه اجرایت ناخشنود شده و یا اینکه بیان کند چقدر زیاد صحبت کردی؟

(با خنده می‌گوید) اغلب مادرم از من انتقاد می‌کند. حتی گاهی تلفن می‌زند و می‌پرسد: «این حرف‌هایی که در برنامه زنده گفتی، چه بود؟»
به طور کلی، معتقدم هر آدمی وقتی به جایگاهی می‌رسد، باید نگاهی به گذشته بیندازد و مسیری را که طی کرده با افتخار ببیند. اما وقتی من به مسیر گذشته‌ام نگاه می‌کنم، از بعضی از کارهایی که انجام داده‌ام واقعاً عصبانی می‌شوم. آنقدر ناراحت می‌شوم که دلم می‌خواهد از خشم فریاد بزنم. در بعضی از آن کارها، انرژی و هیجان زیادی به خرج داده‌ام، ولی امروز دیگر از آن روش‌ها راضی نیستم و آن رفتارها را نمی‌پسندم.

در اینجا باز هم به موضوع دستمزد و درآمد رسیدیم که آن را نادیده گرفته و سعی داشتی فرار کنی. گویا برای هر اجرا دستمزد و درآمد بالایی به دست می‌آوری. اینطور نیست؟

با صراحت کامل پاسخ می‌دهم: من برای کارهایم انتخاب‌گر هستم، اما در عین حال فعالیت‌های متنوعی دارم. شاید کمتر کسی چنین چیزهایی را به زبان بیاورد، اما من با شهامت این حرف‌ها را مطرح می‌کنم. به جاهایی رفته‌ام که بسیاری حاضر نیستند حتی به آن‌ها نزدیک شوند. با برخی نهادها نیز همکاری دارم که این همکاری را وظیفه‌ای اخلاقی می‌دانم، البته به شرطی که وقت کافی داشته باشم و بتوانم از عهده‌ی آن برآیم.

اما اگر برای مراسمی مثل افتتاح یک کارخانه از من دعوت کنند، قبول نمی‌کنم. در مقابل، مراسم خیریه، برنامه‌های دانشگاهی و بزرگداشت شهدا را می‌پذیرم و در این موارد، بحثی از پول مطرح نمی‌کنم؛ چون خود را مدیون آن‌ها می‌دانم. اما وقتی یک بانک می‌خواهد مراسم قرعه‌کشی برگزار کند، دلیلی نمی‌بینم که برای آن‌ها رایگان یا با مبلغ کم کار کنم، زیرا بانک‌ها هیچ دینی بر گردن من ندارند.

یعنی در صورتی که به دلایل مختلف شرایط حضور در تلویزیون را نداشته باشی، تمایل نداری در مراسمات مختلف افتتاحیه کارخانه ها و یا قرعه کشی بانک‌ها نیز شرکت کرده و پول خوبی نصیبت شود؟

نه؛ حتی اگر همین الان به من بگویند که نرو، باز هم از رفتن منصرف نمی‌شوم. این را می‌دانم که دوران کودکی و رشد من با تلویزیون پیوند خورده است. وقتی پای تلویزیون نیستم، انگار چیزی کم دارم و حال و هوای خوبی ندارم. چون در کنار این صفحهٔ جادویی بزرگ شده‌ام. اولین باری که پا به تلویزیون گذاشتم، فکر می‌کردم وارد دنیایی جادویی و رویایی شده‌ام. راستش را بخواهید، تلویزیون هنوز هم قدرتمندترین و تأثیرگذارترین رسانه است. اما در این سال‌هایی که در این زمینه فعالیت کرده‌ام، چیزهای زیادی یاد گرفته‌ام. حالا می‌توانم تیزرهای تبلیغاتی درست کنم و در عین حال، زندگی خوب و راحتی برای خودم بسازم.

قهرمان دوران کودکی‌ات چه کسی است؟

داستان رابین هود همیشه قلب مرا تسخیر کرده بود.

به استثنای قهرمان‌های کارتونی چطور؟

عمویم.

چرا؟

ایشان جان خود را در راه آرمان‌های والای خود فدا کردند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

چرا هیچ وقت این موضوع را جایی مطرح نکردی؟ یا چرا از رانت رسانه‌ای این موضوع استفاده نکردی؟

این موضوع را قبلاً مطرح نکرده بودم، چون تا به حال کسی از من درباره‌اش نپرسیده بود. حالا که شما پرسیدید، من هم با صداقت کامل پاسخ دادم. رانت رسانه‌ای؟! این حرف بیشتر به یک شوخی بی‌معنا می‌ماند!

با از دست دادن چه چیزی دنیا برایت پایان می‌یابد؟

آبرو… وقتی در زمان‌های خاص و باارزشی مثل افطار یا لحظه تحویل سال، کنار خانواده نیستی، چه حسی داری؟ چون واقعاً نبودن در کنار عزیزان در چنین لحظاتی، بسیار دشوار و رنج‌آور است.

با همه احترامی که برای مادرم و بقیه اعضای خانواده قائلم، باید بگویم که این حس در مورد من صدق نمی‌کند. اگر من در این موقعیت‌ها مشغول کار در تلویزیون نباشم، حال روحی بدی پیدا می‌کنم و تقریباً دیوانه می‌شوم. به همین دلیل، همیشه با دوستانم و انتقادهایشان مشکل دارم. چون من نسبت به ذات و ماهیت کار در تلویزیون حساس و متعصب هستم، نه فقط نسبت به برنامه‌ها و رویدادهایش.

در حال حاضر دغدغه ذهنی تو چه چیزی است؟

دارم فکر می‌کنم بعد از این کاری که الان مشغولش هستم، چه کار جدیدی را شروع کنم.

راستی گویا پوران درخشنده برای بازی در یکی از فیلمهایش به تو پیشنهاد داده بود. ماجرای نپذیرفتن آن نقش در «هیس… دخترها فریاد نمی‌زنند» را برایمان بگو. چرا در این فیلم بازی نکردی؟

یکی از فیلم‌هایی که تأثیر زیادی روی من گذاشت، فیلم “پرنده کوچک خوشبختی” است. چند سال پیش، در جشنواره فیلم کودک اصفهان، با خانم درخشنده آشنا شدم. ایشان از من خواستند که به دفتر کارشان بروم. وقتی به آنجا رفتم و فیلمنامه را خواندم، گفتند که می‌خواهند نقش نامزد دخترِ شخصیت اصلی داستان را به من بسپارند. موضوع این فیلم برای من بسیار جذاب بود، چون از جمله موضوعات نادری بود که در سینما مطرح می‌شد و نمی‌توانستم آن را در کارهای تلویزیونی‌ام بیان کنم.

یعنی تجاوز؟

بله، در حال حاضر افراد زیادی به من پیشنهاد بازی در کارهایشان داده‌اند. مسئله من فیلمی نبود که خانم درخشنده پیشنهاد دادند. مشکل اصلی این بود که مردم، من را به عنوان یک مجری می‌شناسند و شاید پذیرش من در نقش یک بازیگر برایشان سخت باشد. هرچند برخی از همکارانم با این نظر موافق نیستند؛ مثلاً شهاب حسینی مسیر متفاوتی را طی کرد و از مجریگری به بازیگری برگشت.

ارتباط من با مخاطبانم بر اساس کار اجراست و ممکن است آنها بازیگری من را نپذیرند. من این موضوع را از جنبه‌های مختلف سنجیدم و وقت زیادی برایش گذاشتم. علاوه بر این، من در بازیگری تجربه و تخصصی ندارم. با این حال، پیشنهادهای بسیار خوب و خاصی در این زمینه به من شده است؛ پیشنهادهایی که خیلی از افراد حاضرند برای به دست آوردنش هر کاری بکنند. نقش عالی بود و فیلمنامه هم فوق‌العاده، ولی من نپذیرفتم. شاید بعضی از همکارانم بتوانند همزمان هم مجری باشند و هم بازیگر، اما من چنین توانایی ندارم.

در مورد فیلم «هیس…» باید بگویم که در آن زمان من یک عمل جراحی داشتم و پس از آن، خانم درخشنده نتوانستند با من تماس بگیرند. ایشان فکر کردند که من به خاطر نظر هوادارانم این پیشنهاد را رد کردم.

کارگردانی فیلم و سریال را چطور؟ تجربه می‌کنی؟

بله، من بیشتر به کارگردانی علاقه دارم. چندین سال به عنوان دستیار کارگردان فعالیت کردم و مطمئنم در آینده این مسیر را ادامه خواهم داد. پیشنهادهای کاری مختلفی از زمینه‌های گوناگون به من شد، اما چون در آن حوزه‌ها تخصص و آگاهی نداشتم، همه را رد کردم. مثلاً بعضی از دوستانم اصرار داشتند که سردبیر مجله‌شان شوم، اما از آنجا که با این کار آشنا نبودم، نپذیرفتم. شاید آن موقعیت‌ها خوب به نظر می‌رسید، ولی من نمی‌توانستم از عهده‌شان بربیایم.

به نظر تو بهترین رویدادها و چهره‌های سال گذشته در زمینه‌های موسیقی، سینما و ورزش چه بودند؟
در حوزه موسیقی، اتفاق خاصی توجه من را جلب نکرد. درباره سینما هم باید بگویم که سال گذشته اصلاً به سینما نرفتم. جالب است، نه؟ در مورد تئاتر هم نمایش‌های زیادی ندیدم که بتوانم درباره‌شان حرف بزنم. سال ۱۴۰۳ بیشتر در اخبار ورزشی مربوط به المپیک بود. در این میان، دختران و پسران تکواندوکار، کشتی‌گیر و سایر ورزشکاران که مدال‌های ارزشمندی برای کشور آوردند، به نظر من چهره‌های برجسته سال ۱۴۰۳ بودند.

پرسپولیس؟

بدون هیچ چون و چرایی! باشگاه پرسپولیس با وجود تغییرات گسترده در ترکیب بازیکنان و کادر فنی خود و همچنین دستیابی به موفقیت‌هایی، هنوز ظرفیت و توانایی بیشتری در خود دارد. این تیم می‌تواند به افتخارات و قهرمانی‌های بزرگ‌تری دست پیدا کند.

فکر می کنی عامل عمده این همه رکود پرسپولیس چیست؟

پرسپولیس بدون شک یکی از محبوب‌ترین باشگاه‌های فوتبال در ایران و حتی آسیا است و این محبوبیت بر کسی پوشیده نیست. اما به نظر من، اجزای مختلف این تیم همیشه با هم هماهنگ نیستند. گاهی با وجود هزینه‌های بالا، یک مربی بسیار خوب و بازیکنان توانمند، باز هم نتیجه دلخواه به دست نمی‌آید! به نظر می‌رسد این مسئله در تیم استقلال بیشتر دیده می‌شود. حتی در سال ۱۳۹۱، ژوزه با چه منطق و جسارتی از پرسپولیس شکایت کرد؟

بازیکن محبوبت در پرسپولیس کیست؟

در تمام دوران زندگی‌ام، همیشه علی کریمی بازیکن مورد علاقه من بوده است.

سوال آخرم این است که از کسی در زندگی شخصی‌ات متنفر هستی؟

از بعضی آدم‌ها ناراحتم و از دستشان دلخورم، ولی از هیچ‌کس متنفر نیستم. در عین حال، از این دنیا هم انتقاد دارم و برایم قابل قبول نیست که چطور دوست دارد آدم‌ها را به جان هم بیندازد و بینشان درگیری ایجاد کند!

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *