بیوگرافی مرجانه گلچین
مرجانه گلچین، بازیگر ایرانی، در دوم اسفند سال ۱۳۴۷ متولد شد. او در هنرستان موسیقی درس خواند و در رشتهٔ نوازندگی تار فارغالتحصیل شد. از مهمترین فیلمهایی که در آنها بازی کرده میتوان به “پرنده کوچک خوشبختی”، “شب بیست و نهم” و “دو نیمه سیب” اشاره کرد. مرجانه گلچین در سال ۱۳۹۲ برای بازی در مجموعهٔ “شاهگوش” جایزهٔ بهترین بازیگر زن را از مراسم دنیای تصویر دریافت کرد. او در نواختن تار بسیار مهارت دارد و علاوه بر آن، در زمینهٔ خوانندگی نیز فعالیت داشته است.
منوی دسترسی سریع
**خلاصهای از زندگی**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به مسیر زندگی و مهمترین رویدادهای آن خواهیم داشت.
**درباره زندگی**
در اینجا، داستان زندگی از آغاز تا به امروز، با جزئیات بیشتری بیان میشود.
**پیمان زناشویی**
این قسمت به چگونگی تشکیل خانواده و همسرگزینی میپردازد.
**حضور در فضای مجازی**
صفحات و کانالهای رسمی برای ارتباط و تعامل با مخاطبان در پلتفرمهای مختلف در این بخش معرفی شدهاند.
**عرصه فعالیتهای هنری**
این بخش به توضیح کارها، آثار و مسیر حرفهای در دنیای هنر اختصاص دارد.
**فهرست آثار سینمایی**
لیست کامل فیلمها، سریالها یا دیگر آثار تصویری که در آنها حضور داشتهاید، در اینجا قابل مشاهده است.
**دستاوردها و تقدیرها**
جایزهها، نشانها و افتخاراتی که در طول دوران فعالیت کسب شدهاند، در این قسمت گردآوری شدهاند.
**گفتوگوها**
متن یا ویدیوهای مصاحبهها و گفتوگوهای انجامشده با رسانههای مختلف در اینجا قرار داده شده است.

خلاصه زندگینامه
نام در زمان تولد: مرجانه دلدار گلچین
تاریخ تولد: ۲ اسفند ۱۳۴۷
شهر تولد: رشت، ایران
محل سکونت: تهران
ملیت: ایرانی
حرفهها: بازیگر، دوبلور، گوینده رادیو و خواننده
مدرک تحصیلی: کارشناسی کارگردانی سینما
همسر: کریم آتشی (کارگردان) (همسر پیشین)
دانشگاه: دانشگاه سوره
سالهای فعالیت: از ۱۳۶۰ تاکنون
از بستگان: نادر گلچین
قد: ۱۶۴ سانتیمتر
زندگینامه
زندگی شخصی و خانواده:
مرجانه گلچین در دوم اسفندماه ۱۳۴۷ در رشت به دنیا آمد. پدرش اصالتاً آذری بود و مادرش اهل شمال ایران. او که کوچکترین عضو خانواده است، شش خواهر و برادر دارد. مرجانه در کودکی پدرش را از دست داد. پدرش در ارتش خدمت میکرد و مادرش خانهدار بود. یکی از خواهرانش به نام منیژه دلدار گلچین نیز بازیگر است.
مرجانه گلچین در دوران دبیرستان در هنرستان موسیقی درس خواند و در نواختن تار مهارت پیدا کرد. یکی از برادرانش حبیب گلچین نام دارد و برادر دیگرش حمید، در ۲۹ سالگی درگذشت.
او برای یک دوره دهساله به انگلیس مهاجرت کرد و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۳ به طور کامل از کار در سینما و تلویزیون دور بود. پس از بازگشت به ایران، با بازی در سریال «کلانتر» دوباره به دنیای بازیگری برگشت.
این بازیگر در رشته کارگردانی سینما از دانشکده سوره فارغالتحصیل شده است. نادر گلچین، خواننده پیشکسوت، عموی اوست و نادیا دلدار گلچین (که بازیگر بود و درگذشته است) دخترعموی مرجانه محسوب میشود.
تحصیلات در خارج از کشور:
مرجانه گلچین به دلیل اینکه نتوانست در رشته مورد علاقهاش در ایران درس بخواند، پس از مدتی تصمیم گرفت از ایران برود و به خارج از کشور مهاجرت کند. اما علاقه شدید و دلتنگیاش برای مادرش باعث شد که دوباره به ایران برگردد. او در این باره گفته است: “تحصیلاتم را در رشته کارگردانی در دانشکده سوره تمام کردم، هرچند این چیزی نبود که من میخواستم. چون آرزو داشتم در رشته بازیگری ادامه بدهم، اما متأسفانه تعداد داوطلبان به اندازه کافی نبود. بعد تصمیم گرفتم برای همیشه ایران را ترک کنم.”
از آنجا که برادرانش در خارج زندگی میکردند، ایران را ترک کرد، اما در واقعیت دلش برای ایران، کارش و دوستانش بسیار تنگ میشد. زادگاهش شهر رشت است و هر ماه یک بار باید برای دیدن مادرش به آنجا سفر میکند. به همین دلیل علاقه زیادی به این شهر دارد.
بنابراین در سال ۱۳۷۴ برای ادامه تحصیل از ایران رفت و در کشور انگلیس ساکن شد. از آنجا که نیاز به استراحت داشت، به شهری رفت که خواهران و برادرانش در آن زندگی میکردند. در این سالها، چون از بازیگری دور بود، جوانی را پشت سر گذاشت و به میانسالی رسید.
همچنین اضطراب و نگرانی زیادی درباره برگشت به ایران داشت، چون فکر میکرد دیگر نمیتواند به روزهای محبوبیت و موفقیتش در بازیگری برگردد. اما پیشنهاد هوشمندانه رضا عطاران برای بازی در سریال بزنگاه، باعث شد تا وارد دوره تازهای از زندگی هنری خود شود.
ویژگی های اخلاقی:
در یک مصاحبه، مرجانه گلچین برخی از خصوصیات اخلاقی خود را این گونه بیان کرده است:
من بسیار از دروغ گفتن و نادیده گرفته شدن بیزارم.
همچنین آدم ترسویی هستم.
یکی از بزرگترین ترسهای من مار است؛ حتی نمیتوانم تصور آن را هم در ذهنم تحمل کنم.
وقتی احساس تنهایی و غم میکنم، به زیارت امامزاده صالح یا امامزاده قاسم میروم.
علاوه بر این، به طب سنتی هم علاقهمندم.
ازدواج
مرجانه گلچین با کریم آتشی ازدواج کرد. کریم آتشی کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس بود. آنها بین سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۵ با هم ازدواج کردند و مرجانه در مجموعه «گریز و سقوط» که ساخته همسرش بود، بازی کرد. گفته میشود همسرش با ادامه کار بازیگری او موافق نبود. همین موضوع در نهایت باعث جدایی آنها شد.
به نظر میرسد قبل از ازدواج، همسرش شرط گذاشته بود که مرجانه بازیگری را رها کند و او هم این شرط را پذیرفته بود. مرجانه گلچین در برنامه «دورهمی» گفت که به خاطر مخالفت همسرش، ده سال از بازیگری فاصله گرفت. اما پس از مدتی دیگر نتوانست این شرایط را تحمل کند و با جدایی از همسرش، دوباره توانست به بازیگری بازگردد.
کریم آتشی، همسر سابق مرجانه گلچین، متولد پنجم فروردین ۱۳۴۳ در شهرری است. او دکترای علوم سیاسی دارد و همچنین مهندسی عمران خوانده است. او پس از سال ۱۳۸۷ دیگر در سینمای ایران فعالیت نکرد. سپس در نوزدهم شهریور ۱۳۹۹ خبری منتشر شد مبنی بر اینکه او با همسایهاش درگیر شده و به سمت او تیراندازی کرده است. پس از پیگیریهای قانونی، با رضایت خانواده مجنیعلیه، از قصاص نجات یافت.
فرزند:
مرجانه گلچین و همسرش کریم آتشی در تمام سالهای زندگی مشترکشان صاحب فرزند نشدند. این بازیگر در پاسخ به این پرسش که چرا تا به حال بچهدار نشده، گفت: دلیل اصلی این است که من عاشق کارم بودم و این عشق با مسئولیتهای مادری در تضاد بود. یک کودک نیاز به مراقبت و توجه کامل دارد و من به خاطر مشغله کاری نمیتوانستم این وظیفه مهم را به درستی انجام دهم.
مرجانه گلچین در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
marjanegolchin@
خداحافظی:
در دهم فروردین ۱۴۰۳، این بازیگر با انتشار پستی در اینستاگرام خود، از خداحافظی از دنیای بازیگری پس از ۴۶ سال فعالیت خبر داد. اما چند روز بعد، او توضیح داد که این خبر، یک شوخی به مناسبت سیزدهبهدر بوده است.
گفتنی است مرجانه گلچین در میانههای دهه ۱۳۶۰ از بازیگران شناختهشده و محبوب سریالهای تلویزیونی به شمار میرفت. او در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، به یکی از چهرههای سرشناس و محبوب در تلویزیون تبدیل شده بود.
زندگی هنری

شروع بازیگری:
مرجانه گلچین اولین بار در سال ۱۳۵۶ و در حالی که فقط ۹ سال داشت، توسط خواهرش منیژه گلچین – که خود بازیگر تئاتر بود – به غلامحسین لطفی، کارگردان سریال “اخلاق در خانواده”، معرفی شد. این شد که برای نخستین بار جلوی دوربین رفت و در آن مجموعه بازی کرد. پس از آن، او در زمینهٔ تئاتر کودک فعال شد و در نمایشهای زیادی حاضر شد. با پشتیبانی و دلگرمیهایی که از طرف خواهرش منیژه دریافت میکرد، به کار بازیگری در عرصهٔ تئاتر ادامه داد.
آغاز شهرت:
این بازیگر وقتی در مجموعهی تلویزیونی «آینه» بازی کرد، توانست استعدادش را در صفحهی تلویزیون به نمایش بگذارد. او این نقش را در ۱۹ سالگی تجربه کرد و این دومین سریال او محسوب میشد. بعد از این مجموعه، او کارش را در زمینهی تئاتر و سینما ادامه داد. سپس در سال ۱۳۶۶ پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی «گل مریم» را گرفت و از این طریق وارد دنیای سینما شد.
مرجانه گلچین در جایی گفته: من در طول زندگی حرفهایام دو بار طعم شهرت را چشیدهام. بار اول وقتی بود که در جوانی با بازی در کارهای درام معروف شدم. بار دوم وقتی بود که در مجموعهی «بزنگاه» حاضر شدم و به عنوان یک چهرهی طنز نزد مردم شناخته شدم.
این هنرمند در سال ۱۳۶۷ با بازی در مجموعهی «آینه عبرت» که ساختهی محسن شاهمحمدی بود، محبوبیت بیشتری پیدا کرد. بعد از آن در سال ۱۳۸۴ در سریال «کلانتر ۲» حضور یافت، اما در واقع این بازی در مجموعهی «بزنگاه» به کارگردانی رضا عطاران بود که در سال ۱۳۸۷ برای ماه رمضان ساخته شد و او را بسیار مشهور و محبوب کرد.
مرجانه گلچین از سال ۱۳۶۸ و پس از بازی در سریال «ازدواج پرماجرا»، برای مدتی از بازیگری فاصله گرفت. سپس بعد از سیزده سال، با حضور در سریال «زیرزمین» دوباره به تلویزیون بازگشت.
او در سالهای اولیهی بازیگری، بیشتر در نقشهای جدی و اجتماعی ظاهر میشد. اما پس از بازی در سریال «زیرزمین»، تغییرات زیادی در سبک هنریاش ایجاد کرد و به سمت نقشهای طنز گرایش پیدا کرد. پس از آن، نقشهای ویژه و بهیادماندنیای از او در تلویزیون دیده شد.
شاید حضور او در فیلم سینمایی «شب بیست و نهم» و فیلم «چشمهایم برای تو» هنوز در خاطر تماشاگران مانده باشد. فیلم «شب بیست و نهم» داستان زندگی دختر و پسری به نامهای محترم و اسماعیل را روایت میکند که بر اساس یک رسم قدیمی، از زمان کودکی برای ازدواج با هم انتخاب شدهاند. در این میان، پدر و مادر محترم پس از به دنیا آمدن نوزاد و در زمان دفن جفت آن، با یک شبح روبرو میشوند که باعث نگرانی و ترس آنها از آیندهی دخترشان میشود.
مرجانه گلچین در طول فعالیت هنری در دههی ۱۳۷۰، تمرکز اصلی خود را روی سینما گذاشت، اما چندان موفق نبود. سرانجام پس از سالها، رضا عطاران با کارگردانی مجموعهی «بزنگاه» و دعوت از این بازیگر، باعث شد دوباره به اوج شهرت بازگردد.
این هنرمند با نگاه به کارنامهی هنری خود، فعالیت در سالهای ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵ بهویژه همکاری با کریم آتشی را از کماثرترین دورههای کاری خود دانسته است.
فیلم شناسی

در کار هنری مرجانه گلچین، شاهد آثار گوناگونی در زمینههای سینما، تلویزیون و تئاتر هستیم. در ادامه، نگاهی به این آثار خواهیم داشت.
فیلم های سینمایی:
| سال | نام فیلم | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۳۹۳ | شاباش | حامد کلاهداری |
| ۱۳۸۹ | خنده در باران | داریوش فرهنگ |
| ۱۳۸۷ | شیرین | عباس کیارستمی |
| ۱۳۷۵ | متهم | کریم آتشی |
| ۱۳۷۴ | دام | جلال مهربان |
| ۱۳۷۴ | سلام به انتظار | کریم آتشی |
| ۱۳۷۳ | بیقرار | مجید قاریزاده |
| ۱۳۷۳ | عروسی خون | مجید جوانمرد |
| ۱۳۷۳ | مجازات | جهانگیر جهانگیری |
| ۱۳۷۲ | ضربه طوفان | علی قویتن |
| ۱۳۷۱ | چشمهایم برای تو | خسرو شجاعی |
| ۱۳۷۱ | چهارشنبه عزیز | حمید تمجیدی |
| ۱۳۷۰ | دو نیمه سیب | کیانوش عیاری |
| ۱۳۷۰ | دیدار در استانبول | افشین شرکت |
| ۱۳۶۸ | دو سرنوشت | مهران تأییدی |
| ۱۳۶۸ | رانده شده | جهانگیر جهانگیری |
| ۱۳۶۷ | شب بیست و نهم | حمید رخشانی |
| ۱۳۶۶ | پرنده کوچک خوشبختی | پوران درخشنده |
| ۱۳۶۶ | گل مریم | حسن محمدزاده |
| ۱۳۶۵ | قصه زندگی | خسرو شجاعی |
مجموعه های تلویزیونی:
| سال | نام | کارگردان | شبکه پخشکننده |
|---|---|---|---|
| ۱۴۰۱ | چشمبندی | شاهد احمدلو | شبکه ۳ |
| ۱۴۰۰ | بوتیمار | علیرضا نجفزاده | شبکه ۳ |
| ۱۳۹۹ | پرگار | شهرام شاهحسینی | شبکه ۱ |
| ۱۳۹۸ | زوج یا فرد | علیرضا نجفزاده | شبکه ۳ |
| ۱۳۹۷ | آرماندو | احسان عبدیپور | شبکه ۱ |
| ۱۳۹۶ | شب عید | سعید آقاخانی | شبکه ۱ |
| ۱۳۹۴ | نفس گرم | محمدمهدی عسگرپور | شبکه ۱ |
| ۱۳۹۱ | دزد و پلیس | سعید آقاخانی | شبکه ۳ |
| ۱۳۹۰ | نقطه سر خط | سعید آقاخانی | شبکه ۳ |
| ۱۳۹۰ | سه دونگ، سه دونگ | شاهد احمدلو | شبکه ۵ / مناسبتی رمضان |
| ۱۳۸۹ | راه در رو | سعید آقاخانی | شبکه ۳ / پخش در نوروز ۹۰ |
| ۱۳۸۹ | خوشنشینها | سعید آقاخانی | شبکه ۳ |
| ۱۳۸۸ | دارا و ندار | مسعود دهنمکی | شبکه ۵ / پخش در نوروز ۸۹ |
| ۱۳۸۸ | شمسالعماره | سامان مقدم | شبکه ۲ |
| ۱۳۸۷ | بزنگاه | رضا عطاران | شبکه ۳ / مناسبتی رمضان |
| ۱۳۸۵ | زیرزمین | علیرضا افخمی | شبکه ۳ / مناسبتی رمضان |
| ۱۳۸۴ | کلانتر ۲ | محسن شاهمحمدی | شبکه ۱ / اپیزود سهراب |
| ۱۳۸۴ | پنجره | سید وحید حسینی | اپیزود «بعد از طلاق» از برنامه «سیمای خانواده» / شبکه ۱ |
| ۱۳۷۸ | سقوط | کریم آتشی | شبکه ۲ / پخش در دهه فجر |
| ۱۳۷۵ | گریز | کریم آتشی | شبکه ۱ |
| ۱۳۷۴ | تازیانه بر باد | اکبر صادقی | شبکه ۱ |
| ۱۳۷۱ | گزارش، نقطه صفر | محسن شاهمحمدی | شبکه ۱ |
| ۱۳۶۸ | ازدواج پرماجرا | شیرین جاهد | شبکه ۱ / پخش در نوروز ۶۹ |
| ۱۳۶۸ | چراغ خانه | منوچهر پوراحمد | شبکه ۱ |
| ۱۳۶۸ | سلامتی چه خوبه! | علیرضا خمسه و ایرج طهماسب | شبکه ۱ / گروه کودک و نوجوان |
| ۱۳۶۶ | درخت دوستی | سعید خاکسار | شبکه ۲ |
| ۱۳۶۴ | آیینه | غلامحسین لطفی | شبکه ۱ |
| ۱۳۶۴ | تلهتئاتر «حنایی و روباه مکار» | کریم اکبری مبارکه | کارگردان تلویزیونی: مهوش جزایری |
شبکه نمایش خانگی:
| سال | نام | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۴۰۳ | بامداد خمار | نرگس آبیار |
| ۱۴۰۲ | تیانتی (تاکشو) | حامد آهنگی |
| ۱۴۰۱ | پدر گواردیولا | سعید نعمتالله |
| ۱۴۰۱ | آنتن | ابراهیم عامریان |
| ۱۴۰۰ | شب آهنگی (تاکشو) | حامد آهنگی |
| ۱۳۹۹ | موچین | حسین تبریزی |
| ۱۳۹۲ | شاهگوش | داوود میرباقری |
تئاتر:
| عنوان اثر |
|---|
| کردکان |
| سوگ سیاوش |
| آخرین اسفندیار |
| عاشقانه با پای برهنه |
| بیژن و منیژه |
| رابعه |
| آخرین امپراتور |
| استقبال از بوزینه جانالدوله |
تله فیلم:
| سال | عنوان اثر | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۳۹۵ | به نام غزاله | محسن شاهمحمدی |
| — | واقعیتهای نصفه و نیمه (واقعیت پوشالی) | — |
| ۱۳۹۱ | یک دماغ ناقابل | مجتبی چراغعلی |
| ۱۳۸۷ | پل | عباس بابویهی |
| ۱۳۹۰ | همچون مروارید در صدف | مهدی خیابانی |
رادیو:
| نام شبکه | نام برنامه |
|---|---|
| رادیو ایران | صدای عبرت |
| صدای آشنا | چند قدم به زندگی |
| رادیو قرآن و معارف | — |
| رادیو ورزش | — |
صداپیشگی:
| عنوان | نوع |
|---|---|
| شب قبل از کریسمس | انیمیشن |
جوایز و افتخارات

| سال | عنوان جایزه | اثر مرتبط | مناسبت / مرجع |
|---|---|---|---|
| — | برترین هنرپیشه نقش اول زن | مجموعه شاهگوش | چهاردهمین جشن دنیای تصویر |
| ۱۳۹۲ | برترین هنرپیشه طی ده سال گذشته | — | مراسم مردمی سه ستاره – شبکه سوم سیما |
| ۱۳۹۴ | برترین هنرپیشه زن | — | برنامه سه ستاره |
| — | برترین هنرپیشه نقش اول زن | سه دونگ سه دونگ و شمسالعماره | جشن تلویزیونی جام جم |
مصاحبه

آشپزی ام عالی است:
“اغلب اهالی مناطق شمال کشور دارای دستپخت بسیار خوبی هستند. این موضوع برای هر فردی که حتی یک مرتبه مهمان غذای ساکنین شمال باشد، به تایید رسیده است. در عین حال به پیروی از همین قانون، ادعا میکنم که دستپخت خیلی خوبی دارم.
هرچند عامل اصلی این جریان برگرفته از عشق و توجه زیادی است که در حین پخت غذا دارم. به طوری که وقت زیادی را به این کار اختصاص میدهم. احتمالاً به این دلیل هر کسی که از دستپخت من میل میکند، به تعریف و تمجید آن میپردازد.
همچنین برخی معتقدند داشتن دستپخت خوب در ما، عامل وراثت دارد. چرا که مادر و تمامی خواهرهایم نیز دارای دستپخت خوبی هستند. من علاقه زیادی به پخت و تهیه غذای ایرانی داشته و همواره در منزلم غذای ایرانی طبخ میکنم.”
واقعی بازی می کنم:
“برخی از افراد بیان میکنند شخصیتهایی که شما ایفا میکنید، بسیار باورپذیر و واقعی هستند. برای نمونه افراد نسبی همچون خاله یا عمه و … کاملاً دارای همین ویژگیها هستند.
شما چگونه عمل میکنید که نقشهایتان تا این اندازه حقیقی دیده میشوند. ممکن است عامل اصلی چنین جریانی در است که من همه نقشهایم را از صمیم قلب پذیرفته و در آن بازی میکنم. در عین حال از قانون توجه خوب در هنرپیشگی پیروی کرده و همواره در مکانهای عمومی همچون کوچه و خیابان به رفتارهای مردم دقت زیادی داشته و آنها را به خاطر میسپارم.
این شرایط سبب میشود که نقشهای من بسیار به مخاطبین و مردم جامعه شباهت یابد. چرا که در حقیقت برگرفته از خود آنها است.”
نحوه ورودتان به دنیای بازیگری چگونه و با کدام فیلم بوده است؟
“زمانی که من در سن ۹ سالگی بودم به واسطه خواهرم منیژه با آقای غلامحسین لطفی آشنا شدم. ایشان به ساخت مجموعه اخلاق در خانواده پرداختند که در سال ۱۳۶۱ این اثر شروع به فیلمبرداری شده و در آن آقایان داریوش مودبیان، غلامحسین لطفی و خواهرم منیژه گلچین حضور داشتند که موضوع رفتار با کودک را مورد بررسی قرار میداد.
در آن هنگام که من دختر بچه بودم، برای اولین بار در این سریال بازی کرده و بلافاصله پس از پایان یافتن آن، به تئاتر کودکان و سپس به حوزه سینما وارد شدم. در ادامه پس از رسیدن به سن ۱۳ یا ۱۴ سالگی، من با ایفای نقش در فیلم سینمایی گل مریم به سینما راه یافتم.”
در کارنامه بازیگری تان کدام یک از کارها را نقطه عطف می دانید؟
“حضور در مجموعه آیینه موجب شناساندن من به مردم و مخاطبان گردید. در ادامه من تا سال ۱۳۶۷ به بازیگری مشغول بودم، ولی در حقیقت در سریال آینه من با عهدهدار شدن نقش دختر پر جنب و جوش و پر انرژی به چهره شناخته شدهای در میان مردم تبدیل شدم.
در دهه ۱۳۶۰ من بسیار پرکار بودم. پس از آن طی سالهای ۱۳۷۰ الی ۱۳۷۴ به کار پرداخته و از سال ۱۳۷۴ لغایت ۱۳۸۳ کار تصویری را کنار گذاشتم. سپس من با بازی در سریال زیرزمین به سال ۱۳۸۳ بازیگری را از سر گرفته و در این میان قسمت اعظم فعالیتهای من در دهه ۱۳۶۰ و سالهای اول دهه ۱۳۷۰ صورت گرفت.”
کدام یک از کارهایی که در آنها بازی کرده اید، بیشتر می پسندید و دوست دارید؟
“این موضوع بسیار تکراری است که همه بیان میکنند همه آثاری که در آنها بازی کردهاند را همچون فرزندمان علاقه داریم. ولی واقعیت نیز به همین گونه است. چرا که من با همه آثاری که در آنها حضور داشتم، خاطراتی داشته و مطالبی را از هر یک فرا گرفتم. ولی چنانچه تصمیم بگیرم از میان آثار خود یکی را برگزینم، در حوزه سینما فیلم شب بیست و نهم را انتخاب میکنم.
از آنجا که در حال حاضر نیز این اثر یکی از موفقترین کارها در سبک ترس و وحشتناک بوده و پس از آن فیلمی در این ژانر به چنین موفقیتی نرسید. در فیلم مذکور فیلمنامه بسیار مطلوب، کارگردان عالی و در نهایت یک فیلم فوق العاده تهیه گردید. همچنین موسیقی آن توسط آقای انتظامی ساخته شده و آقای خاچیکیان مسئولیت فیلمبرداری را عهدهدار بود. به طور کلی آقای مطیعی و همه عوامل بسیار خوب کار کردند.”
آخرین فیلم سینمایی که در آن ایفای نقش کرده اید چه بوده؟
“فیلم سینمایی شاباش که در کنار آقای عبدی نقش پردازی کردم.”
بین سینما، تلویزیون و تئاتر کدام یک را بیشتر می پسندید؟
“در هر کدام از حوزهها که بیش از پیش سودمند بوده و بتوانم نقشی را ایفا کنم که دشوارتر و متمایزتر باشد. چرا که در این حالت توان بیشتری را برای آن صرف میکنم. در میان این سه زمینه تفاوتی ندارد و هر یک از این آثار قادر به تاثیرگذاری بر روی مخاطب بوده و تماشاگران بیشتر را با خود همراه کند، مناسبتر است.”
به عنوان یکی از اهالی سینما و تئاتر چقدر اهل رفتن به تئاتر و سینما هستید؟
“در اغلب موارد به دیدن نمایشهای تئاتر میروم، ولی به ندرت در سینما حاضر میشوم.”
آخرین فیلمی که در سینما دیدید چه بوده است؟
“فیلم سینمایی کوچه بی نام به کارگردانی آقای هاتف علیمردانی.”
بهترین فیلمی که سال گذشته تماشا کردید، کدام فیلم بوده است؟
“در میان مجموعههای شبکه نمایش خانگی جالبترین اثری که مشاهده کرده و بسیار برایم زیبا بود، سریال شهرزاد می باشد. به طوری که با جدیت همه قسمتهای آن را تماشا میکردم که یک شیوه واضح و معین را دنبال کرده و مضمون آن یک روایت عاشقانه است که برای بسیاری از ما ناشناخته میباشد.
با دیدن چنین فیلمی به دورانی میرویم که بسیاری از افراد چنین زندگی را در کشاکش جریانهای زندگی فراموش کردهاند. چنین عشق، دلدادگی و روابط از یادمان رفته است. از آنجا که من شخصیتی دارم که بسیار در خاطرات رویدادهای گذشته سیر کرده و حسرت آن ایام را میخورم، تماشای سریال شهرزاد برایم لذت بخش است.”
میانه تان با کتاب خواندن چطور است؟
“در یک دوران بسیار به مطالعه کتاب میپرداختم. ولی در حال حاضر اولویتم در این است که چنانچه تصمیم به خواندن رمان داشته باشم، آن را به شکل تصویری تماشا میکنم. همچون بسیاری از رمانهای برجسته و زیبای جهان که به شکل تصویری به نمایش درآمدند. هم اکنون بیشتر علاقهام در جهت دیدن فیلمهاست تا خواندن.”
اگر بخواهید از بین کتاب هایی که تاکنون خوانده اید، چندتایی را به ما معرفی کنید کدام ها خواهد بود؟
“کتاب رمان کلیدر برایم بسیار جالب بود و آن را به مخاطبان پیشنهاد می کنم. در عین حال کتاب زندگینامه رابرت دنیرو نیز خیلی خوب است. علاوه بر آن کتاب یک مرد اثری از خانم اوریانا فالاچی.”
میانه تان با ورزش کردن چگونه است؟
“من در سالهای خیلی قبل در اغلب اوقات کوه نوردی می کردم. ولی هم اکنون به علت جراحتی که بر روی پایم شکل گرفته و دچار شکستگی شد، دورانی را در گچ گذراندم. لذا امکانش نیست به صورت حرفهای همچون گذشته ورزش کرده و از روی صخره ها بالا روم. ولی روزانه پیادهروی می کنم.”
اهل رستوران گردی هستید؟
“نه چندان، من اولویتم غذای خانگی است. در حالت کلی حال و هوای منزل برایم مطلوبتر است.”
رستوران خاصی هست که ترجیح تان برای غذا خوردن آنجا باشد؟
“غذای تهیه شده در رستوران آواچی برایم خوش طعم است. چنانچه تصمیم به صرف غذای فست فود کنم، به رستوران آواچی می روم.”
میانه شما با آشپزی کردن چطور است و بهترین غذایی که می پزید چیست؟
“بسیار فوق العاده است. همچنین غذاهای شمالی را خیلی عالی طبخ کرده و بسیار مطلوبتر از غذاهای تهرانی میپزم. به طور کلی همه غذاهای شمالی را با کیفیت و مزه عالی میپزم.”
غذای مورد علاقه خودتان کدام است؟
“ماکارونی و لوبیا پلو.”
اهل سفر کردن هستید؟
“چنانچه موقعیتش فراهم شود، حتماً به سفر میروم. همچنین رفتن به سفر برایم دشوار نبوده و در کوتاهترین زمان اسباب و وسایل سفر را مهیا میکنم. همیشه پیشنهاد مسافرت را با روی باز میپذیرم.”
آخرین سفرهایی که رفته اید به کجا بوده؟
“آخرین بار خارج از کشور ایران در نوروز سال ۱۳۹۴ عازم کشور هلند شدم و در میان شهرهای داخلی نیز آخرین بار سفری به کیش داشتم.”
اگر چمدان تان حاضر باشد برای سفر، در این لحظه کجا را انتخاب می کنید؟
“مطمئن باشید که بدون تردید شهر رشت انتخاب من است.”
اگر بخواهید به مخاطبان ما سه نقطه در خارج کشور و سه نقطه در داخل کشور را برای سفر معرفی کنید، کجاها خواهد بود؟
“بیرون از کشور ایران، من به کشور فرانسه علاقه داشته و سفر به آنجا را به دیگران پیشنهاد میکنم. به ویژه برای افرادی که لطافت روحشان زیاد است. زیرا در آن کشور همه فعالیتها رویکرد رمانتیک دارند.
در عین حال دیدن کشورهای ایتالیا و ترکیه نیز بسیار مطلوب است. ولی در داخل ایران عزیزمان، ابتدا سفر به شهر رشت، دوم رشت و سوم رشت را توصیه میکنم!”
سلیقه غذایی تان در سفر چگونه است؟
“من به هیچ وجه بد غذا نبوده و سازگاری زیادی دارم. همچنین از موضوعات تازهای که موجب تجارب جدیدی برایم شود، با روی باز استقبال می کنم.”
خرید چه جایگاهی در زندگی شما دارد؟
“موضوع خرید کردن با توجه به احوال و شرایطم انجام میشود. همچون بسیاری از خانمها نیستم که روز و شبم به خرید در فروشگاه ها و پاساژها سپری شود. لازم است چیزی مورد نیازم بوده و در عین حال حس و حال خرید را داشته باشم که قادر باشم در موعد مناسب دیدن مغازهها بروم. در عین حال به شکل شتاب زده خرید نمیکنم و اغلب به تنهایی به خرید میروم.”
خرید مورد علاقه تان کدام است؟
“خرید زیورآلات برایم بسیار جالب و دوست داشتنی است. همچنین در میان پوشاک و خرید مانتو علاقه داشته و در مقایسه با کیف و کفش، برایم اولویت دارد.”
لباس چقدر در شخصیت اجتماعی یک هنرمند موثر است؟
“به طور معمول هر فردی لازم است به تناسب منش، سن و سال و جایگاه اجتماعی لباس خود را انتخاب کرده و به تن کند. برای نمونه بسیار نامناسب است که یک خانم در سن ۶۰ سالگی همچون یک دختر ۱۸ ساله لباس بپوشد. من معتقدم هر حرف جایی و هر نکته مکانی دارد. از این رو بهتر است با در نظر گرفتن سن مان اقدام کرده و ملزومات شرایط و احوالمان در نظرمان خوشایند باشد. همچنین سن خود را به طور کامل پذیرفته و آگاه باشیم که در هر موقعیت سنی میتوانیم دارای جذابیت بوده و از جوانترها تقلید نکنیم.”
برند مورد علاقه تان کدام است؟
“من به هیچ وجه از علاقمندان به برند و مارک نیستم. چیزی که در نظرم زیبا باشد را خریداری کرده و به تن میکنم. آنچه برایم اهمیت دارد کیفیت و کارکرد لباس میباشد. برخی از انواع پوشاک دارای برند و مارک مطلوبی است، ولی چندان قابل استفاده نیست. من با توجه به احتیاجاتم اقدام به خرید لباس میکنم.”
عجیب ترین خصوصیت اخلاقی تان چیست؟
“چنین است که بیش از حد معمول از دیگران تبعیت میکنم. به طوری که حتی با قرار گرفتن در هیچ موقعیتی قادر به بیان پاسخ «نه» نبوده و این بسیار اشتباه است.”
از چه چیزی بیشتر از همه بدتان می آید؟
“بی توجهی و دروغ.”
خطرناک ترین کاری که در زندگی تان کرده اید چه بوده؟
“با توجه به اینکه من دارای شخصیت شجاعی نبوده و به عبارتی ترسو هستم، به طور معمول به کارهای خطرناک روی نمیآورم.”
از چه چیزی بیشتر از همه می ترسید؟
“بیش از همه از مار وحشت دارند. به طوری که دارای فوبیای مار بوده و حتی تصویر آن در ذهن من نمیگنجد.”
فرصت برای زیارت رفتن هم دارید؟
“زمانی که احساس دلتنگی و گرفتگی به من دست دهد، به زیارت امامزاده صالح یا امامزاده قاسم میروم. بودن در این دو مکان مقدس باعث آرامشم میشود.”
اهل بازی و سرگرمی هستید؟
“بله بسیار تمایل دارم در یک شب نشینی خانوادگی که کنار یکدیگر حضور مییابیم، در ازای خیره شدن به گوشیهای موبایل، به بازی دبرنا یا شطرنج بپردازیم.”
اگر بازیگر نمی شدید چه کاره می شدید؟
“من از علاقمندان به رشته پزشکی هستم. به ویژه گرایش طب سنتی که برایم جالب است.”
غیر از بازیگری کار دیگری هم انجام می دهید؟
“رشته تخصصی من موسیقی بوده و تحصیلاتم را در هنرستان موسیقی به پایان بردم. این موضوع بسیار موجب خرسندی من است که در شرایطی رشد کردم که پرداختن به موسیقی در اولویت بوده و همواره فضای خانه ما با آهنگ و آواز همراه بود. به عبارت دیگر از جمله کارهایی که همواره در زندگی به آن پرداختم، شنیدن و کسب لذت از آهنگ و موسیقی بوده و هست.
در بسیاری از اوقات احساس ناراحتی میکنم که بیشتر فعالیت من منحصر به کار تصویر شده و همین امر سبب فاصله گرفتنم از رشته اصلی و پرداختن به ساز و تار شده است. یکی از دل نگرانیهای ذهنی من، چنین است که موقعیت مطلوبی برایم مهیا شود تا روزانه بتوانم هفت الی هشت ساعت ساز بنوازم.”
موسیقی مورد علاقه تان چیست؟
“موسیقی خوب برایم خوشایند بوده و تفاوتی در نظرم ندارد. هر آهنگی که باعث احساس لذت در من شود را گوش میکنم، ولی به طور معمول لازم است فاخر و ارزشمند باشد. منظور من از فاخر ممکن است یک سمفونی مطلوب بوده یا یک ارکستر خیلی خوب، یک آهنگ سنتی دلنشین و یا حتی یک موسیقی پاپ باشد. اشعار و معانی آن برایم اهمیت دارد.”
خواننده مورد علاقه تان کیست؟
“هم اکنون از میان خوانندهها به کارهای آقای قربانی و آقای سالار عقیلی علاقه دارم. همچنین در میان آثار پاپ نیز از طرفداران کارهای آقای میثم ابراهیمی، آقای صادقی و آقای اصفهانی هستم. در عین حال آهنگهای آقای احسان خواجه امیری را بسیار دوست دارم.”
عجیب ترین آرزوی زندگی تان چیست؟
“بسیار دوست دارم عازم مکانی شوم که تمیزی از همه جای آن مشهود بوده و عاری از هر آلودگی باشد. دریاها کاملاً تمیز بوده و کوچکترین زباله در معابر و سطح خیابانها نیست.
من همواره در ذهنم یک شهر بهشتی را تصور میکنم که با این مشخصات باشد. همه امورات در آن کاملاً به جا و صحیح بوده و با دیدن چنین تصاویری احساس حسرت میکنم.
دیدن تصاویر از طبیعت آلوده ما بسیار زجرآور بوده و نسبت به فاجعهای که روی کره زمین اتفاق میافتد، بسیار ناراحت هستم. نهایت آرزوی من داشتن یک زمین پاکیزه است. همچون روزگاری که در ابتدا بر روی کره زمین خلق شده و پایمان را روی آن گذاشتیم. ای کاش به آن دوران برگردم.”
عجیب ترین شایعه ای که درباره خودتان شنیده اید چه بوده است؟
“مطلبی در خصوص داشتن فرزند بوده و حتی بچه که آسان است، در جایی از داشتن دو تا چند نوه برای من خبر میدادند!”
حرف آخر…
“چنین است که سوگند به خدا به احوال زمین توجه کنید. از ریختن آشغال و زباله بر روی زمین اجتناب کنید. بهتر است نقش یک میهمان خوب را برای طبیعت داشته باشید تا طبیعت قادر باشد با صمیمیت به پذیرایی از شما بپردازد. پس از سپری کردن اوقات مطلوب، زبالههای خود را به عنوان یادگار باقی نگذارید، با محبت رفتار کرده و در عین حال در مصرف آب شیوه صحیحی را دنبال کنید. مناسب است در همه موضوعات استفاده بهینه در نظرمان باشد.”
