بیوگرافی بیژن بنفشه خواه
بیژن بنفشهخواه، بازیگر و کارگردان شناختهشدهی ایرانی است که بیشتر به خاطر نقشآفرینیهای ماندگارش در تلویزیون و سینما معروف شده است. او کار هنری خود را از سالهای ابتدایی دههی شصت شروع کرد و در طول دوران فعالیتش، در تعداد زیادی از مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی ظاهر شده است.
این هنرمند، به خاطر مهارت زیاد در بازی کردن نقشهای گوناگون، از شخصیتهای خندهدار گرفته تا نقشهای جدی و احساسی، مورد توجه و علاقهی بسیاری از مخاطبان قرار گرفته است. بنفشهخواه در بسیاری از سریالها و فیلمهای پرمخاطب حضور داشته و با هنرنمایی در این آثار، تأثیر قابلتوجهی بر فرهنگ و هنر در تلویزیون ایران گذاشته است.
منوی دسترسی سریع
خلاصهای از زندگی
داستان زندگی
ازدواج و همسرگزینی
صفحات مجازی
فعالیتهای هنری
آثار سینمایی
گفتوگوها

خلاصه زندگینامه
نام: بیژن
نام خانوادگی: بنفشهخواه
نام پدر: رضا بنفشهخواه
تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲
محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران
حرفه: بازیگری
اعضای خانواده: محمود بنفشهخواه (عمو)
زندگینامه

زندگی شخصی و خانواده:
بیژن بنفشهخواه در نخستین روز فروردین سال ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. او در خانوادهای هنرمند و اهل فرهنگ بزرگ شد. پدرش، رضا بنفشهخواه، از بازیگران قدیمی و شناختهشده ایران است و عمویش، محمود بنفشهخواه، نیز در همین زمینه فعالیت دارد. مادر بیژن، نیکی زاده رهبر، که معلم بود، اکنون بازنشسته شده است. بیژن دو برادر به نامهای هژیر و پژمان دارد و خودش فرزند دوم خانواده است.
پدرش، رضا بنفشهخواه، در چهاردهم بهمن سال ۱۳۲۲ در محله دروازه شمیران تهران متولد شد. او اولین بار در سال ۱۳۶۲ در یک سریال تلویزیونی بازی کرد و حضور سینماییاش با فیلم «شب مکافات» در سال ۱۳۶۳ آغاز شد. رضا بنفشهخواه پیش از این در وزارت کار و امور اجتماعی کار میکرد و اکنون بازنشسته است. او پس از گذراندن دورههای آموزش بازیگری، مدتی نیز به عنوان مدرس بازیگری، فن بیان و گویندگی تدریس کرده است.
تحصیلات:
بیژن بنفشهخواه بعد از اینکه در کنکور سال ۱۳۷۱ پذیرفته شد، توانست در رشتهی نمایش در دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده هنر و معماری، مدرک کارشناسی خود را بگیرد.
سایر موارد:
بیژن بنفشهخواه فردی بسیار آرام و خونسرد است. به گفته اطرافیان و دوستانش، او بسیار مهربان و خیرخواه است و همیشه از زحمات پدر و مادرش قدردانی میکند. در دوران مدرسه، علاقهی چندانی به درس خواندن نداشت و اغلب مدرسه را محیطی سخت و دشوار میدید. با این حال، در سالهای دبستان همیشه معدلش بین ۱۸ تا ۱۹ بود. اما وقتی به مقطع راهنمایی رفت، هر سال در یک درس نمرهٔ کم میآورد و حتی در دبیرستان یک سال مردود شد.
این بازیگر اطلاعات زیادی دربارهٔ آشپزی ندارد، اما از طرفداران غذاهای شمالی مانند باقلا قاتوق، میرزاقاسمی و ماهی دودی است و در میان این غذاها، اصلاً به مرغ ترش علاقهای ندارد.
پدر او، رضا بنفشهخواه، بسیار حساس و زودرنج است، اما رفتار و منش بیژن تا حدی با پدرش تفاوت دارد. از دوستان صمیمی او میتوان مهران غفوریان و رضا داوودنژاد را نام برد که با هم رابطهای نزدیک و خانوادگی دارند.
ازدوج
سالها پیش، بیژن بنفشهخواه با دختری به نام نسیم صحرایی ازدواج کرد و زندگی مشترک خود را با او آغاز نمود. ثمره این ازدواج، دو فرزند به نامهای امیرعلی و یاسمین است. لازم به ذکر است که همسر او از دوستان نزدیک لیلی رشیدی، بازیگر شناختهشده، میباشد. بیژن بنفشهخواه که هنرمندی جذاب، خوشبرخورد و شوخطبع است، در مصاحبهای گفته است که در بیشتر کارهایش با همسرش مشورت میکند و از این موضوع بسیار راضی و خوشحال است.
بیژن بنفشه خواه در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
bijan_banafshehkhah@
زندگی هنری

ورود به عرصه هنر:
بیژن بنفشهخواه از اولین کسانی است که در نسل اول بازیگران کمدی تلویزیون جای میگیرد. او این سبک بازیگری را با کارگردانهای مختلف و در موقعیتهای گوناگونی اجرا کرده است.
نکته جالب این است که او در ابتدا به دلیل مشکلات مالی و برای تأمین هزینههای تحصیل در دانشگاه آزاد، در یک آزمون بازیگری برای نقش کمدی شرکت کرد و پذیرفته شد.
سال ۱۳۷۳، وقتی که ۲۱ سال داشت، برای اولین بار در یک مجموعه کودک و نوجوان به نام “پیک سپید شادی” بازی کرد و از آن زمان روی آنتن تلویزیون ظاهر شد.
او در بیشتر سالهای فعالیتش، نقشهای طنز و کمدی را بازی کرده است. اگرچه گاهی هم نقشهای جدی بر عهده گرفته، اما این نقشها در مقایسه با کارهای کمدی او بسیار کمتعداد بودهاند.
درخشش در تلویزیون:
بیژن بنفشهخواه در سال ۱۳۸۱ با بازی در سریال «بدون شرح» به چهرهای آشنا برای مردم تبدیل شد. پس از آن، با حضور در برنامههای محبوبی مانند «مرد دو هزار چهره»، «قهوه تلخ» و همچنین سریال «ساختمان پزشکان»، محبوبیت و معروفیتش بسیار بیشتر شد.
ورود به عرصه سینما:
بیژن بنفشهخواه اولین بار در سال ۱۳۷۹ و با بازی در فیلم “رقص شیطان” پا به دنیای سینما گذاشت. اگرچه فرصتهای بازی در فیلمهای سینمایی بهندرت به او پیشنهاد میشود، ولی او همچنان علاقه دارد در این عرصه هم فعال باشد.
در چهل و سومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، این بازیگر با حضور در فیلم سینمایی “آنتیک” به کارگردانی هادی نائیجی شرکت کرد. او با تکیه بر استعداد و تواناییهایش در بازیگری، خود را به عنوان یکی از بازیگران محبوب و ماندگار سینما و تلویزیون ایران به مردم معرفی کرده است.
از کارهای مهم او در طول سالهای فعالیتش میتوان به مجموعههای طنزی مانند اینها اشاره کرد: «همانند این چند نفر»، «بدون شرح»، «مرد دوهزارچهره»، «قهوه تلخ»، «ساختمان پزشکان»، «پژمان»، «لیسانسهها»، «خانه اجارهای» و «راه طولانی».
برنامه جوکر:
برنامهای جذاب و شاد به نام «جوکر» در سبک رئالیتی شو ساخته شد. کارگردانی این برنامه را احسان علیخانی و سید حامد میرفتاحی بر عهده داشتند. این مجموعه از طریق شبکه نمایش خانگی پخش میشد و در هر فصل، هشت بازیگر شناخته شده به عنوان مهمان در آن شرکت میکردند.
قوانین برنامه به این شکل بود که هر شرکتکننده باید سعی میکرد دیگران را بخنداند، اما خودش حق نداشت بخندد. در فصل اول، بیژن بنفشهخواه هم در کنار بازیگران معروفی مانند امین حیایی، سام درخشانی، امیرمهدی ژوله، هومن حاجیعبداللهی، غلامرضا نیکخواه، امیر کاظمی و سهیل مستجابیان حضور داشت و با آنان رقابت کرد.
او اولین کسی بود که به خاطر خندیدن، کارت قرمز گرفت و از ادامه مسابقه کنار رفت. اما بعداً در مرحله پایانی فصل اول، دوباره فرصت پیدا کرد و این بار در کنار پنج نفر از راهیافتگان به فینال و چند شرکتکننده دیگر، به رقابت ادامه داد.
سریال پژمان:
سریال پژمان یک مجموعه تلویزیونی طنز است که کارگردانی آن را سروش صحت بر عهده داشت و محسن چگینی تهیهکننده آن بود. نویسندگی این سریال را گروهی شامل پیمان قاسمخانی، مهراب قاسمخانی، سروش صحت و ایمان صفایی انجام دادند و این برنامه از شبکه سه سیما پخش شد.
داستان این سریال درباره زندگی یکی از بازیکنان سابق تیم پرسپولیس و تیم ملی ایران به نام پژمان جمشیدی است. این مجموعه به شیوهای طنزآمیز، پیامدهای معروفیت و شهرت را در زندگی یک ورزشکار نشان میدهد. در طول داستان، پژمان به همراه مدیر برنامهاش سعی میکند برای خودش یک تیم جدید پیدا کند و در این راه با اتفاقهای جالب و مختلفی روبرو میشود.
یکی از شخصیتهای این مجموعه به نام بهرام، توسط بیژن بنفشهخواه بازی شده است. بهرام، داماد خانواده و همسر پریسا (با بازی بهاره رهنما) است. او در رابطه با همسرش که فردی فعال در زمینه اجتماعی است، رفتاری بسیار همراه و مطیع دارد.
سریال لیسانسه ها:
سریال طنز «لیسانسهها» یک اثر تلویزیونی محبوب است که کارگردانی آن را سروش صحت بر عهده داشته و نویسندگی آن نیز توسط ایمان صفایی و سروش صحت انجام شده است. پس از استقبال گسترده مردم از فصل اول این مجموعه، فصلهای دوم و سوم آن با عنوان «فوقلیسانسهها» نیز ساخته شد و از شبکه سه سیما پخش گردید.
این سریال به زندگی چند جوان با مدرک کارشناسی میپردازد: حبیب با بازی هوتن شکیبا، مازیار با بازی امیر کاظمی، و مسعود با نقشآفرینی امیرحسین رستمی. هر کدام از این شخصیتها با مشکلات و موقعیتهای چالشبرانگیز خود در زندگی روبهرو هستند.
همچنین در این مجموعه، بیژن بنفشهخواه در نقش پدر ترانه و پدرزن مسعود ظاهر میشود. او که دید خوبی نسبت به داماد خود ندارد، معمولاً با او بحث و اختلاف نظر پیدا میکند.
سریال ساختمان پزشکان:
یکی دیگر از کارهای بیژن بنفشهخواه در تلویزیون، مجموعهی طنز “ساختمان پزشکان” است که سروش صحت آن را کارگردانی کرده است. داستان این سریال درباره زندگی یک روانشناس به نام نیما افشار است. او با چالشهای مختلفی در زندگی شخصی خود روبرو میشود؛ از مشکلات با همسر و خانواده گرفته تا رابطه با بیمارانش. علاوه بر این، مشکلات مالی مانند پرداخت اجارهخانه و اقساط مهریه همسر سابق، زندگی را برای او سخت میکند.
بیژن بنفشهخواه در این مجموعه، نقش دکتر هومن ملکزاده (ملکی) را بازی میکند. او یک جراح پلاستیک است که مطبش را به صورت مشترک با نیما افشار اداره میکند و علاوه بر همکاری، دوست صمیمی نیما نیز محسوب میشود.
در کنار این دو، بازیگران دیگری مانند شقایق دهقان، هومن برقنورد، بهنام تشکر، فرناز رهنما و مونا فرجاد نیز در این سریال ایفای نقش کردهاند و در نهایت یک مجموعه شاد و جذاب خلق شده است.
فیلم کلوپ همسران:
فیلم کلوپ همسران یک اثر کمدی و خانوادگی است که مهدی صباغزاده کارگردانی آن را بر عهده داشته و در سال ۱۳۹۷ ساخته شده است.
در این فیلم بازیگران سرشناسی مانند بیژن بنفشهخواه، شقایق فراهانی، محمدرضا شریفینیا، میترا حجار، سمیرا حسنپور، علی انصاریان، محمدرضا هدایتی، گوهر خیراندیش و رضا بنفشهخواه به ایفای نقش پرداختهاند.
داستان فیلم درباره سه مرد است که یک ویژگی مشترک دارند: آنها در برابر همسرانشان بسیار ضعیف و تسلیم هستند. این سه نفر تصمیم میگیرند برای رهایی از این شرایط، به همراه یک خواننده زیرزمینی پاپ به جزیره کیش فرار کنند و وانمود کنند که ربوده شدهاند.
در این میان، بیژن بنفشهخواه در نقش احمد، همسر ایلناز (با بازی شقایق فراهانی) ظاهر شده است.
فیلمشناسی

در این قسمت، قصد داریم نگاهی به کارهای هنری بیژن بنفشهخواه در عرصههای تئاتر، سینما و تلویزیون بیندازیم. فعالیتهای او در این زمینهها بخش مهمی از کارنامه حرفهای او را تشکیل میدهد.
فیلم های سینمایی:
| سال | نام فیلم | کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۴۰۳ | جزایر قناری | عادل معصومیان |
| طهران ۵۷ | ایمان ایزدی | |
| آنتیک | محمدهادی نائیجی | |
| تاکسی درمی | محمد پایدار | |
| ۱۴۰۲ | معجزه پروین | محمدرضا ورزی |
| صبحانه با زرافهها | سروش صحت | |
| ۱۴۰۱ | بانک زدهها | جواد اردکانی |
| ۱۳۹۹ | گیجگاه | عادل تبریزی |
| ۱۳۹۸ | والدین امانتی | حسین قناعت |
| فصل ماهی سفید | قربان نجفی | |
| نارگیل۲ | داوود اطیابی | |
| ۱۳۹۷ | کلوپ همسران | مهدی صباغزاده |
| جانان | کامران قدکچیان | |
| تخته گاز | محمد آهنگرانی | |
| ۱۳۹۶ | کاتیوشا | علی عطشانی |
| ما خیلی باحالیم | بهمن گودرزی | |
| ۱۳۹۵ | قهرمانان کوچک | حسین قناعت |
| هشتگ | رحیم بهبودیفر | |
| ۱۳۹۳ | دربست | علی فرد |
| ۱۳۹۲ | شرف خانواده فاضل | پوریا جاویدپور |
| ۱۳۸۹ | وفا ۲۰۱۲ | رضا شفیعی جم |
| از ما بهترون | مهرداد فرید | |
| ۱۳۷۹ | رقص شیطان | اسماعیل براری |
فعالیت های تلویزیونی:
| سال | نام سریال | سمت | کارگردان | پخش |
|---|---|---|---|---|
| ۱۴۰۲ | بگو بخند | داور | شهاب عباسی | شبکه نسیم |
| نون خ ۴ | بازیگر | سعید آقاخانی | شبکه یک | |
| ۱۴۰۱ | مسابقه دورهمی | شرکت کننده | مهران مدیری | محصول شبکه نسیم (پخش نشده) |
| مستوران | بازیگر | مسعود آبپرور، سیدجمال سیدحاتمی | شبکه یک | |
| پلاک ۱۳ | بازیگر | آرش معیریان، شهاب عباسی | شبکه سه | |
| ۱۴۰۰ | خود خواسته | بازیگر | علیرضا بذرافشان | شبکه یک |
| زندگی زیباست | بازیگر | قاسم جعفری | شبکه دو | |
| ۱۳۹۸ | سرگذشت اپیزود سلیمان | بازیگر | سیدجمال سیدحاتمی | شبکه یک |
| حکایتهای کمال | بازیگر | قدرتالله صلح میرزایی | شبکه دو | |
| دنگ و فنگ روزگار | بازیگر | جواد مزدآبادی | شبکه یک | |
| شش قهرمان و نصفی | بازیگر | حسین قناعت | شبکه پنج | |
| ۱۳۹۶ | محکومین (اپیزود موسی) | بازیگر | سیدجمال سیدحاتمی | شبکه یک |
| لیسانسهها | بازیگر | سروش صحت | شبکه سه | |
| ۱۳۹۵ | شهرک جیم | بازیگر | علی شبخیز | شبکه سه |
| ۱۳۹۴ | سه شو | مجری | – | شبکه سه |
| حالت خاص | بازیگر | افشین اربابی | شبکه نسیم | |
| ۱۳۹۳ | مسابقه ستاره بیست | مجری | – | شبکه نمایش خانگی |
| سربهراه | بازیگر | سعید سلطانی | شبکه پنج تهران | |
| دست نزن جیزه | بازیگر | امیر غفارمنش | شبکه نسیم | |
| ۱۳۹۲ | روزهای بد، بهدر | بازیگر | سعید آقاخانی | شبکه سه |
| پژمان | بازیگر | سروش صحت | شبکه سه | |
| ۱۳۹۱ | دزد و پلیس | بازیگر | سعید آقاخانی | شبکه سه |
| ۱۳۹۰ | سهمی برای دوست | بازیگر | مسعود اطیابی | شبکه دو |
| راه طولانی | بازیگر | رضا کریمی | شبکه یک | |
| خانه اجارهای – سری اول | بازیگر | رامین ناصرنصیر | شبکه سه | |
| ۱۳۸۹ | ساختمان پزشکان | بازیگر | سروش صحت | شبکه سه |
| ۱۳۸۷ | مرد دوهزارچهره | بازیگر | مهران مدیری | شبکه سه |
| طلاق در وقت اضافه | بازیگر | سید محسن یوسفی | شبکه تهران | |
| ۱۳۸۶ | پیامک از دیار باقی | بازیگر | سیروس مقدم | شبکه یک |
| آرزوهای شیرین | بازیگر | سید وحید حسینی | شبکه یک | |
| ۱۳۸۵ | فیلم تلویزیونی «تعطیلات پردردسر» | بازیگر | شهاب عباسی | شبکه پنج تهران |
| ۱۳۸۴ | اکسیژن | بازیگر | مهدی مظلومی | شبکه پنج تهران |
| ۱۳۸۲ | باغچه مینو | بازیگر | رضا صفدری | شبکه سه |
| ۱۳۸۱ | زیر آسمان شهر – سری سوم | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه سه |
| بدون شرح | بازیگر | مهدی مظلومی | شبکه سه | |
| ۱۳۸۰ | طبقه وسط | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه پنج تهران |
| ۱۳۷۹ | کلبه سپید | بازیگر | رحمان سیفیآزاد | – |
| آبدار شاه | بازیگر | رحیم رحیمیپور | شبکه دو | |
| ۱۳۷۸ | گلهای ۷۸ | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه سه |
| حرف تو حرف | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه پنج تهران | |
| این چند نفر | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه سه | |
| ۱۳۷۷ | عید آن سالها | بازیگر | سعید ابراهیمیفر | شبکه دو |
| گلهای ۷۷ | بازیگر | مهران غفوریان | شبکه سه | |
| ایستگاه ۷۷ | بازیگر | – | شبکه سه | |
| ۱۳۷۶ | گلهای ۷۶ | بازیگر | مسعود آبپرور | شبکه سه |
| ۱۳۷۵ | نوروز ۷۶ | بازیگر | داریوش کاردان | شبکه یک |
| ۱۳۷۴ | نوروز ۷۵ | بازیگر | داریوش کاردان | شبکه یک |
| دزدان مادربزرگ | بازیگر | مهدی صباغزاده | شبکه یک | |
| آخرین ستاره شب | بازیگر | منوچهر پوراحمد | شبکه یک | |
| ۱۳۷۳ | لبخند سوم | بازیگر | مسعود رشیدی | شبکه سه |
| همسران | بازیگر | بیژن بیرنگ، مسعود رسام | شبکه دو | |
| جُنگ ۳۹ | بازیگر | داریوش کاردان | شبکه دو | |
| پسر بابا | بازیگر | محسن تقوی | شبکه یک | |
| پیک سپید شادی | بازیگر | محسن تقوی | شبکه یک |
شبکه نمایش خانگی:
| سال | نام | سمت | کارگردان | توضیحات |
|---|---|---|---|---|
| ۱۴۰۲ | نیسان آبی ۲ | رضا سوسن | مسعود اطیابی | پخش از شبکه نمایش خانگی |
| ۱۴۰۲ | دفتر یادداشت | ناصر/لابیمن | کیارش اسدیزاده | پخش از شبکه نمایش خانگی |
| مهمونی | مهمان | ایرج طهماسب | پخش از شبکه نمایش خانگی | |
| تیانتی | شرکتکننده | حامد آهنگی | پخش در شبکه نمایش خانگی | |
| ناتو | بازیکن | مهدی صفییاری | پخش در شبکه نمایش خانگی | |
| مگه تموم عمر چندتا بهاره | نئو | سروش صحت | پخش در شبکه نمایش خانگی | |
| ۱۴۰۱ | پدرخوانده | شرکتکننده | سعید ابوطالب | پخش در شبکه نمایش خانگی |
| ۱۴۰۰–۱۴۰۱ | جوکر | بازیگر | احسان علیخانی | پخش در شبکه نمایش خانگی |
| ۱۴۰۱ | جناب عالی | بازیگر | عادل تبریزی | پخش در تلوبیون پلاس |
| ۱۳۹۹ | شبهای مافیا | بازیکن | سعید ابوطالب | پخش در شبکه نمایش خانگی |
| ۱۳۹۲ | شوخی کردم | بازیگر | مهران مدیری | پخش در شبکه نمایش خانگی |
| ۱۳۹۲ | مسابقه شام ایرانی (سری چهارم) | شرکتکننده | محمد شایسته | میزبانِ شب دومِ مسابقه |
| ۱۳۸۹ | قهوه تلخ | بازیگر | مهران مدیری | پخش در شبکه نمایش خانگی |
| ۱۳۸۷ | بمب خنده | بازیگر | مهران مدیری | مجوز پخش نگرفته است |
مصاحبه

گفتگوی جذاب با بیژن بنفشه خواه و سروش صحت:
در سال ۱۳۹۶، وضعیت پخش سریالهای تلویزیونی بسیار کمرونق و ضعیف بود. در آن دوره، تقریباً هیچ مجموعه جذاب و دیدنی از شبکههای تلویزیون پخش نمیشد و کیفیت کلی سریالها رضایتبخش نبود. در همین شرایط که تلویزیون سریال قابل توجهی نداشت، با پخش سریال «لیسانسهها ۲»، استقبال گستردهای از سوی مردم صورت گرفت و مخاطبان زیادی دوباره به تلویزیون برگشتند. این سریال از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بود و در نوع خود کمنظیر محسوب میشد.
بیژن بنفشهخواه که در فصل اول این مجموعه با نقش حاشیهای «آقای مهاجر» حاضر شده بود، در فصل دوم به یکی از شخصیتهای اصلی و مؤثر داستان تبدیل شد. بخش عمدهای از جذابیت و کشش این فصل، مدیون بازی بهیادماندنی او بود.
بیژن بنفشهخواه و سروش صحت از زمان ساخت مجموعه «ساختمان پزشکان»، دوره تازهای را در کار هنری خود در زمینه بازیگری و کارگردانی آغاز کردند. هر دوی آنها در آن سالها با حضور در سریالهایی مانند «پژمان»، «شمعدونی» و «لیسانسهها» پلههای پیشرفت را پیمودند و در نهایت، همکاری آنها در «لیسانسهها ۲» به اوج خود رسید. در یکی از روزها، گفتوگوی جالبی با این دو هنرمند ترتیب داده شد و مطالب خواندنی زیادی در آن مطرح گردید.
بیژن بنفشهخواه یکی از بازیگران شناختهشده و محبوب در عرصه طنز است. هرچند عمده شهرت او به خاطر ایفای نقشهای طنز در سریالهای تلویزیونی است و معمولاً شخصیتهای پرحرفی را بازی میکند، اما هنگام مصاحبه و روبرو شدن با او، بسیار کمحرفتر از تصوری است که از او داریم.
سروش صحت نیز در مقام کارگردان فصل دوم «لیسانسهها» تجربه و مهارت بیشتری پیدا کرد و در نهایت توانست اثر تازه و درخشانی را به مخاطبان تلویزیون ارائه دهد. همچنین بیژن بنفشهخواه با بازی در نقش آقای مهاجر، موفقیت چشمگیری در زمینه بازیگری کسب کرد.
اگرچه هوتن شکیبا با ایفای نقش حبیب، یکی از بهترین بازیگران سریال «لیسانسهها» به شمار میرود، اما به نظر بسیاری از بینندگان، بیژن بنفشهخواه میتواند چهره سال باشد. او پس از سالها فعالیت هنری، این بار در «لیسانسهها ۲» چهرهای متفاوت و متمایز از خود نشان داد و تا حد زیادی، جذابیت فصل دوم این سریال مرهون حضور و بازی او بود.
موی جوگندمی آدم را بامزه تر می کند؟
بیژن:
بعید میدانم، گویا آدم را جدیتر نشان میدهد.
سروش:
بر حسب تصادف، من به موی جو گندمی علاقه دارم. هرچند هم اکنون موهای من از رنگ جو گندمی عبور کرده و به سفیدی رسیده است.
آخر هر دو با این حجم از نشانه های میانسالی در اوج بامزگی هستید؛ چطور آدم به این دوران پختگی می رسد؟
سروش:
به اعتقاد من این موضوع آمیخته چند جریان است که هرچند رویدادهایی که انسان در زندگی پشت سر گذاشته و بهرهگیری از آنها، تاثیر زیادی بر این موضوع دارد. انسان به واسطه تجربه افراد خوبی را برای همکاری برگزیده و به تدریج نسبت به گرایش و سلیقه خود آشنا میشود.
همه این موارد بر اثر تجربه حاصل میشود، ولی در عین حال شانس و اقبال نیز در آن دخالت دارد. به این علت به شانس اشاره کردم چرا که گروه بسیار برای من مهم بوده و لازم است فرصت و شانس در اختیار داشتن یک گروه خوب برای تو مهیا باشد. معتقدم چنانچه گروه تولید مناسب نباشد، کار به سرانجام نمیرسد.
بیژن:
از نظر من این پختگی و تبحر مربوط به سن و سال افراد است. اغلب اشخاص در سن بالای چهل سال به درجهای از سنجیدگی و کمال دست مییابند.
قسمتی از پختگی زمانی رخ میدهد که آدم چنین تصور نکند که از قابلیت و توانمندی خاصی برخوردار بوده و بسیار میداند و همه چیز به حد کمال رسیده. ولی در حقیقت این موضوع بسیار اهمیت دارد که انسان تمایل داشته باشد، از اشکالات و نقاط ضعف خود مطلع شده و آنها را برطرف کند. من همواره خطاب با آقای صحت گفتهام که نسبت به بازیگری من خرده و ایراد بگیر.
هرچند او خود به خود گیر داده و لزوم چندانی به درخواست من نبود، برخی اوقات ناچار میشدیم یک جمله را برای بیست مرتبه متعادل کنیم. همواره میگفت: نه، اینجا را با یک لحن دیگر بگو. اینجا نمی خواهم اینطوری باشد.
اکسونش باید این طور باشد و … برخی از هنرپیشگان از این موضوع احساس ناراحتی و رنجش میکردند، ولی برای من خوشایند بود.
یعنی هیچ وقت نمی گویید من بیژن بنفشه خواه که صدتا فیلم و سریال بازی کردم، خودم کارم را بلدم و نیازی به این همه تذکر نیست؟
سروش:
بیژن بسیار با آدم موافق و همسو است. در حقیقت همه گروه سریال لیسانسهها به این شیوه بودهاند. برخی اوقات واقعاً خودم شرمسار میشدم. گاهی مواقع تنها برای بیان یک واژه «بله» بیست برداشت را میرفتیم تا گویش کلمه بله به طور مطلوب باشد.
بیژن:
هیچگاه بیهوده کاری را تکرار نمیکردیم. برخی از کارگردانها بیهوده برداشتهای چند باره میگیرند. حتی بیست بار نیز این جریان را انجام داده ولی در نهایت نتیجه مطلوبی حاصل نمیشود. در آخر با خودت فکر میکنی، خوب برداشت اول که بسیار مناسبتر بود.
در جایی خواندهام چارلی چاپلین نیز یک صحنه را صد بار انجام میداد، ولی این موضوع بیعلت نبوده است.
یکی از ویژگی های مهم آثار سروش صحت این است که معمولا یا دست روی بازیگران جدید می گذارد یا از بازیگران شناخته شده به سبک خاص خودش بازی می گیرد. برای همین هم هیچ وقت شخصیت تکراری در کارهایش نمی بینیم. امیرحسین رستمی بعد از نقش های مختلفی که بازی کرده، در لیسانسه ها کاملا متفاوت ظاهر می شود، یا بیژن بنفشه خواه بعد از سال ها بازی در آثار کمدی، در این سریال هویت جدیدی پیدا می کند. این مسئله چطور اتفاق می افتد؟
قسمتی از این جریان در هنگام نوشتن فیلمنامه رخ میدهد، بخشی نیز به خود هنرپیشه و قابلیتهایی که در او وجود دارد، بازگشته و تا حدودی نیز ترکیببندی گروه در آن موثر است.
چنانچه تمامی افراد گروه سازگار و همصدا با یکدیگر رفتار کنند، در عین حال موقعیت و فضای کار مطلوب و آسوده باشد، همه افراد قادرند به نحو بسیار مطلوب توانمندیهای خود را بروز دهند.
اتفاق خوبی که در «لیسانسه ها ۲» افتاد و باعث شد چند پله ای از فصل اول بالاتر به نظر برسد، استفاده از پتانسیل بازیگران فرعی تر بود. در فصل اول، بیشتر جذابیت کار روی دوش سه بازیگر اصلی قرار داشت، اما در فصل دوم این جذابیت میان تمام بازیگران تقسیم شد و نقش های کمرنگ تر هم رنگ گرفتند و دارای قصه شدند. از ابتدا به این تقسیم بندی فکر کرده بودید یا از جایی به بعد کاراکترهای فرعی آن قدر جذاب شدند که به این نتیجه رسیدید می توانید نقش ها را پررنگ تر کنید؟
در همه فصلها نقشهای اصلی در سریال لیسانسهها همان سه پسر محسوب میشدند. در ابتدا لازم بود این سه پسر در نقشهایشان به مردم شناسانده شوند. سپس جایگاهشان به ثبات رسیده و متوجه میشدیم قصه به چه صورت پیش میرود.
سپس به رخدادهای زندگی سایر شخصیتهای سریال میپرداختیم. از همان ابتدا شخصیتهای موجود در پیرامون این سه نفر برای ما جذابیت داشتند. برای نمونه نقش آقای امیری که توسط سیاوش چراغیپور به نمایش درآمد، از همان آغاز به آن علاقه داشته و بسیار در موردش فکر کرده بودم.
در حدود چهار الی پنج ماه قبل از آغاز تولید و ضبط این مجموعه، کاراکتر سیاوش را برگزیده و بر مبنای او فیلمنامه را مینوشتیم. هرچند همه شخصیتهای این قصه به این شیوه نگاشته نشد.
ولی از این نوع نقشها در این مجموعه زیاد بوده است. برای نمونه هنوز حتی یک خط برای نقش آقای پلیس به روی کاغذ نیامده بود که با رویا علمی تماس گرفته و در خصوص این کار با او گفتگو کردم.
پس تمام بازیگران در جریان این مسئله بودند که قرار است به تدریج حضورشان در کار پررنگ شود؟
از همان نخستین روزی که با بیژن یا بهنام تشکر تماس گرفتم، بیان کردم که در ابتدا نقش شما در این اثر حاشیهای و کمرنگ است. حتی چنانچه فیلمنامه را مطالعه کنید، احتمال دارد بپرسید من در کجای این جریان هستم؟ ولی رفته رفته بیشتر به آن پرداخته میشود.
خب، این سخت نبود؟
در حقیقت میزان اطمینان من به سروش به حدی است که حتی چنانچه تنها به میزان یک سکانس نقشی را به من محول کند، میپذیرم. زمانی که سریال لیسانسهها به پایان رسید، به او گفتم هر زمان تصمیم به ساخت یک فیلم فیلم سینمایی داشتی، من حتی به اندازه عبور از برابر دوربین فیلمبرداری با تو هستم.
یکی از جذابیت های لیسانسه ها انتخاب بازیگران نقش های متقابل، بدون در نظر گرفتن سن و سال بود؛ مثلا بیژن بنفشه خواه و امیرحسین رستمی، فقط دو سال با هم اختلاف سنی دارند با فاصله میان کاظم سیاحی و امیر کاظمی هم چندان زیاد نیست. وقتی قرار شد نقش پدرزن امیرحسین رستمی را بازی کنید، مشکلی نداشتید؟
چرا اتفاقا. ابتدا که این موضوع بیان شد، گفتم به هیچ وجه درست نیست که متین ستوده فرزندم بوده و امیرحسین دامادم. ولی سروش پاسخ داد به یکدیگر میخورد و در ادامه دیدیم که کاملاً تناسب داشت.
با وجودی که در گریم چهره امیرحسین را جوانتر و من را کهنسالتر نکرده بودند، ولی به قدری نقشها به زیبایی پرداخته شده بود که این اختلاف سنی ناچیز در آنها مشهود نبوده و بسیار عالی درآمد. به طوری که این ارتباط به راحتی در نظر مخاطب پذیرفته میشد.
چقدر مطمئن بودید چنین انتخاب هایی جواب می دهد؟
هنگامی که عوامل کار و بازیگران در کنار یکدیگر حضور مییابند، گریم شده و لباس به تن میکنند، در نهایت فرد پی میبرد که این موضوع قابل انجام است یا خیر. برای مثال اختلاف سنی زیادی میان افشین سنگ چاب و امیرحسین رستمی وجود نداشت، ولی این ارتباط نیز به زیبایی درآمد.
شماها آخرین بقایای نسل طلایی کمدین های تلویزیون هستید. اگر شما هم نباشید دیگر چیزی برای تلویزیون باقی نمی ماند. با این حال همه می دانیم که کار کردن در این رسانه واقعا سخت است. انگار سروش صحت تحملش خیلی بالاست.
هم اکنون من در کنار ایمان صفایی به نوشتن فیلمنامه فیلم سینمایی مشغول هستم، ولی سپس قصد دارم سریال فوق لیسانسهها را تولید کنم.
با توجه به این که الان خیلی از کارگردان ها به سمت شبکه نمایش خانگی می روند، هیچ وقت وسوسه نشدید آنجا سریال بسازید؟
در این زمینه پیشنهادهای زیادی به من ارائه شد، ولی در حال حاضر اولویتم این است که ابتدا فیلم سینمایی تهیه کرده و پس از آن نیز سریال فوق لیسانسهها را در دست بگیرم.
در حقیقت مجموعه لیسانسهها به قدری پرشور بوده و همه اعضای گروه در آنجا اوقات خوبی را سپری کردند که تصور میکنم همه ما تمایل داشته باشیم دوباره در کنار یکدیگر کار جدیدی را در این زمینه انجام دهیم. الا اینکه در حوزه تلویزیون موقعیت به حالتی باشد که امکان کار میسر نشود.
یعنی فعلا تلویزیون را به خاطر همین لیسانسه ها دوست دارید؟
در برخی اوقات تلویزیون بسیار مطلوب و خوشایند است. با وجودی که بیان میکنند مردم چندان به تماشای برنامههای تلویزیون نمینشینند، ولی من معتقدم در حقیقت برخی از کارها را نگاه میکنند.
آنقدر مهم است که حاضرید تمام خط قرمزها، سانسورها و این سختی ها را به جان بخرید؟
مواردی که شما اشاره میکنید صحیح است. ولی من به حدی در تلویزیون فعالیت داشتهام که به این موضوعات عادت دارم.
خیلی از کارگردان ها وقتی با چنین نکاتی روبرو می شوند، سعی می کنند حتی شده در شبکه های اجتماعی هم این قهر بودن را نمایش دهند. اما شما اصلا واکنشی نداشتید.
به خاطر اینکه چندان احساس ناراحتی نمیکنم. (با خنده) در عین حال قسمتهایی که به روی آنتن میرود، بسیار مرا خرسند و شادمان میکند.
آقای بنفشه خواه، هم نسل های شما که از همان کمدی های آیتمی شروع کردند همگی کارگردان شدند، چرا هیچ وقت فکر نکردید در کنار بازیگری کارگردانی هم انجام دهید؟
چرا در این زمینه نیز فکرم رفته است، ولی موقعیتش مهیا نشد.
مثلا چه شرایطی؟
خب، تاکنون در این زمینه پیشنهادی به من ارائه نشده و کسی نیز طرح نکرده که بیا اثری را تولید کن.
حتما خودتان هم تلاشی نکردید.
بیژن:
بله تصور میکنم به حد کافی تلاش نکردهام. برای نمونه برخی از افراد به من گفتهاند که برو و طرحت را ارائه بده، سپس من رفتهام و دیگر بازنگشتم.
سروش:
(با خنده) بیژن به آنها گفته بنشینید تا بیاورم.
بیژن:
هرچند در این جریان مسئله فیلمنامه نیز دیده میشود. در هر صورت لازم است یا شخص خودش فیلمنامه را نگاشته و یا اینکه مبلغ و سرمایهای را به عنوان پشتیبان داشته باشد که نوشتن آن را به یک فیلمنامه نویس واگذار کند. در عین حال تهیه کننده که حاضر نیست برای یک کارگردان کار اولی، مخارجی را انجام دهد.
فکر نمی کنید اگر سن تان بالا برود، شاید دیگر نشود؟ یا اصلا زیاد برای تان مهم نیست؟
بیژن:
بله، بسیار اهمیت دارد. این موضوعات همواره در ذهن من وجود دارد، ولی مسئله فیلمنامه کم چیزی نیست. برای نمونه آقای صحت که نمیآید برای من فیلمنامه بنویسد، او فیلمنامه را برای خودش نگاشته و بر اساس آن فیلم تولید میکند.
به طور کلی در کشور ایران نویسنده حوزه طنز بسیار کم وجود دارد. معتقدم تعداد آنها از ده نفر تجاوز نمیکند. در این شرایط هر یک از این ده نفر نیز موافقت نمیکنند که فیلمنامه خود را جهت ساخت به من ارائه دهند! ولی چنانچه متن خوبی برایم مهیا شود، حتماً در زمینه کارگردانی اقدام میکنم.
در کارنامه ی بیژن بنفشه خواه، یکسری فیلم و سریال هست که واقعا نمی شود از آنها دفاع کرد. چقدر خودتان را در این انتخاب ها مقصر می دانید؟
بیژن:
عوامل زیادی در این موضوع دخیل هستند. در برخی اوقات انسان تصور میکند یک اثر به نحو مطلوب به نتیجه میرسد، ولی زمانی که کار پیش میرود، میبیند که اینطور نشد.
گاهی به علت پارهای از مسائل مالی و اقتصادی، انجام برخی از کارها را عهدهدار میشوم که علاقهای به آنها ندارم. موضوع دیگر اینکه چنانچه فرد دورانی را بدون کار بماند، عوامل حوزه فیلمسازی، کارگردانها و مردم او را از خاطر میبرند.
در حال حاضر بازیگران زیادی هستند که نتوانستهاند به کار پرداخته و خانه نشین میباشند. لذا فکر میکنم لازم است به هر طریقی فرد مورد توجه قرار بگیرد. حتی چنانچه اثر بسیار مطلوبی نیز به او ارائه نشود، در عین حال حضور در یک کار متوسط به این معناست که من همچنان حضور داشته و قادر به انجام کار میباشم.
نمی ترسید در بعضی نقش ها کلیشه شوید؟
بیژن:
بله، این موضوع نیز از عواقب چنین انتخابهایی است.
سروش:
حوزه هنرپیشگی همانند یک بازی شطرنج بوده و پیچیدگیهای زیادی دارد. از یک سو چنانچه در کارها زیاد فعالیت کنی، نامطلوب است. از سوی دیگر هنگامی که به ندرت دیده شوی، همچنان اثرات بدی دارد.
هر خطایی که مرتکب شوی، عواقبی خواهد داشت. هم زیاد دیده شدن احتمال دارد نامطلوب بوده و همینطور کم دیده شده. به طور پیوسته لازم است رفتارهای خود را با دقت و سنجیده انجام دهی تا در مسیر درست حرکت کنی. شباهت زیادی به بازی مار و پله دارد.
با کوچکترین حرکت نادرستی احتمال دارد تمام مسیری که پشت سر گذاشتهای را به یکباره ویران کرده و به پایین پرت شوی.
شما خودتان هم به عنوان بازیگر همین معادلات را رعایت می کنید؟
در گذشته در جایگاه هنرپیشه اشتباهات زیادی مرتکب شدم. چنانچه با دانش و تجارب امروزی دوباره به گذشته بازگردم، ممکن است دیگر این اشتباهات را انجام ندهم.
هم اکنون دیدگاه دیگری نسبت به هنرپیشگی دارم. نمیدانم ممکن است پس فردا موقعیت اقتصادی من تحول زیادی پیدا کرده و به یکباره همه چیز به گونه دیگری پیش رود. ولی هم اکنون در این موقعیت چنان چه کاری به من ارائه شود، چندان اهمیتی برایم ندارد که مورد علاقهام باشم.
این موضوع دوست داشتن ارتباط مستقیمی با کارگردان، فیلمنامه، گروه هنرپیشگی و سایر موارد دارد. در عین حال که لازم است توجه کنم، شخصیتی که به من ارائه شده با من تناسب دارد یا خیر.
چرا که من جهت بازی در هر شخصیت مناسب و سازگار نیستم. مورد بعدی چنین است که لازم است کارگردان در کنار من حضور داشته باشد. در گذشته این موارد برایم مهم نبود. در حال حاضر چنانچه تصمیم به بازیگری کنم، تلاش میکنم این موضوعات را در نظر بگیرم.
مثلا سروش صحت چرا در فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» بازی می کند؟
سروش:
به چند دلیل در فیلم ۵۰ کیلو آلبالو ایفای نقش میکنم. وجود افرادی همچون مانی حقیقی، محمد شایسته و گروه هنرپیشگانی که در آن حضور داشته و در عین حال همکاری فرهاد توحیدی در جایگاه نویسنده فیلمنامه و … به هر صورت این فیلم به فروش خوبی رسیده و امضای مانی حقیقی در ذیل آن وجود دارد.
بیژن:
در این خصوص که بیان میکنید از یک مرحله به بعد فرد به حالت کلیشه و تکراری در میآید، لازم است بیان کنم برخی از کارگردانهای ما در زمینه انتخاب بازیگر و هدایت آنها در بازی بسیار کم کاری میکنند.
برای نمونه هنگامی که مشاهده کنند شما یک مرتبه شخصیت دکتر را به نمایش گذاشتید، پس هم اکنون زمانی که به دنبال کسی برای نقش دکتر باشند، این موضوع را به شما پیشنهاد میکنند.
چنانچه نقش پلیس بخواهند به کس دیگری مراجعه میکنند. این روند موجب میشود که هنرپیشه در یک نقش به حالت کلیشه بماند. اوقات زیادی بوده که در برخی پروژهها مشغول به کار بودم و کارگردان تنها به واسطه یک برداشت آن کار را به پایان برده است. به طوری که حتی به هنرپیشه بیان نکرده به چه علت به این شیوه صحبت کرده و یا آن را تغییر بده.
همین چند ماه پیش در یکی از اپیزودهای مجموعه «محکومین» نقشی کاملا جدی و متفاوت بازی کردید. نکته جالب این بود که همزمان با لیسانسه ها پخش شد و این تضاد کاملا به چشم می آمد.
بسیار خوب است که شما این مجموعه را تماشا کردهاید. بله آن شخصیت متمایز بود. از این منظر کار برایم خوشایند بود که اعتماد سید جمال سید حاتمی به من جلب شده و نقشی را به من محول کرد که تا قبل از آن هیچگاه مشابهش را بازی نکرده بودم.
بعد از «ساختمان پزشکان» کلا وارد مرحله دیگری از بازیگری تان شدید. تا قبلش کسی فکر نمی کرد اگر بیژن بنفشه خواه در سریالی بازی می کند الزاما آن سریال می تواند جذاب باشد، اما نگاه ها به بازی شما بعد از ساختمان پزشکان کاملا تغییر کرد، انگار این سریال اتفاق جدیدی در کارنامه تان بود.
همه اینها به تلاشهای آقای صحت باز میگردد. به چه علت مجموعه ساختمان پزشکان به موفقیت رسید؟ در درجه اول به این دلیل که دارای فیلمنامه خوب و اصولی بوده که تحت سرپرستی پیمان قاسم خانی نویسندگی میشد.
چنانچه فیلمنامه مطلوب نباشد هر اندازه کارگردان سعی و تلاش خود را به خرج دهد، قادر نیست یک اثر مطلوب یا از یک فیلمنامه ناخوشایند حاصل کند. در مرحله دوم وسواس و حساسیت سروش به نقش پردازیها بود.
برای نمونه ما تنها به جهت ضبط یک سکانس سه دقیقهای، از چهار ساعت پیش از آن در حال تمرین بودیم. این دقت نظر و ممارستهای سروش موجب شد که کار موفق شده و به نتیجه برسد.
زمانی که خودم نیز با این شدت وسواس و حساسیت مواجه شدم، متعاقبا در کارم جدیت بیشتری به خرج دادم. به این ترتیب مشورت و هدایتهای او موجب شد تا یک گام به سمت شدد و ترقی حرکت کنم.
معتقدم من در سریال ساختمان پزشکان پیشرفت زیادی داشتم. در مجموعه پژمان به مرحله بهتری رسیده و در سریال لیسانسهها صعود کردم. سرانجام در سریال لیسانسهها ۲ به انفجار رسیدم. موافق هستی؟ (خطاب به سروش صحت)
سروش:
از سالهای بسیار گذشته بیژن از هنرپیشگان مورد توجهم بود. همچنین او تنها بازیگری است در هر اثری که تولید کردم، حتی فقط در یک سکانس آن حضور داشته است. همچنین بسیار علاقه داشتم او در سریال شمعدونی نیز هنرنمایی کند. ولی میسر نشد.
به قدری این جریان برایم اهمیت داشت که در آخرین قسمت مجموعه به او پیشنهاد دادم که بیاید و در یک سکانس به طور افتخاری نقش آفرینی کند.
بیژن:
با کله آمدم.
سروش:
با توجه به اینکه ما با بچههای هم دوره و هم نسلمان آثار متعدد آیتمی انجام دادهایم، از سالهای بسیار قبل با یکدیگر آشنا بودیم. در حقیقت همواره بیژن برای من پادشاه عکس العمل است.
اصولاً در کارهای کمدی افزون بر اینکه حرکت و عمل اهمیت داشته باشد، عکس العمل مهم است. در سریال ساختمان پزشکان بهنام تشکر بسیار دلچسب و نمکین بود. ولی قطع به یقین قسمت ارزشمندی از جذابیت و خوشمزگی او به علت نقش پردازی بیژن بوده است.
اصولاً در مجموعههای خارجی در ازای این ری اکشنها صدای خنده برایمان پخش میشود. ولی در ایران ما صدای خنده نگذاشته و این ری اکشنهاست که به کار جان میدهد.
همه سکوت و خاموشیها، توقفها، نگاه ها و … هر یک در جای خود بسیار مهم استعداد و توانمندی بیژن در این عکس العملها به قدری بالاست که تعدادی از سکانسهایی که او در آنها بازی میکند، بر مبنای عکسالعملهای او برنامهریزی میکردیم.
سال ۱۳۹۵ در لیسانسه ها به شدت مورد توجه قرار گرفتید، اما در همین دوره چند سریال از شما پخش شد که آثار قابل قبولی نبودند. سخت تان نیست حالا که به یک استاندارد رسیده اید، مجددا عقب گرد کنید؟
چرا، خیلی. جریان از این قرار است هنگامی که برای سریال لیسانسهها قرارداد منعقد کردیم، همانطور که سروش اشاره کرد، به من بیان کردند برای دو یا سه ماه نخست تنها چند جلسه بازی میکنی.
به طور معمول به علت حجم کاری کم، دستمزد کمی دریافت میکردم. به هر حال لازم است مخارج زندگی تامین میشد. لذا در برخی آثار که شما در نظر دارید، تنها به این علت ایفای نقش نمودم. پس از آن نیز واقعاً تصور نمیکردم این آثار تا این حد نامطلوب بیرون بیاید.
زمانی که متن فیلمنامه برای پنج قسمت اول سریال را به ما ارائه کردند، مطلوب بود. سپس بیان کردند که ما گروه نویسندگی داریم، ولی در آخر مشخص شد فیلمنامه تنها توسط یک نویسنده جوان نوشته میشود.
طبیعتاً مشخص است که او قادر نیست تعداد چهل الی پنجاه قسمت از یک سریال را در مدت زمان محدود و کوتاه به روی کاغذ بیاورد. حتی چارلی چاپلین نیز میتواند چنین کاری را انجام دهد.
برای نمونه سروش صحت با حمایت و کمک ایمان صفایی از مدت یک سال پیش از تولید سریال لیسانسهها، ابتدا فیلمنامه آن را نوشته بودند. به این ترتیب سیناپسها کاملاً مشخص بود. تازه دو نفر نویسنده با تجربه یک سال زمان برد؛ نه یک جوان تازه کار. زمانی که تولید را آغاز کردیم، متوجه شدیم جریان از چه قرار است.
بامزه ترین سکانس های سریال لیسانسه ها ۲ از نگاه سروش و بیژن:
سروش صحت بیان میکند به همه سکانسها علاقه دارد، ولی از میان آنها چند سکانس بود که جذابیت بیشتری برایش داشت: همه سکانسهایی که بچهها در آنجا شروع به آواز خواندن میکردند، بسیار برایم دوست داشتنی بود.
یکی از زیباترین سکانسها در جایی بود که سه تا پسر در خودرو در حال خواندن قسمتی از سمفونی شماره نه بتهوون بودند. سکانس دیگر موقعیتی بود که امیرحسین و هوتن مشغول خواندن آهنگ تیتراژ سریال عاشقانه بودند که حقیقتاً برای این کار به خنده افتادم.
بیژن بنفشهخواه نیز از میان سکانسهای سریال مذکور به دو تا از آنها بیشتر علاقه داشت: سکانس اول جایی بود که اعضای خانواده سروان به عنوان میهمان در منزل آقای مهاجر آمده بودند.
در اینجا بیژن در برابر بهنام و رویا نشسته و مشغول شرح دادن چهره امیرحسین بود. آنجا برایم بسیار جالب بود، به ویژه پس از آنکه خانمها با یکدیگر یکی به دو میکردند. موقعیت دوم جایی بود که بیژن مشغول گرفتن تست کنکور از همسرش بوده و پاسخها را به او میرساند، ولی در این شرایط نیز او به تستها پاسخ صحیح نمیداد.
سخت ترین سکانس لیسانسه ها ۲ به تعریف بیژن بنفشه خواه:
با وجودی که از بیژن بنفشه خواه در خصوص جذابترین و مورد توجهترین سکانس سریال لیسانسهها سوال کردیم، ولی متوجه نشدم چطور شد که به یکباره در مورد دشوارترین سکانسهای سریال لیسانسهها ۲ شروع به صحبت کرد:
سکانسهای خرسواری بسیار مشکل بود، از آنجا که در روزهای میانی ماه مرداد بودیم، لذا در زیر نور آفتاب هدایت و کنترل خرها بسیار مشکل بود. گویا خرها هنرپیشه حرفهای بوده و در چند اثر تاریخی نیز بازی کرده بودند. از یک زمان به بعد که آنها نیز حساس خستگی میکردند، تا می گفتیم سه، دو، یک، سرشان را کج می کردند و راه خودشان را می رفتند.
سکانس دیگر موقعیتی بود که در میان در گرفتار شده بودم. به طوری که قسمتهای زیادی از بدنم دچار کبودی شده بود. آنطور که یادم هست تمام شب را در میان در باقی ماندم تا برداشت این سکانس کامل شود.
بازی بسیار دشواری بود. سروش صحت نیز بیدرنگ صحبت بیژن را تایید کرده و بیان نمود: راست می گوید، در حقیقت بیژن در این سکانس سبز و شکیبایی زیادی به خرج داد، چرا که ضبط آن قسمت بسیار طولانی شد. حتی ما به مدت چند شب مشغول ضبط آن قسمت از حیات بودیم.
خاطره بامزه بیژن بنفشه خواه از ورودش به عرصه بازیگری در ابتدای دهه ۷۰:
بازیهای بیژن بنفشه خواه برای مردم و مخاطبین از سالهای دهه ۱۳۷۰ آغاز میشود. نخستین بار او را در برنامه ۳۹ تماشا کرده و سپس با حضور در سریال پسر بابا به چهره شناخته شدهای تبدیل شد.
این هنرپیشه از دوران آغاز هنرپیشگی در تلویزیون و این موضوع که چه عاملی سبب شد که به این حوزه راه یافته و تبدیل به یک کمدین شود، دارای خاطرات جذابی است. در حقیقت میتوان اینگونه گفت که عامل مهم وارد شدن او به حرفه هنرپیشگی و فعالیت در سبک طنز، تا حد زیادی به پدرش مربوط است.
بیژن بنفشه خواه این جریان را به این شکل نقل میکند:
من در ابتدا تنها به خاطر پول این کار را آغاز کردم. دورانی که ما به عنوان دانشجو مشغول به تحصیل در دانشگاه بودیم، همزمان با جریانی بود که مهران مدیری قصد داشت برنامه نوروز ۷۲ را تولید کند. من با امیر غفارمنش همکلاسی بودم.
او خبر داد مدیری تستی را در تالار مولوی برگزار میکند، بیایید برویم. در جواب گفتم: نه من دانشجوی رشته تئاتر هستم، علاقه ندارم که به حوزه طنز وارد شوم. دلم میخواهد سالهای زیادی در تئاتر فعالیت کنم.
پس از چندی که در ترم دوم دانشگاه درس میخواندم، پدرم گفت: من هزینه شهریه تو را پرداخت نمیکنم، چنین مبلغی ندارم که بخواهم بدهم. مگر به خاطر من درس میخوانی؟
اصلاً نخوان. به همین آسانی. سپس غفارمنش مجدد آمده و بیان کرد: هم اکنون داریوش کاردان مشغول گرفتن تست برای بازی در برنامه ۳۹ است. در جواب گفتم: هم اکنون دیگر با سر می آیم.
در حقیقت به منظور پرداخت شهریه دانشگاه به تلویزیون وارد شدم. چنانچه پولی در اختیار داشتم، ممکن بود هیچ زمانی تبدیل به هنرپیشه تلویزیون نمیشدم. در آن زمان علاقه داشتم فقط در صحنه تئاتر فعالیت کنم.
به هیچ وجه برنامههای طنز برایم اهمیت نداشت. ولی به این ترتیب کارم را با حوزه طنز آغاز کرده و تبدیل به یک کمدین شدم. هرچند برنامه ۳۹ به هیچ وجه دیده نشد.
از پدر بودن سیر نمی شوم:
پدر بودن حس بسیار جذابی داشته و رویکرد بسیار خوبی است تا اشخاص مسئولیت پذیر شوند. تا زمانی که پدر نشوید قادر به استنباط و درک این احساس نخواهید شد.
هنگامی که پدر میشویم به تازگی به تلاشها و رنجهایی که پدرانمان به خاطر ما تحمل کردهاند پی برده و بیش از قبل متوجه ارزش و قدر آنها می شویم. من واقعاً به بچهها علاقه دارم و اولویتم این است چنانچه شرایط اقتصادی و موقعیتش فراهم شود، ۴ یا ۵ فرزند داشته باشم، ولی بسیار دشوار است؛ هم از جنبه اقتصادی و هم از نظر روحی و معنوی.
باید تجربه کنید:
زمانی که پدر شده و به عنوان یک پدر ایفای نقش میکنی، احساس بهتری به شما دست میدهد. به این علت که ابتدا در واقعیت چنین احساسی را لمس کرده و درک آن برای شما به مراتب بهتر است.
به دفعات رخ داده، برخی از احساسها و عواطف با یکدیگر شباهت دارند. به این ترتیب که این احساس را در قبال فرزند خودت مشاهده کردهای و هم اکنون مقرر است آن را در یک شخصیت به نمایش بگذاری که اغلب مرتبط با شیطنت و جست و خیزهای کودکان است. ولی شیطنت آنها بسیار با یکدیگر مشابه است.
تحمل دوری از خانواده را ندارم:
زمانی که ناچار میشوم به علت پرداختن به کار از خانه فاصله بگیرم، همواره برای فرزندانم یاسمین و امیرعلی احساس دلتنگی میکنم. در مواقعی که دلتنگی بسیار به من فشار بیاورد، در نهایت کار را کنار گذاشته و به منزل میروم.
به سبب همین موضوعات دوری و دلتنگی، تمایلی ندارم که کار در شهرستانها را بپذیرم. لذا اولویتم این است که طولانی مدت از منزل دور نباشم. حتی اگر ناچار شوم که عازم شهرستان شوم، آنها را نیز کنار خودم راهی میکنم.
به تازگی سفری را به شهر شیراز داشته و خانوادهام را نیز در کنار خودم به آنجا بردم. ولی در این شرایط یاسمین بسیار اظهار ناراحتی کرده و اوقات ما خوب نبود. به شدت نادم و پشیمان بودم که چنین کاری را پذیرفتم.
زمانی که در سر صحنه مشغول به کار بوده و احساس دلتنگی کنم، با منزل تماس گرفته و به گفتگو با یاسمین میپردازم. با وجودی که او هنوز قادر به صحبت نبوده و تنها از پشت تلفن صدای خندهاش میآید، با این وجود من تماس گرفته و از آن سوی خط با او صحبت میکنم که تا حدودی از دلتنگی ام کاسته شود. همچنین اوقاتی که همسرم بیرون از منزل یا سر کار است، تماسی را با منزل برقرار کرده و به او صحبت میکند.
دوست ندارم پسرم درگیر کار شود:
کار و فعالیت در کنار بچهها دشوار است. کودکانی که از سن پایین به حوزه هنرپیشگی ورود میکنند، بسیار زودتر از سن آنها شخصیتشان رشد کرده و بزرگتر میشوند. من خودم به شخصه هیچ تمایل ندارم فرزندانم تا قبل از اینکه به بزرگسالی برسند، در این حوزه وارد شوند.
اولویتم در این است که ابتدا به سن بلوغ رسیده و پس از آن خودشان بسنجند که آیا دوست دارند در این حوزه فعالیت کنند یا خیر.
بچههایی که در زمینه بازیگری فعالیت میکنند نیز کاملاً شبیه بچههای کار بوده و تفاوتی ندارند. همچون کودکانی که در سطح خیابانها کار میکنند، این کودکان نیز با کاری متفاوت کسب درآمد کرده و اوقات بسیار کمی را جهت پرداختن به بچگی و فعالیت کودکانه دارند.
به طوری که از سنین پایین به بازار کاری ورود میکنند که افراد بزرگسال در آن مشغول هستند. این فضا بسیار جدی بوده و به همین علت اثرات خوبی بر روی وجود و شخصیت آنها نخواهد داشت.
هر شخصیت و نقشی که هنرپیشه به نمایش میگذارد، به هر صورت جزئی از خود او نیز در آن نقش منعکس میشود. تفاوتی ندارد نقش یک کمک خلبان را عهدهدار شووی و یا نقش یک پیک موتوری، چرا که در هر شرایطی منش و رویکرد خودت نیز در آن دخالت میکند.
پدرم از من راضی نبود:
نمیدانم تا چه اندازه تکلیف و وظیفهام را در قبال پدرم به انجام رساندهام. بهتر است این موضوع را از پدرم سوال کنید. ولی در مجموع در دوران تحصیل در مدرسه علاقهای به درس نداشته و ضعیف بودم.
لذا پدرم هیچگاه رضایتی از درس خواندنم نداشت. به نظرم این موضوع از عمدهترین مسائل میان ما بوده است. هم اکنون نیز چنانچه پسر خودم نیز همین رفتار را در قبال من داشته باشد، تلاش میکنم به روشهای مختلف او را یاری کنم.
این امر میتواند به گرفتن معلم خصوصی و یا راههای صحیحی که به نظرم میرسد باشد تا او را پشتیبانی کنم. از خطا و اشتباهات او چشم پوشی کرده و همواره در کنارش خواهم بود. هرچند لازم است توجه کنم، در رفتار و کردار تا چه اندازه به موفقیت میرسد.
چنانچه شرایطی شد که لازم بود قولی را به بچههایم متعهد شوم، ممکن است این موضوع باشد که همه سعی و کوشش خود را به کار میگیرم تا از منظر اقتصادی و معنوی همواره آنها را یاری و حمایت کنم. به طوری که هیچ چیزی را از آنها دریغ نکنم.
می خواهم پدر کاملی باشم:
این جریان که تا چه اندازه در انجام وظیفه پدری موفق بودهام را بهتر است از فرزندانم سوال کنید. من قادر نیستم در این زمینه اظهار نظر کنم، ولی همواره سعیم بر این بوده که نه فقط از فرزندانم بلکه از هیچ کسی توقع و انتظار نداشته باشم.
هر اندازه سطح توقع انسان از افراد پیرامونش کمتر شود، قطع به یقین زندگی آسانتری داشته و تنشها در زندگی او کاهش مییابد.
به عقیده من یک پدر خوب شخصی است که هم از جنبه مالی و هم از نظر معنوی حمایت و کمک کافی را نسبت به بچههایش انجام دهد. اغلب تمامی پدرها چنین کوششی دارند که اینگونه باشند، هرچند موارد استثنا هم دیده میشود. در عین حال تمامی پدرها و مادرها نیز شایسته و خوب نبوده و با کمال تاسف پدر و مادرهایی وجود دارند که مطلوب نیستند. چنانچه بگوییم همه آنها خوب هستند، از حالت حقیقی خارج شده و شعاری میشود. این ارتباط دوسویه است.
زمانی که فرزند رشد کرده و بزرگ میشود، در قبال پدر مادر تکالیف و مسئولیتهایی دارد. در عین حال پدر و مادر نیز دارای وظایفی هستند. ولی به نظر من مسئولیت پدر و مادر به مراتب بیشتر میباشد.
چرا که فرزند برای رسیدن به خواستههای خودش زندگی و تلاش میکند. ولی فکر نمیکنم پدر و مادری باشد که فرزندشان را به این منظور بزرگ کند که از او انتظار داشته باشند. با همه این مراتب، جزو حقوق کودکان است از پدر و مادر خود متوقع باشند که آنها هر کاری که برایشان میسر است، برای آنها انجام دهند.
