به نام کسی که زندگی و عقل را به انسان بخشید.
**توضیح شعر:**
این شعر با نام خداوند آغاز میشود. شاعر میگوید که همه چیز در این جهان، از زمین و آسمان گرفته تا ذرههای کوچک، نشاندهندهٔ قدرت و بزرگی خدا هستند. او از ما میخواهد که با دقت به دنیای اطراف نگاه کنیم تا عظمت آفریننده را درک کنیم. در پایان، شاعر آرزو میکند که خداوند همیشه پشتیبان و نگهدار ما باشد.
**معنی کلمات:**
* **جان:** زندگی، روح
* **خرد:** عقل، فهم
* **ذره:** کوچکترین جزء هر چیز
* **آفرینش:** جهان و همه موجودات
* **آسمان:** سپهر، فلک
* **زمین:** خاک
* **گردش:** چرخیدن
* **روشن:** درخشان
* **بینی:** میبینی
* **نگهدار:** پشتیبان، محافظ

نام درس: درس اول | موضوع: درک معنای واژهها و مفهوم شعر | پایه ششم دبستان
معنی کلمات و شعر به نام آن که جان را
در کتاب فارسی کلاس ششم، شعری زیبا با نام «ستایش» وجود دارد. این شعر، سرودهی شاعر بزرگ ایرانی، ناصرخسرو قبادیانی است. در این شعر، شاعر از خداوند بزرگ و مهربان سپاسگزاری میکند.
**مفهوم کلی شعر:**
شاعر در این شعر میگوید که ای خداوند دانا و توانا، تو بهترین راهنما و یاریدهندهی ما هستی. هر چه داریم و هر خیر و برکتی در جهان است، همه از جانب توست. تو به ما عقل و خرد دادی تا راه درست را از نادرست تشخیص دهیم و بتوانیم شکرگزار نعمتهای تو باشیم. شاعر از خدا میخواهد که همیشه او و همهی مردم را به راه راست هدایت کند و از رحمت خود دور نکند.
**برخی از واژهها و ترکیبهای مهم:**
* **ستایش:** به معنای نیایش، سپاس و حمد کردن است.
* **الهی:** ای خداوند.
* **خِرَد:** عقل و دانایی.
* **راه و رسم زندگی:** روش و شیوهی درست زیستن.
* **هدایت:** راهنمایی به مسیر درست.
* **نعمت:** روزی، ثروت و هر چیز خوبی که خدا به انسان داده است.
* **شکرگزار:** کسی که بابت نعمتها از خدا تشکر میکند.
در واقع، این شعر به ما میآموزد که همیشه باید خدا را به خاطر همهی نعمتهایی که به ما داده، شکر کنیم و از او بخواهیم که در تمام مراحل زندگی، ما را راهنمایی کند تا راه درست را انتخاب کنیم.
| برافروخت : روشن کردن،نور بخشیدن ، شعله ور ساختن فضل : بخشش ، نیکویی ، کمال فیض: بخشش ، برکت ،عنایت ، لطف فروغ: روشنایی ،نور اندر: درآن تاب: قدرت و توانایی ، طاقت |
تجلی: ظهور، تابش، آشکار شدن ، روشن شدن حق تعالی: خداوند بلند مرتبه خرد: تدبیر، بینش ، عقل جان: روان ، روح ، نفس گلشن: بوستان |
به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل به نورجان برافروخت
معنی: به نام خدایی که به انسان توان اندیشیدن داد و دلش را مانند چراغی با نور جان روشن کرد.
زفضلش هر دو عالم ، گشت روشن زفیضش خاک آدم ، گشت گلشن
معنی: از بخشش او همهی جهان روشنایی یافت و از فیض او، خاکِ بیارزشِ انسان، به باغی زیبا تبدیل شد.
جهان، جمله، فروغ نور حق ، دان حق اندر وی زپیدایی است پنهان
معنی: تمام دنیا را جلوهای از نور خدا بدان؛ زیرا خدا در همه چیز، چه آشکار و چه نهان، حضور دارد.
خرد را نیست تاب نور آن روی برو از بهر او، چشم دگر جوی
معنی: عقل انسان توان دیدن روی حقیقت خدا را ندارد؛ پس برای دیدن او باید چشم دل را جستجو کرد.
در او هر چه بگفتند از کم وبیش نشانی داده اند از دیده ی خویش
معنی: هر چه مردم دربارهی خدا گفتهاند، تنها برداشتی از دیدگاه خودشان بوده است.
به نزد آن که جانش در تجلی است همه عالم ، کتاب حق تعالی است
معنی: برای کسی که روحش آیینهی ظهور خداوند است، همهی جهان مانند کتابی برای شناخت پروردگار است.
