معنی درس ششم فارسی یازدهم پرورده عشق + آرایه های ادبی

**توضیح درس ششم فارسی یازدهم: پرورده عشق**

این درس دربارهٔ قدرت بی‌پایان عشق و تأثیر شگفت‌انگیز آن در زندگی انسان صحبت می‌کند. عشق نیرویی است که می‌تواند هر مانعی را از سر راه بردارد و هر سختی را آسان کند. در این درس، عشق به عنوان یک راهنما و نجات‌دهنده معرفی شده که اگر کسی به آن پناه ببرد، از هر خطری در امان می‌ماند.

**مفهوم اصلی:**
عشق مانند یک پرچم پیروزی است که در همهٔ جهان گسترده شده و کسی نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کند. اگر کسی بخواهد با عشق بجنگد، شکست می‌خورد؛ زیرا عشق همیشه پیروز است. عشق باعث می‌شود که انسان از وابستگی‌های مادی و ترس‌های دنیوی رها شود و به آرامش برسد.

**آرایه‌های ادبی به کار رفته:**

– **تشبیه:** عشق به پرچم جهانگیر تشبیه شده است.
– **تضاد:** بین مفاهیمی مانند عشق و جنگ، ترس و امنیت، وابستگی و رهایی تضاد وجود دارد.
– **تأکید:** برای نشان دادن قدرت عشق، بر شکست‌ناپذیری آن تأکید شده است.
– **جمله‌های کوتاه و پرمعنا:** از جمله‌های کوتاه برای انتقال بهتر مفاهیم استفاده شده است.

**نتیجه‌گیری:**
این درس به ما می‌آموزد که عشق تنها راه نجات و رسیدن به آرامش است. اگر کسی خود را به عشق بسپارد، از هر آسیبی در امان خواهد ماند و به خوشبختی واقعی دست خواهد یافت.

معنی درس ششم فارسی یازدهم پرورده عشق + آرایه های ادبی

**عنوان درس:** درس ششم: پرورده عشق
**بخش:** مفهوم واژه‌ها و درک شعر

**توضیحات:**

در این بخش، به بررسی معنای واژه‌های مهم و مفهوم کلی شعر می‌پردازیم. هدف این است که درک بهتری از کلماتی که شاعر استفاده کرده و احساس و پیامی که در شعر وجود دارد، پیدا کنیم.

با یادگیری معنای دقیق کلمات، می‌توانیم بهتر بفهمیم شاعر چه می‌خواهد بگوید و با دنیای درونی او بیشتر آشنا شویم. همچنین، با تحلیل مفهوم شعر، می‌توانیم زیبایی‌های پنهان در آن را کشف کنیم.

این کار به ما کمک می‌کند تا نه تنها با این شعر، بلکه با شعرهای دیگر نیز راحت‌تر ارتباط برقرار کنیم و از خواندن آن‌ها لذت بیشتری ببریم.

چون رایت عشق آن جهانگیر فارسی یازدهم

۱ .چون رایت عشق آن جهانگیر شد چون مه لیلی آسمان گیر

وقتی که پرچم عشق مجنون در سراسر جهان به اهتزاز درآمد و مشهور شد،
همان‌طور که صورت زیبای لیلی در آسمان می‌درخشید…

در مصراع اول: «وقتی که» نشان‌دهنده زمان است. «رایت» به معنای پرچم و درفش است. «جهان‌گیر» یعنی کسی یا چیزی که دنیا را فرا گرفته است.

در مصراع دوم: «چون» به معنای مانند است. «مَه» مخفف کلمه ماه است. کل عبارت یک جمله کامل و پرمعناست. «رایت» در اینجا نقش اصلی را دارد. «مَه» به عنوان توضیح‌دهنده می‌آید و «آسمان‌گیر» نشان می‌دهد که این صفت برای ماه است.

از نظر ادبی:
«رایت عشق» ترکیبی است که عشق را به چیزی تشبیه می‌کند.
«جهان‌گیر» کنایه از خود مجنون دارد.
«آسمان‌گیر شدن» کنایه از بسیار مشهور شدن و بزرگنمایی است.
«مَه» استعاره از چهره زیباست.
«مَه و آسمان» با هم ارتباط معنایی زیبایی دارند.
دو بار آمدن «چون» در دو مصراع، جناس کامل است.
«لیلی» دارای ایهام است و دو معنا دارد: ۱. نام معشوقه مجنون، ۲. معنای «شب» که با ماه و آسمان ارتباط زیبایی پیدا می‌کند.
در نهایت، «پرچم عشق» به «ماه لیلی» تشبیه شده است.

۲ .هر روز خنیده نام‌تر گشت در شیفتگی تمامتر گشت

لَیْلی روز به روز دیوانه‌وارتر عاشق می‌شد و نامش بر سر زبان‌ها می‌افتاد. هر روز بر محبت و دلباختگی‌اش نسبت به لیلی افزوده می‌شد.

۳ .برداشته دل زکار او بخت درماند پدر به کار او سخت

معنی: بخت و اقبال از مجنون روی گرداند و پدرش در حل مشکل او کاملاً ناتوان و درمانده شده بود.

قلمرو زبانی:
بخت: اقبال
درماند: ناتوان شد
سخت: بسیار
بیت: دو مصراع
بخت و پدر: نقش فاعل
سخت: نقش قید

قلمرو ادبی:
دل برداشتن: کنایه از ناامید شدن
درماندن: کنایه از عاجز شدن
بخت و سخت: جناس ناقص
بخت دل بردارد: تشخیص و استعاره
کار در مصراع دوم: استعاره از مسئله عشق
مصراع اول: کنایه از بدبیاری و شانس بد

۴ .خویشان همه در نیاز با او هر یک شده چاره ساز با او

خانواده و نزدیکانش، برای رفع مشکل او، به فکر چاره افتادند.

**بررسی واژگان:**
* **خویشان:** به معنی خانواده و اقوام است.
* **چاره‌ساز:** به کسی می‌گویند که به دنبال راه‌حل می‌گردد و مشکل را برطرف می‌کند.
* **بیت:** به یک جمله کامل و پرمعنا گفته می‌شود.
* **همه:** در اینجا برای توضیح بیشتر آورده شده است.

**زیبایی‌شناسی شعر:**
* **در نیاز بودن:** این عبارت به زیبایی نشان‌دهندهٔ محبت، همراهی و دلسوزی است.

۵ .بیچارگی ورا چو دیدند در چاره گری زبان کشیدند

وقتی ناتوانی و درماندگی پدر آن دیوانه را دیدند، دور هم نشستند تا راه حلی پیدا کنند و با هم گفت‌وگو کردند.

**قلمرو زبانی:**
بیچارگی: یعنی درماندگی و ناتوانی
ورا: یعنی او را (منظور همان پدر است)
چاره‌گری: به معنای چاره‌جویی و فکر کردن برای حل مشکل
بیت: از دو جمله تشکیل شده
بیچارگی: در اینجا مفعول است

**قلمرو ادبی:**
زبان کشیدن: کنایه از صحبت کردن و آغاز گفت‌وگو
بیچارگی و چاره‌گری: این دو کلمه با هم ارتباط آوایی و معنایی دارند و از صنعت «مراعات نظیر» استفاده شده است.

۶ .گفتند به اتّفاق یکسر کز کعبه گشاده گردد این در

همه با هم موافق بودند که تنها راه حل این مشکل، سفر برای زیارت خانه خدا است.

**بررسی واژگان:**
همگی با هم – یکپارچه – این مشکل – دو جمله – کلمه‌های “به اتفاق” و “یکسر” نقش توضیحی دارند و معنای یکسانی می‌دهند – “در” بخش اصلی جمله است.

**بررسی ادبی:**
“در” نمادی از مشکل عشق دیوانه‌وار لیلی و مجنون است – “کعبه” اشاره به زیارت خانه کعبه دارد – “باز شدن در” کنایه از رفع مشکل است – همچنین در این بیت از حرف “د” به زیبایی استفاده شده است.

۷ .حاجت‌گهِ جمله جهان اوست محراب زمین و آسمان اوست

خانه خدا جایی است که نیازهای همه مردم جهان در آن برآورده می‌شود و همه اهل زمین و آسمان به سوی آن رو می‌آورند.

۸ .چون موسم حج رسید، برخاست اُشتُر طلبید و محمل آراست

وقت حج که رسید، پدر مجنون بلند شد و یک شتر آماده کرد. سپس یک کجاوه روی آن قرار داد.

**قلمرو زبانی:**
موسم: زمان، وقت
برخاست: بلند شد
اُشتُر: شتر
محمل: کجاوه (صندوق یا اتاقکی که بر شتر می‌بندند)
آراست: آماده کرد
بیت: چهار جمله

**قلمرو ادبی:**
مصراع دوم: کنایه از آماده کردن وسایل سفر دارد.
واژه‌های “محمل” و “اشتر”: با هم تناسب و ارتباط دارند.

۹ .فرزند عزیز را به صد جهد بنشاند چو ماه در یکی مهد

پدرِ داستان، با همه‌ی توان و تلاشش، پسر گرانقدرش را که همچون ماه، زیبا و تابان بود، در کجاوه جای داد.

**بررسی واژگان:**
جهد: به معنی کوشش و تلاش است.
مهد: به معنای کجاوه یا محمل (نوعی صندلی یا سایبان که بر شتر سوار می‌شدند) است.
بیت: در اینجا به معنای یک جمله یا عبارت کامل است.
فرزند: در این جمله، نقش مفعول را دارد.
ماه: نقش متمم دارد.
عزیز: نقش صفت را برای کلمه‌ی «فرزند» بازی می‌کند.

**زیبایی‌های ادبی:**
– تشبیه: در این بیت، فرزند به ماه تشبیه شده است تا زیبایی و تابناکی او نشان داده شود.
– جناس: کلمات «مهد» و «جهد» از نوع جناس ناقص هستند زیرا در آوا و املا به هم نزدیک‌اند.
– مجاز: کلمه‌ی «صد» به صورت مجازی به کار رفته و مفهوم بسیار و فراوانی را می‌رساند.
– واج‌آرایی: تکرار آوای «د» در واژه‌هایی مانند جهد و مهد، باعث ایجاد هارمونی و آهنگ خاصی در شعر شده است.

۱۰ .آمد سوی کعبه، سینه پرجوش چون کعبه نهاد حلقه در گوش

پدرِ مجنون، با قلبی آکنده از رنج و اندوه، به سوی خانه خدا رفت و دست نیاز به درگاه او برداشت.

**بررسی زبان:**
– سینه پُرجوش: به معنای دلِ پر از درد است.
– حلقه: اشاره به گوشواره‌ای دارد که غلامان و کنیزان به نشانه بندگی به گوش می‌آویختند.
– بیت: به دو جمله یا مصراع گفته می‌شود.
– حلقه: در اینجا نقش مفعولی دارد.

**بررسی ادبی:**
– سینه: نماینده دل و تمام وجود شخص است.
– سینه پُرجوش: به طور غیرمستقیم به حالت دردمند اشاره دارد.
– حلقه در گوش: کنایه از بندگی و خدمتگزاری کامل به دیگری است.
– حلقه به گوش بودن کعبه: به کعبه ویژگی انسانی بخشیده شده و از آن یک تصویر خیالی ساخته شده است.
– حلقه: دارای دو معنای可能的 است: ۱. حلقه درِ کعبه ۲. حلقه بندگی غلامان.
– پدر مجنون همچون کعبه، و کعبه همچون یک غلام تشبیه شده‌است.

۱۱ .گفت: «ای پسر، این نه جای بازی است شتاب که جای چاره سازی است

پدری که دلش پر از شوق و عشق بود، به فرزندش گفت: پسرم! اینجا محلی برای سرگرمی و وقت‌گذرانی نیست. زود باش، زیرا جایی که باید در آن درمان دردهایت را بیابی، همین جاست.

**توضیح عبارات:**
– **جای بازی:** مکانی کم‌ارزش و کوچک
– **چاره‌سازی:** فکر کردن برای یافتن راه حل
– **بیت:** یک بند پنج جمله‌ای
– **این:** اشاره به کعبه دارد
– **پسر:** خطاب مستقیم به فرزند

۱۲ .گو، یا رب از این گزافکاری توفیق دهم به رستگاری

معنی: خدایا، به من کمک کن تا از این عشق بی‌حاصل رها شوم و به خوشبختی واقعی برسم.

قلمرو زبانی:
گزافکاری یعنی انجام کارهای بیهوده و افراطی.
این بیت از سه بخش تشکیل شده است.
کلمه «رب» برای خطاب کردن به کار رفته است.
«توفیق» در اینجا مفعول است.
نشانه «م» در کلمه «دهم» بیانگر مفعول یا مالکیت است.

قلمرو ادبی:
در اینجا «گزافکاری» کنایه از عشق و دل‌باختگی است.
واژه‌های «رب»، «توفیق» و «رستگاری» با هم ارتباط معنایی دارند و از نظر مفهوم به هم نزدیک هستند.

۱۳ .دریاب که مبتلای عشقم آزاد کن از بالی عشقم»

خدایا، بگو که اسیر عشق تو شده‌ام. با مهربانی و لطف بی‌پایانت، مرا از این اسارت نجات بده.

**بررسی ساختار زبانی:**
– دریاب: به معنای “یاری ام کن”
– مبتلا: یعنی “درگیر” یا “اسیر”
– این بیت از سه بخش تشکیل شده
– کلمات “مبتلا” و “آزاد” حالت توصیفی دارند
– “عشق” نقش مضاف الیه دارد
– “-م” در بخش اول نقش “هستم” را دارد
– “-م” در بخش دوم به معنای “مرا” است (یعنی “مرا آزاد کن”)

**بررسی جنبه‌های ادبی:**
– “بلای عشق” نوعی تشبیه است
– “مبتلا” و “آزاد” دو مفهوم متضاد هستند

۱۴ .مجنون چو حدیث عشق بشنید اوّل بگریست، پس بخندید

مجنون وقتی که سخن عشق را شنید، اول گریه کرد و بعد خندید.

۱۵ .از جای چو مارِ حلقه برجست در حلقه زلف کعبه زد دست

مجنون مانند ماری که به دور خود حلقه زده و ناگهان از جا می‌پرد، به سرعت از جای خود بلند شد و به حلقه در کعبه چنگ زد و به آن پناه برد.

**بررسی زبان:**
واژه «چو» به معنای «مانند» است.
«مار حلقه‌زده» به مار پیچیده شده به دور خود اشاره دارد.
«برجست» یعنی به سرعت برخاست و پرید.
«بیت» در اینجا به معنای دو جمله است.
«حلقه» در مصراع اول به عنوان صفت به کار رفته و در مصراع دوم نقش متمم دارد.

**بررسی ادبی:**
شاعر با عبارت «مانند مار حلقه‌زده» مجنون را به ماری تشبیه کرده است.
«زلف کعبه» یک ترکیب استعاری و مبتنی بر شخصیت‌پردازی است.
«دست» در اینجا نمایندهٔ کل دست و انگشتان است.
«دست در حلقه زدن» کنایه از پناه بردن و التماس کردن به چیزی است.
تکرار کلمه «حلقه» نمونه‌ای از جناس کامل است.
همچنین بین کلمات «مار و حلقه»، «در و حلقه» و «زلف و دست» ارتباط معنایی و تناسب زیبایی وجود دارد.

۱۶ .می گفت، گرفته حلقه در بر کامروز منم چو حلقه بر در

معنی: عاشق دیوانه‌وار، در حالی که دستگیره در کعبه را محکم گرفته بود، با دل شکسته گفت: «امروز من هم مثل همین حلقه، به درگاه تو پناه آورده‌ام.»

قلمرو زبانی:
در بر گرفتن: به معنای در آغوش گرفتن است.
کامروز: شکل کوتاه‌شدهٔ «که امروز» است.
بیت: از دو بخش تشکیل شده است.
«حلقه در بر» و «امروز» در جمله نقش قید دارند.
«چو حلقه بر در» نقش مسند را در جمله بازی می کند.

قلمرو ادبی:
جمله «من مانند حلقه بر در هستم» یک تشبیه است.
دو کلمه «بر» (به معنای آغوش) و «بر» (حرف اضافه) جناس تام دارند.
دو کلمه «در» (حرف اضافه) و «در» (به معنای در خانه) نیز جناس تام هستند.
عبارت «حلقه در بر گرفتن» کنایه از پناه بردن و التماس کردن است.
کلمات «در» و «بر» جناس ناقص دارند.
کلمه «حلقه» در بیت تکرار شده که یک آرایه ادبی است.

۱۷ .گویند ز عشق کن جدایی این نیست طریق آشنایی

پروردگارا! به من می گویند: از عشق لیلی فاصله بگیر! اما این روش، شیوه درست عاشقی و محبت نیست.

**بررسی واژگان:**
راه و روش: طریق
منظور از این: کنار گذاشتن عشق
دوستی: آشنایی
این بیت: از سه بخش تشکیل شده
دوری کردن: مفعول
راه و رسم: مسند

**زیبایی‌های ادبی:**
عشق، جدایی و دوستی: هماهنگی معنایی (مراعات نظیر)
دوستی و جدایی: تضاد معنایی
کلمه دوستی: نماینده مفهوم عشق
کلمه عشق: نماینده شخص لیلی

۱۸ .پرورده عشق شد سرشتم جز عشق مباد سرنوشتم

من از همان ابتدا با عشق بزرگ شده‌ام و سرشت من با محبت آمیخته است. آرزو دارم سرنوشت من جز با عشق و عاشقی گره نخورد و هیچ راه دیگری در زندگیام پیش نرود.

۱۹ .یا رب، به خدایی خداییت وانگه به کمال پادشاییت

خدایا! من به خدایی تو و به بزرگی و شکوهت سوگند می‌خورم…

در این بخش از نظر زبانی:
– کلمه «به» در اینجا برای سوگند خوردن به کار رفته است.
– «وانگه» به معنی «و آنگاه» است.
– این بیت از سه بخش تشکیل شده است.
– «-َت» در پایان کلمات نشان‌دهنده مالکیت و اضافه است.
– «رب» به معنی «پروردگار» است و برای خطاب مستقیم به کار می‌رود.
– فعل «سوگند می‌خورم» در بخش‌های دوم و سوم حذف شده اما از معنای جمله قابل درک است.

۲۰ .کز عشق به غایتی رسانم کاو مانَد اگر چه من نمانم

مرا در راه عشق به جایی برسان که لیلی زنده بماند، حتی اگر خودم زنده نباشم.

**بررسی زبان:**
– غایت: یعنی پایان، آخرین حد و نهایت.
– کز: کوتاه‌شدهٔ «که از».
– کاو: کوتاه‌شدهٔ «که او» و منظور از او، لیلی است.
– من: در اینجا منظور مجنون است.
– بیت: این بیت از سه جمله تشکیل شده.
– «-م» در «رسانم»: نقش مفعولی دارد (یعنی «مرا برسان»).
– «-م» در «نمانم»: شناسهٔ فعل است.
– عشق و غایت: نقش متمم دارند.

**بررسی ادبی:**
– مانَد و نمانَم: در اینجا تضاد و اشتقاق به کار رفته است.
– واج‌آرایی حرف «م» در بیت وجود دارد.

۲۱ .گرچه ز شراب عشق مستم عاشقتر ازین کنم که هستم

پروردگارا! با اینکه قلبم سرشار از محبت توست، اما مرا از این هم شیفته‌تر و شیداتر بفرما.

**بررسی ساختار دستوری:**
این بیت از سه بخش تشکیل شده است.
واژه‌های «شیفته‌تر» و «شیداتر» حالت توصیفی دارند.
«-َم» در «شیفته‌ترم» نشان از بودن است.
«-َم» در «بفرما» به معنی «مرا» است.

**زیبایی‌های ادبی:**
«شراب عشق» یک تشبیه زیباست.
واژه‌های «شیفته» و «شیدا» از نظر آوایی شباهت دارند.
واژه‌های «عشق» و «شیفته» از یک خانواده هستند.
واژه‌های «شراب» و «شیفته» با هم ارتباط معنایی دارند.

۲۲ .از عمر من آنچه هست بر جای بستان و به عمر لیلی افزای

خدایا! هر مقدار از زندگی من که هنوز مانده را بردار و به سال‌های زندگی لیلی بیفزا.

**بررسی اجزای جمله:**
– برجای: همان باقی‌مانده
– بِستان: به معنای بگیر
– اَفزای: یعنی بیفزا و بیشتر کن
– بیت: از سه بخش تشکیل شده
– عمر در هر دو سطر: نقش تکمیل‌کننده را دارد
– من و لیلی: نشان‌دهنده مالکیت هستند

**زیبایی‌های ادبی:**
عمر: استفاده مکرر از این واژه برای تأکید بر مفهوم زمان

۲۳ .می داشت پدر به سوی او گوش کاین قصّه شنید، گشت خاموش

پدر با دقت به حرف‌های مجنون گوش می‌داد. وقتی رازها و سخنان عاشقانه‌اش را شنید، سکوت کرد و دیگر چیزی نگفت.

**قلمرو زبانی:**
گوش می‌داشت: به حرف‌های او گوش می‌کرد
خاموش: ساکت شد
کاین: کوتاه‌شدهٔ «که این»
بیت: از سه جمله تشکیل شده
قصّه: در اینجا به عنوان مفعول به کار رفته
خاموش: نقش مسند دارد

**قلمرو ادبی:**
سوی کسی گوش داشتن: کنایه از گوش دادن و توجه کردن به سخنان کسی
خاموش گشتن: کنایه از سکوت کردن
واج‌آرایی «ش»: تکرار صدای «ش» در واژه‌هایی مانند گوش، خاموش و قصّه
قصّه: در اینجا استعاره از راز و نیاز عاشقانهٔ مجنون است

۲۴ .دانست که دل، اسیر دارد دردی نه دواپذیر دارد

پدرش متوجه شد که پسرش، مجنون، به طور کامل در دام عشق افتاده است و رنج و بیماری عشق او، هیچ درمانی ندارد.

**بررسی زبان:**
فهمید: درک کرد، متوجه شد
اسیر: در بند، گرفتار
نه دواپذیر: قابل درمان نیست
این بیت از سه بخش تشکیل شده و «دل» و «درد» چیزهایی هستند که عمل به آن‌ها مربوط می‌شود. «اسیر» نیز حالت و وضعیت را نشان می‌دهد.

**بررسی ادبی:**
«دل اسیر داشتن» کنایه از این است که کسی سخت عاشق شده است.
«درد» استعاره‌ای از عشق است.
«درد» و «دوا» با هم تضاد و همچنین ارتباط معنایی دارند.
در این بیت، تکرار آواهای «د» و «ر» زیبایی آفریده است.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *