**صفحه ۳۲**
**فعالیت شماره ۱: داستان‌نویسی**
داستان را با توجه به تصاویر و کلمات داده‌شده کامل کن.
* **تصویر اول:** یک مارگیر، یک کیسه و یک نی.
* جمله: مرد مارگیر، نی خود را در دست داشت و به دنبال مار میگشت.
* **تصویر دوم:** یک مار، یک اژدها و یک تپه.
* جمله: او ناگهان یک مار بزرگ را دید که از تپه بالا میرفت. مارگیر از دیدن آن مار بسیار ترسید.
* **تصویر سوم:** یک تاجر، یک سکه و یک شهر.
* جمله: مرد تاجر به مارگیر گفت: “اگر این مار را بگیرید، به شما پول زیادی میدهم.”
—
**صفحه ۳۳**
**فعالیت شماره ۲: درست و نادرست**
گزینه درست را انتخاب کن.
۱. مارگیر فکر کرد که اژدها یک مار خیلی بزرگ است. (درست)
۲. اژدها از مارگیر خواست که برایش آواز بخواند. (نادرست)
* *توضیح: اژدها از مارگیر خواست که برایش نی بنوازد.*
۳. اژدها با شنیدن صدای نی به خواب رفت. (درست)
۴. تاجر از ترس، پولش را به مارگیر نداد. (نادرست)
* *توضیح: تاجر چون خوشحال بود که از شر مار خلاص شده، پول زیادی به مارگیر داد.*
**فعالیت شماره ۳: پاسخ به پرسش**
پاسخ این سوال را در کلاس با دوستانت گفتگو کن.
* **سوال:** چرا تاجر حاضر شد پول زیادی به مارگیر بدهد؟
* **پاسخ نمونه:** چون مار بزرگ (اژدها) باعث ترس و وحشت مردم شهر شده بود و کسی نمیتوانست آن را از بین ببرد. وقتی تاجر دید مارگیر با هوش و خلاقیت خود اژدها را خواب کرده و مشکل را حل کرده است، بسیار خوشحال شد و به عنوان جایزه، پول زیادی به او داد.
—
**صفحه ۳۴**
**فعالیت شماره ۴: جای خالی را پر کن.**
با استفاده از کلمات مناسب، جای خالی را پر کن.
مرد مارگیر با نواختن نی، اژدها را به خواب برد. وقتی اژدها به خواب عمیقی فرو رفت، مارگیر به آرامی نزدیک شد و با یک تکه ریسمان، دهان اژدها را بست. سپس او را به شهر برد و به تاجر نشان داد. تاجر که از دیدن این صحنه بسیار شگفت‌زده و خوشحال شده بود، یک کیسه پر از سکه طلا به مارگیر پاداش داد.
—
**صفحه ۳۵**
**فعالیت شماره ۵: فکر میکنی چه اتفاقی افتاد؟**
به نظر تو بعد از این ماجرا برای مارگیر و اژدها چه پیش آمد؟ داستان را به پایان برسان.
* **پایان نمونه:** مارگیر با پولی که به دست آورده بود، زندگی خوبی برای خود و خانواده‌اش ساخت. اما او دیگر هرگز برای شکار مار به آن منطقه بازنگشت. از طرفی دیگر، مردم شهر که از بیدار شدن دوباره اژدها میترسیدند، به جنگل رفتند و با ملایمت و مهربانی، اژدها را به جای دوری در کوهستان هدایت کردند تا در صلح و آرامش زندگی کند. آنها فهمیدند که آنجا خانه اژدهاست و باید به موجودات دیگر نیز احترام بگذارند.
یک مرد مارگیر با چنگک و داسش به جنگل رفت تا مار صید کند. در آنجا به جای مار، با یک اژدهای بزرگ و ترسناک روبرو شد.
اژدها خشمگین شد و گفت: «ای انسان! چرا به قلمرو من آمده‌ای؟»
مارگیر که بسیار ترسیده بود، با خود فکر کرد: «اگر راستش را بگویم که برای صید مار آمده‌ام، حتماً مرا می‌خورد.» پس با حیله گفت: «ای پادشاه قدرتمند جنگل! من به عنوان پیام‌آور صلح نزد شما آمده‌ام. مردم شهر از شما درخواست کرده‌اند که برای آشتی و دوستی نزد شما بیایم.»
اژدها که فریب حرف‌های چرب و نرم او را خورده بود، نرم شد و گفت: «این بسیار خوب است. من هم با شما صلح می‌کنم.»
اما مارگیر در دلش نقشه دیگری داشت. او به اژدها گفت: «اما مردم می‌ترسند که شما شبانه به شهر حمله کنید. اگر اجازه دهید، من با این طناب شما را به درخت ببندم تا آنها مطمئن شوند و برایتان هدایای زیادی بیاورند.»
اژدهای ساده‌لوح قبول کرد. مارگیر او را محکم به درخت بست و سپس با چوب به جان او افتاد. اژدها که فهمید فریب خورده، گفت:
«ای هوشمندِ بی‌شرافت! روی خوش نشان دادی و در دل خنجر داشتی.»
اما دیگر چاره‌ای نبود. مارگیر، اژدها را کشت و به شهر بازگشت.
جواب سوالات مارگیر و اژدها تفکر ششم
انتخاب بخش‌های مختلف درس:
پاسخ پرسش‌های درس «مارگیر و اژدها» – تفکر و پژوهش ششم
پاسخ بخش «گفت‌وگو کنید» صفحه ۳۲ تفکر و پژوهش ششم
پاسخ بخش «فعالیت در خانه» صفحه ۳۳ تفکر و پژوهش ششم
پاسخ بخش «خودارزیابی» صفحه ۳۵ تفکر و پژوهش ششم
راهنمای کامل درس تفکر و پژوهش ششم /
پاسخ درس «مارگیر و اژدها» تفکر و پژوهش ششم؛ صفحات ۳۲، ۳۳، ۳۴ و ۳۵
جواب گفت و گو کنید صفحه 32 تفکر و پژوهش ششم
مارگیر چه فکری کرد که اژدها را به شهر آورد؟
پاسخ: مرد مارگیر با خودش گفت: اگر من این اژدها را به مردم نشان دهم، همه مرا تحسین می‌کنند و می‌گویند چه آدم شجاع و بی‌باکی است. حتی اگر موجود ترسناکی هم پیش او بیاید، اصلاً نمی‌ترسد.
آیا فکر مارگیر درست بود؟ چرا؟
پاسخ: نه، فکر او درست نبود. چون او به خاطر طمع و پول بیشتر، اژدها را از خواب بیدار کرد و این کارش باعث شد جان بسیاری از مردم از دست برود.
اشتباهات مارگیر چه بود و چه عواقبی داشت؟
پاسخ: او بدون فکر عمل کرد و خیال کرد اژدها مرده است. در نتیجه، شهر ویران شد و خودش و خیلی از مردم کشته شدند. اشتباه دیگرش این بود که می‌خواست با حیله و دروغ برای خودش اعتبار و احترام دست و پا کند.
آیا کسانی را می‌شناسید که گاهی مثل مارگیر رفتار کنند؟ با مثال ویژگی آنها را توضیح دهید.
پاسخ: خیر
آیا شما هم (حتی در کارهای کوچک) مثل مارگیر فکر یا عمل کرده‌اید؟ اگر بله، نتیجه آن برای شما و اطرافیانتان چه بوده است؟
پاسخ: بله، برای من هم پیش آمده که برای جلب توجه و کسب احترام بیشتر، کارهایی انجام دهم. نتیجه این بوده که همیشه برای خودم و دیگران مشکل ایجاد شده و به چیزی که می‌خواستم نرسیده‌ام.
جواب فعالیت در خانه صفحه 33 تفکر و پژوهش ششم
یکی از آرزوهایت را اینجا بنویس.
دوست دارم فرد مفید و تأثیرگذاری باشم تا بتوانم زندگی خودم و اطرافیانم را بهتر کنم.
حالا، درباره این پرسش‌ها با دوستان یا خانواده خود گفت‌وگو کنید و نتیجه را یادداشت نمایید:
الف) رسیدن به این آرزو چه تأثیری روی زندگی شما و دیگران می‌گذارد؟
**پاسخ:** اگر به این هدف برسم، می‌توانم به بسیاری از افراد کمک کنم تا رنج و ناراحتی کمتری تجربه کنند و زندگی شادتری داشته باشند.
ب) چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که آرزوهایمان به خودمان و دیگران آسیب نمی‌رسانند؟
**پاسخ:** زمانی که با دقت و مطالعه کافی، جوانب کار را سنجیده باشیم و مطمئن باشیم که رسیدن به خواسته‌مان باعث از دست رفتن چیزهای ارزشمند دیگر نمی‌شود. همچنین نباید به هر قیمتی دنبال رسیدن به خواسته‌مان باشیم.
—
الف) رسیدن به این خواسته چه تأثیری بر زندگی شما و دیگران دارد؟
**پاسخ:** اگر به آرزویم برسم، می‌توانم به بسیاری کمک کنم تا درد و اندوه کمتری بکشند و از زندگی لذت بیشتری ببرند. تأثیر آن روی من این است که با قلبی شاد زندگی می‌کنم و این حس خوب را به دیگران نیز منتقل می‌کنم.
ب) چه زمانی می‌توانیم مطمئن باشیم که خواسته‌هایمان به خود و دیگران آسیب نمی‌زنند؟
**پاسخ:** وقتی که با تأمل و آینده‌نگری در مورد آن فکر کنیم و از نظرات و راهنمایی دیگران نیز استفاده نماییم.
جواب خود ازیابی صفحه 35 تفکر و پژوهش ششم
در درس‌های قبلی تفکر و پژوهش چه چیزهایی یاد گرفتید؟
پاسخ: یاد گرفتیم که گاهی چیزهای بسیار ارزشمندی وجود دارند که با پول سنجیده نمی‌شوند و ارزش واقعی آنها به قیمتشان نیست.