**پاسخ تمرینهای درس دوم کتاب نگارش پایه دهم**
**(صفحات ۳۳ تا ۳۸)**
**صفحه ۳۳:**
**فعالیت شماره ۱: نوشتن با تکیه بر شگرد پیرنگ**
* در این بخش باید یک طرح کلی (پیرنگ) برای نوشته خود در نظر بگیرید. این طرح معمولاً شامل سه بخش اصلی است:
1. **آغاز (موقعیتسازی):** در این قسمت، شخصیتها، مکان و زمان داستان به طور مختصر معرفی میشوند.
2. **میانه (گرهافزایی و اوج):** در این بخش، یک مشکل، حادثه یا چالش اصلی برای شخصیت داستان پیش میآید که باعث ایجاد کشمکش میشود. این قسمت، نقطه اوج و هیجانانگیزترین بخش نوشته شماست.
3. **پایان (گشایش و نتیجه):** در نهایت، مشکل به شکلی حل میشود و داستان به نتیجه میرسد. این پایان میتواند خوش، بد یا باز باشد.
**صفحه ۳۴:**
**فعالیت شماره ۲: درک متن**
* ابتدا متن داده شده را با دقت بخوانید.
* سپس، بر اساس آنچه از متن فهمیدهاید، به سوالات پاسخ دهید. پاسخهای شما باید روشن و مرتبط با محتوای متن باشد.
**صفحه ۳۵:**
**فعالیت شماره ۳: سادهنویسی و بازنویسی**
* در این تمرین، یک جمله یا بیت شعر که ممکن است کمی پیچیده باشد، به شما داده میشود.
* شما باید آن را به زبان سادهتر و قابل فهمتری بازنویسی کنید. هدف این است که معنی و مفهوم اصلی کاملاً حفظ شود، اما با کلمات و ساختار جملاتی که برای همه روشن باشد.
**صفحه ۳۶:**
**فعالیت شماره ۴: درستنویسی**
* این بخش روی صحت نوشتاری و دستور زبان تمرکز دارد.
* ممکن است متنی به شما داده شود که در آن اشتباهات املایی یا دستوری وجود دارد.
* شما باید آن متن را دوباره بنویسید و تمامی این اشتباهات را اصلاح کنید.
**صفحه ۳۷:**
**فعالیت شماره ۵: واژهسازی و املا**
* **بخش واژهسازی:** در این قسمت، معمولاً از شما خواسته میشود که با استفاده از ریشههای کلمات یا پسوندها و پیشوندهای مشخص، واژههای جدیدی بسازید.
* **بخش املا:** این بخش برای تقویت مهارت درستنویسی کلمات است. ممکن است تمریناتی مانند کامل کردن کلمات ناقص یا تشخیص کلمات همآوا به شما داده شود.
**صفحه ۳۸:**
**فعالیت شماره ۶: نگارش خلاق**
* این قسمت، فضایی برای خلاقیت و بیان ایدههای شخصی شماست.
* موضوعی به شما داده میشود و شما باید یک متن منسجم، زیبا و خلاقانه در مورد آن بنویسید. در نوشتن این متن به عناصری مانند جملهبندی، انتخاب کلمات مناسب و یکپارچگی متن توجه کنید.

عنوان درس: درس دوم — نگاه نویسندگی
موضوع: آموزش مرحلهای
پایه دهم رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی
گام به گام درس دوم نگارش دهم
انتخاب صفحه مورد نظر:
پاسخ تمرینهای نوشتن صفحههای ۳۳، ۳۴ و ۳۵ نگارش دهم
پاسخ صفحه ۳۶ درس دوم نگارش دهم
پاسخ صفحه ۳۷ درس دوم نگارش دهم
پاسخ بخش مثلنویسی صفحه ۳۸ نگارش دهم
راهنمای نگارش دهم / در این قسمت پاسخ تمام تمرینها و پرسشهای درس دوم کتاب نگارش پایه دهم گردآوری شده است. شما میتوانید پاسخ صفحههای ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷ و ۳۸ را در این بخش از همگام درس مشاهده کنید.
جواب کارگاه نوشتن صفحه ۳۳ و ۳۴ و ۳۵ نگارش دهم
متنهای زیر را مطالعه کنید و نوع فضایی که در آنها حاکم است (عینی یا ذهنی) را مشخص کرده و دلیل خود را توضیح دهید.
متن اول:
پاسخ: فضای این نوشته عینی است، زیرا به توصیف چیزهایی مانند قفس و تنبلی پرداخته است.
متن دوم:
پاسخ: فضای این نوشته عینی است، زیرا دربارهی چیزهای ملموسی مانند ماشین، کلاغ، همسایه و قطرات باران صحبت کرده است.
متن سوم:
پاسخ: فضای این نوشته عینی است، زیرا شامل توصیفاتی مانند نردههای کوچه و مواردی از این دست است.
متن چهارم:
پاسخ: فضای این نوشته ذهنی است، زیرا نویسنده به دنیای افکار و تخیلات خود پرداخته است.
جواب صفحه ۳۶ درس دوم نگارش دهم
موضوع: مادر
مادر فقط یک واژه ساده نیست. وقتی نامش را میبری، طعم محبت و مهربانی را روی زبانت حس میکنی. گویی خداوند همهٔ مهربانیها و از خودگذشتگیهای جهان را در یک کلمه گرد آورده است.
مادر، تنها همراهی است که پس از خدا میتوان با اطمینان به او تکیه کرد. او کسی است که تمام زندگیاش را صرف مراقبت از من کرده، بیآنکه حتی یک لحظه مرا فراموش کند.
در روزهای شادی، با خندههایم خندیده و در لحظات ناراحتی، همراه من گریسته. وقتی بیمار میشدم، شبها را بیدار میماند و از استراحت خود میگذشت تا بهبود یابم.
مادر فرشتهای بیبال است که خداوند او را در قالب انسان به زمین فرستاده تا هرگز تنها نباشیم. فرشتهای که با دستان پرزحمتش اشکهایم را پاک میکرد و همچون پروانهای به دورم میگشت تا رشد کنم و بزرگ شوم.
مادرم، رنجهایی که برایم متحمل شدی بیپایان است و من هرگز قادر به جبران آن نیستم. اما همیشه میکوشم فرزند خوبی برایت باشم و رویاهایت را تا آنجا که میتوانم برآورده کنم.
جواب صفحه ۳۷ درس دوم نگارش دهم
نوشتههای دوستان خود را بر اساس معیارهای زیر بررسی و ارزیابی کنید.
جواب مثل نویسی صفحه ۳۸ نگارش دهم
از تو تلاش، از خدا برکت.
**داستان اول: پسر و مادر**
در روزگار قدیم، در یک روستا، زنی با سه فرزند زندگی میکرد: دو بچه کوچک و یک پسر بزرگتر. شوهر این زن فوت کرده بود و تنها درآمد خانواده از فروش شیر گاو و گوسفندهایشان به دست میآمد. اما این پول برای زندگی آنها کافی نبود.
مادر به پسر بزرگش گفت: “پسرم، لطفاً به شهر برو و برای خودت کاری پیدا کن تا بتوانی خرج برادر و خواهرهای کوچکترت را بدهی. من هم اینجا از طریق دامها پول درمیآورم.”
اما پسر حرف مادرش را نپذیرفت و گفت: “مادرجان، مگر کار کجاست؟ الان همه جا بیکاری است، چه در شهر و چه در روستا.”
یک سال گذشت و ناگهان بیماری به دامهایشان افتاد و همه گاو و گوسفندها مردند. این بار پسر، به اصرار مادر، چارهای جز رفتن به شهر نداشت. او به شهر رفت و با سختی بسیار به دنبال کار گشت. پس از چند روز تلاش بیوقفه، بالاخره شغل خوبی با درآمد مناسب پیدا کرد.
وقتی اولین حقوقش را گرفت، به روستا برگشت و تمام پولش را به مادرش داد. مادر از خوشحالی به او گفت: “پسرم، یک نصیحت به تو میکنم که تا آخر عمرت به آن عمل کن: تا زمانی که خودت اراده نکنی و به دنبال کار نروی، کار به سراغت نمیآید.”
با شنیدن این حرف، یاد آن ضربالمثل معروف افتادم که میگوید: از تو حرکت، از خدا برکت. تو فقط تلاش کن، مطمئن باش خداوند کمکات میکند. آب اگر در یک جا بماند، گندیده میشود.
**داستان دوم: مرد و همسرش**
مردی از روی چهارپایه پایین آمد. نفس کشیدن برایش سخت بود. با دست کمرش را گرفت و با ناراحتی گفت: “آخ.” سپس خودش را روی مبل کهنه و فرسودهای انداخت. صدای شکستن فنرهای مبل بلند شد. همسرش مشغول خیاطی بود. چشمانش را تنگ کرده بود و با نظم و دقت کوک میزد.
مرد با صدای بلندی آه کشید. زن به او نگاهی کرد و گفت: “الان دیگر وقت آه کشیدن نیست.”
مرد با ناراحتی دهانش را کج کرد و از روی مبل بلند شد. سرفه کرد، قرصهایش را برداشت و با آب خورد. سپس به دیوار خیره شد؛ به مدالهایی که روی دیوار آویزان بودند و روزگاری بر سینه او میدرخشیدند.
چهرهاش در هم رفت و به بیرون پنجره نگاه کرد. ناگهان با خوشحالی یکه خورد و گفت: “احمد! این که احمد است! احمد دهقان. یادت میآید؟”
زن با سر اشاره کرد که نه. مرد ادامه داد: “همان که با هم به مسابقات چین رفتیم. من مقام اول را آوردم و او سوم شد.”
بعد اضافه کرد: “پسر شوخ و بامزهای بود. در هر مسابقهای گوشش آسیب میدید.”
زن پرسید: “که چی؟”
مرد گفت: “همین الان او را دیدم که وارد یک مغازه شد. اصلاً هم تغییر نکرده بود. بعد از سی و چند سال، هنوز هم سرحال و قبراق است. به نظر میرسد الان یک مربی بسیار موفق شده. اما همه میگفتند من از او بهتر بودم. او هم خوب بود، اما خیلی اهل تمرین و تکنیک نبود. انگار زندگی فقط به او لبخند زده.”
مرد دوباره از درد گفت “آخ” و خودش را روی مبل انداخت. مدتی سرفه کرد و سرفه کرد تا اینکه اسپری تنفسیاش را برداشت و کمی نفسش آرام گرفت.
زن با لبخندی تمسخرآمیز گفت: “آب که یکجا بماند، میگندد. تو که دیگر هیچ کاری نمیکنی. سی سال است که هیچ فعالیتی نداری. فقط میخوری و میخوابی. حالا مقایسه کن زندگی ما را با زندگی او. دیگر جای تعجب ندارد.”
مرد از درد به خود پیچید و خم شد…
**پایان:**
کار نیکو کردن از پر کردن است.
**مفهوم:** برای رسیدن به هدف مورد نظر، باید سخت و پیگیر تلاش کرد.
معنی ضرب المثل “باد آورده را باد می برد”
**مفهوم:** هر دارایی و ثروتی که بدون زحمت و رنج به دست آید، به آسانی و خود به خود از دست میرود.
تو نیکی می کن و در دجله انداز
**مفهوم:** نتیجه نیکیهایی که انجام میدهیم، در نهایت به خودمان بازمیگردد.
