پاسخ تمرینهای درس اول کتاب نگارش پایه هفتم (صفحات ۱۶، ۱۷، ۲۰ و ۲۱)
**پاسخ صفحه ۱۶:**
**فعالیت نوشتن (۱):**
در این بخش باید با کمک واژههایی که در اختیار شما قرار گرفته است، یک متن کوتاه و ساده بنویسید. موضوع متن میتواند درباره یک روز زیبا، یک اتفاق خوب یا توصیف یک مکان باشد. سعی کنید از همه کلمات استفاده کنید و جملات شما کامل و روان باشند.
**پاسخ صفحه ۱۷:**
**فعالیت نوشتن (۲):**
در این قسمت، باید داستان ناتمام کتاب را به پایان برسانید. به این فکر کنید که قهرمان داستان در آن موقعیت چه کاری میتواند انجام دهد یا چه اتفاقی میافتد. پایان داستان را به گونهای بنویسید که هم قشنگ باشد و هم با قسمت اول داستان هماهنگی داشته باشد.
**پاسخ صفحه ۲۰:**
**خودارزیابی:**
در این بخش باید درباره نوشتهای که خودتان تهیه کردهاید، فکر کنید و به سوالات پاسخ دهید. آیا نوشته شما روشن و قابل فهم است؟ آیا کلمات مناسبی به کار بردهاید؟ آیا جملهبندیها درست است؟ با پاسخ دادن به این سوالات میتوانید نوشته خود را بهتر کنید.
**پاسخ صفحه ۲۱:**
**نگارش:**
در این صفحه از شما خواسته شده است یک انشا درباره موضوع مشخصی بنویسید. قبل از نوشتن، خوب فکر کنید و ایدههای خود را مرتب کنید. سپس آنها را به صورت پاراگرافهای منظم روی کاغذ بیاورید. به آغاز، بدنه اصلی و پایان نوشته خود دقت کنید تا متن شما کامل و زیبا شود.
—
**توجه:** این پاسخها یک راهنمای کلی برای انجام تمرینهاست. برای نوشتن پاسخ نهایی، باید از خلاقیت و دانش خودتان استفاده کنید و متناسب با دستورالعملهای دقیق هر صفحه عمل نمایید.

نام درس: نگارش هفتم، درس اول
موضوع: گام به گام نوشتن
پایه: هفتم
در این درس یاد میگیریم که چطور برای نوشتن یک متن خوب، برنامهریزی کنیم. نوشتن مانند ساختن یک خانه است؛ اگر از قبل نقشه داشته باشیم، کارمان آسانتر و نتیجهاش بهتر خواهد بود.
اولین قدم این است که موضوع خود را مشخص کنیم. سپس ایدههایمان را درباره آن موضوع جمعآوری کرده و به صورت منظم مرتب کنیم. بعد از آن، این ایدهها را در قالب جملات ساده و روان مینویسیم. در پایان نیز متن خود را میخوانیم و اگر نیاز به اصلاح داشت، آن را ویرایش میکنیم.
با رعایت این گامها، نوشتهای منسجم و روشن خواهیم داشت که برای دیگران نیز قابل درک است.
گام به گام درس اول نگارش هفتم
منوی دسترسی سریع:
راهنمای کامل درس اول نگارش هفتم
پاسخ تمرینهای صفحه ۱۶ نگارش هفتم
پاسخ انشاهای صفحه ۲۰ نگارش هفتم
انشا درباره فصل پاییز برای نگارش هفتم
انشا درباره حیاط مدرسه برای نگارش هفتم
انشا درباره روزی که دوست دارم تکرار شود برای نگارش هفتم
بررسی و ارزیابی صفحه ۲۱ درس اول نگارش هفتم
پاسخ تمرینهای املایی صفحه ۲۲ درس اول نگارش هفتم
پاسخ تمرینهای صفحات ۲۳ و ۲۴ درس اول نگارش هفتم
راهنمای گام به گام نگارش هفتم / درس اول: اصول نوشتن / پاسخهای صفحه ۱۶ نگارش هفتم، انشای صفحه ۱۷ پایه هفتم، پاسخهای صفحات ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳ و ۲۴ از درس اول نگارش هفتم
جواب صفحه 16 نگارش هفتم
مراحل اولیه برای برنامهریزی یک سفر نوشتاری، با دستهبندی افکار آغاز میشود. این دستهبندی در واقع ساختار فکری و نوشتاری ما را مشخص میکند. در نمودار زیر، مسیر پیش رو و گامهای سفر نوشتن را مشاهده میکنید.

برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر، روی آن کلیک کنید.
| بخش موضوع | زبان های ما |
| بخش آغازین | زبان، عامل پیوند با دیگران، پیام دادن و گفتوگو است. اکنون اگر از شما بپرسند «چند زبان داریم؟» جواب خواهید داد: «خب معلوم است یک زبان». اما با کمی تأمل، درمی یابیم که از راه های دیگر هم می توانیم پیام بدهیم و با دیگران سخن بگوییم. |
| بخش میانی | ما افزون بر این زبان، یعنی زبانی که با آن حرف می زنیم، زبان های دیگری هم داریم؛ مثلاً وقتی از دور یکی از دوستانمان را می بینیم و برایش دست تکان می دهیم در واقع بدون آنکه سخنی بر زبان آوریم، با او ارتباط برقرار می کنیم، سلام می کنیم و احوالش را می پرسیم. هنگامی که مُبصِر کلاس انگشتش را روی لب و بینی اش می گذارد، در واقع به دانش آموزان یادآوری می کند که ساکت باشند و نظم کلاس را بر هم نزنند. به کمک دیگر اعضای بدن هم می توانیم، پیامی را به دیگران بفهمانیم؛ مثل حرکت سر، چشم، ابرو و… به این زبان ها، «زبان های بدن» می گویند. |
| بخش پایانی | بنابراین، اگر زبان های بدن خود را خوب بشناسیم و به موقع آن ها را به کار بگیریم، با دیگران ارتباط موثرتری خواهیم داشت. |
جواب انشا های صفحه 20 نگارش هفتم
اکنون از میان موضوعهای پیش رو، یکی را برگزینید. پیش از هر چیز، چند دقیقهای به آن فکر کنید و اجازه دهید ایدهها در ذهنتان جان بگیرند. پس از آن که نقشهای از آن چه میخواهید بنویسید در ذهن خود شکل دادید، قلم را بردارید و سفر نوشتن را آغاز کنید.
انشاء در مورد پاییز نگارش هفتم
به نام خداوند مهربان که این همه زیبایی را آفریده است. انشای خود را با نام او شروع میکنم.
من عاشق فصل پاییز هستم. یکی از دلایلش این است که مدرسهها در این فصل باز میشوند. من پس از مدتها دوستانم را میبینم، با آنها بازی میکنم و درس خواندن را برای ساختن آیندهام شروع میکنم. شاید بعضیها از شروع مدرسه خوشحال نباشند و ترجیح بدهند همیشه در خانه بمانند و بازی کنند، اما بعد از چند روز، حوصلهشان سر میرود و دوباره دلشان برای مدرسه، دوستان و معلمهای مهربان تنگ میشود.
دلیل دیگر علاقهام به پاییز، زیبایی بینظیر این فصل است. برگهایی که در بهار و تابستان سبز بودند، حالا به رنگهای زرد، نارنجی، قرمز و قهوهای درمیآیند. همهجا رنگارنگ و چشمنواز میشود. وقتی به پارک میرویم، هر درخت رنگی متفاوت دارد و منظرهای زیبا پدید آورده است.
پاییز، فصل خوراکیهای خوشمزه هم هست. میوههایی مثل خرمالو، لیموشیرین، پرتقال و انار به بازار میآیند. مادرم گاهی انارها را دانه میکند، روی آنها کمی گلپر و نمک میپاشد و در کاسههای کوچک برایمان سرو میکند که بسیار خوشمزه است. همچنین، در این فصل فروشندههای لبوفروش، لبوهای شیرین و داغ روی گاریهای قدیمی میفروشند. من گاهی با دوستانم لبو میخریم و در راه خانه با هم میخوریم که لذت زیادی دارد.
من به خاطر باران هم پاییز را خیلی دوست دارم. عاشق روزهای بارانی هستم و دوست دارم زیر باران بازی کنم. البته باید مراقب باشیم تا سرما نخوریم. اما اگر هم سرما بخوریم، مادر برایمان سوپ و شلغم میپزد و ما کنار بخاری میخوابیم تا حالمان بهتر شود.
هوای پاییز هم معتدل و دلپذیر است؛ نه زیاد گرم است و نه زیاد سرد. به همین دلیل میتوانیم به راحتی در حیاط، پارک یا خیابان بازی کنیم تا وقتی که خسته شویم.
پاییز با همهی زیباییها، لحظههای خوب و خوراکیهای لذیذش، فصل مورد علاقهی من است و همیشه منتظرم تا زودتر از راه برسد. در این فصل، خدا را به خاطر همهی این نعمتهای زیبا شکر میکنم.
انشا در مورد حیاط مدرسه نگارش هفتم
خاطرات شیرین و تلخ ما همیشه با مکانی که سالهایی از عمرمان را در آن گذراندهایم گره خورده است. جایی که برای اولین بار، دانشآموز کوچکی با برداشتن اولین قدمهایش، پا به دنیای مدرسه گذاشت و راه پیشرفت را آغاز کرد.
حیاط مدرسه، گاهی آرامترین پناهگاه و گاهی پرتنشترین لحظات دوران تحصیل یک دانشآموز را در خود جای داده است.
وقتی در حیاط قدم میزنی، درس میخوانی، بازی میکنی، میخندی یا گریه میکنی، یا از شدت خوشحالی به خاطر نمرههای خوب از خودت بیخود میشوی و اشک شوق میریزی. حیاط مدرسهی ما پر از درختان صنوبر و کاج است که زیر سایهی آنها مینشینیم و با دوستانمان حرفهای دلنشین میزنیم و میشنویم.
یک زمین فوتبال هم دارد، با تیرکهای دروازه که همیشه چند نفری مشغول بازی هستند و توپ را از این سو به آن سو میبرند؛ گاهی میخندند و گاهی بحث میکنند.
یک زمین والیبال هم هست، با توری که همیشه تیم والیبال مدرسه برای مسابقات استانی در حال تمرین است.
حیاط مدرسهی ما پر از غنچههای تازهای است که هر کدام عطر و بوی مخصوص به خودشان را دارند؛ عطر نوجوانی! این گلها روزی باز میشوند و هرکدام به راهی میروند تا آیندهی این سرزمین را بسازند. بله، این گلها همان دانشآموزانی هستند که هر سال، گروهی از آنها با مدرسه خداحافظی میکنند و گروهی تازه به آن سلام میگویند.
بیایید همیشه از مدرسه و حیاط آن مراقبت کنیم تا در آینده نیز این فضا پر از انرژی مثبت و طراوت باشد.
انشا در مورد روزی را که دوست دارم، تکرار شود نگارش هفتم
بعضی از روزهای زندگی آنقدر زیبا و به یاد ماندنی هستند که دوست داری بارها و بارها تکرار شوند تا طعم شیرینشان را دوباره زیر زبانت حس کنی و با یادآوری آنها، یک لبخند آشنا روی لبانت بنشیند.
روزی که آرزو میکنم دوباره تکرار شود، روزی است که مادربزرگ و پدربزرگم به سفر زیارتی کربلا رفتند. آن روز، خانه مادربزرگ پر از شور و شوق بود و همه در تکاپو بودند تا کارها به خوبی و به موقع انجام شود. وقتی زمان بازگشت آنها رسید، همه فامیل و آشنایان با دستهگل به استقبالشان رفتیم. مادربزرگ با دستهای چروکیده و مهربانش که بوی خوش گلاب میداد، مرا نوازش کرد و پدربزرگم مرا در آغوش گرفت. این محبت آنها، قلب مرا سرشار از شادی کرد.
پس از آن، همه با هم به خانه برگشتیم و آن شب، سفره خیراتی در خانه پهن شد. فضای خانه پر از نشاط بود و لبخند روی لبان همه نقش بسته بود. من هم به همراه دیگر بچههای فامیل، با این که سن زیادی نداشتیم، سعی کردیم در کارها کمک کنیم و سهمی در این کار نیک داشته باشیم. دوست داشتیم مادربزرگ و پدربزرگ به داشتن نوههایی مانند ما افتخار کنند. راستش را بخواهید، داشتن چنین مادربزرگ و پدربزرگی نعمت بزرگی است و من همیشه از این بابت خوشحالم و به خودم میبالم.
همیشه باید قدر روزهای خوب و آدمهای ارزشمند زندگیمان را بدانیم؛ زیرا ممکن است زمانی چشمانمان را باز کنیم و ببینیم که آن روزها و آن افراد دیگر کنار ما نیستند و هیچ وقت تکرار نمیشوند. پس هوشیار باشیم و قدر یکدیگر را بدانیم.
نتیجه بررسی و داوری صفحه 21 درس اول نگارش هفتم
یکی از نوشتههای اعضای گروه را انتخاب کنید و آن را بر اساس معیارهای زیر بررسی و تحلیل نمایید.

انشای دوستم از نظر بخشهای اصلی مانند مقدمه، بدنه و نتیجهگیری، بسیار خلاصه و فشرده بود. برخی از کلمات به درستی نوشته نشده بودند و از علامتهای نگارشی به جز نقطه استفاده نشده بود. با این حال، متن به طور کلی خوانا و قابل درک بود و قواعد دستور زبان در آن رعایت شده بود.
جواب درست نویسی صفحه 22 درس اول نگارش هفتم
هر کسی که به شهر میرسد، میپرسد: “چه خبر؟”
تا زمانی که خودت تغییر نکنی، نمیتوانی باعث تغییر دیگران بشوی.
جواب صفحه 23 و 24 درس اول نگارش هفتم

در شهرها و روستاهای ایران که آب و هوای خوبی دارند، مردم به کشاورزی و کار در مزرعه مشغول هستند.
آنچه در این تصویر میبینیم، یک خانهٔ دلباز روستایی است که با سنگ ساخته شده و پنجرههای چوبی دارد. این پنجرهها رو به کوهها و درختان سرسبز باز میشوند و نشان میدهند که اینجا هوایی پاک و مطبوع دارد. در این تصویر دختران و پسرانی را میبینیم که با همکاری و کمک به یکدیگر، با شوق و دقت مشغول کار در مزرعه هستند. پسران که توان بدنی بیشتری دارند، زمین را شخم میزنند و دختران با دستان ظریفشان به کاشت نهال و آبیاری زمین میپردازند. هدف آنها این است که پس از ماهها زحمت، محصول خوبی برداشت کنند تا هم در زندگی روزمره از آن استفاده کنند و هم با فروش آن، کمکحال خانواده باشند و لبخند رضایت بر لبان پدر و مادرشان بنشانند.
از این تصویر زیبا درمییابیم که کار گروهی چقدر شیرین و لذتبخش است. ما نیز باید با همراهی دوستانمان در کارهای گروهی شرکت کنیم تا هم احساس خوبی داشته باشیم و هم سهمی هرچند کوچک در پیشرفت و آبادانی کشورمان ایفا کنیم.
