غزل شماره ۶۷ از غزلیات حافظ؛ یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانهٔ کیست؟

غزل شماره ۶۷ از غزلیات حافظ؛ یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانهٔ کیست؟

غزل شماره ۶۷ از غزلیات حافظ را در روزانه بخوانید. حافظ در اشعار خود به نقد جامعه و مسائل اجتماعی نیز پرداخته است. او با زبانی کنایه‌آمیز و هنرمندانه، نواقص و مشکلات اجتماعی زمان خود را مورد انتقاد قرار می‌دهد. همچنین غزل شماره ۶۸ از غزلیات حافظ؛ ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی‌ست … را در سایت روزانه بخوانید.

غزل شماره ۶۷ از غزلیات حافظ؛ یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانهٔ کیست؟

غزل شماره ۶۷

یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانهٔ کیست؟

جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟

فال خودت رو ببین

🔮

کلیک کن تا ببینیش

حالیا خانه‌براندازِ دل و دین من است

تا در آغوش که می‌خسبد و هم‌خانهٔ کیست؟

بادهٔ لعلِ لبش کز لبِ من دور مباد

راحِ روحِ که و پیمان‌دهٔ پیمانهٔ کیست؟

دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت‌پرتو

باز پرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟

می‌دهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد

که دلِ نازکِ او مایلِ افسانهٔ کیست!

یا رب آن شاه‌وَشِ ماه‌رخِ زهره‌جبین

دُرِّ یکتایِ که و گوهر یک‌دانهٔ کیست؟

گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی‌تو

زیرِ لب خنده‌ زنان گفت که دیوانهٔ کیست؟

مطلب مشابه: غزل شماره ۶۶ از غزلیات حافظ؛ بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست …

مطلب مشابه: غزل شماره ۶۵ از غزلیات حافظ؛ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ …

تفسیر این شعر

تفسیر این شعر

این شعر از شاعر بزرگ فارسی، حافظ شیرازی است و در آن، شاعر به شدت به عشق و زیبایی معشوق خود اشاره دارد. در ادامه، به زبان ساده‌تر و با توضیحات مناسب این شعر را بررسی می‌کنیم:

توضیحات شعر:

1. یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانهٔ کیست؟: شاعر از خداوند می‌پرسد که این شمع (نماد زیبایی و روشنی) که دل‌ها را روشن می‌کند، از کدام خانه است؟ این شمع به معشوق او اشاره دارد.

2. جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟: او می‌گوید که جان او در عشق می‌سوزد و از خدا می‌خواهد بپرسد که این معشوق (جانانه) کیست.

3. حالیا خانه‌براندازِ دل و دین من است: عشق او به قدری قوی است که همه چیز (دل و دین) او را تحت تأثیر قرار داده و او را بی‌قرار کرده است.

4. تا در آغوشِ که می‌خسبد و هم‌خانهٔ کیست؟: شاعر می‌پرسد که این معشوق زیبا در آغوش کدامین شخص خوابیده است و هم‌خانهٔ کیست؟

5. بادهٔ لعلِ لبش کز لبِ من دور مباد: او به لب‌های سرخ معشوقش اشاره می‌کند و آرزو دارد که این شراب (عشق) از او دور نشود.

6. راحِ روحِ که و پیمان‌دهٔ پیمانهٔ کیست؟: شاعر می‌پرسد که روح او در کدامین راه است و چه کسی پیمان‌دهندهٔ عشق و شراب اوست.

7. دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت‌پرتو: صحبت با آن شمع (معشوق) برای او مانند یک نعمت بزرگ است.

8. باز پرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟: او از خدا می‌خواهد بپرسد که این پروانه (عاشق) به کدام شمع (معشوق) تعلق دارد.

9. می‌دهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد: هر کسی به معشوق افسون و جادو می‌دهد، اما هنوز مشخص نیست که دل نازک او به چه افسانه‌ای مایل است.

10. یا رب آن شاه‌وَشِ ماه‌رخِ زهره‌جبین: شاعر به زیبایی معشوق خود اشاره می‌کند و از خدا می‌خواهد که بگوید این زیبا روی (ماه رخ) کیست.

11. دُرِّ یکتایِ که و گوهر یک‌دانهٔ کیست؟: او از خدا می‌پرسد که این مروارید یکتا و گوهر بی‌نظیر کیست؟

12. گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی‌تو: شاعر ابراز ناتوانی و غم خود را بیان می‌کند و می‌گوید که بدون معشوق، دل دیوانه‌اش در عذاب است.

13. زیرِ لب خنده‌زنان گفت که دیوانهٔ کیست؟: در پایان، معشوق با خنده‌ای زیر لب می‌گوید که دیوانه (عاشق) کیست، گویی از حال شاعر آگاه است.

این شعر نشان‌دهنده عواطف عمیق و شدید شاعر نسبت به معشوق خود است. حافظ با استفاده از استعاره‌ها و تصاویری زیبا، عشق، زیبایی و درد جدایی را به تصویر کشیده است. او در تلاش است تا هویت معشوق خود را بشناسد و در عین حال، احساسات خود را نسبت به او بیان کند.

مطلب مشابه: غزل شماره ۶۴ از غزلیات حافظ؛ اگر چه عرض هنر پیشِ یار بی‌ادبیست …

مطلب مشابه: غزل شماره ۶۳ از غزلیات حافظ؛ رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست …

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *